فرقان : برکشیده نظریه تشیع علوی و صفوی

Jafarian

گروه فرقان به رهبری طلبه ای با نام اکبر گودرزی ، یکی از شاخص ترین گروه های نه تنها منفصل از روحانیت ، بلکه مخالف صریح با روحانیت بوده است . اکبر گودرزی اهل لرستان ، روستای دوزان در نزدیکی الیگودرز ، جایی میان خمین و الیگودرز بوده و از آنجا که پدرش چوپان بود ، فرقانی ها از وی با عنوان " چوپان زاده آزاده " یاد می کردند .

وی در حوالی سال 1335 متولد شد (در شناسنامه 1338 قید شده) ، در سال 51 یا 52 عازم خوانسار شد و مدتی در مدرسه علمیه آنجا تحصیل کرد و سپس یک سال در قم ماند و بعد از آن به تهران آمد . مدتی را در مدرسه چهل ستون (1) و سپس در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین ، بیتوته کرد و در سال 56 آنجا را نیز ترک کرد و از لباس طلبگی هم خارج شد . او علاوه بر درس طلبگی ، دروس جدید را هم تا کلاس 11 خواند .

گودرزی در سال 56 کلاس های تفسیری را در مناطق مختلف تهران (نازی آباد ، سلسبیل ، قلهک ، جوادیه و خزانه) برگزار و نیروهایش را نیز از همین جلسات جذب کرد . برخی از این جلسات هم به اقتضای فضای آن سال ها در خانه های افراد علاقمند تشکیل می شدند .

مساجدی که گودرزی جلسات قرآن را در آنها برگزار می کرد ، عبارت بودند از : مسجد الهادی خیابان شوش ، مسجد فاطمیه خزانه ، مسجد رضوان خیابان اتابک ، مسجد شیخ هادی و مسجد خمسه قلهک . مسجد اعظم هم که کتابخانه قائم در آن بود و جوانان مذهبی به آنجا رفت و آمد داشتند در اختیار یکی از فرقانی ها به نام علی خاتمی بود که افرادی را در همانجا جذب گروه کرد ، او بعدها پس از دستگیری در زندان خودکشی کرد .

گودرزی گروه فرقان را در همین جلسات قرآن تأسیس و رهبری کرد . او از سال 56 به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه شد ، اما به جز این اعلامیه ها ، فعالیت دیگری نداشت . یک بار برای مدت کوتاهی به پاکستان رفت تا عازم اروپا شود و نوشته های تفسیری اش را انتشار دهد که به دلیل فراهم نشدن شرایط به ایران بازگشت .

در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ، فرقان با اسلحه هایی که وی و همراهانش از پادگان های فتح شده توسط مردم به دست آوردند ، از همان نخست وارد فاز نظامی شد ، اما این بار دیگر نظام شاهی سقوط کرده بود . گروه فرقان که عقده مبارزه داشت ، چون همه چیزش به مفهوم مبارزه ختم می شد ، به جنگ با نظام اسلامی روی آورد .

گودرزی با در اختیار داشتن شماری از جوانان که همچنان روحیات انقلابی سال های 57 – 55 را داشتند ، آنان را بر اساس آموزه های قرآنی نشأت گرفته از برداشت های خود ، به شدت بر ضد روحانیت و آنچه که آن را آخوندیسم می نامید ، بسیج کرد .

او هم زمان با انتشار جزوات تفسیری ، خود نیز در ترورهای سال 58 درگیر شد و به طور مستقیم در ترور شهید قرنی شرکت کرد . او در 18 دی ماه 58 دستگیر و در 3 خرداد 59 تیرباران شد . در این روز تعداد دیگری از اعضای این گروه با نام های سعید مرآت ، عباس عسکری ، علیرضا شاه بابا بیگ و حسن اقرلو هم تیرباران شدند ، علی حاتمی هم در زندان خودکش کرد .

سازمان اصلی فرقان بر دوش اکبر گودرزی بود و کسانی مانند سعید واحد ، حسن سیاه پوش ، حمید نیکنام ، علی اسدی و بهرام تیموری زیر نظر مستقیم او بودند . محمد متحدی که عامل اصلی ترور شهید قاضی طباطبایی بود ، در ارومیه و تبریز زندگی می کرد . عباس عسکری عضو فعال دیگر گروه بود و کمال یاسینی و سعید مرآت زیر نظر او بودند . حسن اقرلو عضو فعال دیگر بود که عبدالرضا رضوانی ، امیر قلعه نوتاش و ... زیر نظرش فعالیت می کردند .

به این ترتیب با شگفتی باید گفت تشکیلات فرقان در اختیار یک جوان 25 ساله (گودرزی متولد 1338) بود که در همین فاصله سنی ، برای بیش از بیست جزء قرآن حدود بیست جلد تفسیر نوشته بود و علاوه بر آن برای صحیفه سجادیه نیز شرحی دو جلدی داشت . کتابی نیز در شرح دعای عرفه و جزوه ای دیگر در شرح خطبه امر به معروف امام حسین (ع) دارد . همین طور کتاب پر حجمی تحت عنوان " توحید و ابعاد گوناگون " آن نوشته است .

فرقانی ها از وی با عنوان ششمین شهید ایدئولوژی یاد کردند (با احتساب شریعتی به عنوان پنجمین شهید) ، در کنار وی علی حاتمی معلم (که در زندان خودکشی کرد) ، علی رضا شاه بابا بیگ تبریزی و سعید مرأت (هر دو دانشجو) دستگیر و اعدام شدند .

گروه فرقان در آغاز به گروه کهفی ها شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد . رژیم شاه از فعالیت این گروه کم و بیش اطلاعاتی داشت ، اما به دلیل درگیر شدن در ماجراهای سال 56 و سرعت و رشد حرکت های سیاسی و نیز ضعیف شدن ساواک ، گویا گزارش چندانی از فعالیت آنها که آن زمان بیشتر به صورت جلسات قرآن بود ، نداشت . یکی از گزارش های بر جای مانده از جلسه ای در مسجد خمسه ، حدود خیابان دولت صحبت می کند .

گنجه ای و آشوری از کادرهای این گروه بودند و امور مربوط به نشریات فرقان تحت نظارت آنان اداره می شد . قرار بود به زودی مناظره ای بین یکی از این دو نفر و صالحی نجف آبادی انجام شود . مهدی عراقی نیز اظهار داشت که آشوری از جانب گروه کهفی ها با او تماس گرفته و در مورد وحدت با کمونیست ها و مسائلی از این قبیل مذاکره نموده ، لیکن بعداً قطع ارتباط نموده است . (2)

اشاره کردیم که برخی از مهمترین افراد این گروه عبارت بودن از عباس عسکری ، کمال یاسینی و علی حاتمی . عسکری یکی از قدیمی ترین افراد این گروه بود که از سال 55 با گودرزی همکاری داشت و بعدها خود نیز مطالبی می نوشت . وی در واقع نفر دوم گروه فرقان به حساب می آمد و افراد بسیاری توسط وی به این گروه پیوند خورده بودند .

این گروه هم زمان با رشد فزاینده نسل جدید مذهبی و متأثر از جریان های از روز برآمده ، توانست عده ای را در شماری از مدارس و مساجد تهران جذب کند . از آن جمله مدرسه جهان آرا که شماری از معلمان آن (از جمله علی حاتمی و حسن نوری که دومی از ترور کنندگان مرحوم مفتح بود) جذب فرقان شدند .

گودرزی تلاش کرد تا پایگاهی هم در مسجد قبا به دست آورد که با مخالفت مرحوم مفتح روبرو شد . مسجد رفعت هم در نزدیکی خیابان دولت یکی از پایگاه های اصلی فرقان بود . گودرزی در زمینه فعالیت های ایدئولوژیک عمدتاً در کار نشر جزوات تفسیر قرآن بود که مطالب آن سخت بی پایه ، مغلوط و در عین حال در قالب برداشت های سمبلیک و انقلابی بود .

در نشریه ای که به سال 60 توسط بقایای فرقانی ها منتشر شد ، آمده است که : " اکبر گودرزی از سال 1350 در جهت راهیابی آزادانه به قرآن و متون اصلی تلاش خود را آغاز کرده است ." حاصل این مطالعات در سال 55 به دست آمد و اولین کارهای تفسیری وی در همان سال عرضه شد .

به نوشته همین نشریه ، از همان زمان آقای مطهری در جلسات هفتگی به نقد کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن (که به اسم صادق داودی به چاپ رسیده بود) و تفسیر وی می پرداخت .

گفتنی است که فرقانی ها کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن را از آن روی نوشتند که معتقد بودند ضعف عمده تشکل ها و سازمان های انقلابی از مشروطه تا زمان آنها ، عدم وجود نوعی آگاهی مکتبی بوده است .

در مقدمه این اثر ، با اشاره به آن ضعف ، اشاره شده است که این کتاب برای پر کردن آن خلاء نوشته شده است . بحث های نخستین این اثر در تعریف اسلام و توحید است و بنا به توضیحی که در آن آمده ، " خلاصه ترین تعریف توحید نمود خارجی جنگ سراسری و دائمی موجودات برای حل تضادها و راه یافتن به تکامل برتر و بالاتر است . (3) توحید اندیشه ای است برای تعریف مسیر حرکت موجودات در دل این تضادها به سوی الله که نقطه نهایی تکامل است . "

این مباحث که در قابل تحمیل برخی از تفکرات ابتدایی با آیات قرآنی طرح می شود ، تا پایان کتاب ادامه دارد . در این تعریف که بر فرض پذیرش ، بیان نوعی حرکت تکاملی برای تمامی موجودات است ، قیامت با تعبیر " روز تحقق استعدادها " تعریف می شود .(4)

آنگاه پس از ارائه برخی از آیات نتیجه می گیرد که " پس از دید کلی و طبیعی می توانیم قیامت را مرحله تحقق ساعت یا فعلیت سعی عمومی موجودات به حساب آورد و از دید اجتماعی و در رابطه با پیکار خونین انقلاب گران توحیدی ، آن را نهایی ترین و دامنه دارترین و فراگیرترین و سازنده ترین انقلاب توحیدی و مرجع همه انقلابات تاریخی به حساب آوریم ." (5)

اما در سال 1356 یعنی سال آغاز فعالیت فرقان ، با درگذشت دکتر شریعتی ، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت . (6) آنچه در این شرایط سبب برآشفتن فرقانی ها شد ، اطلاعیه مشترک مطهری _ بازرگان بود که چند روز پس از انتشار ، بازرگان بر اثر اصرار دوستان یا تهدید مخالفان ، امضایش را پس گرفت .

به دنبال صدور آن اطلاعیه ، گودرزی اطلاعیه ای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت . در این اطلاعیه با اشاره به ائتلاف ارتجاع و روشنفکری مدرن ، یعنی مطهری و بازرگان آمده است : " حاصل زشت این ائتلاف ناجوانمردانه ، آن هم در شام غریبان شهیدان ، اجرای اهداف شوم نفاق پیشگان تاریخ بوده است .

اعلامیه ای به تاریخ 23/9/56 و با امضای چهره هایی همچون مطهری و بازرگان در آمد که بازتاب مقاصد پوشیده جبهه مؤتلفه بود و از تبادل نظر میان آنها که طبعاً چیزی جز مسخ هدف شهیدان و فرهنگ انقلابی آنها نیست ، حکایت می کرد ." سپس با نقد برخی از عبارات آن نامه آمده است : " عوام فریبی و خیانت پیشگی عوامل مزبور از فرازی دیگر از نوشته شان روشن می شود ." (7)

در سالگرد سفر دکتر شریعتی به خارج از کشور و مرگ وی ، باز فرقان اطلاعیه ای داد و ضمن آن سخت به صادر کنندگان آن بیانیه حمله کرد ، موضع گیری بعدی آنها اطلاعیه ای بود که به مناسبت قیام قم و تبریز صادر شده و آنان حادثه مزبور را " ضمن احترام به خون بی گناهان " چنین تحلیل می کنند که این جریان حرکتی است در جهت زنده کردن دوباره روحانیت حاکم و این که دخالت بی رویه و روحانیت را باید فاجعه ای عظیم دانست .

دراین بیانیه خطاب به شریعتی ! آمده است که " روحانیت تجدید حیات یافته و انقلابی که هنوز هم از متهم کردن تو به انواع تهمت های سفارشی دست بر نداشته و هنوز هم ملایان بزرگ و فقهای عظیم الشأن و مفسیرین عالیقدر و وعاظ شهیر و فضلای فضول به کفر و وهابی بودنت فتوا می دهند و مطالعه آثارت را تجویز نمی فرمایند ... ، باز دیگر سنگر مدافع اسلام شدند ...."

به هر حال به نوشته مؤلف کتابچه " فرقان چیست ؟ " کار تدوین ایدئولوژی فرقان در پایان سال 56 به اتمام رسید . از آن پس گروه افزون بر تلاش برای پیگیری کارهای ایدئولوژیک به تحیل های سیاسی و درک شرایط سیاسی جهان و طرح استراتژی جنگ مسلحانه علیه رژیم پرداخت .

Forqan10

هم زمان نشریه ای هم به نام فرقان منتشر کرد که نخستین شماره اش در اسفند 56 چاپ شد . بعدها پس از پیروزی انقلاب نیز نشریه ای با نام " ذکر " تحت عنوان نشریه دانش آموزی از سوی فرقان انتشار می یافت .

این گروه برای پیاده کردن استراتژی مسلحانه در برابر رژیم ، تازه در بهمن 57 به تجهیزات نظامی مجهز شد ! (8) در این زمان انقلاب پیروز شده بود و فرقان که روحانیت را از بنیان و اساس باطل می دانست ، تلاش خود را معطوف به مبارزه با آنها کرد .

نخستین عاملی که فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند ، " قربانی شدن ارزش های راستین تشیع سرخ علوی " بود . همچنین تلاش برای " آزاد ساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم " عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز بود ! برای فرقان اکنون جای پرسش این بود که چه باید کرد ؟ بر اساس آیه « فقاتلوا ائمه الکفر » گروه فرقان تصمیم گرفت ابتدا مرحوم محمد ولی قرنی (9) و سپس مرحوم مطهری را بکشد ! (10)

انتخاب مطهری برای آن بود که فکر به قدرت رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آماده سازی تشکیلاتی آن از مدت ها قبل و حتی قبل از خرداد 42 از طرف او طرح شده بود . (11) در جایی دیگر اشاره شده که منهای مجاهدین که متأثر از مارکسیسم بودند ، از سال 50 به این سوی برخی گروه های مذهبی با توجه به قرآن و نهج البلاغه و تفسیر دلبخواهی از آنها بر اساس نگرش مبارزاتی و به اصطلاح انقلابی (12) جریان های جدیدی را پدید آوردند .

فرقانی ها در سال 56 و 57 مجلدات زیادی از تفسیر قرآن خود را که تحت عنوان پیام قرآن منتشر می شد ، پخش کردند . تفسیر (با عنوان کلی پیام قرآن) و آثاری که از آنها ملاحظه شده ، عبارت است از تفسیر فاطر ، یس ، صافات ، احزاب ، سبا ، نجم ، تفسیر عنکبوت و روم ، تفسیر لقمان و سجده ، تفسیر شوری و زخرف ، تفسیر محمد ، فتح و حجرات ، تفسیر دخان جاثیه و احقاف ، تفسیر سوره مؤمن و فصلت و تفسیر سوره های فرقان و نور .

نام مؤلف همه اینهایی که ذکر شدند ، نجم الدین شکیب است که مانند دیگر نام های روی تفاسیر مستعار است . تفسیر سوره انبیاء به نام حسن صادقی ، تفسیر سوره بقره جواد صابر ، تفسیر سوره مریم و سوره طه حسن قائمی ، تفسیر توبه ، شعراء ، نمل و قصص احسان کمالی ، تفسیر سوره یوسف و تفسیر جزء سی ام یا تفسیر نباء تا ناس محمد حسین آل یاسین و نیز احسان کمالی ، تفسیر سوره یوسف ، مزمل ، مدثر ، قیامت ، انسان و مرسلات ، نجم الدین منتظر ، تفسیر سوره کهف ذاریات و ق .

ترجمه کامل از قرآن نیز از آنان منتشر شده است . همچنین کتابی با عنوان فرازی از نهج البلاغه و شرح دعای عرفه (نام دیگرش پیام حسین) ، فروغ نهج البلاغه دو جلد و کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن از صادق داودی ، نشر کاظمیه ، 320 ص، نشریات یک ساله آنان (1357) تحت عنوان سالنامه فرقان چاپ شده است .

کتابی با عنوان " دعا ، تجلسی خداگونگی انسان " از سوی همین گروه به اسم محمد حسین آل یاسین چاپ شده که شرح صحیفه سجادیه است . در اینجا هم مانند تفاسیری که از قرآن ارائه شده ، تمامی مضامین در ارتباط با انقلاب و ضد انقلاب تحلیل و تفسیر شده است .

کتابی دیگر با عنوان " اصول تفکر قرآنی " (به عنوان کتاب دوم توحید و ابعاد گوناگون آن) به نام داوود قاسمی چاپ شد که اصولی کلی مستخرج از قرآن درباره انسان شناسی و ایمان و انقلاب و ضد انقلاب است .

در همین کتاب است که از مرحله غیب انقلاب و مرحله شهود آن سخن به میان آمده و به تفصیل از قرآن برای مرحله پیش از انقلاب و پس از پیروزی بهره گیری شده است . در این قسمت به روشنی آیه دوم سوره بقره که ایمان به غیب را مطرح کرده ، به معنای ایمان به غیب انقلاب تفسیر شده است . (13) درباره ارتباط غیب و صلاة هم آمده است که " به طور کلی همه اصول تئوریک حزب توحدیدی در مرحله غیب انقلاب در کلمه صلاة جمع شده اند ." (14)

همانجا در تفسیر وحی هم گفته شده است : " وحی در تعریف کلی آن همان شناخت پدیده نسبت به راه تکامل خویش بر حسب ظرفیت وجودی و مدار تکاملی اش یا به قول امام آن انفجار درونی و درد تکامل خواهی می باشد ." (15) شاید این کتاب صریح ترین اثر در باز نمودن آثار بی پایه فرقان باشد .(16)

در زمینه نوشته های تفسیری آنان ، آقای مطهری که در این سال ها روی تفسیر کار می کرد ، نسبت به این مسئله احساس خطر فراوان می کرد و مرتباً هشدار می داد و از بحث غیب و شهود انقلاب مثال می زد .

تفسیرهای متعدد و گسترده اینان طی سال 55 و 56 موجی از بیم و هراس را در میان متدینین دامن زد . گستردگی جریانات مختلف ، باز شدن فضای سیاسی کشور و ورود گروه های مختلف به عرصه مبارزه ، اجازه بروز بیشتر به این ماجرا را نداد ، در غیر این صورت ممکن بود که جریان فرقان به حرکتی شبیه به آنچه که میرزا علی محمد باب ایجاد کرده بود ، منجر شود .

محمد مهدی جعفری از دیداری که همراه دکتر پیمان در سال 1356 با اکبر گودرزی داشته یاد می کند و می گوید : " من یک جلد تفسیر آنها را مطالعه کردم و به آنها گفتم که این تفاسیر انقلابی و امروزی است و مضمون آن با روح قرآن مطابق نیست ، برای نمونه در داستان یوسف ، گرگ به معنای ضد انقلاب گرفته شده که حضرت یعقوب ، یوسف را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آنها فرستاد . یا برای مثال محراب را به معنای سنگر گرفته و امام را رهبر انقلابی تفسیر می کردند . (17)

در این میان بیش از همه استاد مطهری از این تفسیر برآشفت (18) و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادی گری تحت عنوان ماتریالیسم در ایران ، سخت به آرای تفسیری و تعابیری که آنان در ترجمه آیات و مفاهیم قرآنی آورده بودند ، حمله کرد . " (19)

اشخاص دیگری هم روی فرقان حساسیت داشت ، عبدالرضا حجازی که متهم به همکاری با رژیم پهلوی بود ، در نامه ای که در آبان 57 به امام خمینی نوشت از جمله آثار نهضت ایشان را بر آمدن کمونیست ها و افکار الحادی دانست و نوشت : " با واقع بینی می توان با شهود عینی دریافت که کمونیست در ایران به دلیل این که نتوانست اسلام را فسخ کند ، برای مسخ اسلام دست به کار شده است . عده ای از جوانان به ظاهر مسلمان تمام قرآن کریم را به مکتب مارکسیسم عرضه کرده و پس از توجیه آیات قرآن به اندیشه های مارکسیسم به نام فرقان و به شکل جزوه منتشر ساخته اند . این جزوه ها نزد آقای مرتضی مطهری موجود است ."

حجازی بر خلاف واقع بینی ، این قبیل افراد را به امام خمینی منتسب کرد و نوشت : " این گروه خود را در لباس طرفداری از حضرت عالی پنهان کرده و پس از ویران کردن اندیشه های اصیل اسلامی ، جوانان را به سوی مارکسیسم می برند . آقای مجید فیاضی که پیشتر نهج البلاغه را می فهمید و حفظ می کرد و گاهی در زندان تهجد داشت ، اعلام کرده مارکسیست لنینیست هستم ." (20)

به نوشته جعفری : " گودرزی گاهی از شریعتی و اندیشه های او طرفداری و حتی در نوشته های خود از برخی تعبیرات خاص دکتر شریعتی استفاده می کرد ، اما این طور نبود که همه طرفداران دکتر شریعتی را سلک آنان باشند ." (21)

اگر گفته شود که فرقان بر کشیده نظریه تشیع علوی و صفوی دکتر شریعتی است نباید سخنی چندان بیراهه باشد . نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به این اثر مرحوم شریعتی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است .

عباس عسکری نفر دوم فرقان در نخستین بازجویی خود مرتباً تأکید می کرد که " از صفویه به بعد روحانیت همواره در کنار رژیم فاسد حاکم ، بر گرده مردم سوار بوده و به تحمیق آنها پرداخته است و اکثریت روحانیت .... در مقابل ظلم و ستم و بدعت های رژیم سکوت می کرده اند . "

وی در پاسخ به این پرسش که آیا از زمان صفویه تا کنون حرکتی مردمی _ اسلامی را می شناسید که روحانیت در آن نقش تعیین کننده نداشته باشد ؟ می نویسد : " تا زمان سید جمال من حرکتی را نمی شناسم و معتقدم که اگر بود حتماً بارز می شد . همان طور که مرحوم شریعتی که مطالعه کافی هم در تاریخ داشته می گوید : شیعه چون فکر کرد که رژیم حاکم اسلامی است (تشیع صفوی) در کنار آن قرار گرفت ."

همچنین تحلیل های دکتر درباره مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز "مذهب علیه مذهب" دقیقاً در کتابچه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی ، تداوم انقلاب توحیدی ، فرقانی ها نفوذ کرده است . در این جزوه تمامی استنادها به آثار دکتر شریعتی ، از جمله بحث او درباره تخصص و نیز بیگانگی از خویشتن و با مخاطب های آشناست .

فرقانی ها تلاش های خود را در امتداد تلاش های دکتر در تحلیل تشیع علوی و صفوی دانسته و می نویسند : " در نهایت مرحوم دکتر علی شریعتی آخرین تلاشش را برای جدایی تسنن اموی از تسنن محمدی و تشیع علوی و تشیع صفوی انجام داد و جامعه ما را تا مرز تدوین ایدئولوژی خلق های اسیر پیش برد ، مگر نه این است که اسلام ایدئولوژی مستضعفین می باشد ؟" (22)

معنای دیگر این سخن این است که شریعتی تا جایی آمده است که اکنون فرقانی ها باید این ایدئولوژی را که امتداد تشیع علوی است ، ادامه دهند . والا روحانیت نماینده تشیع صفوی ، قادر به انجام چنین رسالتی نیست !

در سالنامه یکم فرقان با اشاره به تاریخ خونین تشیع از شهید اول گرفته تا شهید ثانی و ثالث و حتی شعید رابع یعنی شریف (مجید شریف واقفی) آنان که شهید ایدئولوژی اند و بالاخره از حنیف گرفته تا احمد و رضا و مهدی رضایی و ناصر صادق و سعید محسن و سعیدی ها و غفاری ها (23) یاد شده و سپس اکنون به شهید پنجم ایدئولوژیک بر می خوریم .

او که شهیدان ایدئولوژیک دیگر را با توجه به شرایط خاص تاریخ و موضع گیری های اهریمنی ارتجاع حاکم و روحانیت وابسته و سر سپرده از یک طرف تحت الشعاع قرار داده و ... راستی او کیست ؟ و این کدامین ستاره ای است که دگر بار در آسمان تاریک و ظلمانی زندگی جانوری خلق ما دیر طلوع کرد و زود غروب نمود ؟ ... او کسی جز دکتر شریعتی نبود .(24)

نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشته های فرقان ، تطابق جدی با نوشته های شریعتی ندارد ، هم به آن دلیل که این گروه سعی می کند تا از قرآن دستاویزی برای نگره های انقلابی خود عرضه کند و هم پیچ در پیچ بودن برداشت های شگفت فرقانی ها از آیات ، بدون تردید پسند شریعتی هم نمی توانست باشد .

با این حال در بازجویی های اعضای فرقان ، باور به شریعتی یکی از ارکان اصلی عنوان شده است . حسن عزیزی از رهبران فرقانی ها ، با اشاره به افراد مختلف وابسته به این جریان می گوید : " خط فکری همگی کسانی که نام بردم تقریباً تمایلاتی بین دکتر شریعتی و مجاهدین خلق بود ."

محمود کشانی ، راننده اتومبیلی که افراد آن شهید مفتح را ترور کردند در وصیت نامه خود همچنان به افراد خانواده اش توصیه می کند که کتاب های شریعتی را بخوانند و نام کس دیگری را به قلم نمی آورد . کمال یاسینی نیز که از فعالان گروه فرقان و عامل ترور شهید مفتح بود درباره کتاب هایی که مطالعه کرده می گوید : " و بیشتر از همه روی شریعتی نه این که علاقه داشتم ، بلکه ایمان و اعتقاد داشتم ، تأکید می کردم ."

همین یاسینی به طور مبهم از قول شریعتی (به نقل از کتابی که در سالگرد شریعتی منتشر شده بود) نقل کرده که او گفته است : " من نوشته ای را خوانده ام که نشانگر تدوین ایدئولوژی است ." گویا تصور فرقانی ها آن بود که دکتر با دیدن برخی از جزوات آنها این سخن را گفته است !

شاه بابابیگ تبریزی از دیگر عناصر این گروه می گوید : " من به اندیشه فرقان معتقد می باشم . من از زمینه های این اندیشه از طریق مطالعه آثار دکتر شریعتی آشنا گشتم ." گودرزی هم در پاسخ یک پرسش (ش 212) درباره این که آیا شما ادامه دهنده راه شریعتی هستید یا نه ؟ می گوید : " فرقان کوشش داشت که افکار و اندیشه های شریعتی را هم ترویج کند ، اگر این امر معنایش ادامه دادن راه شریعتی می باشد ، آری ما ادامه دهندگان راه او بودیم ."

Bookroom.ir File 5711

همو در پاسخ به پرسشی درباره تشکیل گروه فرقان می نویسد : " فرقان جریانی است که با بهره گیری از برداشت های درست مؤمنین به خداوند در طول تاریخ و به خصوص شهید شریعتی شکل گرفته است ."

به هر روی ، طی یک دوره طولانی این افراد با افکار ضد روحانیت آشنا شدند و مهمترین درگیری ذهنی آنان مبارزه با پدیده ای بود که از آن با عنوان " آخوندیسم " یاد می کردند . در این باره البته رفتار برخی از روحانیون که زندگی مرفهی داشتند تأثیر بسیار منفی در اذهان شماری از جوانان مذهبی آن دوره که گرایش ساده زیستی بسیار افراطی در آنها وجود داشت ، پدید آورده بود ." (25)

گروه فرقان که سخت با روحانیت مخالف و معتقد به حذف فیزیکی آنان بود ، پس از پیروزی انقلاب ، تلاش خود را برای از بین بردن روحانیون سرشناس و رهبران انقلاب در سال 58 آغاز کرد . ابتدا سپهبد محمد ولی قرنی ، سپس استاد مطهری و بعد از ایشان دکتر مفتح و برخی دیگر مانند شهید مهدی عراقی (از مؤتلفه) و شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی (26) از روحانیون دانشمند و انقلابی و .. در همان سال ترور شدند .

مرحوم ربانی شیرازی (27) و هاشمی رفسنجانی و آیت الله آقا رضی شیرازی نیز مورد سوء قصد قرار گرفتند که از ترور آنان جان سالم به در بردند . حاج تقی حاج طرخانی (28) از هیئت امنای مسجد قبا هم به دست فرقانی ها ترور شد . همین طور حسین مهدیان از فعالان مسلمان که پس از تعطیلی حسینیه ارشاد و بعد از آزادی دکتر شریعتی ، بیشتر جلسات دکتر شریعتی در خانه او برگزار می شد ، توسط فرقانی ها مدعی پیروی از شریعتی ترور شد که جان سالم به در برد . (29)

گروه فرقان پس از انجام این ترورها با رخنه برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی لو رفت و همگی آنان از جمله گودرزی ، رهبر آنان به دام افتادند و کشته شدند . (30) گویا دو نفر از اعضای این گروه گریختند که بعدها به خارج از کشور رفتند . در حال حاضر (1381) گهگاه اطلاعیه ای از گروه فرقان در برخی سایت های خبری خارج از کشور دیده می شود . (31)

در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران در 27 خرداد 1384 ، بار دیگر چند انفجار صورت گرفت که از طرف وزیر کشور به گروه باقیمانده فرقان منسوب گردید . بقایای فرقانی ها تا اوایل سال 60 همچنان به انتشار برخی از جزوات می پرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق نیز به نوعی سوء استفاده کرده ، آنها را با اندیشه های خود پیوند می دادند . (32)

• جریان فکری حبیب الله آشوری :

کتاب توحید از حبیب الله آشوری نیز در ادامه همین گرایش افراط در سیاسی کردن دین است . وی روحانی بود و سال ها در مشهد و سپس در تهران به فعالیت های تبلیغی اشتغال داشت . آقای عمید زنجانی به منبرهای وی در مسجد لرزاده و استقبال گسترده از آن اشاره کرده ، می گوید : " آقای آشوری انصافاً منبرهای گیرایی داشت ، منتها همه مسائل را تحلیل مادی و انقلابی می کرد و اصلاً چیزی به عنوان عبودیت ، عبادت و معنویت به جا نمی گذاشت ." (33)

دوست دانشمند من آقای محمد علی مهدوی راد که طلبه پیش از انقلاب مشهد بود و گاه در درس های آشوری شرکت کرد به بنده گفت : " آشوری طلبه مشهد بود و از دانشکده الهیات لیسانس گرفت ، وی با سید هادی خامنه ای و شهید کامیاب و شماری دیگر پای درس های آیت الله خامنه ای حاضر می شد ، این درس ها در مباحث اعتقادی و توحید در نهج البلاغه بودند .

وی به تدریج خود به کار کلاس داری و سخنرانی پرداخت و در منزل خودش نهج البلاغه ، اقتصاد و توحید درس می داد . برای مثال یک بار در دهه فاطمیه ، شرح مفصلی از خطبه حضرت فاطمه (س) ارائه کرد . وی به نوعی شاگرد آیت الله خامنه ای بود و حتی کتاب توحید وی هم شرحی بر درس های آیت الله خامنه ای بود . (34)

فرد بسیار ساده زیستی بود ، لباس مندرس می پوشید و به منزل آقای محمد تقی شریعتی نیز رفت و آمد زیادی داشت آن هم بیشتر با دوچرخه . زمانی که کتاب توحید توسط انتشارات غدیر در سال 1355 انتشار یافت ، در مشهد و قم مخالفت هایی با آن صورت گرفت . آیت الله خزعلی سخت با این کتاب مخالف بود و همین مخالفت او سبب محکومیتش در سال 60 شد . (35) آقای مصباح نیز که روی این قبیل مسائل حساسیت داشت با آن برخورد کرد .

آشوری پس از پیروزی انقلاب در سال 1360 اعدام شد . گفته شده است که وی همراه چند نفر از هوادارانش تشکیلات بسیار محدودی با عنوان سازمان اسلامی شورا (مخفف آن ساش) درست کرد که به جایی نرسید .

به نظر می رسد در چاپ دوم کتاب توحید که به گفته یکی از دوستان تنها سه ماه پس از چاپ اول انتشار یافت ، اصلاحاتی صورت گرفته باشد ، شاهد آن که نوع برخی از حروف متفاوت با حروف بقیه موارد کتاب است که از آن جمله به مقدمه و نیز ص 57 و 58 می توان اشاره کرد .

استاد مطهری از انتشار کتاب توحید سخت ناراحت و نگران بود ، ایشان شرح دیدار خود را با آشوری برای آقای دوانی نقل کرده ، از جمله این که آشوری اصرار داشته که آقای مطهری باید در جنوب شهر و شوش زندگی کند نه در قلهک . (36) خود آشوری زندگی بسیار ساده و بی پیرایه ای داشته و حتی برای صرفه جویی ، قبایش را هم قدری کوتاه می گرفته است .

کتاب توحید نمونه ای آشکار از انحراف از نوع تأویل گرایانه مادی و توجیه تمامی مفاهیم کلیدی اسلام مانند توحید و معاد و .. است . در گزارش در ماه 56 ساواک آمده است : " آشوری نویسنده کتاب توحید تمام مبارزین با رژیم ، حتی مجاهدین مارکسیست را تأیید می کند و معقتد است گناه مارکسیست شدن مجاهدین به گردن روحانیت است و اینها چون کشته می شوند و خون می دهند باید تأیید شوند ."

در این گزارش از قول محسن رفیق دوست به نقل از یک منبع نفوذی ساواک ، آمده است : " در منزل حاج محمود مانیان جلسه ای با شرکت اکثر مبارزین بازار تشکیل شد و آشوری در آن جلسه صحبت کرد . دکتر عباس شیبانی از وسط مجلس داد زد این حرف هایی که می زند مربوط به کمونیست هاست و ربطی به اسلام ندارد ، شیبانی با آشوری صحبت و او را متقاعد کرد که از مجاهدین مارکسیست دفاع ننماید ." (37)

یک نکته را نباید از نظر دور داشت که اصولاً منشاء این قبیل نگرش ها به توحید تفکر اقتصادی _ اجتماعی در تحلیل اسلام بود . اقتصاد و فقر و سرمایه مهمترین مفاهیم در اذهان این قبیل افراد بودند . (38)

 

• پانوشت :

1. آقای ارومیه چی که طلبه آن وقت مدرسه چهلستون بود و در درس تفسیر مرحوم حاج حسین آقا سعید شرکت می کرد ، نقل می کند که گودرزی ساعات متوالی درب حجره را به روی خود می بست و می گفت تفسیر می نویسم . مرحوم سعید او را از آنجا بیرون کرد و سپس به مدرسه شیخ عبدالحسین طهرانی رفت .

2. یاران امام به روایت اسناد ساواک ، شهید حاج مهدی عراقی ، ص 271 .

3. توحید و ابعاد گوناگون آن ، ص 4 .

4. توحید و ابعاد گوناگون آن ، ص 284 .

5 . همان ، ص 287 .

6. بنگرید : فرقان چیست ؟ ج 1 ، ص 11 – 8 . البته پیش از آن هم فرقان اطلاعیه ای برای شریعتی و نیز مسائل دیگر داده بود که گویا نویسنده این نوشته از آنها خبر نداشته و متن آنها در سالنامه فرقان آمده است .

7. تاریخ این اعلامیه دی ماه 56 است و در سالنامه یکم فرقان چاپ شده است .

8. بنگرید : فرقان چیست ؟ ج 1 ، ص 15 – 14 .

9. فرقانی ها یک اعلامیه چهار برگی برای ترور شهید قرنی صادر کردند و به اصطلاح دلایل ترور وی را برشمردند ، عمده مطلب نقش وی در سرکوبی شورش هایی بود که در کردستان رخ داده بود .

شهید قرنی از چهره های نظامی _ فرهنگی آن روزگار بود که به دلیل تدین و اعتقادش به فرهنگ اسلامی به خصوص تشیع یک استثناء به شمار می آمد و نگاهی به یاداشت های وی درباره مطالب متفرقه پیرامون اسلام و تشیع در کتاب " ناگفته هایی از زندگی سپهبد قرنی " (ص 354 – 345) می تواند حساسیت او را روی مسائل دینی و مذهبی نشان دهد .

یک مورد می نویسد : مجله مکتب اسلام ، در این مجله مقالات مفیدی وجود دارد ، بهتر است هر مسلمانی با آن آبونه شود و البته خوب است نویسندگان متعهد دیگر هم با این مجله همکاری کنند . (همان ، ص 349) . در جای دیگر : آقای صالحی نجف آبادی کتابی به نام شهید جاوید نوشته است ، عده ای بر رد این کتاب ، کتاب هایی نوشته اند ، باید بررسی کرد تا معلوم شود حق با کیست . (همان ، ص 350)

و در جای دیگر : برای روضه خوان ها با توجه به کتاب لؤلؤ و مرجان برنامه ای تهیه شود و از هر فرد بیسواد که تعدادی دروغ سر هم می کند و یا خرافاتی به خورد مردم می دهد جلوگیری شود که روضه بخوند و همچنین مسائل روضه خوانی مطرح شود که افراد را هدایت کند . بدیهی است این گونه طرح ها با نظر مراجع عظام تقلید باشد . (همان ، ص 350)

و در مورد دیگر : بعضی بی خبران می گویند اسلام را باید اصلاح کنیم ، در صورتی که اسلام دینی است کامل . تمام وظایف فردی و اجتماعی انسان را گوشزد کرده و نقصان ندارد . ما باید سهل انگاری ، تنبلی ، کوته فکری و غرور بی جای خود را اصلاح کنیم . احیاء اسلام محتاج به سر و صورت دادن به نابسامانی ها ، مفاسد و وضع فعلی خودمان است . (همان ، ص 352)

فریدون آدمیت در کتاب امیر کبیر و ایران چرندیاتی در مورد اسلام نوشته و ضد و نقیض هایی دارد ، این شخص مشکوک است و از طرفی بی سواد . مجله فردوسی هم مقالاتی بر علیه اعراب و اسلام دارد ، اینها گفته سر جان ملکم انگلیسی است که چرندیاتی می گوید و مدرکی ندارد . همچنین نوشتجات استاد پور داوود و تحریف های او از مذاهب اسلام و زردشتی نوشته جات دکتر معین که تحت تأثیر استاد پور داوود بود و اشخاص دیگر . ( همان ، ص 354) و دهها یادداشت ارجمند گیر که از پیش از انقلاب مانده است .

10. فرقان چیست ؟ ص 23 .

11. همان ، ص 24 .

12. هسته مرکزی این قبیل تفاسیر، تفسیر انقلابی آیات قرآن بود . آیت الله خامنه ای اشاره به جزوه ای می کند که پیش از انقلاب به دست ایشان رسیده که ضمن آن درباره آیه ای که مضمون آن چنین بوده که اگر چنین و چنان کنید « فان الله عزیز ذوانتقام » مفسر انقلابی نوشته بوده است که هر کس چنین و چنان کند ، در دادگاه انقلابی خلق محاکمه خواهد شد و به مجازات خواهد رسید .

آقای خامنه ای می افزاید : این در همان زمانی بود که آقایان منافقین چند نفر را در دادگاه انقلابی خلق محاکمه کرده و به مجازات رسانده بودند . معلوم شد این مفسر آیه قرآن را از روی عمل سازمان مجاهدین معنی می کند . بنگرید : درست فهمیدن اسلام ، سخنرانی در شب 16 خرداد 1358 ، ص 34 .

13. اصول تفکر قرآنی ، ص 85 .

14. همان ، ص 116 .

15. همان ، ص 90 – 91.

16. برای مثال درباره مالکیت آمده است : به طور کلی باید گفت که مالکیت یک پدیده استعماری است ، چه در رابطه با استعمار قدیم و چه در رابطه با استعمار جدید ... بنگرید : اصول تفکر قرآنی ، ص 209 .

17. شریعتی آنگونه که من شناختم ، ص 87 ، روحانی مفسر دیگری که در تهران در مسجد جوزستان تفسیر می گفت ، با همین مذاق انقلابی در سال های 54 و پس از آن ، گاو بنی اسرائیل را به کنایه از نظام سرمایه داری می گرفت . (درباره این جلسات تفسیر بنگرید به توضیحات علی فلاحیان در : شنود اشباح ، ص 200 – 199 . حسن عزیزی از اعضای فرقان نیز در بازجویی گفته بود که در این جلسات تفسیر شرکت می کرده است)

از قضا فرقانی ها هم در تفسیر آیه مربوطه در سوره بقره مانند همین تحلیل را ارائه داده می گفتند :راه چاره چیست ؟ ... ذبح کردن آن گاو ! آری باید واسطه های بازاری ، سرمایه داران ، صاحبان شرکت ها و کارخانه ها از بین بروند . (بنگرید به نشریه بقره ، شماره 1، تیر ماه 58 ، تحلیلی از گاو بنی اسرائیل)

تفاسیر فرقانی ها مملو از تعابیر شگفت در ترجمه و تفسیر آبات و تعابیر قرآنی است . برای مثال در نشریه دانش آموزی ذکر ش 4 در ترجمه آیه « قل الروح من امر ربی » آمده است : بگو روح (تراکم حیات رسالت یافته) از فرمان پروردگار می باشد . در جزوه ای هم که در ایام انقلاب چاپ شده (از ابوالقاسم کمالی) و به مجاهدین و مبارزین تقدیم شده ، دجال همان امپریالیسم دانسته شده و اساساً نام جزوه همین است " دجال = امپریالیسم " .

18. استاد مطهری در یادداشت های خود نقدهایی بر تفاسیر فرقان نوشته است . بنگرید : یادداشت های استاد مطهری ، ج 2 ، ص 224 – 220 . (در ص 221 طعنه ای هم به شریعتی دارد) در ص 224 می نویسد : خلاصه همه قرآن را از دیدگاه طبقاتی تفسیر کرده اند . گویی قرآن آمده است در هزار و چهار صد سال پیش که نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس را پیاده کند .

و در ص 222 می نویسد : این گونه تفاسیر یعنی خالی کردن مفاهیم دینی از معنویت و همه را تفسیر مادی کردن ، به معنی خالی کردن زیر پای دین و مذهب است ، همان سیاستی که مارکس پیشنهاد کرد که برای مبارزه با دین باید مفاهیم دینی را تفسیر مادی کرد و الحق بهترین راه همین است .

19. بنگرید : علل گرایش به مادی گری ، ص 43 – 29. استاد در آنجا نمونه های متعددی از دیدگاه های آنان را نقل و سپس نقد کرده است .

20. امام خمینی در آئینه اسناد ، ج 17 ، ص 489 .

21. بنگرید : شریعتی آنگونه که من می شناختم ، ص 89 – 88 ، 93 . دکتر علی مطهری توضیحاتی درباره خاستگاه های فکری فرقانی ها به دست داده که خواندنی است : بنگرید روزنامه کیهان 4/10/79 .

22. تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران ( از گروه فرقان) ، ص 7 .

23. بگذریم که تجلیل فرقانی ها از شهید اول و شهید ثانی و شهید ثالث (مرحوم برغانی) و سعید و غفاری با اساس تفکر آنها مغایرت دارد .

24. سالنامه یکم فرقان ، اعلامیه تیرماه 56 ،؛ ص 3 – 2 .

25. شاید مناسب باشد اشاره کنیم که این زمان گرایش به ساده زیستی در میان جوانان مسلمان چندان بالا گرفته بود که در خرداد سال 56 شخصی به نام مهندسی عباس تاج دست به تشکیل جمعیتی با نام " جمعیت طرفداران ساده زیستی " زد . هدف از تشکیل این جمعیت کم کردن تشریفات زندگی و بدین وسیله از اشکالات جوانانی که تمای مارکسیستی پیدا می کنند ، کاستن است .

این جماعت آقای مفتح را هم برای سخنرانی دعوت کرده بودند ، حاضران در این مجلس از جمله مهندس بازرگان ، بابایی ، مهدیان ، حاجی طرخانی و عده ای دیگر از ثروتمندان بودند که همین مورد طعن ساواک هم قرار گرفت . بنگرید : فریاد بعثت ، ص 462 – 461 .

26. وی در شامگاه عید قربان 1399 قمری به دست دو نفر از گروه فرقان ترور شد که این دو تن در اوایل سال 60 دستگیر و اعدام شدند .

27. به نامه امام به مرحوم ربانی پس از این ترور بنگرید در : روایت پایداری ، مقدمه ، ص 40 – 39 . فرقانی ها ضمن اعلامیه ای که در 12 فروردین 60 صادر کردند ، نوشتند که کشتن مرحوم ربانی شیرازی با توجه به فرمان خداوند مبنی بر کشتن ائمه کفر و مشرکین ، بوده است که به وسیله رزمندگان مؤمن توحیدی به اجرا در آمده است .

هیچ تردیدی نباید کرد که در تاریخ ما همه چیز فرقانی ها شبیه به خوارج است ، از تشکیل آنان نوع بهره مندی آنان از قرآن ، کافر دانستن همه مخالفان خود ، روش های خشونت بار و .... فرقانی ها در اطلاعیه ای که برای ترور و آقای هاشمی رفسنجانی دادند به سه آیه « فقاتلوا ائمه الفکر » ، « فقاتلوا اولیاء الشیطان » و « قاتلوا المشرکین » استناد کردند . (اسناد این قسمت را آقای فاکر در اختیار بنده گذاشت)

28. وی از جمله کسانی بود که به گودرزی کمک مالی می کرد ، اما وقتی استاد مطهری را کشتند ، از کمک به او سر باز زد و حتی گودرزی را تهدید کرد که کمیته را خبر خواهد کرد . یک ساعت بعد ، فرقانی ها او را جلوی خانه اش ترور کردند .

29. وی همراه شهید عراقی بود ، سه تیر هم به وی اصابت کرد ، اما سالم ماند . بنگرید به مصاحبه وی در کیهان 10/12/1381 .

30. شرح این ماجرا را الویری به دست داده است : خاطرات مرتضی الویری ، ص 88 – 86 . نیز بنگرید : عبور از بحران ، هاشمی رفسنجانی ، ص 82 .

31. نمونه آنها اطلاعیه آنان به مناسبت حمله آمریکا به عراق در فروردین 1381 است که با عنوان " امپریالیست ها در خاورمیانه چه می خواهند ؟ " انتشار یافته و نام گروه فرقان در بالا و انتهای آن دیده می شود .

32. نمونه آن ترور مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای بود که فرقانی ها جزوه ای هم در این ارتباط منتشر کردند که صفحه نسخت آن را در ضمائم آورده ایم .

33. خاطرات حجت الاسلام و المسلمین عباس علی عمید زنجانی ، ص 156 – 155 . در پاورقی ها همین جا به نقل از راوی آمده که وی (که به خطا او را محمد آشوری نامیده) به گروه فرقان پیوسته است . جعفری می گوید : ایشان (آشوری) قسم خوردند که ارتباطی با فرقان ندارند . شریعتی آنگونه که من می شناختم ، ص 90 . پس از اعلام آشوری ، پیکاری ها در نشریه شماره 87 خود از وی ستایش کرده و او را از فعالان علیه رژیم شاه یاد کردند .

آقای عمید خود تا سال 1345 در نجف بود ، در این سال به قم و سپس به تهران آمد و در این مسجد به اقامه نماز پرداخت . مسجد لرزاده از پایگاه های انقلاب در سال های پیش از پیروزی انقلاب بود . بنگرید: آیت الله گلپایگانی ، به روایت اسناد ساواک ، ج 1 ، ص 630 .

34. آقای مهدی راد افزودند : زمانی پس از انقلاب سه چهار ماهی بعد از انتشار توحید سر بازار سرشور ، در حالی که عازم منزل آیت الله خامنه ای بودم ، ایشان را همانجا دیدم و از ایشان درباره کتاب توحید آقای آشوری سؤال کردم . به ایشان عرض کردم : کتاب توحید به قم رسیده و مشکلاتی را به وجود آورده است .

ایشان پرسید : چه مشکلاتی ؟ گفتم : برخی گفته اند ایشان با این کتاب کمونیست شده است . ایشان گفتند : خیر کمونیست نشده است ، ایشان مردی زحمت کش و فاضل و متدین است ، اگر به همین صورت که زحمت می کشد ، دقت کند و تأمل کند و زحمت بکشد ، در آینده اسلام شناس بزرگی خواهد شد .

آیت الله خامنه ای دوبار تکرار کردند : گوش بده نمی گویم الان هست ، اگر اینجوری بشود در آینده خواهد شد ، اما کتاب ایشان من مریض بودم ، نسخه اولیه کتابش را آورد که من بخوانم و اظهار نظر کنم ، وقتی تیترهای کتاب را دیدم مشاهده کردم که همان تیترهایی است که من در بحث های اعتقادیم برای اینها یعنی آشوری و کامیاب و اخوی سید هادی و دوستانشان داشتم ، در متن دقت نکردم .

نامه ای را برای چاپ به آقا حمید اسلامی نوشتم ، بعد که چاپ شد دیدم مطالبی به آن افزوده که در بحث های من نبوده است ، ترجمه برخی از آیات و همچنین توضیحاتی که درباره معاد در کتابش آورده بود مورد تأیید من نبود و از من هم نبود .

لازم به یادآوری است که پس از بالا گرفتن سر و صدای این کتاب ، حمید اسلامی نوشته آقای خامنه ای را به عنوان این که کتاب را ایشان تأیید کرده پشت شیشه مغازه اش زده بود . ناشر برخی از نوشته های آیت الله خامنه ای مانند کتاب " گفتاری در باب صبر " همین انتشارات غدیر بود ، حمید فرزند مرحوم حاج شیخ عباس علی اسلامی است .

بیفزایم که نوشته آیت الله خامنه ای درباره توحید عنوانش " روح توحید ، نفی عبودیت غیر خدا " بود . آیت الله خامنه ای در حاشیه این مبحث (در چاپ سوم کتاب حاضر) نوشته اند : این کتاب (توحید آشوری) شرح جزوه توحید است که من آن را نوشته و پس از تدریس برای جمع کوچک و نخبه ای از طلاب ، برای تدریس در جمع های کوچک دیگر در اختیار تعدادی از آنان گذاشتم . آشوری که در جمع اولیه نبود ، نیز آن را گرفت تا تدریس کند و پس از مدتی آن شرح بیرون از متن را درست کرد . من بارها درباره اشتباهات و انحرافات نوشته اش به او تذکر داده و با او بحث کردم که متأسفانه غالباً بی نتیجه بود . متن جزوه من در کتاب آشوری با گیومه مشخص شده است .

عبدالرضا حجازی هم در نامه مفصلی که در آبان 57 در اعتراض به نهضت اسلامی به امام خمینی نوشته از جمله به توحید آشوری اشاره کرده ، می نویسد : کتاب توحید آشوری نتیجه این فاجعه است ، آشوری تربیت شده آقای سید علی خامنه ای ایده الله تعالی است و ایشان خود را از صحابه حضرت عالی می داند . امام خمینی در آئینه اسناد ، ج 17 ، ص 490 .

آیت الله خامنه ای در جای دیگری در حاشیه چاپ سوم همین کتاب درباره آشوری چنین نوشته اند : آشوری در ابتدا طلبه مستقیم و سر به راهی بود ، از حدود سال 46 با من مرتبط شد و در جلسه ای که برای چند نفر از طلاب همردیف او به عنوان تمرین نویسندگی تشکیل دادم شرکت می کرد . گاهی هم به درس تفسیر که از سال 47 برای طلاب می گفتم می آمد و فراتر از اینها با من رفت و آمد داشت و در بسیاری از محافلی که با طلاب یا دانشجویان داشتم حاضر می شد .

از حدود سال های 51 به بعد تحت تأثیر تفکرات مجاهدین خلق واقع شد و یکی دو بار به من گفت که گره هایی در ذهنیات خود دارد و خواست که با او بنشینم و این گره ها باز شود . در همین اوقات شرح بر جزوه توحید را نوشت و به من داد تا درباره آن نظر بدهم . ضعف های متعددی داشت و من در چند جلسه طولانی با او درباره آنها گفتگو کردم .

گروه های ذهن او همان ها بود که در کتاب منعکس شده است . در موارد متعددی نسبت به اشکالات قانع می شد ، ولی بار دیگر در جلسات بعد ، همانها را تکرار می کرد . مهمترین مانع از این که حرف غلط خود را پس بگیرد ، فضای آن روز در محیط مبارزاتی بود ، حرف های افراطی و تند به مذاق ها خوش می آمد و مستمعین را به گرد گویندگان چنین حرف هایی جمع می کرد ، او این نقطه ضعف را داشت که از تحسین و تمجید به خصوص از سوی جوانان و مبارزان به وجد می آمد و همین نمی گذاشت او درست بفهمد یا درست عمل کند .

دوستان خوب و اصیل ما از این که او روز به روز بیشتر زاویه می گرفت ناراحت بودند . یکی از مبارزین مؤمن جلسه ای در خانه خود تشکیل داد و از او و من و دکتر شریعتی دعوت کرد تا شاید بشود او را از ادامه این کجروی ها منصرف کرد . آن روز شریعتی و من ساعت ها با او حرف زدیم و شریعتی بیش از من و متأسفانه اثر نداشت . من در آن روز انگیزه های ضد مارکسیستی شریعتی را بیش از همیشه احساس کردم .

35.آیت الله خزعلی می گوید که من این فرد را با توجه به یکی از آثارش به سیزده مورد ارتداد محکوم کردم . خاطرات آیت الله خزعلی ، ص 152 .

36. بنگرید : خاطرات من از استاد شهید مطهری ، ص 82 – 79 .

37. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، ج 1 ، ص 275 – 274 .

38. برای شناخت بیشتر این افکار می توانید مطالب مربوط به طیبی شبستری را در کتاب جریانات سیاسی و مذهبی معاصر ایران ملاحظه کنید .

پایان

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31