معیارهای رسانه ای منافقین

Amoozesh Terror

یکی از معیارهایی که در دنیای رسانه ای امروز بسیار مورد توجه است و همواره از آن یاد می شود، رعایت ادب حرفه ای و اخلاق رسانه ای در بیان آرا و نظرات است، به گونه ای که برای مناظره، مقابله و یا مخالفت با رقیب، دشمن و یا نیروهای طیف مقابل باید به گونه ای عمل نمود که در عین بیان آرا و نظرات خود، از ادب و متانت رسانه ای نیز غافل نشد. این مساله علاوه بر آنکه در بسیاری از کتب آموزشی دانشگاهی ذکر شده است، بارها و بارها در میان تعالیم اخلاقی میان ملل و اقوام گوناگون نیز بازگو شده است، به گونه ای که در تداول عامه و میان افکار عمومی کشورهای گوناگون نیز افرادی که با عصبیتی خاص آرا و نظرات خود را بیان می کنند و یا رسانه هایی که مکتوبات خود را با آمیخته ای از ناسزا و تخریب های کلامی بر زبان می آورند، خیلی زودتر از آنکه بخواهند به اهداف از پیش تعیین شده خویش برسند به عنوان یک رسانه تند مزاج و عصبانی مطرح می شوند و مواضع آنها نیز به عنوان مواضعی غیر اصولی مورد بی توجهی قرار می گیرد .

اخلاق رسانه‌ای اگر چه تابع اصول و قواعدی کلی و جهان شمول است، اما به سبب ریشه گرفتن آن از مجموعه ارزش‌های بطن جامعه، می‌تواند از جامعه و فرهنگی به جامعه و فرهنگ دیگر متفاوت و متغیر باشد. از این رو تدوین اصول کلی اخلاق رسانه‌ای به سادگی تدوین قواعد کلی حقوق رسانه‌ها نیست و در هر فرهنگ و جامعه‌ای، تعاریف و محدوده‌های خاص خود را دارد.البته باید به این مهم نیز اشاره نمود که در اخلاق رسانه ای تعریف های ثابتی وجود دارد که در میان همه اقوام و ملل مشترک است و عدول از آن همانگونه که گفته شد باعث می شود تا رسانه خاطی رفته رفته به انزوا کشیده شده و مورد بی توجهی قرار گیرد. اگر بنا بر بررسی اخلاق رسانه ای در میان سایت های منافقین و نشریات مکتوب آنها باشیم ، جدا از انزوای شدید و دور افتادگی سیاسی که امروز گریبان منافقین را فراگرفته است و باز جدا از تمام فاکتورهای موجود برای بی توجهی افکار عمومی داخل ایران به این رسانه ها از قبیل ماهیت تروریستی منافقین، خیانت های پیاپی منافقین به مردم ایران و عراق و جاسوسی برای صدام ، آمریکا و اسرائیل و بسیاری از دلایل دیگر، تلاش این مجال برای بررسی رابطه تند زبانی و بی اخلاقی رسانه ای منافقین و رابطه آن با طرد و عدم اقبال عمومی مردمی از این رسانه است .

اصول اخلاق رسانه ای که در اعلامیه یونسکو در باره رسانه ها صادر شد به وسیله اکثریت کشورهای عضو آن در سال 1983 مورد پذیرش قرار گرفت و این اصول ده گانه عبارتند از:

ـ حقوق انسان‌ها در مورد اطلاعات حقیقی

ـ بستگی روزنامه‌نگار به واقعیت عینی

ـ مسئولیت اجتماعی روزنامه‌نگار

ـ صحت عمل حرفه‌ای روزنامه‌نگار

ـ دستیابی و مشارکت مخاطبان در زمینه‌های اخبار و اطلاعات (حق جواب مخاطبان و وظیفه تصحیح روزنامه‌نگاران)

ـ احترام به زندگی خصوصی و شرافت انسانی

ـ احترام به منافع عمومی

ـ احترام به ارزشهای جهانی و گوناگونی فرهنگ ها

ـ از میان بردن جنگ و مصائب دیگر بشریت

ـ پیشبرد نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات

در بررسی مصداق های این اعلامیه با رفتارهای منافقین در طول سال های گذشته می توان به صحت و سقم این پیش فرض که منافقین از بی اخلاقی شدید رسانه ای رنج می برند دست یافت .

