مروری بر پیوند منافقین و بنی‌صدر

Banirajavi

سی خردادماه 1360 سالگرد آغاز فاز نظامی سازمان منافقین علیه جمهوری اسلامی است. سازمان منافقین در این تاریخ که هم‌زمان با استیضاح بنی‌صدر بود، به‌نظام نوپای اسلامی در ایران اعلان جنگ داده و از این به بعد است که اقدامات تروریستی مانند بمب گذاری و ترور شهروندان را شروع می‌کند. منافقین در حالی در اواخر دوران ریاست جمهوری بنی صدر به شدت حامی او شده بود که این سازمان قبل از انقلاب میانه خوبی با او نداشت به طوری که هر دو طرف علیه یکدیگر موضعگیری می‌کردند. اما چه اتفاقاتی روی داد که سازمان منافقین به متحد بنی صدر تبدیل شد؟

اولین گام این مسئله اندکی بعد از رئیس‌جمهور شدن بنی صدر برداشت شد. مسعود رجوی در 3فروردین1359 نامه‌ای به بنی‌صدر نوشته و از او می‌خواهد که شخصی که قابل‌اطمینان باشد را به‌عنوان رابط خود با سازمان معرفی کند. از این زمان ارتباط منافقین با بنی‌صدر شروع‌شده به‌طوری که حتی برخی از آن‌ها به نهاد ریاست جمهوری راه می‌یابند.(1)

هرچند سازمان با بنی‌صدر در سال 59 در ارتباط بود اما پیوند بیشتر و حمایت علنی هر دو طرف از یکدیگر به بعد از  14اسفند1359 و آشوبگری مشترک منافقین و بنی‌صدر در این روز برمی‌گردد. در این روز اعضای منافقین که در تجمع بنی‌صدر حضور داشتند اقدام به ضرب و شتم مخالفان رئیس‌جمهور می‌کردند.

از این تاریخ به بعد بنی‌صدر امکانات نهاد ریاست جمهوری و روزنامه انقلاب اسلامی خود را در اختیار سازمان منافقین قرار می‌دهد. سازمان نیز باوجود درگیری کشور در جنگ با عراق در فروردین و اردیبهشت 60 اقدام به لشکرکشی خیابانی کرده و هرروز کشور را دچار آشوب و تشنج می‌کند. به‌عنوان‌مثال سازمان منافقین در 8اردیبهشت‌ماه هواداران خود را به خیابان‌ها آورده و رژه نظامی برگزار می‌کند. این مسئله سبب درگیری، حزب‌الهی‌ها با آن‌ها می‌شوند. بلافاصله بعدازاین اقدام منافقین روزنامه بنی‌صدر به‌طور اغراق‌آمیزی تیتر خود به این زخمی و مجروح شدن منافقین اختصاص می‌دهد.(2)

در همین روزها مشخص می‌شود که سازمان یکی از اعضای خود را که بریده و قصد جدایی داشته است را کشته و جسد او را سوزانده است. بااین‌حال بنی‌صدر بلافاصله به حمایت از منافقین بر خواسته و سعی می‌کند تا با وارونه جلوه دادن این مسئله تقصیر را بر عهده حزب الهی‌ها بیندازند.(3)

سازمان منافقین و بنی‌صدر در اردیبهشت 1360 در حالی کشور را به‌سوی آشوب می‌برند که نیروهای ایرانی در جبهه‌ها در آستانه کسب موفقیت بودند به‌طوری‌که تیتر روزنامه‌های آن روز بخشی به تلفات عراقی‌ها اختصاص داشت. همین مسئله سبب شد تا بسیاری به این نتیجه برسند که سازمان در زمین عراق بازی می‌کند و با ایجاد آشوب قصد تضعیف پشت جبهه‌ها را دارد.

امتناع سازمان از خلع سلاح و حمایت بنی‌صدر از آن‌ها از دیگر مسائلی بود که در این زمان روی داد. در این مقطع امام(ره) اعلام کرد که همه گروه‌ها و افراد باید سلاح‌هایی را که در جریان انقلاب به دستشان رسیده تحویل دهند. سازمان منافقین با صدور اطلاعیه ایی اعلام کرد در صورت دریافت تضمین حاضر به خلع سلاح است. در این زمان بنی‌صدر که فرمانده کل قوا بود در روزنامه انقلاب اسلامی اعلام می‌کند نمی‌تواند به منافقین تضمین دهد و علناً به آن‌ها پیام می‌دهد که سلاح‌های خود را نگاه‌دارید و به‌فرمان امام(ره) عمل نکنید.(4)

