مجاهدین علیه منافقین!

Mersaadd

شاید بسیاری از این موضوع بی‌خبر باشند که نخستین گروهی که در روز عملیات «فروغ جاویدان» منافقین و پیشروی آنها به سمت کرمانشاه در سر راه آنها قرار گرفت و مانع پیشروی و رسیدنشان به کرمانشاه شد سپاه بدر بود؛ سپاهی متشکل از عراقی‌هایی که با رژیم بعث و صدام در جنگ بودند و طی ۸سال جنگ تحمیلی در جبهه حق علیه باطل می‌جنگیدند.

این سپاهیان كه از همان زمان شكل گرفتند امروز هم مهم‌ترین نقش را در جنگ با داعش در عراق و آزادی شهرهای این كشور از دست تروریست‌ها ایفا می‌كنند. این هم از طنز تاریخ است كه عراقی‌های مقیم ایران در برابر ایرانی‌های خائن به وطن قرار گرفتند و از این سرزمین دفاع كردند. به مناسبت سالروز عملیات مرصاد با یكی از اعضای سپاه بدر كه در آن زمان در این نبرد شركت داشت همراه شدیم تا برایمان از خاطراتش بگوید. حامدعبدالحسین موسی از سال 1985میلادی به عضویت سپاه بدر درآمده و در زمان جنگ تحمیلی در جبهه‌های نبرد علیه نیروهای بعثی جنگیده است. یكی از نكات جالب در این گفت‌وگو استفاده مكرر این رزمنده از واژه‌های مجاهدین و مجاهد است. در ادبیات او و دیگر همرزمان عراقی‌اش به نیروهای سپاه بدر و به‌طور كلی به رزمنده‌ای كه در جبهه حق می‌جنگد مجاهد می‌گویند. هرجا كه از مجاهدین حرف می‌زند در حقیقت درباره نیروهای سپاه بدر صحبت می‌كند اما این هم نكته ظریفی است كه ناخودآگاه آدم را یاد نام دروغینی می‌اندازد كه منافقین بر خود نهاده‌اند و تلاش می‌كنند با فریب فراوان خود را در ذهن مخاطبان به‌عنوان مجاهد جا بزنند. اما در این گفت‌وگو روایت جنگ مجاهدین واقعی را در برابر مجاهدین دروغین(منافقین) می‌خوانیم.

 قبل از تهاجم منافقین و عملیات مرصاد نیروهای سپاه بدر در چه نقطه‌ای از استان كرمانشاه مستقر بودند؟

بخشی از نیروهای بدر در آن زمان در منطقه تنگه كنشت در كرمانشاه مستقر بودند اما به‌تدریج خود را برای انتقال به منطقه جنوب آماده می‌كردیم.

 

خب به روز وقوع حمله منافقین بازگردیم، در آن روز چه اتفاقی افتاد؟ لطفا ماجرا را براساس شنیده‌ها ودیده‌های خودتان در رابطه با نحوه درگیری نیروهای عراقی سپاه بدر با منافقین برای خوانندگان همشهری تشریح كنید؟

اگر بخواهم به تفصیل این ماجرا را بازگو كنم باید به‌مدتی قبل‌تر از آن بازگردیم. بعد از آنكه حضرت امام خمینی (رضوان‌الله علیه) برای مقابله با توطئه دشمنان قطعنامه 598 را پذیرفتند، رژیم بعث عراق با بسیج تمام نیروهای خود، حملات گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی ایران تدارك دید. یكی از محورهای اصلی این درگیری در منطقه هور از تالاب‌های جنوب ایران بود. تیپ امام حسین‌(ع) سپاه بدر (كه بعدا لشكر امام حسین شد) در هور‌الهویزه با نیروهای عراقی درگیر شده بود. از این‌رو از نیروهای بدر كه در غرب كشور مستقر بودند خواسته شده بود تا برای پشتیبانی به جنوب منتقل شوند. به همین دلیل كار انتقال واحدها نیز در حال انجام بود. یكی از این واحدها كه از آنها درخواست پشتیبانی شد تیپ حمزه سیدالشهداء بود. این واحد در شهر سنقر در استان كرمانشاه مستقر و فرماندهی آن را شهید ابومیثم صادقی به‌عهده داشت. این واحد هم بعدا لشكر شد.