الف - حقوق انسان‌ها در مورد اطلاعات حقیقی: در بررسی این مساله مصداق های فراوانی وجود دارد. منافقین همواره برای رسیدن به اهداف خود شیوه جاری شان فریب افکار عمومی و ارائه اطلاعات غلط بوده است. آنها همواره به مسائل به عنوان یک پدیده دم دستی برای بهره برداری های سیاسی و اغراض فرقه ای نگریسته اند. ماجرای تجمع ویلپند را همه ما کم و بیش خوب می دانیم . منافقین در آن تجمع با فریب دانشجویان لهستانی و برخی از مهاجران آسیایی، این افراد را به نام گردش و تفریح در پاریس ، با شرط شرکت در یک تجمع جهت حمایت از حقوق بشر و حقوق اقلیت ها در ایران، به پاریس کشاندند و به واسطه برگزاری این تجمع کرایه ای هم ارزش و کرامت افراد دعوت شده را زیر پا گذاشتند و هم با بهره برداری سیاسی از آن تلاش کردند اطلاعات غلط به مردم داخل کشور بدهند . البته در این مورد پیش از آنکه این تجمع برگزار شود تعدادی از جدا شده ها این مساله را آشکار و افشا کردند .

ب - بستگی روزنامه‌نگار به واقعیت عینی: یکی دیگر از واقعیاتی که در مورد نویسندگان منافقین قابل مشاهده و ملموس است عدم تطبیق واقعیت های موجود با ذهنیات این افراد است . تقریبا تمام نویسندگان و تئوری پردازان این فرقه واقعیات را نه با چشم واقعیت موجود بلکه با نظریات صرفا القا شده و دیکته ای خود ارزیابی و حلاجی می کنند و درست بر اساس همین روی داد است که در تمامی نقد و نظرات موجود نویسندگان این فرقه، وضعیت بحرانی و وخیم منافقین ، پیروزی های پی در پی تفسیر می شود و درخواست قاطع میلیون ها عراقی برای اخراج منافقین از این کشور ، به همکاری و در خواست "رژیم " با برخی از عوامل و حقوق بگیران این رژیم تحلیل می شود. از این موارد می توان به شکست های پیاپی تحلیل ها و تفاسیر مسعود و مریم رجوی نیز اشاره نمود که تقریبا تمام این خرده تحلیل های تروریستی با شکست مواجه می شود اما یا با دلیل اجبار نویسندگان این فرقه و یا به دلیل عدم هضم واقعیات موجود نمی توانند تحلیل ناکارآمدی این فرقه را روی کاغذ بیاورند .

ج - مسئولیت اجتماعی روزنامه‌نگار: در دنیای رسانه ای امروز مسئولیت روزنامه نگاری یکی از اصول حرفه ای است که باید در مقابل نگارش یا گفتار نویسنده ، پاسخگویی وجود داشته باشد، چیزی که در قانون مطبوعات از آن به تعبیر پاسخگویی نویسنده تعبیر می شود و نویسنده یا مدیر رسانه را مجبور می سازد در مقابل نوشته و یا گفته ای که در آن رسانه به چاپ رسیده است پاسخگو باشد . با این رویه امکان تخلف ، دروغ پردازی ، خرابکاری رسانه ای و مواردی از این دست به حداقل می رسد و نویسنده ملزم می شود در مقابل گفته ها و نوشته های خود پاسخگو باشد . در این باب منافقین تا کنون خود را ملزم به رعایت هیچ قانون مطبوعاتی نمی دانند. جدا از قانون مطبوعات کشورمان که منافقین سر عناد و دشمنی با تمامی سازو کارهای آن را دارند ، این افراد تا کنون پیوستگی خود را با هیچ قانونی – نه عراق و نه فرانسه – روشن نکرده اند و خود را در برابر هیچ قانون مطبوعاتی ملزم به پاسخگویی نمی دانند . از این رو است که درگفته های نویسندگان این فرقه گفته می شود: " هیچ کس ، واقعا هیچ کس حق انتقاد به رهبران پاک باز آزادی را ندارد" و درست از همین رو است که گفته های سرکردگان و نویسندگان این فرقه شدیدا دارای تاریخ مصرف است، زیرا آنها وقتی بر اساس قانون مطبوعات خود را ملزم به پاسخگویی ندانند دیگر ابایی از نوشتن به هر شیوه و روشی ندارند و دقیقا به همین دلیل است که دامنه تغییرات شتاب دار در گفته ها و نوشته های آنها بی داد می کند و سرکردگان منافقین به دلیل دامنه بالای اشتباهات خود نه تنها حاضر به پاسخگویی در مقابل حجم بالای اشتباهات خود نیستند بلکه با موضعی تهاجمی در مقابل گفته ها و نوشته های مخالفان خود تلاش می کنند تا راه را بر هر نقد و نظری ببندند . نمونه بارز این مساله نیز زندانی و شکنجه کردن بسیاری از افراد این فرقه در دوران حکومت صدام می باشد.

