از کتاب" اسلام و منافقين" سال1360
مقدمه :
مجاهد نستوه ، اسوه علم و عمل ، استاد اخلاق و سمبل عالي فضيلت آيت الله مشكيني كسي است كه چهره درخشانش براي حوزه هاي علمي خصوصاً و براي ملت قهرمان ايران عموماً شناخته شده است .
وي به خاطر مبارزات پيگير و خالصانه خود بارها به زندان ها و تبعيدگاه ها مبتلا گرديد . آيت الله مشكيني هم اكنون از استادان بزرگ حوزه علمي قم است كه در تدريس فقه و اصول و تفسير و اخلاق در سطح گسترده اي طلاب گرانقدر از چشمه فياض علم و فضيلتش بهره مند مي گردند .
قسمتي از آثار و تأليفات منتشر شده ايشان بدين شرح است :
1. الرسائل الجديده (اصول) 2. المكاسب (فقه استدلالي) 3. الزواج في الاسلام 4. قصار الجمل ، 2 جلد ، (عقايد و اخلاق و عمل) 5. مسلكنا ( اصول و اخلاق و فروع) 6. المواعظ العديده (اخلاق) 7.قضاء و شهادات (به طور استدلالي) 8. تقليد 9. زمين و آنچه در آن هست . 10. بحثي پيرامون خمس . 11. حكومت اسلامي12. امر به معروف و نهي از منكر
اكنون مصاحبه ايشان را در مورد مجاهدين خلق در زمينه عقايد و اعمال آنان بر اساس برخوردي كه با آنان داشته است ، مطالعه مي كنيم .
درآمد :
•مجاهدين خلق بارها از پاسخگويي به سؤالات من طفره رفته اند .
•ديدگاه اقتصادي مجاهدين خلق غير اسلامي است .
•برخورد با طرفداران مجاهدين خلق بايد از كمال ملاطفت و مراحمت و دعوت به طرف اسلام باشد .
سؤال اول در مورد چگونگي اصول ايدئولوژيك و اشكالات و انحرافات سازمان بود ، آيت الله مشكيني فرمودند :
_ بسم الله الرحمن الرحيم ، اولاً موضع امام در مقابل اينها و همچنين صحبت هايي كه درباره آقايان گفته اند گمان مي كنم از جنبه هاي مختلف كافي باشد ، ولي آنچه كه ما در اين اوقات چند سال از آنها ديده ايم ، نقاط ضعف خيلي مهم و عجيبي بوده كه از اينها مشاهده شده است .
اينها آنچه كه از وضع كتاب هايشان معلوم مي شود از ديدگاه اقتصادی بينش غير اسلامي دارند ، اقتصاد اينها صد در صد غير اسلامي است و به هيچ وجه قابل قبول نيست ، زيرا كه قرآن درباره گروه زيادي اين تعبير را مي گويد : " افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض ...." كفار را نكوهش مي كند و مي گويد كه اينها بعضي مطالب را كه به نفع شان نيست نمي پذيرند .
اقتصاد اسلامي احكام و اصولي دارد ، به طوري كه انكارش موجب اصل مطلب مي شود ، مثلاً ملاحظه كنيد كه درباره پيامبر اكرم (ص) وقتي كه راجع به مسئله رهبري در اواخر عمر او آيه نازل مي شود كه اين مسئله را براي مردم روشن و بيان كند ، در كيفيت بيان اين مطلب خداي كريم مي فرمايد : " و ان لم تفعل فما بلغت رسالته " . (مائده/67)
احكام اسلامي گاهي اين طور است كه اگر بخواهد انسان يك طرفش را قبول كند و طرف ديگرش را قبول نكند اين حكم معنايش اين است كه هيچ طرف را قبول نكرده و هيچ يك را نپذيرفته است . ما از اينها مداركي داريم كه در جنبه هاي گوناگون از جمله اقتصاد ، ضد اسلام و خلاف واقع عمل مي كنند و مطلب مي نويسند و حتي از نظر اخلاقي آنچنان دچار ضعف و اشتباه هستند كه به تعبير بعضي از دوستان نظر اينها اين است كه " هدف وسيله را توجيه مي كند ."