حاج ابومیثم و بقیه مسئولان به گردان امام موسی‌كاظم(ع) دستور دادند تا به سرعت به سوی مناطق جنوب عازم شوند. وقتی كه این گردان به همراه تمامی ادوات جنگی از مقر خود حركت كرد در دو راهی اسلام‌آباد نیروها و فرماندهان مشاهده كردند كه شرایط چندان طبیعی نمی‌نماید. خودروها به سرعت در حال حركت بودند، شمار زیادی از مردم و غیرنظامیان در حال فرار بودند و حجم عبور از آن منطقه به حدی رسیده بود كه به یك راهبندان گسترده تبدیل شده بود. وقتی از مردم علت این سراسیمه بودن را جویا شدیم آنها گفتند كه منافقین حمله كرده‌اند. گردان امام موسی‌كاظم(ع) كه در میان ترافیك مردم متوقف شده بود همان‌جا یك تصمیم فوری و سریع گرفت. ما برای نخستین اقدام با قرار دادن موانع و تكه‌های سنگ به داخل خیابان، جاده را مسدود كردیم. با این تكنیك درصدد آن بودیم تا با زمینگیركردن نیروهای مهاجم در این نقطه و مقاومت در برابر آنها،‌فرصت را برای حضور و پیوستن نیروهای پشتیبانی فراهم كنیم.

همزمان با این اقدام نیروهای بدر، فرماندهان نیز تماس‌های خود را با مسئولین جمهوری اسلامی و نیز فرماندهان پایگاه‌های مستقر در اطراف كرمانشاه آغاز كردند تا آنها را از شرایط موجود مطلع كنند. در اینجا باید به این مسئله اشاره كنم كه نخستین فرماندهی كه از جمهوری اسلامی ایران در صحنه حاضر شد، شهید بزرگوار صیاد شیرازی بود. این شهید بزرگوار به محض حضور در منطقه فورا اتاق عملیاتی را برای فرماندهی مقابله با منافقین در نزدیكی اسلام آباد و در ساختمانی در نزدیكی منطقه‌ای در تنگه چهارزبر، تشكیل داد. در این اتاق عملیات شهید ابومیثم صادقی به‌عنوان فرمانده تیپ حمزه سید‌الشهدا و ابومحمد البغدادی و نیز فرمانده گردان امام موسی‌كاظم(ع) حاج عبد‌الامیر طعمه سالمی هم حضور داشتند.

اولین جلسه برای بررسی نحوه مقابله با منافقین تشكیل شد. حاج ابومیثم به آقای صیاد شیرازی پیشنهاد كرد شماری از نیروها با استفاده از هلی‌كوپتر پشت نیروهای منافقین هلی‌برد شده و از پشت سر با آنها درگیر شوند. براساس پیشنهاد شهید ابومیثم، بهترین نقطه برای هلی‌برد نیروها در كوه‌ها و دره‌های مسیر پیشروی منافقین بود و درگیری با آنها در این نقاط می‌توانست تأثیر بسیار زیادی بر پیشروی منافقین داشته باشد. قرار شد علاوه بر نیروهای گردان موسی‌كاظم(ع) كه در مواضع خود مستقر بودند، نیروهای امام‌خمینی به فرماندهی ابوحسن عامری (هادی عامری، فرمانده ارشد فعلی حشد شعبی و فرمانده فعلی نیروهای بدر در عراق) هم به آنها بپیوندند درحالی‌كه واحدهای دیگری از بدر به پشت منافقین هلی‌برد شوند.

