مروری بر تاریخچه سازمان مجاهدین خلق (1)

Namin

برای اینکه تاریخچه سازمان مجاهدین خلق- که بعدا به دلیل مواضعی که درجامعه اتخاذ کرد با عنوان منافقین شناخته شد- را تشریح کنم لازم است اشاره به جنبش ملی شدن صنعت نفت داشته باشم . در جریان ملی شدن صنعت نفت، نیروهای مذهبی ، ملی و متفقین اقدام به دعوت جامعه برای خیزش علیه سلطه بیگانه کردند چرا که در مورد منابع خدادادی ما تحرکاتی را داشتند . یعنی این نیروهای مذهبی با نیرو های ملی پا در یک مسیر و در یک جهت گذاشته و آن ملی شدن صنعت نفت بود . چون من قصد بیان تاریخچه صنعت نفت را ندارم چراکه خود شما تا حدودی واقف هستید و می دانید پیروزی اولیه چگونه به ناکامی انجامید و زمینه و بستر های مناسب را برای دخالت بیگانه فراهم کرد . حالا چه عواملی موثر بود و چقدر نیروهای مذهبی مقصر بودند و چقدر نیروهای ملی مقصر بودند چه ضعف هایی را در این جبهه می توان یافت و چه ضعف هایی را در آن جبهه می توان یافت، اینها بحث هایی است که طبیعتا این جلسه بنا به پرداختن به آن را نداریم و اجمالا عرض کنم که قطعا فداییان خلق، قوت هایی داشته اند و هم ایرادهایی. سه رکن را برای نهضت ملی شدن صنعت نفت می توان بر شمرد: 1- فداییان خلق 2- آیت الله کاشانی 3- مصدق. در جبهه ملی ، طبیعتا هر سه رکن نهضت، دارای قوت ها و ضعف هایی بودند و اینکه کدام یک از این ضعف هایش به قوت هایش می چربید یا بالعکس ، عرض کردم الان جلسه عرض یابی این معنا نیست .

