غائله چهاردهم اسفند۱۳۵۹(84)

  • Bani  Sadrنامه بنی صدر به دادستان کل:

پس از این گزارش تلویزیونی بود که بنی صدر نامه مفصلی در پی اقدامات دیگر دادستان کل برای وی ارسال داشتند که عیناً در اینجا درج می گردد:

بسمه تعالی

دادستان کل محترم

آقایان حجتی کرمانی و محلاتی و بجنوری گفتند قول داده اید مطالبی را که به ناروا گفته بودید جبران کنید ، سه شنبه صبح نزد اینجانب بودند از آنها پرسیدم چرا عکس شده؟ امشب بیاناتی کرده اید یک بام و دو هوا:

1. اعلام جرم ، اختلاف نیست که به هیئت 3 نفری برود ، جای رسیدگی اش دادگستری است و اگر باید برود ، چگونه است که بر خلاف بیان امام؟

2. روزنامه میزان توقیف می شود و مدیر آن زندانی می شود و پرونده آن را به هیئت  نمی فرستید؟

با کمال تأسف و تأسف بسیار اعتماد مردم به دستگاه قضایی به حداقل رسیده است . در یک سنجش افکار با تعدد 5750 پرسشنامه (که برای تهران نمونه برداری دقیق و گسترده ای است) تنها 9/11 درصد مردم امیداورند دادگستری شما قضیه دانشگاه را عادلانه مورد رسیدگی قرار دهد.

نمی دانم شما چه می خواهید بکنید ، اما حاصل یک سال اطلاعات جمع آوری شده را در خطوط اساسی طراحی که برای نابودی این جمهوری تنظیم کرده اند به شرح زیر برای شما می نویسم ، بعد شما را با خدای خود تنها می گذارم ، به حافظه خود مراجعه بفرمایید با اینجانب هم عقیده می شوید که :

آمریکایی ها با هر کس چه در دوران انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب ، رابطه برقرار  کرده اند ، او را لو نداده اند . نمی خواهم از کسی اسم ببرم ، اما از مسئله گروگان ها به این طرف با 3 نفر تماس گرفته اند و هر سه را لو داده اند . با آخری درباره یک حکومت ثابت از راه وحدت نیروهای مسلح و نیروهای مذهبی صحبت کرده اند !!

دو شب پیش در آلمان با یکی از نزدیکان اینجانب تماس گرفته اند که می خواهند درباره مطالب مهم سیاسی از جمله جنگ گفتگو کند ، کسب تکلیف می کرد بپذیرد یا نپذیرد . گفتم : نپذیرد . چرا که آمریکایی ها می خواهند به مردم ما و به مردم آمریکا و به مردم همه دنیا بگونید در این انقلاب هر کس هست در به در به دنبال آنهاست تا بند و بست کند و از رقبای خود جلو بیفتد . بنابراین دو روز دیگر جز این ملاقات و گفتگو را مطابق معمول در روزنامه ای منتشر خواهند کرد .

با این کار به یاد همه هم وطنان ما می آورند که هنوز کلید قدرت در دست آنهاست و همین امر موجب می شود آنها که می توانند در وابستگی با غرب زندگی کنند و قدرت را هم به دست آورند ، به سرعت دست به کار بشوند (البته همه شواهد و قرائن می گوید که دست به کار شده اند) به کار خود سرعت خواهند بخشید و حالا فرض کنید خطوط طرح اینها باشند :

مرحله اول بی اختیاری و بی اعتبار کردن رئیس جمهوری و نهادهای دیگر :

1) قطع ارتباط رئیس جمهوری با مردم با استفاده از نهادهای موجود و غیر آن : رادیو تلویزیون و تحت اداره انحصاری درآوردن آن به ترتیبی که می دانید . حذف روزنامه ها که برای آن از همه وسایل استفاده شده است و اخیراً دادگستری نیز وارد عمل شده است و توقیف میزان که لابد بدون دنباله نخواهد بود.

جلوگیری از حضور در اجتماعات مردم و سخنرانی ، که به قرار اطلاع چون هاشمی روان امضا کرده است اگر کسانی شلوغ کردند تحویل (گارد ریاست جمهوری بشود) قرار است پرونده طوری تنظیم شود که همه کاسه کوزه ها سر 20 نفری خراب بشود که داخل ساختمان بوده اند (البته خبر است و از درجه صحت آن آگاه نیستم) بالاخره نتیجه فعلاً منع سخنرانی است .