شهید صیاد شیرازی از شهید ابومیثم پرسید: چه واحدی را از بدر برای هلی‌برد آماده دارید كه این شهید گفت نیروهای گردان شهید صدر آماده هلی‌برد هستند. نكته جالب اینجاست كه نیروهای گردان شهید صدر در مرخصی بودند و در همان روز یا روز قبل از آن به‌تدریج به پایگاه خود بازگشته‌بودند. تقریبا 100تا 150نفر از نیروهای این گردان در پایگاه حضور داشتند. اینجا بود كه شهید صیاد شیرازی فورا دستور داد هلی‌كوپترها برای انتقال گردان شهید صدر به مقر ما در تنگه‌كنشت اعزام شوند. دستور فرمانده ارشد عملیات هم به سرعت انجام شد و هلی‌كوپترهای ارتش برای هلی‌برد نیروهای بدر به محل آمدند. در آن زمان گردان شهید صدر به سرعت ساماندهی شد و شهید ابوحسین النعیمی (جمال‌خماس النعیمی) به‌عنوان فرمانده این گردان فرماندهی عملیات هلی‌برد به پشت نیروهای منافقین را عهده‌دار شد.

ابو‌حسین نعیمی در لحظات آخر خود را به پایگاه رسانده بود؛ یعنی هلی‌كوپترها در حال آماده‌شدن برای برخاستن از زمین بودند كه او به پایگاه بدر در تنگه رسید و به سرعت هم خود را آماده كرد و به نیروها پیوست. ابوحسین یكی از مجاهدین شجاع بدر بود كه به شجاعت و سلحشوری‌هایش در میدان نبرد در میان مجاهدین مشهور و معروف بود. از هر كسی از مجاهدین قدیمی بدر بپرسید حتما از دلیری‌ها و شجاعت‌های ابوحسین خاطرات زیادی به‌خاطر خواهد داشت. حضور ابوحسین در میان مجاهدین روحیه و انگیزه مضاعفی را به نیروهای گردان داد به‌نحوی كه با سردادن شعارهایی به عربی فریاد می‌زدند (این همان روزی است كه ما به‌دنبالش بودیم) و به تعبیری با این فریادها از حضور این مرد شجاع و دلاور استقبال كردند. به‌طور بالفعل هم این فرمانده شهید موفق شد نیروهای خود را پشت نیروهای منافقین مستقر كرده و از پشت سر با آنها درگیر شود.

آنقدر این اقدام، سریع، تاكتیكی و حرفه‌ای بود كه منافقین را به‌شدت غافلگیر كرد؛ چون می‌دیدند آتشی بسیار شدید از پشت سر، آنها را هدف قرارداده است. همین امر باعث شد تا نیروهای منافقین به‌شدت دچار سردرگمی شده و صفوف آنها دستخوش هرج‌ومرج شود. این نیروها نمی‌دانستند با جبهه روبه‌روی خود درگیر شوند یا به جنگ با نیروهایی كه از پشت سرشان آمده‌اند بپردازند.

نیروهای امام موسی‌كاظم(ع) از مقابل راه را بر منافقین بسته بودند و با آنها وارد درگیری شده بودند. درحالی‌كه نیروهای امام خمینی هم به آنها پیوسته و بقیه نیروهای پشتیبانی كه من نام آنها را در ذهن ندارم نیز به سرعت در حال پیوستن به این نیروها و بستن كامل راه پیشروی منافقین بودند. از پشت سر نیز عملیات گردان شهید صدر در پشت ستون‌های آنها، منافقین را به‌شدت در تنگنا قرار‌داده بود. پیشروی نیروها از مقابل نیروهای منافقین و نیز از پشت سر آنها باعث شد تا منافقین در تنگه چهارزبر كه امروز به تنگه مرصاد معروف شده در محاصره قرار بگیرند. در آن شرایط آنها نه قادر بودند كه به سوی شهر كرمانشاه به پیشروی خود ادامه دهند و نه درگیری كه در پشت آنها به‌وجود آمده بود به آنها این امكان را می‌داد كه قادر به عقب‌نشینی باشند. همین امر باعث شد تا آنها در این منطقه سنگر بگیرند و درگیری سختی در آنجا شروع شد تا آنكه به‌طور كامل شكست خوردند.