د - صحت عمل حرفه‌ای روزنامه‌نگار: در این باب نیز می توان با کمی تغییر در مورد منافقین سخن بر زبان آورد . برای این افراد که به خیال خود " کار انقلابی " انجام می دهند اصلا مهم نیست که روش و شیوه آنها روشی درست و اصولی باشد . یکی دیگر از اصول حرفه ای این است که روزنامه نگار حتی اگر خود را ملزم به پاسخگویی در مقابل گفته ها و نوشته های خود نداند اما قبول کند که جامعه ی ارزشی خبر را خدشه دار نکند و از از انتقال اخبار کذب به جامعه خودداری کند . برای نویسندگان این فرقه اما حد و مرز سلامت نوشته ها اصلا مطرح نیست و دروغ پردازی جزء لاینفک گفته ها و نوشته های آنها به حساب می آید. از نمونه های بارز این مساله می توان به فریاد های رسانه های این فرقه اشاره نمود که با هر قیمت تلاش می کنند تا انفجارهای موجود در عراق را به حساب نظام بنویسند و از آن مصادره به مطلوب نمایند . با این وجود که فرمانده ارتش آمریکایی ها در عراق بارها به این مساله اشاره کرده است که بیش از 95 درصد اقدامات تروریستی در عراق از جانب کشورهای عربی سازماندهی می شود اما باز هم منافقین با تاکید خود تلاش می کنند این مساله را متوجه مردم و ملت ایران بدانند . نیز از مصداق های دروغ پردازی های کلان این فرقه می توان به بزرگ نمایی تجمعات چند نفره این فرقه در اروپا و آمریکا اشاره نمود که نویسندگان این فرقه برخلاف واقعیت های موجود با دروغ پردازی تلاش می کنند اینگونه القا کنند که افراد شرکت کننده در این تجمعات همگی ایرانی هستند و خواهان آزادی ایران و برابری در ایران، حال اینکه بسیاری از این افراد را گروه ها و افراد اجاره ای تشکیل می دهند .

ه – دستیابی و مشارکت مخاطبان در زمینه‌های اخبار و اطلاعات (حق جواب مخاطبان و وظیفه تصحیح روزنامه‌نگاران): در برابر این مثال نیز مصداق های فراوانی از خطاب و عدم حرکت بر طریق درست مشاهده می شود . منافقین هیچ گاه برای گفته های مخالفان خود اهمیتی قائل نمی شوند و از آنها تا زمانی یاد می کنند که کوچک ترین مخالفتی از جانبشان ابراز نشود . این رویه را می توان اینگونه تفسیر و تحلیل نمود که منافقین تنها از مخاطبی خوششان می آید که یا آنها را تمجید کند و یا اینکه نهایتا سکوت پیشه کند . در حقیقت برای منافقین توده ها و خلق ها زمانی تایید شده هستند که نخواهند نسبت به ایرادات فراوان این فرقه سخن بر زبان بیاورند در غیر این صورت ساده ترین صورت مساله انگ زدن به این افراد و " مهره رژیم " دانستن آنها است تا از چارچوبه نقد پذیری عادلانه منتقدین خود نیز شانه خالی کنند . تا کنون در هیچ کدام از رسانه های مکتوب و سایت های منافقین مشاهده نشده که جوابیه یک مخالف منعکس شده باشد، برعکس گفته های و نوشته های منتقدین – حتی کسانی که هیچ قرابتی با نظام جمهوری اسلامی ایران ندارند – تنها با تمسخر و استهزاء و الفاظ رکیک و شیوه های لمپنی پاسخ داده شده است . در زمره مخاطبان این فرقه نیز بنا بر شواهد و گفته های جدا شده های این فرقه تنها می توان از افراد خاصی نام برد که معمولا تفاوت اساسی میان دیدگاه های آنها با مردم عادی در ایران وجود دارد . نویسندگان این فرقه نیز عمدتا افرادی هستند که یا سابقه شرارت و جنایت دارند و یا حقیقتا از اوضاع داخلی کشور خبردار نیستند ، بنابراین نمی توانند حلاجی درستی از اوضاع داخل ایران داشته باشند .

