«نفوذ» یکی از مهمترین و اصلیترین مسائلی است که نظام اسلامی از ابتدای پیروزی خود تاکنون با آن درگیر بوده است. نفوذ یکی از پیچیدهترین روشها در رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی است و طی آن یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا به طریقی عمل کنند که خواست خود آنها نیست.1
گروهک منافقین آدمکش یکی از دشمنان نظام انقلاب اسلامی است که تاکنون از رهگذر نفوذ صدمات بسیاری به نظام و ملت ایران وارد کرده است. اما شکل و نوع نفوذهای این گروهک تروریستی در گذر زمان و به تناسب تغییر شرایط، دستخوش تحول و دگرگونی شده است. در این یادداشت تلاش شده به سیر تطور خط نفوذ این گروهک تروریستی از ابتدای انقلاب تا امروز پرداخته شود.
مردم ایران، سازمان مجاهدین خلق را با لقب «منافقین» میشناسند. انتخاب این لقب هم دقیقاً به همین دلیل است که این گروه در لباس دوست و خودی در میان مردم و بدنۀ نظام رخنه میکنند و از درون ضربه میزنند. این گروهک پس از گذشت حدود چهل سال هنوز به این تاکتیک پایبند است؛ ولی اجرای آن قدری متفاوت شده است.
رخنۀ منافقین آدمکش در اولین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی در نهادهای حساس و تعیینکنندۀ نظام با هدف ترور و براندازی انجام شد. گروهک منافقین بلافاصله پس از تحقق پیروزی انقلاب اسلامی در 22بهمن1357 دست به تشکیل یک شبکۀ نفوذ گسترده در نهادها و دستگاههای انقلابی زد. این شبکه و چیدنِ مهرهها پس از یک دورۀ حدود دو سال و نیمه به بلوغ و تکامل رسید و از خرداد1360 به بعد، زمان بهرهبرداری از این مهرهها فرا میرسید.
پس از اعلام فاز مسلحانۀ منافقین در خرداد1360، بسیاری از این مهرهها و نفوذیها شناسایی و دستگیر شدند؛ اما تعدادی از آنها فرصت ضربهزدن پیدا کردند. افرادی ازجمله هادی علویان، محمدجواد قدیری، محمدکاظم افجهای، محمدرضا سعادتی، مسعود کشمیری، محمدرضا کلاهی و محمود فخارزادۀ کرمانی ازجملۀ این نفوذیها بودند که توانستند با ترور شخصیتهای عالیرتبۀ نظام، خساراتی بر نهال نوپای انقلاب اسلامی وارد آورند؛ هرچند نتوانستند اندکی به هدف اصلی خود که همانا براندازی بود نزدیک شوند.
یکی دیگر از اشکال نفوذ منافقین آدمکش، نفوذ در دستگاههای حساس برای تسهیل کارهای این گروهک بود. افرادی ازقبیل عباس زریباف که مسئول شنودهای تلفنی واحد اطلاعات سپاه بود و وقتی متوجه میشد خانه تیمی شناسایی شده، آنها را مطلع میکرد و آنها هم بیدرنگ خانه را خالی میکردند. ماجرای فرار مسعود رجوی و بنیصدر از ایران به مقصد فرانسه در مرداد1360 نیز یکی دیگر از مصادیق این نوع نفوذ است که عناصر منافقین در نیروی هوایی، امکان فرار این خائنین از کشور را فراهم کردند.
این گروهک تروریستی در اوایل انقلاب نوعی دیگر از نفوذ را به اجرا گذاشت و آن نفوذ در شخصیتهای انقلاب بود. زمانی که دست منافقین آدمکش برای مردم ایران رو شد و اعتبار خود را از دست دادند، با استفاده از نزدیکان برخی از شخصیتهای نظام، این افراد را تحت تأثیر قرار دادند و حرف خود را از دهان آنها میگفتند. منافقین در این مقطع تقلا کردند با دست برخی از وجیهان انقلاب به این انقلاب ضربه بزنند، این همان هشدار امام راحل در پیام خود خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان در تیر1362 بود که فرمودند: «جنایتپیشگان چشم طمع به شما دوختهاند و ممکن است با اشخاص منحرف و نفوذی در بیوت شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود.»