اما بعد از ملی شدن صنعت نفت یک سکون ، رکود و رخوتی در میان مبارزین ایجاد شد ، به ویژه بعد از ایجاد ساواک و تسلط نیروهای آمریکایی بر همه شوون جامعه، طبیعتا هزینه مبارزه به شدت افزایش یافت . مبارزه در دهه 20 با مبارزه در دهه 30 کاملا متفاوت شد. در دهه 20، علی القاعده، زندان و پیگیری های پلیسی وجود داشت. اما آنچه که بعدازسال 1335 از طریق اسناد ساواک در کشور شاهد هستیم در طول دهه بیست چنین چیزی را شاهد نبودیم. لذا به تدریج نیروهای ملی ترجیح دادند صحنه مبارزه را ترک کنند . البته بعد از کودتای 28 مرداد در یک مقطع نیروهای ملی مجددا به صحنه امدند و آن مقطعی بود که تنش بین شاه و آمریکایی ها ایجاد شد. در ارتباط با مقاومتی که در داخل کشور نسبت به رفرم هایی که آمریکایی ها منتقل می کردند به وجود آمد ، آنجا بحث علی امینی است که عرض کردم بنای تاریخ گویی این مقطع را ندارم. در ارتباط با روی کار آمدن علی امینی مجددا ملیون یک تحرکی ازایشان شاهد هستند. اما بعد از این که شاه کاملا تن دادکه به جای علی امینی رفرم های مورد نظر آمریکایی را دنبال کندایشان صحنه را ترک کرد و دیگر به هیچ وجه ملیون رغبتی برای مبارزه از خودشان نشان ندادند، لذا در کنگره جبهه ملی رسما سیاست صبر و سکوت به عنوان مصوب کنگره اجرا شد. بعد از آن بیشتر ملیون صحنه را ترک کردند و در ابتدای دهه 40 بسیاری ازآنهابه خارج از کشور رفتند و بعضی ها جذب رژیم پهلوی شدند. مثلا خود بختیار جذب شد. خود سنجابی جذ ب شد و سایر ملیون بعضا صحنه کشور را ترک گفتند و به خارج از کشور رفتند. حتی در خارج از کشور هم دیگر رغبتی برای مبارزه نداشتند .جز جبهه ملی سوم که آن هم از طریق مبارزات دانشجویی طرح خودش را در خارج از کشور پی می گرفت . وقتی ما چنین پدیده ای را، یعنی رکود در میان نیروهای با سابقه سیاسی،را شاهد بودیم ، مبارزات بیشتر سوق پیدا کرد به درون دانشگاه و جنبش های دانشجویی یعنی جنبش دانشجویی در داخل کشور و خارج کشور بیشتر صحنه گردان مبارزات شد . یعنی پیشی گرفت بر نیروهای با سابقه سیاسی. هر چند نهضت آزادی در سال 1340 پا به عرصه وجود گذاشت اما این پیشتازی نیروهای جوان موجب شد که با سیاست های نهضت آزادی راضی نشود و بخواهد این صحنه را کنار بگذارد و خود ش را به صحنه های جدیدتری وارد کند واین در حالی بودکه خفقان رو به فزونی بود و مبارزه پارلمانتاریستی، که نهضت آزادی منادی آن بود، نمی توانست نیروهای جوان را اغنا کند چرا که به شدت چنین مبارزاتی سرکوب می شد. و طبیعتا جز یاس و ناامیدی در اقشار مختلف جامعه به جای نمی گذاشت. قبل از بیان تولد سازمان مجاهدین، باید نهضت آزادی را توصیف کنیم. زیرا نهضت آزادی مادرمجاهدین خلق است. شاخه جوانان نهضت آزادی، تشکیل مجاهدین خلق را دادند. برای اینکه بدانید مادر این مولود چه ویژگی هایی دارد علی القاعده باید نهضت آزادی را کمی بشناسیم و خصوصیات و ویژگی هایش را با هم مرور کنیم . همان طور که می دانید نهضت آزادی قبل از آن که به صورت مستقل عنوان نهضت را بر خود بگذارد بخشی از جبهه ملی بود. جبهه ملی قرار بود مجموعه ای از تشکیلات باشد. یکی از اختلافات بزرگ بین دکتر مصدق و سران جبهه ی ملی این بود که که چرا تعدادی حزب و تعدادی افراد منفرد در شورای مرکزی جبهه ملی قرار دارند و اگر جبهه ی ملی است علی القاعده باید وزن افراد، متناسب با نمایندگی که از یک حزب می کند باشد. این اختلافات اوج گرفت تا اینکه جبهه ملی اول متلاشی شد و جبهه ملی دوم هم با تداوم این اختلافات نتوانست راهی از پیش ببرد . در این شرایط نیروهای نهضت آزادی در درون جبهه ملی فعالیت می کردند. وقتی جبهه ملی دچار این بحران شد نیروهای نهضت آزادی ترجیح دادند خودشان به صورت مستقل فعالیت کنند. البته نکته ای خدمتتان عرض کنم و آن اینکه عدم تحمل نیروهای غیر مذهبی در فعالیت های مشترک هم نقش اساسی داشت، زیرا که در همین سالها نیروهای مسلمان با نیروهای غیر مسلمان در خارج از کشورهم جبهه خودشان را جدا کردند. در همین سالها مرحوم دکتر شریعتی ، مرحوم چمران و غیره که در قالب کمپزیسیون کار می کردند در خارج از کشور در همکاری هایشان با نیروهای غیر مذهبی به یک بن بستی رسیدند. علی القاعده این مطلب در داخل کشور هم بدون تاثیر نبود . وقتی نهضت آزادی حزبی با نام و نشان خودش را ایجاد کرد، گرایش هایش را باید شناخت که این جریان چه گرایش هایی دارد . در صداقت بسیاری از نیروهای تشکیل دهنده نهضت آزادی هیچ تردیدی وجود ندارد ،مثل مرحوم یدالله سحابی و خود بازرگان .اینها آدم های بسیار صادق و بی مساله ای بودند.چه به لحاظ وابستگی سیاسی یا برخی خصلت های ناروا که بعضی از نیروهای سیاسی داشتندکه در این عزیزان پیدا نمی کنیم . اما ویژگی های دیگری داشتند که مسایلی را به دنبال می آورد . باز هم برای اینکه ویژگی های این جریان را بشناسید باید ویژگی های این دوران را بشناسید ، این دوران ، ابتدای مطرح شدن فکر و اندیشه اسلامی در محیط های دانشگاهی است، یعنی جریانات احیاء تفکر دینی هنوز بسیار غریب و نادر هستند بنابراین جو محیط های علمی و دانشگاهی عمدتا متاثر از علم باوری یا گرایش به کشورهایی که در زمینه علوم رایج به دستاوردهایی رسیده اند،هست. در این فضا علی القاعده نهضت آزادی متاثر از یک نوع علم زدگی است، یعنی اسلامی را که نهضت آزادی سعی می کند در ابتدای حرکت جنبش اسلامی مطرح کند به نوعی متاثر از فضای حاکم برآن شرایط است. البته بعدها فضای دیگری نیز ایجاد می شود. علم زدگی در برابر مارکسیسم است ، اما نهضت آزادی عمدتا به دلیل اینکه یک نوع گرایش هایی به اندیشه غرب دارد علم زدگی اش متاثر از غرب است، یعنی در واقع در برابردستاورد های غرب یک احساس کمبود یا یک احساس کاستی جدی دارد، بنابراین در آثار مرحوم بازرگان وقتی مرور می کنیم