 

نیروهای بدر از كجا فهمیدند كسانی كه حمله كرده‌اند گروه منافقین هستند؟ با توجه به اینكه آنها لباس‌هایی شبیه لباس نیروهای ایرانی به تن داشتند و فارسی هم حرف می‌زدند. معروف است كه ابتدا بسیاری گیج شده بودند كه اینها چه كسانی هستند. چه دلایل و شواهدی ثابت كرد كه مهاجمان از نیروهای منافقین بودند؟

اول از همه غیرنظامیانی كه از روستاهایشان و به‌ویژه از شهر اسلام‌آباد بیرون رانده شده بودند حین فرار اعلام می‌كردند كه منافقین به منازل آنها یورش برده‌اند. این گفته‌ها نخستین ذهنیت را در مورد حضور منافقین به‌وجود آورد. بعد از آن وقتی خودروهای زرهی و واحدهای آنها نزدیك شدند مشاهده كردیم كه خودروهای آنها همگی ساخت فرانسه بودند و حتی با خودروهای واحدهای نظامی ارتش عراق هم متفاوت بودند. مسئله بعدی هم حضور زنان در میان نیروهای نظامی مهاجم بود. همچنین دوستان ما به هر شكل، از قیافه و شكل منافقین، آنها را می‌‌‌توانستند از همان ابتدا تشخیص دهند.

همچنین آنها پرچم‌هایی همانند پرچم دوره شاهنشاهی ایران را بر خودروهای خود برافراشته بودند. همه این موارد و موارد بسیار دیگری باعث شد تا این اطمینان از همان لحظات اولیه درگیری ایجاد شود كه طرف مهاجم این بار گروهك منافقین است.

 

اگر بخواهیم از تاكتیك‌های به‌كار گرفته شده توسط نیروهای بدر به‌عنوان نخستین واحدهای نظامی‌ای كه در مقابل پیشروی منافقین ایستادند بپرسیم، آیا اطلاعاتی در این رابطه در اختیار دارید؟

ابتدا و پیش از هر چیز نیروهای بدر به سرعت ابتكار عمل را در دست گرفتند و توانستند با بستن جاده مانع از پیشروی فیزیكی آنها شوند. نیروها كه در تنگه حضور داشتند با ایجاد خاكریز، انتقال سنگ‌های بزرگ به وسط جاده و حتی آتش زدن لاستیك عملا عبور و مرور را در جاده و در آن نقطه خاص متوقف كردند.

اما مهم‌ترین تاكتیك صورت گرفته در كل این نبرد، شاید همان هلی‌بردی باشد كه نیروهای شهید صدر در پشت ستون‌های در حال حركت منافقین انجام دادند. خاطره‌ای كه در این رابطه دوستان ذكر می‌كنند آن است كه مرحوم شهید صیادشیرازی از پیشنهاد هلی‌برد شگفت زده شد. ابتدا وقتی ابومیثم این ایده را مطرح كرد شهید صیاد از این شهید پرسید شما از كدام واحد نظامی هستید؟ شهید ابومیثم صادقی هم به ایشان گفت من از سپاه بدر هستم. شهید صیادشیرازی از جای خود برخاست و پیشانی ابومیثم را به‌خاطر این ایده‌اش بوسید؛ زیرا این تاكتیك باعث شد تا زمینگیر كردن، محاصره و از بین‌بردن منافقین در حداقل زمان ممكن به انجام برسد.

 

گفته می‌شود در ساعات زیادی از این درگیری، جنگ تن‌به‌تن رخ داد. مجاهدین بدر چگونه نیروهای خودی و دشمن را از یكدیگر تشخیص می‌دادند. به‌خصوص كه گفته می‌شود شماری از نیروهای منافقین با یونیفرم‌های سپاه و ارتش در این جنگ حضور پیدا كرده بودند؟

