عاملین ترور و اسناد جنایت:
کاظم رسولی
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
علیرضا مدنی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
رضا استاد حسین
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
مجید مظلومی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1. اعترافات کاظم رسولی در مورد چگونگی انجام ترور شهید درویشوند:
" در عملیاتی دیگر که شرکت کردم آتش زدن چادر جلوی دانشگاه بود. یک ماشین تویوتا دادند که یک ژ3 و یک کلاش و یک کلت داشت که یک خشاب اضافه ژ3 هم بود و قرار شد مقداری بنزین هم تهیه کنیم و یک مشعل برای آتش زدن که شب اینها را آماده کردیم ...
مجید مأمور آتش زدن چادر بود و رضا و علیرضا مدنی مأمور مراقبت بودند که اگر مسئلهای پیش آمد دفاع کنند. صبح زود آمدیم جلوی دانشگاه تا بچهها خواستند پیاده شوند نفری که بیرون از چادر خواب بود، بیدار شده خواست دفاع کند که بچهها رگبار زدند و مجید هم چادر را آتش زد و ... "
2. اعترافات رضا استاد حسین یکی دیگر از عوامل جنایت فوق:
" 4) چادر جلوی دانشگاه، چهار نفر بودیم فرمانده و راننده کاظم، من و علیرضا و منوچهر، سه شنبه 3 شهریور 60، سه نفر ژ3 داشتیم و فرمانده کلاشینکف، من کوکتل انداختم، بقیه همه تیراندازی کردند، من یک رگبار بی هدف به طرف چادر شلیک کردم و گریختم ."
3.اعترافات علیرضا مدنی در همین زمینه:
"حمله به چادر وحدت، صبح ساعت 5/5 یا 6 بامداد...
کل عملیات 4 نفر بودیم، من و رضا و کاظم و منوچهر، من مسئول آتش در چادر بودم و رضا مسئول حمله به آن چند نفر که خواب بودند. منوچتهر مسئول آتش زدن چادر بود. من در چادر آتش کردم، کاظم هم از پشت آتش کرد و رضا هم بالای سر آنهایی که خواب بودند و منوچهر هم چادر را آتش زد و بعد رفتیم. تلفات فکر کنم چهار نفر بود ... "
تلاشهای ضد فرهنگی منافقین
طبق آمار به دست آمده در سال 1360، گروهک تروریستی منافقین در تهران بیش از 30 کتابفروشی و مرکز پخش و نشر کتاب را به وسیله بمبهای دستی و آتش زا مورد حمله قرار داده اند که حمله به چادر وحدت نیز یکی از این قبیل موارد است. در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا این کوردلان برای به آتش کشاندن کتابفروشی و مراکز پخش کتاب تا این حد حریص بوده و طرحهای وحشیانهای از قبیل آنچه که در حمله به کتابفروشی چادر وحدت ذکر گردید، برای از میان بردن این مراکز و کشتار کسانی که دست اندر کار چاپ و پخش کتاب بوده اند، به کار میبستند ؟ !
سردمداران تروریستهای فراری اکنون با خوش رقصی در کنار اربابان شان و در لابلای ننگین نامههای خود در خارج کشور تلاش دارند تا جمهوری اسلامی را ضد علم و فرهنگ معرفی نمایند و مردم ایران را بی شرمانه به ناآگاهی و جهل متهم سازند ! اما هیچگاه به این واقعیات اعتراف نمی کنند که با چه اقدامات قرون وسطائی در زمانی نه چندان دور به کتاب سوزی در ایران میپرداختند و هواداران خود را از خواندن کتابهای مذهبی و خصوصاً تألیفات علامه طباطبایی و استاد شهید مرتضی مطهری منع میکردند. و با تحریم روزنامه و نشریات، و رسانههای داخل کشور و مشغول کردن عناصر خود به کارهای تروریستی آنان را به فساد و تباهی در لانههای تیمی میکشاند و ...
در اینجا با صراحت میتوان گفت که هدف منافقین از تمامی این تلاشهای مذبوحانه و ناآگاه نگه داشتن هواداران شان چیزی جز مبارزه با عم و دانش و فهم و آگاهتی نبوده است و به راستی مگر نفاق میتوانست جز در فضای جهل و ناآگاهی و حماقت هواداران خود که مرتعی برای رشد امیال نفسانی و فساد و تباهی است، پایگاه و جایگاه دیگری را برای خود دست و پا کند ؟!
بی شک شهادت برادر درویشوند در جهت رشد آگاهیهای مردم در سنگر علم و ایمان به فعالیت پرداخته بود، موجب گردید که چهره کریه و ماهیت ضد فرهنگی منافقین هر چه بیشتر عیان شود و در پی آن پس از انهدام باند تبهکار منافقین، راه علم و فضیلت و رشد و باروری استعدادها در جامعه هموارتر گردد.
