عاملین ترور و اسناد جنایت:
سعید اصفهانی
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
سعید افشاری
نام مستعار: سعید کوچیکه
عضو واحد تروریستی
|
علیرضا مدنی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1. اطلاعیه گروهک تروریستی منافقین پس از انجام جنایت مذکور که منجر به شهادت برادر غنمی شد:
2. اظهارات مسعود ولی زاده داودآبادی یکی از اعضای واحدهای تروریستی گروهک مزبور در مورد انگیزه منافقین از انجام جنایات و ترورها:
" در رابطه با انگیزههای افراد میتوان گفت که بیشتر بچهها از حس ماجراجویی و عشق به اسلحه و اینگونه کارها را داشتند که چاشنی آن هم میتوان این را ذکر کرد که خود منافقین ... کمی هم به آنها احساس بدهند ... در هیچ یک از بچه هایی که من میشناختم و خودم هم در خودم سراغ داشتم به هیچ وجه انگیزه ایدئولوژیک و مذهبی نبود، بلکه بیشتر حس ماجراجویی و مطرح کردن خود بود ..."
مرداب نفاق
آری! منافقین ضد خلق برای پیشبرد توطئههای استکباری و اهداف شوم ضد اسلامی خود از یک چنین زمینه هایی بهره میگیرند و ریشههای پوسیده و فاسد و متعفن خود را در یک چنین مرداب هایی پهن میکنند و در حقیقت این جریان ضد انقلابی و باند تروریستی پایگاه و جایگاهی جز در میان امیال و هوسهای نفسانی و شیطانی عدهای فریب خورده و ماجراجو نداشته و ندارند و هر زمان با هر دست و پا زدن به میزان بیشتری در اعماق مرداب متعفنی که خود ایجاد کرده، فرو میرود.
از همین رو طبیعی یک چنین جریانی بود که در ضدیت با اسلام، نمازگزاران جمعه این عاشقان و پیروان صدیق راه پاک روح الله را به خاک و خون کشد تا شاید رهروی از راه باز ماند و خللی در صفوف به هم فشرده و دشمن شکن جماعت ایجاد کند.
اما از آنجا که اراده و مشیت الهی علیرغم دشمنان در جهت تثبیت و تحکیم جمهوری اسلامی قرار داشت، جنایات انجام شده از طرفی آنان جز بر قدرت و شوکت اسلام و وحدت و انسجام مسلمین در صفوف نماز جمعه و جماعت نیافزود و مکر و فریب منافقان را به خودشان باز گرداند.
شهید حسن غنمی
شغل: کارمند – پزشکیار
سن: 25 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان شهید مدنی، خیابان گلبرگ
تاريخ شهادت: 1360/5/30
زندگينامه
سال 1335 در شهر تهران متولد شد و تحت مراقبتهای پدر و ملاطفتهای مادر دوران کودکی را پشت سر گذاشت و با روحیهای شاداب و مستعد برای کسب دانش به دبستان فرستاده شد. وی پس از چندی در کنار ادامه تحصیل در سنگر مسجد و کتابخانه آن به مطالعه کتب غیر درسی و سایر فعالیتهای مذهبی پرداخت و هم زمان با دوران دبیرستان و سنین رشد و بلوغ جسمی به جهاد با نفس و خودسازی و عبادت خو گرفت. با پایان یافتن تحصیلات دورته متوسطه مدتی به کار آزاد روی آورد و از این طریق در ارتباط نزدیکتری با مردم قرار گرفت و تجارب لازم برای زندگی را کسب نمود.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سپاهی بهداشت به روستای ابیانه نطنز اعزام شد و مخلصانه به خدمت روستاییان محروم کمر همت بست. پس از پایان دوران خدمت سربازی به دانشگاه اصفهان راه یافت و از این زمان به بعد در زمینههای مختلف سیاسی، آموزشی و تبلیغاتی شروع به فعالیت نمود که این زمینهها عبارت بودند از: آموزش نوآموزان روستایی، فعال کردن کمیته فرهنگی جهادسازندگی نطنز، تقویت امور تبلیغاتی سپاه و جهادسازندگی نطنز، شرکت در هیئت پاکسازی و سالم سازی ادارات و همکاری در امور اداری و دفتری دادگاههای انقلاب اسلامی نطنز، وی در تمام زمینههای مذکور خدمات و همکاریهای چشمگیری را در راه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ارائه نمود و گامهای مؤثری را به نفع مردم مستضعف و امت شهید پرور برداشت.