جنگ تن به تن بسیار شدیدی بین نیروهای سپاه بدر و منافقین رخ داد. این درگیری به‌ویژه برای نیروهای امام موسی كاظم(ع) كه در داخل جاده اسلام‌آباد به كرمانشاه سنگر گرفته بودند و نیز نیروهای شهید صدر كه از پشت سر خود را به نیروهای منافقین رسانده بودند، شدت بیشتری داشت. در واقع اگر نیروهای امام موسی‌كاظم(ع) رو‌در‌روی آنها قرار گرفته بود، نیروهای شهید صدر هم از پشت سر و هم از پهلوی ستون به قلب آنها زده بودند و در میان منافقین با آنها تن‌به‌تن می‌جنگیدند؛ به‌نحوی كه در لحظاتی، جنگ صرفا با سلاح سرد و نیز با سلاح‌های سبك بین دوطرف انجام می‌شد. از سلحشوری‌های نیروهای شهید صدر باید بگویم كه آنها ساعات متمادی با منافقین و دور از نیروهای پشتیبانی جنگیدند به‌نحوی كه شماری از آنها تشنه به شهادت رسیدند.آنها 3روز كامل با تمامی قوا به جنگ با منافقین پرداختند اما به‌دلیل حضورشان در منطقه‌ای بسیار صعب‌العبور در كوه‌ها و دره‌های منطقه، امكان رساندن آب و آذوقه به آنها نبود. یكی از خاطراتی كه از این عملیات، مجاهدین بازمانده بازگو می‌كنند در مورد یك شهید فرانسوی است؛ او ژیروم ایمانوئل كورسل نام داشت و به «ابوحیدر الفرنسی» در نیروهای بدر شهرت داشته جمعی گردان شهید صدر بود (خدا رحمتش كند). او یك فرانسوی بود كه مسلمان و شیعه شد. بعد از آن به حوزه علمیه رفت و برای حضور درجبهه‌های جنگ علیه باطل به نیروهای بدر پیوست. گفته می‌شود در اوج این جنگ و درگیری و درحالی‌كه نیروهای بدر به‌شدت احساس تشنگی می‌كردند، او در میان آنها فریاد می‌زد برادران! ثابت‌قدم باشید و به یاد تشنگی امام‌حسین(ع) بیفتید. او بعد از اینكه ساعت‌ها با منافقین جنگید به ضرب گلوله آنها به شهادت رسید. مزار شهید ابوحیدر الفرنسی هم‌اكنون در گلزار شهدای شهر مقدس قم قرار دارد.

می‌توانید چند خاطره از عملیات و رشادت‌هایی كه در آن زمان به وقوع پیوست را برای خوانندگان همشهری بگویید؟

اجازه بدهید در مورد چند نفر از رزمندگانی كه در این عملیات به شهادت رسیدند سخن بگویم. یكی از آنها شهید ابومحمد باخترانی است؛ یكی از رزمندگان جوانی كه به‌تازگی ازدواج كرده بود. همرزمانش می‌گویند او طوری به جنگ تن‌به‌تن با منافقین می‌پرداخت كه گویی سال‌ها دوره‌های ویژه نیروهای تك‌آور را دیده است. این جوان كه صرفا دوره‌های ساده‌ای را در نیروهای بدر دیده بود واقعا به اسطوره‌ای برای بقیه رزمندگان تبدیل شد. او پیشاپیش بقیه مجاهدین حركت می‌كرد و با منافقین نخستین درگیری را انجام می‌داد. حداقل 2خودروی منافقین را با نیروهای داخلش به آتش كشید. یك مسلسل از نوع بی‌كی‌سی در دست داشت و منافقین را از مقابل خود درو می‌كرد. به گفته رزمندگان حاضر در این عملیات، فقط خدا می‌داند كه وی چند منافق را در آن منطقه صعب‌العبور به درك واصل كرده است. او یكی از كسانی بود كه خانواده‌اش از ساكنان اسلام‌آباد بودند اما بعد از ازدواج به كرمانشاه (باختران) نقل مكان كرده بود.

 

آیا سخنی بین مجاهدین بدر و منافقین در طول درگیری رد‌وبدل شد؟ آیا در این رابطه سخنی یا روایتی برای شما تعریف شده است؟

