گروهک کومله بر خلاف ادعاهایش مبنی بر احقاق حق ملت کرد، در واقع هیچگاه دغدغه مردم کردستان را نداشت. این گروهک تنها با هدف مخالفت و مقابله با جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته بود و تلاش داشت با فریب مردم، خود را حامی کردستان و استقلال این منطقه نشان دهد. واقعیت این است که آزادی و استقلال کردستان، خواسته تبلیغاتی و دروغین آمریکا و رژیم اسرائیل بود. یکی از جنایات گروهک کومله در تاریخ 31شهریور1389 به وقوع پیوست. در این حادثه مردم بیگناه در حین تماشای رژه ارتش بودند که بمب کار گذاشته شده توسط عناصر گروهک تروریستی کومله میان جمعیت منفجر شد و زنان و کودکان زیادی زخمی شده و به شهادت رسیدند. شهید پیمانه ابراهیمزاده یکی از قربانیان این حادثه است.
شهید پیمانه ابراهیمزاده در سال 1355 در شهر ارومیه متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. او در خانوادهای متدین پرورش یافت و تا مقطع سوم راهنمایی به ادامه تحصیل پرداخت. وی در سال 1373 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 2فرزند است.
در تاریخ 31شهریور1389 پیمانه و خانوادهاش برای دیدن مراسم رژه ارتش به جمع تماشاچیان پیوستند، که بمب کارگذاشته شده توسط گروهک تروریستی کومله در قسمت خانمها منفجر شد و پیمانه ابراهیمزاده به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر گفتوگوی هابیلیان با همسر شهید پیمانه ابراهیمزاده:
«به دلیل شرایط حاکم بر شهرش و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فقط تا مقطع سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد. پس از آن در خانه به مادرش کمک میکرد و در کلاسهای قرآنی شرکت میکرد.
من و پیمانه در سال 1373 ازدواج کردیم و حاصل ازدواجمان 2 فرزند است. خانواده همسرم بسیار مقید به مسائل دینی هستند و همسرم نیز خانم متدین و عفیفی بود. سعی میکرد نمازهایش را اول وقت و در مسجد بخواند. صداقت و خوشرفتاری او در زندگی به گونهای بود که زبانزد تمامی فامیل و آشنایان بود؛ اما زندگی شیرینم با پیمانه دوام زیادی نداشت و او به جمع شهدا پیوست.
در تاریخ 31شهریور1389 من و پیمانه به همراه فرزندانمان برای تماشای رژه ارتش رفته بودیم؛ به خاطر ازدحام جمعیت پیمانه و فرزند دوممان، مهدی، که در آن زمان 16 ماهه بود از من جدا شدند و در گوشه ای از خیابان با فاصله 50 متر از جایگاه، به تماشا ایستادند. هنوز زمان زیادی از رژه گروه عشایر نگذشته بود که بمب کار گذاشته شده روی درخت، نزدیک به تماشاکنندهها منفجر شد. پیمانه در همان لحظات اولیه بر اثر انفجار در مقابل چشمان من جان باخت؛ اما مهدی که چند ترکش به جمجمه، گوش و سینهاش اصابت کرده بود هنوز زنده بود. نمیدانستم باید چه کنم. فقط به سرعت مهدی را بلند کردم و به بیمارستان رساندم. تیم پزشکی پس از چند عمل جراحی اعلام کردند ترکشی که در سر او است، قابلیت خارج کردن ندارد و او باید دائما تحت مراقبت باشد؛ زیرا جا به جایی ترکش باعث خونریزی و مرگش خواهد شد.
چندی بعد گروهک تروریستی کومله مسئولیت این حادثه را بر عهده گرفت. در این بمبگذاری که در جریان مراسم رژه ارتش در سالگرد جنگ ایران و عراق و در جایگاه زنان صورت گرفت، اکثر قربانیان را زنان و کودکان بی گناه تشکیل داده بودند.»