و - احترام به زندگی خصوصی و شرافت انسانی: از دیگر مواردی که نویسندگان و افراد فرقه رجوی تلاش می کنند تا از آن بهره برداری دروغ و کذب نمایند، ارائه تصویر نادرست از زندگی داخلی مخالفان این فرقه می باشد . بسیاری از جداشدگانی که منافقین بعد از جدا شدن آنها به اصطلاح اعترافات آنها را بر روی سایت هایشان قرار داده اند به این مساله اقرار کرده اند که تمامی مواردی که زمانی از آنها به عنوان اعترافات گرفته شده ، در شرایط سخت و شکنجه بوده و این افراد در شرایطی نامتعادل به جرم های نداشته خود اعتراف کرده اند . عمده این اعترافات نیز حول و حوش زندگی مشترک جداشده ها و مشکلات زندگی خصوصی آنها دور می زند و منافقین تلاش می کنند تا جداشده ها را انسان هایی ضعیف و فاقد توانایی برای به اصطلاح مبارزه جا بزنند . برای این رویه منافقین حریم های خصوصی را تا امروز بسیار شکسته اند و به عبارتی هر گاه دچار ضعف و استیصال بوده اند و از پاسخگویی منطقی به معادلات پیش روی خود ناتوان و عاجز بوده اند به تخریب زندگی شخصی افراد روی آورده اند و از آن مستمسکی برای عقب نماندن خود ایجاد کرده اند .

ز - احترام به منافع عمومی: در این باب باید به اصول عمومی حقوق روزنامه نگاری و نگارش رسانه ای رجوع کرد . در این اصول آمده است یک نویسنده مطبوعاتی باید با درک شرایط روز جامعه ضمن ارائه حقایق جامعه به مردم، آنها را به عنوان مخاطبانی امین یاد کند و برای شعور عمومی جامعه ارزش و شانیت قائل شود. در این اصول آمده است یک روزنامه نگار باید تلاش کند تا از دستاوردهای عمومی جامعه حمایت کند و این دستاوردها را به عنوان پایه های اعتقاد عمومی جامعه مورد پذیرش قرار دهد. منافقین و نویسندگان آن از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون با زیر پا گذاشتن این اصول اولیه بارها منافع عمومی جامعه را زیر پا گذاشته اند و با خیانت ورزی در تمامی شئونات جامعه خسارات فراوان جانی و مالی برمردم کشورمان تحمیل کرده اند و از انعکاس آن در رسانه های خود نیز ابایی نداشته اند. این خیانت ها و حجم آن انقدر زیاد است که مجال اندک این مقال از بیان تمامی موارد آن عاجز است اما در نهایت این بند باید اشاره نمود که منافقین به هیچ عنوان اصول عمومی جامعه را رعایت نکرده اند و نویسندگان آن نیز مشی و سلامت روزنامه نگاری را بارها و بارها زیر پا گذاشته اند . البته نظیر این بی احترامی به منافع عمومی را می توان در رفتارهای ضد ارزشی آنها در عراق و فرانسه نیز مشاهده کرد .

ح - احترام به ارزشهای جهانی و گوناگونی فرهنگها: ارزش های فرهنگی هر جامعه ارزش های والای آن به شمار می آید که افراد آن جامعه را ملزم می گرداند که ضمن احترام به ارزش های خودی، از احترام به داشته ها و ارزش های دیگر ملل نیز غافل نشوند و در مجموع اجماعی جهانی برای احترام به ارزش های بومی و البته فرهنگ ها و نیز الگوهای ارزش های جهانی ایجاد شود . برای این فرقه در زمره ارزش های فرهنگی جای خاصی به نام احترام وجود ندارد و آنها برای رسیدن به ضد ارزش های خود حتی حاضر به قربانی کردن ارزش ها و فرهنگ های بومی هستند . مصداق این مساله رامی توان در تهاجم وحشیانه این فرقه به اکراد شمال عراق ذکر نمود که ارزش های آزادی خواهی این قوم را برای خوش خدمتی به صدام قربانی کردند ودر مقابل اگر امروز قرار باشد رسانه های این فرقه از آن ایام یاد کنند در حافظه تاریخی آنها چیزی به نام کشتار اکراد وجود ندارد ! و ترجیح می دهند این مساله را "توطئه رژیم " ذکر کنند! ارزش های جهانی در نظر نویسندگان این فرقه تنها محدود به قبول انگاره ها و الگوهای ضد ارزشی این فرقه از جانب جامعه جهانی است و طبیعتا وقتی این موارد به کرات از جانب جامعه جهانی پذیرفته نشود، در نظر نویسندگان این فرقه عناد جامعه جهانی با آزادی خواهی ! تعبیر می شود .

قانون مورد پذیرش منافقین تنها قانون فرقه ای و دست نوشته مسعود و مریم رجوی است که به تناوب و فصول مختلف تغییر می کند و باید دیگران به آن احترام بگذارند .

و سرانجام در دو بند آخر باید به مواردی کما بیش مشابه اشاره نمود و اینگونه گفت که در رسانه های منافقین اگر چه دولت و ملت ایران انسان هایی جنگ طلب معرفی می شوند اما قبول این مساله که بدون نزاع و خون ریزی می توان به اهداف و مطلوبات نائل شد از محالات اندیشه منافقین به حساب می آید و نویسندگان این فرقه بر طبق نظر سرکرده تروریست خود – حتی امروز که به وضوح از جنگ سخن به میان نمی آورند – از جنگ و ابزارهای ایجاد جنگ به عنوان پشتوانه پیروزی های خود یاد می کنند و با تبلیغ غیر مستقیم آن تلاش می کنند شعله های آن را در جامعه جهانی بر علیه ایران روشن کنند . نویسندگان این فرقه همانند مسعود رجوی بارها تلاش کرده اند تا جایگزین رفتار دموکراتیک با جمهوری اسلامی ایران را برخورد خشونت بار اعلام کنند و بارها برای یاد آوری این مساله نیز به جرج بوش و اوباما یاد آوری کنند .

آخرین فاز این مساله نیز غریب ترین بند با اندیشه های واپس گرایانه منافقین و نویسندگان آن می باشد . این افراد به تنها چیزی که اعتقاد قلبی ندارند اصول نظم نوین جهانی می باشد زیرا حدود و مصداق عقل محدود آنها تنها به قبول روش هایی می رسد که در حوزه دید محدود و تنگ نظرانه آنها باشد و این حدود تنها ارضاء اندیشه های فرتوت فرقه ای این جماعت تروریست است . دامنه ارتباطات این فرقه نه با رسانه های معتبر و خبرگزاری های کارآمد جهانی بلکه با برخی از روزنامه ها و سایت های اجاره ای در عراق می باشد . این فرقه حتی برای چاپ نوشته ها و بیانیه های مریم رجوی در روزنامه های معتبر نیز نه به واسطه اعتبار نوشته های این شخص بلکه به اعتبار هزینه های کلانی که انجام می دهد موفق به چاپ این نوشته ها می شود . این فرقه به دلیل دروغ پردازی های مکرر خود نه در جامعه داخلی بلکه در جامعه بین المللی مورد وثوق و اطمینان برای تبادل اطلاعات سالم و مفید نبوده و نیست .

در مجموع اخلاق رسانه ای در این فرقه از هیچ کدام از معیارهای رسانه ای کارآمد و سالم برخوردار نیست و به بیان دیگر باید گفت جامعه اطلاعاتی و رسانه ای این فرقه نیز آلوده به اندیشه و جبریت فرقه ای حاکم بر این گروهک است.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31