ما در همين قم كارهايي خلاف اسلام از اينها مشاهده كرده ايم ، چندين بار پيش ما آمدند و مطالبي را عرضه كردند ، بار ديگر آمدند خلاف آن مطلب را گفتند . ما پيشنهادهايي كرديم و سؤالاتي نوشتيم و به آنها داديم . من گفتم اين سؤالات را ببريد و براي من جواب كتبي بياوريد تا ببينم مي توانيم با شما به تفاهم برسيم يا خير ، آنها رفتند و نيامدند .
يك بار ديگر افراد حساس شان آمدند و سؤالاتي كردند و من سؤالاتي نوشتم و به آنها دادم ، گفتند ما به اينها جواب مي دهيم ، رفتند و ديگر نيامدند . اين موضوعات در حدود چند ماه قبل بوده و گاهي سؤالاتي مي نوشتم بعد تكثير مي كردم و به آنها مي دادم كه ببريد و به آنها جواب دهيد ، ولي آنها در هيچ يك از موارد به آنها پاسخ نداده اند .
مسئله ديگر آن كه من مورد ديگري را از اينها دريافتم كه اينها در استنباط و احكام الهي ، خودشان را مجتهد مسلم و بي نياز از حوزه و درس و متخصص اسلام مي نامند و خيال مي كنند كه هر كسي مي تواند با چند آيه كه عربي آن را اجمالاً معني كند ، آن هم اين طور كه اينها معني مي كنند ، يا نهج البلاغه را باز كردند و دو سطر خواندن ، مي توانند همه احكام را استفاده كنند .
اينگونه استنباط كردن يك انحراف بزرگ است ، احكام ما در ميان كتاب و سنت است ، منابع احكام از بدو تشكيل استنباط و از زمان شيخ طوسي براي همه روشن است كه بايد از منابع خاصي گرفته شود و همچنين فرا گرفتن احكام از اين معارف شرايطي لازم دارد و چندين علم بايد بخواند تا به آنها برسد ، مانند عربي ، ادبيات ، صرف و نحو ، معاني ، بيان ، فقه ، منطق ، اصول ، لغات القرآن و امثال اينها كه هر يك از آنها علمي جداگانه و هر زمان كه فردي در همه اين اصول مجتهد شد مي تواند حكمي از قرآن را استفاده كند و من اشخاصي از سران اينها مي بينم كه متكي به فهم خودشان هستند كه هيچ يك از اين شرايط را ندارند .
مثل اين است كه دانش آموزي از روي كتاب طبي مطلبي را بخواند و بفهمد و بعد بگويد من دكتر هستم ! اينها در اين موضوع بسيار در اشتباهند ، زيرا پيش مي آيد كه اينها خلاف حكم الهي را مي فهمند و اطلاع ندارند به اين كه يك روايت ديگري بايد با اين روايت جمع شود ، اول آيه با آخر آيه ، اين آيه با آن آيه ديگر .
يكي از جنبه هاي بسيار بارز از نقص اينها اين است كه خودشان را مستقل در استفاده احكام الهي از كتاب و سنت مي دانند و از اين جهت است كه به كلي با روحانيت هم مخالفند و مي گويند ما خودمان داريم و استفاده مي كنيم . ما نمي خواهيم در اينجا از روحانيت تعريف كنيم ، اما اين را مي دانيم تا اين شرايط و درس ها نباشد نمي توان از كتاب خدا استفاده نمود .
جنبه ديگري كه ما از اينها مشاهده كرده ايم روش عملي اينها است كه روش اسلامي نيست ، مثلاً در عملكرد اينها در هر جايي شما ببينيد كه ده نفر عليه انقلاب قيام مسلحانه و يا غير مسلحانه كرده اند ، وقتي به آنها نزديك شويد مي بينيد يا محرك آن ده نفر اينها بوده اند يا از اينها چند نفر عضو آنها بوده است كه بر عليه انقلاب و بر عليه اسلام حتي امام قيام كرده اند .