علیرغم هشدارهای بنیانگذار کبیر انقلاب در این رابطه، منافقین توانستند از این طریق دو تن از یاران انقلاب را با خود همراه کنند و خسارتی دیگر بر پیکرۀ نظام وارد آورند. مرحوم منتظری قائممقام رهبری و مرحوم لاهوتی اولین نماینده امام خمینی در سپاه پاسداران و فردی که روزی امام او را نور چشم خود خوانده بود تحت تأثیر نفوذیهای منافقین به جایگاهی رسیدند که از بدنۀ نظام جدا شدند و سنگ منافقین و ضدانقلاب را به سینه زدند. این همان نکتهای بود که امام خمینی حدود دو ماه پیش از رحلت خود در فروردین1368 به آن اشاره کرده و فرمودند: «نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجّه میزنند.»2
سال 1365 نقطۀ تحولی برای منافقین آدمکش بود. این گروهک تروریستی که از همراهی ملت ایران بهکلی ناامید شده بود به دامن دشمن بعثی پناه برد و عراق سرآغاز پادویی منافقین برای دشمنان ایران شد. دقیقاً در زمانی که عراق، شهرها و مراکز اقتصادی و صنعتی ما را بمباران میکرد، منافقین با عالیرتبهترین مقامات این کشور مینشست و از ارائۀ هرگونه اطلاعات و اخبار هم دریغ نمیکرد. منافقین آدمکش با نفوذ در بین خطوط رزمندگان به جمعآوری اطلاعات از جبههها و مناطق جنگی پرداختند و در جلسات متعدد با مقامات نظامی عراق این اطلاعات را در اختیار آنها قرار دادند.
خیانت و خودفروشی منافقین زمانی به اوج خود رسید که این گروهک خود را «جزئی از سیستم جنگی» بغداد خواند3 و سطح همکاریها و ارائۀ خدمات خود را از سطح جاسوسی ارتقا داد و در اقداماتی مشترک با بغداد در ایران دست به ترور و ناامنی زد. هدف منافقین آدمکش از این اقدامات، ترور نیروهای نظامی در پشت جبهه و در داخل شهرها و تضعیف نیروهای نظامی و امنیتی ایران بود تا فشار روی دشمن متجاوز در جبهههای جنگ تقلیل یابد.
منافقین آدمکش پس از سقوط دیکتاتور عراق، برای بقای ننگین خود پادویی آمریکا و رژیم صهیونیستی را پذیرفتند و دهۀ 1380 را صرف نفوذ و گردآوری اطلاعات درخصوص برنامۀ هستهای ایران کردند. سخنگوی این گروهک تروریستی در یک کنفرانس مطبوعاتی در مرداد1381، نتیجۀ جاسوسیهای خود از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک را ارائه کرد. علیرضا جعفرزاده مدعی شد تأسیسات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین برای مقاصد نظامی ساخته شده است.
برنامۀ بعدی منافقین آدمکش همکاری در ترور دانشمندان هستهای بود و در این راستا هم در جهت معرفی و سپس ترور این افراد فعالیت کردند. چند روز پس از ترور دانشمندان هستهاي کشورمان دکتر مجید شهریاری و فریدون عباسی، منافقين به مشارکت در شناسايي اين دو دانشمند هستهاي اعتراف کرده و نوشتند: «نقش شهریاری و عباسی، در پروژه تسلیحات اتمی جمهوري اسلامي، پیش از این، بارها توسط مقاومت افشا شده است.»
در اواسط دهۀ 1380 شهيد دکتر شهرياري و دکتر عباسي و بسياري ديگر از دانشمندان هستهاي کشورمان هدف جاسوسي منافقين و ترور قرار گرفتند. در تاريخ 12آذر1386، سايت منافقين در گفتگو با يکي از عوامل خود اعلام کرد: «دانشگاه امام حسين(ع) يک مرکز تحقيقاتي و پشتيباني توليد سلاحهاي هستهاي ميباشد که برخي از فعاليتهاي انجامشده در آن به قرار زير است: «با استفاده از يک دستگاه ژنراتور نوترون، آزمايشهايي درباره پرتاب نوترون با قدرت بالا زير نظر پاسدار فريدون عباسي از متخصصان بالاي سپاه پاسداران صورت گرفته است.»4 در اين نوشته همچنین به سوابق تحصيلي و آدرس محل کار دکتر عباسي اشاره کاملي شده بود. علیرضا جعفرزاده نیز بارها در گفتگو با رسانههای آمریکایی دانشگاه امام حسین را در برگیرنده متخصصان اصلی اتمی ایران دانست و فریدون عباسی و محسن فخریزاده را جزء اعضای کلیدی پروژههای اتمی جمهوري اسلامي اعلام کرد.5 منافقین همین اقدامات را برای سایر شهدای هستهای انجام دادند و بهقول دکتر فریدون عباسی محل کار و منزل رضایینژاد را از تلویزیون فرانسه پخش و اطلاعات کامل را به دشمن ارائه کردند. شبکۀ خبری آمریکایی انبیسی نیوز هم در فوریه2012 به نقل از چند تن از مقامات آمریکایی از آموزش اعضای گروهک منافقین برای ترور دانشمندان هستهای ایران پرده برداشت.
نفوذهای منافقین آدمکش در طی سالیان اخیر شکل منحصربهفردی به خود گرفته و در قالب نفوذ و تأثیرگذاری در بدنۀ جامعه درآمده است. منافقین در طول سالیان گذشته برنامهریزی دقیقی بر روی فضای مجازی انجام دادند و به شبکهسازی در این فضا پرداختهاند. این گروهک تروریستی در یک برنامهریزی حسابشده و با رصد دقیق شرایط کشور به اشاعۀ دروغ و خبرسازي و جعل اخبار میپردازد و زمانی که اعتراضهایی عینیت مییابد و نمود خارجی پیدا میکند، تلاش میکنند حداکثر استفاده را از آن به سود خود ببرند و فضا را به سمت آشوب و اغتشاش بکشانند.
مصداق این نوع از نفوذ منافقین را در آشوبهای پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 1388 و اغتشاشات اخیر دیدیم. در این دو مقطع، منافقین آدمکش با استفاده از فضای اغتشاش و با حمایت از این فضا به گسترش خشونتها دامن زدند و اسناد و شواهد حاکی از آن است که در برخی مقاطع عوامل منافقین مستقیماً در ملتهبکردن فضای جامعه نقش داشتهاند. مازیار بهاری در کتاب خاطرات زندان خود اشارهای به دخالت مستقیم منافقین در آشوب مسلحانه 25خرداد1388 میکند و مینویسد: «من نمیگویم که همه کسانی که کشته شدند یا حمله کردند متعلق به سازمان مجاهدین بودند، اما شعارهای این گروه مثل «مرگ بر جمهوری اسلامی» شعارهایی نبودند که با ماهیت آن روز نسبتی داشته باشند و مشخص بود که یک سازمان دیگری دخالت دارد. من آن روز حدس زدم سازمان مجاهدین این تحریک را شروع کرده و جمعیت هم تحریک شد و به سمت پایگاه حمله کردند.»6
درخصوص آشوبهای اخیر در دی1396 هم منافقین آدمکش دقیقاً همان استراتژی سال 1388 را پیاده کردند. آنها در ابتدا با استفاده از حضور گستردۀ نیروهای خود در فضای مجازی به انتشار و پوشش اخبار اعتراضها دست زدند و در چندین مرحله بیانیههایی در حمایت از معترضان منتشر و از افزایش خشونتها حمایت کردند. مقام معظم رهبری هم در بیانات خود در 19دی1396 در بین مردم قم گفتند، قرائن و شواهد اطلاعاتی نشان میدهد که این قضایا سازماندهی شده بود و در شکلگیری آن، یک مثلث فعال بوده است. ایشان آمریکا و صهیونیستها را یک رأس این مثلث دانستند که طراحی کردند و پول آن را رأس دوم آن یعنی عربستان سعودی تأمین کرد. آیتالله خامنهای، ضلع سوم این مثلث شوم را مربوط به پادویی این نقشه دانستند که برعهدۀ منافقین آدمکش بود و از ماهها قبل آماده بودند.7
در این یادداشت تلاش شد نمودهای نفوذ منافقین در کشور از بهمن1357 تاکنون بررسی و با ذکر مصداق ارائه شود. منافقین آدمکش در تمام این مقاطع بهواسطۀ شباهت و همزبانی به مردم عادی این مرز و بوم از این ویژگی نهایت سوءاستفاده را بردهاند و هموطنان خود را به خاک و خون کشیدهاند. سیمور هرش نویسندۀ پرآوازۀ آمریکایی که جوایز ادبی پولیتزر و جورج ارول را در پرونده خویش دارد در آوریل2012 در گفتگو با شبکه تلویزیونی «دموکراسی اکنون» منافقین را افرادی خواند که نیازی نیست کسی آنها را برای کشتن مردم ایران متقاعد کند؛ چراکه آنها مشتاقانه این کار را انجام میدهند. بله کشتار انسانهای بیگناه، سادهترین کاری است که منافقین آدمکش برای تحقق آرزوها و اهداف واهی خود انجام میدهند.
منابع
- آقابخشی، علیاکبر و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، چ2، تهران: چاپار، 1386.
- (صحیفه امام، ج 21، ص 326).
- عباس داوری در دیدار با افسر استخبارات عراق
- سایت منافقین، «سپاه پاسداران بازوی اصلی سرکوب و صدور تروریسم رژیم ولایت فقیه»، 12آذر1386
- http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/1515907/Irans-nuclear-university-conceals-research.html
- به نقل مشرق نیوز
- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=38675