شهید رضا درویشوند
شغل: کتابفروش
سن: 19 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان انقلاب، مقابل دانشگاه تهران
تاريخ شهادت: 1360/6/3
زندگينامه
شهید رضا درویشوند به سال 1341 دیده به جهان گشود و از کودکی تحت تعلیم و تربیت خانواده با احکام شرع مقدس و وظایف مذهبی خود آشنا شد و با عشق و علاقه به انجام عبادات اسلامی پرداخت. فعالیتهای سیاسی – مذهبی وی هم زمان با خیزش مجدد امت اسلام تحت رهبریهای پیامبر گونه امام خمینی آغاز گشت و او با پخش بیانیهها و اعلامیههای رهبر عظیم الشأن انقلاب و حضور فعال در راهپیماییها و تظاهرات در این دوران سهم مؤثری را در تبلیغ انقلاب و ترویج پیام انقلاب اسلامی به سایرین بر عهده گرفت و در جهت تشویق و ترغیب الهی محل و کشاندن آنان به صحنه برآمد.
پس از پیروزی انقلاب، برادر درویشوند به همکاری افتخاری با کمیتههای انقلاب اسلامی مشغول شد و در زمینه حفظ امنیت و انتظامات شهر با تمام وجود به کار و تلاش شبانه روزی پرداخت. وی پس از سه ماه فعالیت مستمر در کمیته و دریافت مبلغی بالغ بر چهار هزار و پانصد تومان به عنوان حقوق سه ماهه خود، بلافاصله مبلغ مذکور را عیناً به حساب شماره 100 حضرت امام واریز نمود و با این عمل یکی از مصادیق آیه شریفه « و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه »، " و دیگران را حتی در آنچه که خود بدان نیازمندند بر خویشتن مقدم میدارند." گردید.
با شروع جنگ تحمیلی برادر رضا داوطلبانه راهی جبهههای نور علیه ظلمت شد و تحت پوشش ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران به دفاع از میهن اسلامی و دفع تجاوزات دشمن بعثی – صهیونیستی پرداخت، ولی چندی بعد در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن از ناحیه دست چپ و شانه مجروح و به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل گردید.
شهید درویشوند پس از معالجه و بهبود یافتن از زخم هایی که در جبهه جنگ برداشته بود، در چادر وحدت واقع در مقابل خیابان دانشگاه تهران، مشغول فروش کتاب و تبلیغ و دفاع از آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی شد. که در همین دوران یک بار توسط منافقین مزدور ربوده و تحت شکنجه قرار گرفت، ولی با مقاومت و شهامتی که در هنگام اسارت در چنگال مزدوران از خود نشان داد، توطئه ربایندگان را ناکام گذارد به نحوی که آنان نتوانستند از وی اطلاعاتی در مورد همرزمان و همسنگرانش کسب نمایند و مجبور شدند او را نیمه جان در یکی از خیابانهای خلوت شهر رها کنند.
شهادتنامه
علیرغم آنچه که در این مدت بر وی گذشت، او به فعالیت خود در چادر وحدت تداوم بخشید تا این که یک بار به وسیله نامهای از طرف منافقین مورد تهدید واقع شد. در نامه مزبور منافقین از وی خواسته بودند که " همکاری اش را با نیروهای انقلاب اسلامی قطع نماید و الا از او انتقام خواهند کشید "، ولی این وسوسه شیطانی هم هیچگونه خللی در اراده استوارش ایجاد نکرد و همچنان او با آگاهی و ایمان به راهی که خود انتخاب کرده بود ادامه داد.
سرانجام یک روز صبح زود، چهار تن از منافقین تروریست وحشیانه به چادر وحدت یورش آوردند و او را در حالی که در آن محل به استراحت پرداخته بود، آماج رگبار سلاحهای مختلف قرار دادند و سپس با پرتاب بمب آتش زا کتابها و چادر را در آتش کین ضد انقلابی خود سوزاندند.
پزشکی قانونی در گزارش معاینات خود از پیکر خونین رضا مینویسد:
"...در معاینه علائم زیر مشخص است: 1) سوراخی در ناحیه چپ چانه دایره نزدیک به بیضی با حلقه سائیدگی و پاک کننده به قطر 6 میلیمتر مشخص است که محل ورود گلوله است و وارد استخوان فک تحتانی شده و آن را شکسته و سپس به عقب و کمی پایین رفته و پس از طی قاعده زبان به بالا ... سینه رسیده و از ناحیه کتف چپ خارج شده است. 2) سوراخ خروجی 8×9 سانتیمتر نامنظم است و از زیر آن اعضاء داخلی کاملاً پاره شده است. 3) سائیدگی در پیشانی و گونه چپ، 4) سائیدگی در بازوی راست، 5) سائیدگی وسیع در پهلوی راست، 6) زخمهای متعدد و کوچک بر روی ران راست که اندازه آنها بین 2 میلیمتر و یک سانتیمتر است که یکی نسبتاً عمقی است و بقیه سطحی هستند، 7) زخمی در سطح داخلی ران چپ که عمق آن حدود 2 سانتیمتر است..."
آری ! رضای شهید برای جلب رضایت خدا و بنابر رهنمودهای پیامبر گونه روح خدا، همواره در صحنه بود و در راه خدمت به خلق خدا با عزمی جزم به رزمی بی امان با دشمنان خدا برخاست و در این راه از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نهراسید و جز خوف خدا را در دل راه نداد و هیچگاه صحنه مبارزه را ترک نکرد و اکنون نیز پس از شهادت مظلومانه اش، حضور بیشتر و مؤثرتر او در صحنههای مختلف در جای جای این میهن خونبار و حتی در هر کجا که پیام انقلاب اسلامی به گوش میرسد و قیامی علیه مستکبرین برپاست، احساس میشود.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 91، شماره 21