و ما شواهدي داريم كه مثلاً در گنبد افرادي از اينها بودند كه مسئله گنبد را دامن زدند و همچنين در كردستان بعضي از دوستان ما آنجا وارد معركه بودند و مدت ها در آنجا و سنندج زحمت كشيده و در حال نبرد بودند ، مي گفتند كه چهار گروه در كردستان تشكيل شده كه عبارتند از : كومله ، دمكرات ، فدائيان و مجاهدين خلق و جنبه هدايت آنها در اين قضيه به عهده اينها بوده است .
غالب تحريكات آنجا به عهده اينها بوده است و ابتكار عمل را اينها در دست داشتند ، اينها چه طور مسلماني هستند و چگونه اهل قرآنند و چطور مدعي اين هستند كه ما آشنا به مذهب هستيم ، هر جا عليه اسلام اقدامي بشود ، اينها يا همدست و شريكند با چپي ها ، منحرف ها ، شاهدوست ها و يا با اقشار مختلف ؟
مردمي كه با اين انقلاب اسلامي صد در صد مخالفند اينها با آنها همدست هستند ، مانند فئودال ها و سرمايه داران وابسته و قشرهاي مختلف كه از اين انقلاب به اصطلاح صدمه ديده اند ، در صورتي كه قرآن صريحاً مي گويد : " با كفار دست ندهيد و با آنها دوستي نكنيد " و حتي در بعضي از موارد مي گويد : " با آنها با عداوت رفتار كنيد ، چنان كه آنها با شما با عداوت رفتار مي كنند ."
به هر حال روش عملي شان اين است ، اخلاق شان اين است ، آداب شان اين است ، بنابراين ما بايد با اينها يك موضع خاصي داشته باشيم . ما از قبل از اينها ناراحتي داشتيم ، منتهي بارها در درس اخلاق كه در مسجد اعظم اتفاق افتاد ما يك صحبت هايي زير پرده مي كرديم و سؤالاتي مي شد كه شما چرا موضع خودتان را با اين آقايان روشن نمي كنيد.
ما در آنجا زير پرده مطالبي مي گفتيم و رنج مي برديم به اين كه موضع ما در قبال اينها درست مشخص نشده است ، حالا كه الحمدالله موضع ما در قبال اينها روشن شده است ، ما بيش از اينها مي توانيم اطلاعاتي در مورد اينها در اختيار آقايان بگذايم .فعلاً كه وقت بيشتري نيست .
س : به نظر شما مجاهدين خلق مسئله اجتهاد را چگونه تفسير مي كنند ، فهم و درك آنها در مورد اجتهاد اسلامي چيست ؟
ج : همان طور كه عرض كردم فهم اينها به اين است كه خيال مي كنند چند كلمه عربي كه انسان بلد شد مي تواند قرآن را ترجمه كند و مجتهد شود ، رويه اينها در اجتهاد اين است .
س : ولايت فقيه و مرجعيت را چگونه توجيه و تفسير مي كنند ؟
ج : وقتي كه كسي مجتهد شد ، مرجعيت و ولايت هم دارد بنابراين نسبت به خودشان ولايت هم قائلند ! زيرا كه ما تصوراتي از اينها مي بينيم كه اينها خودشان مي خوانند و مي گويند آيه اين طور مي گويد . بعضي از اينها يك جاهايي را خودشان گرفته تصرف كرده اند ومي گويند كه اين مربوط به اسلام است .
و من هم مي دانم كه قضيه اين طور نيست و دخل و تصرف كرده اند . اينها با اين فهم و با اين عملكرد ولايت هم بر خودشان قائلند . همان طور كه ما به ولايت فقيه معتقديم و آنها درباره خودشان اينگونه قائلند .