در اردیبهشت‌ماه 1360 آشوب گری بنی‌صدر و منافقین در کشور به حدی می‌رسد که ضدانقلاب به این نتیجه توهم آمیز می‌رسند که انقلاب اسلامی در حال سرنگونی است. از همین رو بنی احمد، وکیل مجلس فرمایشی دوران پهلوی رسماً در موضع‌گیری حمایت خود را از سازمان منافقین اعلام می‌کند. همچنین علی امینی نخست‌وزیر سابق نیز در این زمان خبر از تشکیل شورایی برای انتخاب جایگزین جمهوری اسلامی داده و اعلام می‌کند برخی از اعضای این شورا از بین گروه‌های که در ایران و در مقابل حکومت هستند،خواهد بود.(5)

در خردادماه 1360 سازمان منافقین و بنی‌صدر بعد از ایجاد آشوب‌های خیابانی تز رفراندوم را مطرح می‌کنند. در این زمینه مسعود رجوی نامه‌ای به بنی‌صدر نوشته و این مسئله را سبب تعیین تکلیف وضعیت انقلاب تلقی می‌کند. در همین روزها سازمان منافقین در ارگان مطبوعاتی خود مدام بر ضرورت رفراندوم  تأکید و از سویی لشگر کشی خیابانی را نیز تشدید می‌کند. بنی‌صدر نیز که روزنامه انقلاب اسلامی را  در اختیار منافقین قرار داده مدام همین نظرات آن‌ها را به‌صورت مفصل چاپ می‌کند.(6)

درست درزمانی که منافقین و بنی‌صدر تصور می‌کردند در حال اتمام کار انقلاب هستند امام(ره) از مردم می‌خواهد که در روز 15 خرداد به خیابان‌ها بیایند. مردم نیز که به امام(ره) علاقه‌مند بودند در این روز به خیابان‌ها آمده و دوباره با آرمان‌های انقلاب بیعت می‌کنند. حضور میلیونی مردم در این روز نشان داد که برخلاف تبلیغات منافقین آن‌ها وزن چندانی در معادلات سیاسی ایران ندارند.

بااین‌حال آن‌ها همچنان بازهم بعدازاین تاریخ به آشوب گری ادامه می‌دهند. به‌طوری‌که بعد از عزل بنی‌صدر در 20 خرداد از فرماندهی کل قوا شروع به ایجاد جنگ روانی کرده و با مطرح کردن این مسئله که جان رئیس‌جمهور درخطر است، خود را حافظ جان بنی‌صدر جلوه داده وسعی می‌کنند به فعالیت‌های نظامی خود مشروعیت بدهند. منافقین از زمان عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا تا زمان عزل او هرروز اخباری را مبنی بر خطر جانی بنی‌صدر منتشر می‌کرده و در همین روزها به نیروهای خود اعلام اما ده باش برای ورود به فاز نظامی می‌دهند.در روز 26 خرداد سازمان که می‌دید روزبه‌روز رسواتر شده و مردم علیه اش موضع می‌گیرند به طرفدارانش می‌گوید در حمایت از رئیس‌جمهور بر پشت‌بام‌ها آمده و الله‌اکبر بگویند اما این اقدام آن‌ها با شکست مواجه شده و استقبالی از آن نمی‌شود. درنهایت سازمان منافقین بعد از عزل بنی‌صدر رسماً به جمهوری اسلامی اعلام جنگ داده و اقدامات تروریستی‌اش را آغاز می‌کند.(7)

براین اساس مروری بر کارنامه همکاری سازمان منافقین و بنی‌صدر نشان می‌دهد که آن‌ها تصور می‌کردند در صورت تشکیل جبهه واحد می‌توانند مقابله خط امام ایستاده  و انقلاب را به دست بگیرند بااین‌حال در عمل این استراتژی آن‌ها با شکست مواجه گردید و آن‌ها به دامن آمریکا و صدام افتادند.

نویسنده: سیدمحسن موسوی‌زاده

پی‌نوشت:

1.سپاه پاسداران،منافقین خلق رودروی خلق،انتشارات سپاه،1360،صفحه15

2.جزوه اطلاعاتی از درون سازمان مجاهدین خلق،بی نا،1361صفحه 19

3. سپاه پاسداران،منافقین خلق رودروی خلق،همان،صفحه 35

4.موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام،انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،1384صفحه174

5. جزوه اطلاعاتی از درون سازمان مجاهدین خلق،همان،صفحه 36

6.محمدصادق کوشکی،تبار ترور،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،صفحه195

7. سپاه پاسداران،منافقین خلق رودروی خلق،همان ،صفحه71

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31