برادر غنمی در تشکیل انجمن اسلامی و اقامه نماز جمعه در شهرستان نطنز نقش مؤثری را ایفا کرد. وی پس از شروع جنگ تحمیلی از طرف وزارت بهداری استان اصفهان به عنوان پزشکیار استخدام گردید و با اولین گروهی که از بهداری کاشان به جبهههای جنگ با بعثیون کافر عازم بودند، داوطلبانه به جبهه مریوان رفت و مدت 9 ماه بی وقفه در آنجا به کار و تلاش مشغول گردید.
شهید جوانی بی آلایش، صمیمی، فعال و پرتلاش بود. او زندگی در مناطق محروم و مستضعف را بر پشت میز نشینی و سکونت در مناطق مرفه نشین ترجیح میداد و همواره در انتخاب نوع کار این مسئله را که رضای خدا را در آن میدید، در نظر میگرفت.
شهادتنامه
روز جمعه فرا رسید و او که برای گذراندن چند روز مرخصی و تجدید دیدار با خانواده در آن ایام در تهران به سر میبرد، فرصت را برای حضور در میعادگاه عاشقان الله در دانشگاه تهران و دیدار با همرزمان غنیمت شمرد و صبح پس از غسل شهادت و وضو به قصد شرکت در صفوف دشمن شکن نماز جمعه از خانه خارج شد.
ولی هنوز 500 متر بیشتر از خانه دور نشده بود که از پشت سر مورد سوء قصد سه تن از منافقین تروریست قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به قفسه سینه و جراحات ناشی از آن، قبل از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
محل اصابت گلوله را پزشکی قانونی به صورت زیر گزارش کرده است:
" ... جای اصابت گلوله در پشت قفسه صدری و کتف راست دارد که خروج از جلوی قفسه صدری مشهود است ... "
هر چند شهید حسن غنمی در آن روز موفق به دیدار یاران و همرزمان خود نشد و از فیض حضور در نماز جمعه محروم ماند، ولی در عوض با ایثار جان خود توفیق جاودانه حضور در پیشگاه الهی را یافت و به فیض عظیم شهادت در راه خدا نائل آمد، آری ! او با دلی سرشار از عشق به خدا و امید به پیروزی اسلام صرفاً به خاطر داشتن چهره حزب اللهی که حاکی از اعتقادات قلبی و باورهای درونی اش بود، از پشت آماج گلولههای کین آلود منافقین شقی و کوردل قرار گرفت و در شط نیلگون خون خود به سجده شکر افتاد.
مسلماً خون این شهیدان همچون سندی مبین عمق جنایات استکبار جهانی و مزدوران پست فطرت شان را برای مردم جهان و نسلهای آینده به اثبات خواهد رساند و بسان شمعی فروزان راهگشای پیوندگان راه سرخ شهادت و ایثار در طول تاریخ خواهد گشت.
یادنامه
برادر حسن غنمی هر گاه جسد رزمنده شهیدی را که در بیمارستان به شهادت میرسید کفن میکرد، خطاب به آن شهید میگفت: " سلام ما را به امام حسین (ع) برسان و بگو اگر روز عاشورا یاران تو کم بودند، حالا در کربلای ایران جوانانی هستند که دین تو و قرآن خدا را نصرت و یاری رسانند ."
وی هر زمان پیکر قطعه قطعه و متلاشی شده شهیدی را در جبهه میدید، اظهار میکرد: " خوشا به شهادتش این کا شما هم اینچنین شهید میشدیم و تکه تکه میگشتیم ."
درباره جنگ تحمیلی وی گفته بود: " انشاءالله ما که صدام را نابود کنیم، قدرتهای دیگر جرأت به ما را نخواهند کرد و با پیروزی در این جنگ آبروی اسلام عزیزمان و میهن اسلامی مان ایران را حفظ کرده ایم ... مهم نیست ما چقدر شهید بدهیم، مهم حفظ اسلام و ایران است ."
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 90، شماره 35