نوعی برای اثبات حقانیت اسلام ومطابقت آن را با علوم روز به صورت کاملا آشکار می بینیم. در کتاب ( پابه پای وحی) کاملا این معنا مشخص است و در دیگر آثار مرحوم بازرگان هم این مطلب را به خوبی می توان شاهد بود . این تفکر یک نوع کاستی در برابر فرهنگ غرب را در درون خودش دارد . طبیعتا عاریت گیری از فرهنگ غرب جزو ویژگی ها و خصوصیات این جریان است.وقتی شاخه جوانان نهضت آزادی تصمیم می گیرد که عملکرد سیاسی نهضت آزادی را نقد کند در زمینه ی مسایل سیاسی این ایراد را وارد می کند که چرا شما در برابر رژیم پهلوی که به شدت سرکوب می کند همچنان تجربه های گذشته را تکرار می کنید یعنی می خواهید با روشهای مسالمت آمیز با رژیمی سخن بگویید که مولود کودتاست و مولود سرکوب گری است.بنابراین شیوه مبارزات سیاسی نهضت را نقد می کند. اما در ارتباط با بحث عاریت گیری از فرهنگ بیگانه، شاخه جوانان ،چنین نقدی را از نهضت آزادی ندارد یعنی همان مرعوب بودن در برابر دستاوردهای علمی را شاخه جوانان هم دارد ، اما از آنجایی که وارد فاز می شود که این فاز علی القاعده ارتباطات آن را با جنبش های رایج در آن ایام تقویت می کند ، به تدریج پیوندی پیدا می کند با جهان سوسیالیستی. یعنی چون روش های نهضت آزادی روش های پارلمانتاریستی است وروش های مبارزات سیاسی آنها اینگونه است که ارتباطش با جهان غرب است. اما وقتی شاخه جوانان، این مبارزات را تخطئه می کندو به شیوه مبارزات مسلحانه روی می آورد که عدمتا در کشورهای سوسیالیستی رایج است و با مبارزات مسلحانه علیه سلطه غرب دست به چالش زده. وقتی سازمان مجاهدین خلق با چنین رویکردی وارد عرصه می شود او هم در برابر علم خاضع است به نوعی که می خواهد اسلام را با علم تطبیق کند. اما این بار علمی که در کشورهای بلوک شرق مطرح است: علم مبارزه ، علم اقتصادی در جهان سوسیالیستی و سایر علوم. وقتی مجاهدین خلق با آنها روبرو می شوند آنها هم به نوعی علم زده هستند، البته منظور از علم ، علوم پایه نیست بلکه علوم انسانی است که علی القاعده به هیچ وجه نمی شود آنها را در جوامع مختلف تطبیق داد .

ادامه دارد...


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31