س : مي دانيم كه اين سازمان در سال 1344 تأسيس و در سال 1351 عده اي از آنها دستگير و اعدام مي شوند و بعد هم در سازمان كودتا مي شود . اولاً آيا انحراف عقيدتي سازمان از كي شروع شده و ثانياً شما از چه سالي با آنها آشنايي داريد ؟
ج : من از سابق با آنها زياد رابطه اي نداشتم ، در اين اواخر درباره آنها مطالبي ديدم و شنيدم ولي اين مسئله بعد براي ما روشن شد كه از ابتدا اينها انحرافاتي داشته اند. هم اشتباه دارند و هم سوء نظر ، يعني اگر آنها برايشان اشتباهات شان را با خودشان در ميان مي گذاشتند شايد تسليم مي شدند و به اشتباهات شان اعتراف مي كردند .
اما بعدها كه آمدند روي كار ، همين ها كه الان هستند ، اينها سوء نيست دارند . اما كساني كه از اين جوان ها تابع اينها هستند و شدند ، عده زيادشان سالم و پاك و صادق هستند و فقط براي اين كه خيال مي كنند اينها اسلام حقيقي و اسلام راستين را دارند ، بنابراين تصور مي كنند كه اگر به دنبال اينها بيفتند دنيا را بهشت برين خواهند كرد!
س : روش برخورد با اين گروه را شما چگونه مي دانيد ؟
ج : همان طور كه عرض كردم آنها (اين جوانان) صادقانه رفته اند و اطلاع از وضع داخلي اينها ندارند و گول خورده اند . بنابراين برخورد آنها بايد با كمال ملاطفت و مراحمت و دعوت به طرف اسلام باشد . برادرانه و دوستانه ، زيرا اينها برادران ما هستند ، دوستان و فرزندان ما هستند كه اشتباه مي روند ، پس وظيفه مؤمن اين است كه اگر كسي به اشتباه مي رود او را به اشتباه خود متوجه كنند ؛ اما نسبت به كساني كه مي فهمند و مطلب را مي دانند ، اما گاهي حب رياست نمي گذارد برگردند ، بايد با آنها همان كار را كرد كه اسلام درباره احزاب ديگر مي كند ، يعني بايد سرسختانه به سوي حق دعوت شان كرد و اگر مقاومت كنند با خشونت با آنها رفتار كرد .
سؤالاتي كه آيت الله مشكيني از مجاهدين خلق كرده و از آنها خواسته است تا براي روشن شدن اصول عقيدتي خود به آنها پاسخ گويند :
1. در زمان غيبت امام زمان امور مردم به دست كيست و اسلام در اين باره چه نظري دارد ؟
2. نظر شما راجع به كتاب شناخت و تكامل چيست ؟
3. نظر شما راجع به اصول ديالكتيك چيست ؟
4. راجع به بقاء روح پس از مرگ چه نظر داريد ؟
5. اسلام به سرمايه داري چگونه نظر مي كند ؟
6. درباره اين كه شخصي اموال خود را مورد استفاده و سود قرار دهد ، اسلام چه مي گويد ؟
7. مالكيت شخصي به چه معناست و حكمش چيست ؟
8. آيا استفاده از مطالب قرآن براي همه مجاز است و يا شرايطي دارد يا خير ؟
9. از بعد معادي قرآن چه برداشتي داريد و با كدام قول تطبيق مي كند ؟
10. فروعات مذاهبی چيست و تكليف مسلمين در آن گرايش است يا عمل ؟
11. اسلام در چگونگي تصرف مردم در زمين و ساير مواهب طبيعي آن چه نظري دارد ؟
12. كافر از نظر اسلام كيست و ميزان دوستي با وي و ياري از او چيست و چه حكمي دارد ؟
13. اسلام با بيگانگان چه روابطي را تجويز كرده و چه روابطي را ممنوع داشته است ؟
پی نوشت:
0اسلام و منافقين / نشر اوج ـ تهران / 1360