از بدو به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا و اتخاذ سیاستها و رویکردهای غیرمتعارف توسط وی در حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی، محیط زیست و ... همواره این پرسش مطرح بوده است که حلقه مشاوران ترامپ چه کسانی هستند و چگونه به او مشورت میدهند.
این پرسش به ویژه در حوزههای حساسی مانند پروندههای سیاست خارجی و امنیتی و رویکرد ترامپ به این مسائل جدیتر میشود. بدون تردید پرونده ایران جایگاه ویژه و بارزی در سیاست خارجی ترامپ در سالهای ریاست جمهوری او تاکنون داشته است.
اتخاذ رویه سخت در مواجهه با ایرانیها که خروج از برنامه جامع اقدام مشترک، تحریمهای سخت و بیسابقه اقتصادی، همکاری مشترک با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای مواجهه با ایران و تحریک آنها و در نهایت ترور سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از بارزترین آنها بوده است.
یکی از آشکارترین خطاهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی را باید نزدیک کردن بیش از اندازه مخالفان سیاسی نظام ایران و برخی گروههای تروریستی ایرانی به خود و حلقه پیرامونی دانست.
ترامپ به جای برگزیدن افراد مناسب و شخصیتهای علمی به عنوان مشاور خود در زمینه ایران، به سمت و سوی استفاده از مخالفان سیاسی یا گروههای تروریستی رفت. طبیعی است که این گونه از شخصیتها به دلیل اهداف و منافع شخصی یا گروهی که دارند به جای ارائه تحلیلهای کارشناسی و دقیق، تلاش میکنند تا از زاویه دید خود و اهداف براندازانه شان سمت و سوی تصمیم گیریهای کاخ سفید را به آنگونه که خودشان تمایل دارند هدایت کنند بنابراین میتوان انتظار داشت که چه حجم قابل توجهی از اطلاعات غلط و جهتدار در اختیار رئیس جمهور آمریکا قرار گرفته شده است.
نکته جالب توجه در بررسی افراد حلقه ترامپ نشان میدهد که یک اشتراک قابل توجه در میان بسیاری از آنها وجود دارد و آن نزدیکی و ارتباط آنها با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است. گروه مخالف حکومت ایران که سالها در لیستهای متعدد تروریستی آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا قرار داشت.
موضوع اینجاست که تعداد افراد عضو حلقه ترامپ که با این گروه ارتباط دارند و از آن پول گرفتهاند کم نیست. در یک پژوهش صورت گرفته توسط یک مرکز مطالعات تروریسم، نام 13 تن از مقامات شناخته شده نزدیک به ترامپ آورده شده است که نشان میدهد همه آنها با منافقین در ارتباط هستند.
جان بولتون، رودی جولیانی، نیوت گینگریچ، الین چائو، تام کاتن، میشل بکمن، جو لیبرمن، جان اشکرافت، کن بلک ول، لی زلدین، کلر لوپز، لیندسی گراهام و ولید فارس، حلقه 13 نفره یاران ترامپ را تشکیل میدهند که همگی با مجاهدین خلق در ارتباطند. علاوه بر این 13 نفر افراد دیگری نیز هستند که در زمان به ثمر رسیدن این پژوهش، دیگر در حلقه ترامپ نبودهاند.
این تعداد از افرادی که هوادار یک گروه مخالف و تروریستی هستند و در پیرامون یک رئیس جمهور حلقه زدهاند یک فاجعه است. چگونه میتوان اطمینان داشت که مشاورههای این افراد به رئیس جمهور درباره ایران یا تصمیمات آنها بدون تأثیرپذیری از آن گروه بوده است؟
به ویژه آنکه بر اساس دهها گزارش منتشر شده بینالمللی و آمریکایی، منافقین پولهای کلانی را برای لابیهای خود هزینه میکند. از آن سو گروهک منافقین نیز حضور پر رنگی در رسانهها دارند تا از این طریق به ارائه چهرهای قابل قبول از خود، پس از سالها حضور در فهرستهای تروریستی بپردازند.
دیلی بیست به این تلاش گروهک اشاره میکند و مینویسد: ((مجاهدین خلق یک راهبرد روابط عمومی برای اثرگذاری بر سیاستهای ترامپ در قبال ایران دنبال میکند که عبارت است از حضور در رسانهها و شبکههای مورد علاقه ترامپ مانند فاکسنیوز، فاکس بیزینس و وان آمریکا نیوز)).
در واقع منافقین برای اثرگذاری روی سیاست خارجی ترامپ در خصوص ایران از همه ابزارهای موجود یعنی سیاستمداران نزدیک به ترامپ و رسانههای مورد علاقه وی استفاده میکنند تا حداکثر آنچه را که میخواهند به رئیس جمهور منتقل کنند.
ارتباط غیرمتعارف مقامات آمریکایی تنها به این گروه محدود نشده است. گروههای دیگری نیز از مخالفان سیاسی مسلح ایران هستند که با مقامات آمریکایی در ارتباط هستند. کومله، حرکة النضال بخشی از این گروهها هستند. نامه هفته گذشته مایک پامپئو وزیر امور خارجه آمریکا به دیپلماتهای آمریکایی سراسر جهان که در آن دستور میدهد ارتباطات خود را با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران قطع کنند و بدون هماهنگی با وزارت خارجه به درخواستهای ارتباط این گروهها پاسخ ندهند نشان میدهد دولت ترامپ و دیپلماتهای وی تا چه اندازه به گروههای تروریستی مخالف ایران نزدیک بودهاند.
این دستور پامپئو، پیش از پاسخ موشکی ایران در هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا در عراق صادر شده و بیانگر آن است که واشنگتن از سطح گسترده ارتباطات خود با این گروهها و تأثیر احتمالی آن بر خشم تهران و سطح واکنش نظامی آن به واشنگتن ترسیده است و این خواسته را نمیتوان جز برای فرونشاندن خشم ایران از واشنگتن تعبیر کرد.
به طور آشکار مخالفان ایرانی در سالهای اخیر با شناختی که از روحیه افراطگرا و جنگطلب ترامپ و حلقه نزدیک به او پیدا کردهاند، اقداماتی را برای نزدیک شدن به حلقه پیرامونی وی با هدف اثرگذاری بر تصمیمات وی در سیاست خارجی و مسائل مربوط به ایران اتخاذ کردند. گروههایی که تقریبا همه آنها سابقه اقدامات سخت و تروریستی در داخل ایران داشتهاند و به هیچ وجه نمیتوان آنها را نیروهایی دمکراتیک و قابل اعتماد دانست.
تاریخ این را خواهد نوشت که گروههای رادیکال و تروریستی، در دولت ترامپ بودند که به عنوان مشاور در کنار دوستان و مقاماتش قرار گرفتند و سیاست خارجی جنگ طلبانه آمریکا را به خصوص در منطقه غرب آسیا ترسیم کردند و این منطقه را به آتش کشاندند.