عربی آنها ضعیف بود و ما هم كه به تبع حالمان فارسیمان ضعیف بود. آنها معمولا با بلندگو شعارهای خود را تكرار می‌كردند. اما بعد از آنكه درگیری در پشت ستون‌های آنها هم شدت گرفت دیگر صرفا به نحوه جمع وجور كردن نیروهایشان مشغول شدند تا به‌نحوی آنها را سامان داده و از مهلكه‌ای كه در آن گرفتار شده بودند رهایی یابند؛ یعنی باید بگویم به‌رغم تعداد زیاد نیروها و تجهیزات گسترده نظامی كه با خود به همراه داشتند، عملیات گازانبری رزمندگان آنها را به‌شدت سردرگم كرده بود. این در حالی است كه شمار نیروهای مجاهد با تعداد منافقین اصلا قابل‌قیاس نبود. اكثر ساعت‌های عملیات، بین این عده قلیل از مجاهدین با منافقین ادامه پیدا كرد و زمانی كه نیروهای كمكی و بسیار گسترده به منطقه رسیدند تقریبا منافقین از بین رفته بودند. نیروهای بدر در این جنگ صرفا همان چند نفری بودند كه گفتم و خبری از هزاران نفر نیرو نبود.

 

پس با وجود این عدم‌توازن قوا و همچنین تجهیزات منافقین، دلیل این برتری و پیروزی نیروهای ما چه بود؟

ببینید بچه‌های مجاهد، بچه‌هایی بودند كه باانگیزه‌های عقیدتی پای به این جنگ گذاشته بودند. انگیزه اصلی مجاهدین جنگ با دشمنان خدا، دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان امام خمینی و دشمنان اسلام بود. این انگیزه و احساس اشتیاق باعث می‌شد تا هر لحظه‌شاهد پیشروی آنها باشیم و كفه معادلات به نفع جمهوری اسلامی ایران برتری پیدا كند.

 

از نیروهای پشتیبانی سخن گفتید، چند ساعت بعد نیروهای پشتیبانی به شما ملحق شدند؟

تقریبا می‌توانم بگویم سومین روز از عملیات، درگیری به پایان رسیده بود و بعد از آن صرفا نیروهای امدادی و نیز پاكسازی در آنجا فعالیت می‌كردند. اما پیش از آن ما شاهد جنگ سختی بودیم. به‌ویژه آنها كه هلی‌برد شده بودند به‌شدت از نظر آذوقه و خصوصا آب در مضیقه قرار گرفته بودند. آمارها نشان می‌دهند كه حدود 100نفر از مجاهدین بدر در تقابل با منافقین و در دفاع از هجمه آنها به جمهوری اسلامی ایران در عملیات پیروزمندانه مرصاد به شهادت رسیدند.

 

اگر بخواهیم زمانی دقیق را برای پایان این جنگ اعلام كنیم، به‌نظر شما عملیات مرصاد دقیقا در چه زمانی به پایان رسید؟

اگر از نظر تاریخ بخواهید باید بگویم 27جولای 1988 به پایان رسید و در روز آخر، نیروهای ما در حال پاكسازی منطقه و جمع‌آوری شهدا بودند. اگر به تاریخ هجری شمسی هم بخواهیم سخن بگوییم، روز سوم مرداد درگیری با منافقین آغاز شد، 4مرداد این درگیری ادامه پیدا كرد و تقریبا تا پایان روز 4مرداد اكثر قریب‌به اتفاق منافقین از بین رفته و غائله آنها به شكل قابل‌توجهی به پایان خود نزدیك شده بود.

 

آیا اطلاع دارید كه با توجه به عراقی بودن شهدای مجاهد بدر، پیكر پاك آنها در كجا مدفون شد؟

براساس اطلاعاتی كه من دارم هریك از مجاهدین بنابر وصیت خود به خاك سپرده شده‌اند اما بسیاری از آنها در انتهای گلزار شهدای قم مدفون هستند. ازجمله كسانی كه در شهر مقدس قم به خاك سپرده شد می‌توان به شهید كورسل و نیز شهید ابوحسین نعیمی و بسیاری دیگر از همرزمانشان اشاره كرد.

 

و اما یك مسئله جالب كه باقی‌مانده این است كه شخص شما در كجای این جنگ حضور داشتید؟

من جزو مجاهدینی بودم كه در مرخصی بودند. در آن زمان محل سكونتم در شهر مقدس قم بود. وقتی كه آماده‌باش اعلام شد من برای كاری به تهران آمده بودم و از این مسئله مطلع شدم و به‌سرعت خود را به واحدم رساندم.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان