عبدالله دخانیان از رزمندگان عملیات مرصاد است. او با حضور در خبرگزاری ایرنا به بازگویی آنچه از مرصاد به یاد دارد پرداخت و به سوالات در این زمینه پاسخ گفت.
از آغاز عملیات مرصاد چه به یاد دارید؟
بعد از قطعنامه ۵۹۸، عراق حملات خود به ایران را ادامه داد و تپه مریوان را اشغال کرد. آن زمان من ۲۹ ساله بودم. من در تیپ قائم(عج) مسئول تدارکات بودم. در مریوان منتظر دریافت تکلیف و آغاز عملیات برای پس گرفتن تپه بودیم؛ از آنجا تا تنگه چهار زبر ۱۵۰ کیلومتر راه است ساعت ۹ صبح پنجم مرداد بود که ناگهان خبر رسید منافقین از اسلام آباد به ایران حمله کردند؛ به سرعت خود را به آنان رساندیم.
نیروهای ایرانی چطور در این مکان که انتظار حمله نمیرفت حضور داشتند؟
مهمات لازم برای عملیات پس گرفتن تپه مریوان فراهم شده بود و گردان نیز برای جنگ آماده شد اما عراق خود به خود عقب نشینی کرد. حضور آماده این نیروها و مهمات و استقرار اتفاقی بهترین جا برای مقابله با منافقین، یاریهای خداوند بود که باعث پیروزی ما شد. نیروهای تیپ قائم(عج) جایی مستقر شدند که بهترین مکان برای مقابله با منافقین بود. تیپ قائم دقیقا در مناسب ترین زمان در بهترین مکان حضور داشت و این یاری خداوند بود.
چرا مسعود رجوی گمان میکرد میتواند ۴۸ ساعته تهران را فتح کند؟ این غرور کاذب از کجا میآمد؟
در عملیات مرصاد تصمیم منافقین بر فتح کرمانشاه بود. ابتدا دست خالی مهران را گرفتند و با غرور کاذب شعار دادند: امروز مهران، فردا تهران... آنان حس کردند ایران ضعیف شده و غرور کاذب آنان را فرا گرفت و همین باعث شکست آنان شد؛ البته این غرور کاذب ریشه در حماقت آنان نیز داشت. ناگفته نماند اگر منافقین موفق میشدند به کرمانشاه برسدند اوضاع عوض میشد؛ البته مردم نمی گذاشتند از کرمانشاه عبور کنند اما کار سختتر بود و قطعا بیش از ۲۰ هزار نفر کشته میشدند. زیرا آنان نیروهای سازمان یافته و مخفی در شهرهای مختلف ایران داشتند.
آیا کسی از منافقین اسیر شد؟ از اعترافات اسیران بگویید.
منافقین وقتی در شرف اسارت بودند با سیانور خودکشی میکردند از این رو اسیر گرفتن از آنان سخت بود اما یک پزشک در این عملیات اسیر شد و در اعترافات خود گفت: در بلژیک درس پزشکی می خواندم که شخص مسعود رجوی با من تماس گرفت و گفت: «این آخرین عملیات علیه جمهوری اسلامی است. به زودی پیروز می شویم و تو اگر همراه ما باشی به عنوان وزیر بهداشت و درمان انتخاب میشوی.» من به همین وسوسه به جنگ آمدم و حالا شکست خورده و پشیمان در آستانه اعدام هستم. تعدادی از اسیران ایرانی که توسط عراق اسیر شده بودند نیز بین آنان بودند که به هوای آزاد شدن و برگشتن به ایران به منافقین پیوسته بودند.
اگر قرار بود شما نام این عملیات را انتخاب کنید، چه نامی را مناسب میدانستید؟
به یاد دارم آن زمان رسانههای خارجی درمورد منافقین گفته بودند: «باسوادترین و احمقترین ارتش» زیرا افراد تحصیل کردهای بودند که در عین تحصیلات عقلشان را درست به کار نینداختند. رزمندههای ما اما با عشق بی نظیر ایستادگی کردند. از این رو من نام «تقابل جهل با عشق» را نام مناسبی برای این عملیات میدانم.
اگر فقط یک خاطره از مرصاد را بتوانید برای همیشه ثبت کنید، کدام است؟
خاطره زیاد است. از عقبنشینی عراق در مریوان و حضور اتفاقی ما در منطقه گرفته تا کشته شدن منافق زنی که اسلحه روی ما کشیده بود توسط معاون من. اما شهادت محمود اخلاقی هرگز از ذهنم پاک نمیشود. شهید محمود اخلاقی برای کمک به فتح تپه مریوان آمده بود و ما نیز از طریق او متوجه شدیم که منافقین حمله کردند. روز پنجم بعد از شکست منافقین، اخلاقی به همراه شهید رضا خالصی و چند نفر دیگر به دنبال جایی برای پدافند و ادامه عملیات رفتند. منطقه آلوده بود و منافقین تک تک در گوشه کنار آن مخفی شده بودند (با دلتنگی و ناراحتی که به وضوح مشخص بود، سکوتی کرد و ادامه داد) به همین دلیل منافقین توانستند به خودرویی که خالصی و اخلاقی در آن بودند آرپی جی بزنند و آنان را شهید کنند.
مهمترین نتیجه عملیات مرصاد چه بود؟
چیزی که به جنگ پایان داد، قطعنامه ۵۹۸ نبود بلکه ۲ عملیات سرنوشت و مرصاد بود. وقتی قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد اتفاقا آغاز حمله عراق به ایران بود. عراق سرپلذهاب را گرفت در حالی که در طول جنگ نتوانسته بود بگیرد. بعد از عملیات مرصاد، عراق همچنین گردنه پاتاق و گیلانغرب را هم گرفت و از جنوب خرمشهر را دور زد در ایستگاه حسینیه ایستاد و نزدیک بود خرمشهر را مجددا بگیرد. عملیات سرنوشت، همان عملیاتی بود که باعث بیرون کردن عراق از این مناطق شد و نیروهای ایران تا لب مرز پیش رفتند اما به دلیل پذیرش قطعنامه، امام(ره) اجازه ورود نیروها به مرز عراق را نداد.
احساس شما نسبت به دیدن هموطنان در لباس منافقین چه بود؟
آنان معتقد بودند اسلام دین مبارزه نیست بنابراین مبارزه را از مارکسیسم و دین را از اسلام گرفتند. این انحراف در نهایت آنان را به اینجا کشاند که در مقابل کشور خود بایستند. من معتقد بودم کسانی که این گونه وطن فروشی میکنند هیچ درکی از انسانیت ندارند.
سخن آخر شما چیست؟
۳۳ سال از عملیات مرصاد میگذرد؛ اگر ساعتها درمورد عملیات حرف بزنیم اما به درد جوانان امروز نخورد هیچ فایده ندارد. بنابراین مهمترین درس جوانان از داستان این عملیات، هوشیاری آنان در مقابل توطئه منافقین امروز میتواند باشد. در عملیات مرصاد بیش از چهار هزار و ۸۰۰ نفر از نیروهای منافقین کشته و زخمی شدند و در میان کشتهشدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای ارشد سازمان و فرماندههای تیپها نیز وجود داشت. پس از پایان عملیات، تنگه چهارزبر، تنگه مرصاد نام گرفت. هم چنین تعداد شهدای ایرانی این عملیات نزدیک به ۴۰۰ نفر تخمین زده شده است. درگیری های منافقین با نیروهای ایرانی بعد از این که طی نبرد ۴۸ ساعته در تنگه چهارزبر شکست خوردند تا هشتم مرداد ۶۷ ادامه داشت و در این روز آخرین نیروهای باقیمانده آنان کشته یا اسیر شدند و تعدادی نیز مجدد به عراق گریختند.