حذف اختیارات ریاست جمهوری که دو مورد دیگر به مجلس لایحه برده اند . تصفیه در نهادهای انقلابی طوری که یک دست ضد رئیس جمهوری بشوند : تصفیه ها در داخل نهادها ، تصفیه روزنامه ها با تهدید و حمله چماقداران و اخیراً توقیف شخصیت ها حتی از راه ترور آنها ، خنثی کردن روحانیت غیر موافق ،

تهدید و حذف عناصر مقاوم و قطع ارتباطات از راه قانونی و دستگاه قضایی : رفتار با احزاب ، با روزنامه ها ، با شخصیت ها ، مقابل کردن نهاد مذهب با رئیس جمهوری ، خصوص امام . گرفتن فرماندهی کل قوا و ناگزیر کردن وی از استعفا و در صورتی که تدابیر بالا بی نتیجه ماند ، ترور او .

گذرا بگویم که دو مدرک تازه به دست رسیده است که از جهات بالا گویا هستند و اطلاعات بسیار واضح و روشنی درباره واقعه چهارده اسفند به دست می دهند : چهار هزار صحبت آقای بهشتی در سپاه کاشان و سؤال و جوابهاست ، این که در حضور رئیس دیوان عالی کشور این طور صریح و بدون واهمه از این که در حضور قاضی این اعترافات می شود و تبلیغ ایشان افراد را به خلاف قانون ، یکی از اسناد ماندنی از این دوران است. حالا می بینیم آیا شما ایشان را هم در کنار آقای رضا صدر (که گناه قانونی ندارد) قرار        می دهید یا خیر ؟

مطلب دیگر اطلاعی است که یکی از افراد کمیته تهران درباره بسیج و سازمان دادن 150 پاسدار کمیته ها برای آمدن به دانشگاه برای انجام وظیفه چماقداری می دهد . در نوار صحبت آقای بهشتی کسی که گویا از معلم های ایدئولوژی سپاه است ، به ایشان       می گوید مطالبی هم هست که خصوصی باید به شما بگویم .

آیا می توانید از سؤال و جواب کنندگان در بیاورید آن مطالب که از لحاظ کشف جرم بسیار مهم اند ، چه مطالبی هستند؟ آیا آقای بهشتی که رئیس دیوان عالی کشور هستند شما را آگاه کرده اند از مطالبی که با ایشان در میان گذاشته اند ؟

باری طی مقدمات بالا ظاهراً برای رسیدن به مرحله زیر است :

ب) استبداد با رنگ مذهبی در ظاهر برای اجرای مکتب و در واقع زمینه سازی برای عود استبداد وابسته به غرب چرا ؟ به دلایل زیر :

وقتی نهادهای منبعث از قانون اساسی ، خود قانون اساسی را رعایت نکردند ، قانون اساسی بی اعتبار می شود . خود این نهاد بی اعتبار می شود و کدام رژیم است که نهادهای اصلی اش بی اعتبار بشود و بر جا بماند ؟ مردم از آنها جدا و نسبت به آنها بی اعتنا نشوند و این نهادها در برابر تند بادهای اجتماعی دوام بیاورند ؟

مردم وقتی از نهادها و قانون _ آن هم در رژیم اسلامی _ رو برگردانند ، در صحنه              گروه هایی باقی می مانند که بر سر قدرت با یکدیگر در ستیز و تضاد آشتی ناپذیر هستند . آثار جدا شدن مردم در رفتار مردم بسیار روشن دیده می شود .

گمان اینجانب این است که اگر امروز یعنی بعد از توقیف میزان و توجیه شما از این کار آشکارا خلاف قانون ، پس از این که ملاحظه می شود از سخن ها مقصود اطمینان بخشیدن به مردم به اجرای قانون نیست ، بلکه زمینه سازی برای ایجاد رعب و وحشت از دستگاه قضایی و کشاندن رئیس جمهور بدانجا و خواندن فاتحه بی الحمد برای قانون اساسی و عادی است ، بکله اگر امروز سنجش افکار کنند ، اگر همه پرسی کنند ، همان ده درصد هم به قوه قضایی ابراز امید و اعتماد نخواهد کرد ، به کجا می رویم ؟

دستگاه قضایی که به حکم قانون اساسی باید دامنه آزادی ها را توسعه بدهد ، بر خلاف قانون دستور توقیف مدیر روزنامه و خود روزنامه را می دهد و کیست که نداند این مقدمه سازی ها برای از بین بردن روزنامه انقلاب اسلامی و قطع آخرین رشته ارتباط رئیس جمهوری با  جامعه است ؟ آیا گمان می رود مردم تا بدین حد نادانند ؟

اشتباه دردناک همین است . مردمی که 55 سال در خفقان رژیم پهلوی زندگی کرده اند ، برای ارتباط با رئیس جمهوری خود وسیله به وجود می آورند ، چه کسی به آنها اطلاع داده بود که در مسیر رئیس جمهور از شرق تا غرب تهران حاضر بشوند ؟ این پاسخی بود به آنها که با جلوگیری از انجام مسابقه فوتبال در زمین های موجود به خیال خود می خواستند مانع حضور رئیس جمهوری در جمع مردم بشوند . اینها تدارک همان کودتای خزنده است اما به یقین به تدارک کنندگانش وفا نخواهد کرد به دلایل زیر :

ج) استبداد دینی با دست این آقایان محال است چرا که :

1. بدون مردم ، نیروی گروهی که می خواهد استبداد دینی برقرار کند ، در حداقل است : در روحانیت اقلیت محض است ، در کادرهای دانشگاه دیده اقلیت محض است ، در نزد کارگران اقلیت محض است ، در نزد دهقانان اقلیت محض است ، در بازار جز آنها که سال گذشته 1200 میلیارد ریال سود برده اند ، بقیه در مقابل آنها هستند . در توده های دیگر شهری اقلیت محض است و در احزاب سیاسی جز حزب توده آن هم از روی مصلحت و به طور موقتی ، هیچ موافقی ندارد و ...

علاوه بر اینها دو سال و بیشتر اداره کشور را در دست داشته است و جز شکست ناکامی به بار نیاورده است :

امنیت قضایی و اجرای قانون وضع و حالی را دارند که همه شاهد آنیم . در مجلس در جایی که خود قانون وضع می کنند ، آشکارا قانون نقص می شود و اقلام مصرف و بودجه سری بر خلاف قانون افشا می شود و با آن که رئیس مجلس از حقیقت آگاه است دم بر نمی آورد ؛

و احدی نیز به فکر نمی افتد حالا که با رضا صدر بر خلاف قانون عمل می کنند ، لااقل با اینها موافق قانون عمل کنند و دست کم برای توضیح به دادگستری احضار کنند . معلوم بشود چه کسی اسناد محرمانه را در اختیار گذاشته است و چگونه این امور در مجلس علنی طرح می شوند ؟

وضع اقتصادی اسف بارتر از اسف بار است و اکنون بر همه روشن است که یک باند سودجود که به سالی 1200 میلیارد ریال قانع نیست به هر قیمت می خواهد کنترل امور بانکی را نیز به دست بیاورد . در حالی که گرانی بیداد می کند ، سود خویش را باز هم بیشتر کند .

آن گروگان گیری که رئیس دیوان کشور بر خلاف قانون و مصلحت کشور از آن به عنوان آتو بر ضد بنی صدر استفاده کرد و بر خلاف قانون اساسی و قانون همین مجلس به موهن ترین شکل حل شد و آن سیاست خارجی که جنگ یکی از عوارض آن است و آن دولت مکتبی که ... با آن نیروها که دارد و این دستاوردهایش ، این گروه در بی خبری محض در سایه دیوار محکم امام ، قرار گرفته و گمان می کند که سایه از او است !!

اما در مقابل این گروه ها نیروهای محرکه زیر قرار گرفته اند :

جوانان شهری و روستایی ، دانشجویان بلاتکلیف ، دانش آموزان و ... بازاریان و کارگران و دهقانان ، مردمی که احزاب مسلح هستند و دارای همسویی از جهت زمینه فکری و اجتماعی با نیروهای بالا هستند و مهمتر از اینها روحانیت ساکت و مخالف .

پس آینده و آینده نزدیک وقتی پای مردم از صحنه بیرون برود ، در دست آن نیرو و رژیمی است که به این نیروها میدان عمل بدهد و پشتیبانی اینها را به دست بیاورد . اگر در این برآورد وضع و تحلیل واقعیت ها تردید دارید خود هر طور که می خواهید به ارزیابی بپردازید و از روی صبر و حوصله و علم نیروها را برآورد کنید . ببینید بدون مردم نیروهای مخالف چند ده بار قوی تر هستند یا نیستند .

اگر شما هم به این نتیجه رسیدید ، پس تردید نکنید که من درد خودم را ندارم و غصه حرف های شما را هم نمی خورم و گمانم این است که محکومیت در این دستگاه قضایی مرا در زمره اصحاب حضرت حسین (ع) در می آورد که از قاضی شرع " خارجی " عنوان گرفتند .

خدایا تو می دانی که از اینها که این همه حریص تصرف قدرتند هیچ ترسی ندارم و بیم از آن نیروهایی است که در پرده استبداد این گروه به سرعت مواضع خویش را مستحکم می گرداند .

برادر عزیز ! قضیه مبهم نیست ، قضاوت عادلانه را مردم می کنند . اگر این حرف راست نیست ، پس این رژیم هم درست نیست و ... و مردم قضاوت خود را درباره چماقداری و قضیه چهارده اسفند کرده اند ، چرا خود در صحنه حاضر بودند . آن را بهانه کردن و هر نوبت تعریفی به رئیس جمهوری روا دیدن ، کار نیست . شأن قاضی و جرأت او در احضار رئیس جمهوری نیست ، در اجرای قانون است .

وقتی قاضی شجاع و در خور احترام است که به شما بگوید دادستان کل حق ندارد اعلام جرم آن هم جرم بر ضد قانون اساسی را بگیرد و به هیئت سه نفری بدهد . والا وقتی ناسزا به رئیس جمهوری و چماقداری جایزه دارد ، احضار او به دادگستری جرأت             نمی خواهد .

شما و من و همه ما در جریان تحول جامعه ، موقعیتی و مسئولیتی خطیر داریم ، هر کار که می کنیم و هر قدم که بر می داریم ، باید از خود بپرسیم کار ما به تثبیت جمهوری اسلامی کمک می کند و یا به تسریع سقوط آن ؟ به گمان اینجانب این مسئولت خطیر ایجاب می کند که :

د) چه باید کرد ؟

اگر بخواهیم مردم در صحنه بمانند ، اگر نخواهیم جمهوری به راه زوال خویش ادامه دهد ، باید با تمامی قوت از آزادی مطبوعات و هر آزادی دفاع کنیم (آزادی به معنای روحیه + قانون + مسئولیت + اختیار + ابتکار) سکون عدم تحریک نیست در شرایط امروز هیچ تحریک و تشنجی بدتر از تحریک و تشنجی که سکوت به وجود می آورد نیست .

موافق قانون فوراً آقای رضا صدر را آزاد کنید ، روزنامه میزان و هر روزنامه دیگر را که مطابق قانون حق انتشار دارد از توقیف آزاد کنید ، به مردم بگویید دستور نادرست بوده است و مقصر را تنبیه کنید و بعد ببینید چقدر جامعه احساس آسایش و آرامش خواهد کرد ؟

آقای دادستان کل ! سه کارمند بانک را به دلیل آن که فتوکپی حواله آقای رفسنجانی را به مسئول تدارکات سپاه بیرون داده اند (این کار را کرده اند یا نه ، نمی دانم) با آن که سری نبوده و معلوم نیست جرم باشد ، دادگاه انقلاب توقیف کرده است .

اما آقای آیت اسناد هزینه سری را بر خلاف قانون علنی از میز خطابه مجلس خواندند و بر خلاف حقیقت حرف زدند و تهمت زدند ، کسی از او کمتر توضیحی هم نخواست ، این دستگاه قضایی با این تبعیض های آشکار چطور دم از اجرای قانون بزند ؟

زمینه کشاندن رئیس جمهوری را به دادگستری فراهم کردن ، امید به اجرای قانون به وجود نمی آورد ، بلکه هر گونه امیدی را نیز از بین می برد و مردم این کشور این چیزها را تحمل نمی کنند .

شما حرکت سریع و سرعت گیری را که در بطن جامعه جریان دارد بفرستید تحقیق کنند تا به شما بگویند جامعه به شدت در حال تشنج و روی به حرکت دارد . این که اینجانب امروز این نامه را می نویسم و پیش از این درباره این کار خلاف قانون (یعنی توقیف آقای صدر و روزنامه) به امام نامه نوشتم و با آقای اشراقی صحبت کردم ، خود انعکاس فشار شدید افکار عمومی است .

برای رضای خدا و نجات جمهوری لااقل شما به راه زورگویان نروید و بگذارید باشند و بنویسند ، صد بار بهتر است تا نباشند و فشار روحی و سیاسی جامعه را به سوی انفجارهای مهار نکردنی براند . آخر چقدر تجربه کنیم آیا نمی بینیم تمام گروه های سیاسی که تحت فشار قرار گرفتند ، رشد کردند و قوی تر شدند ؟ و آنها که آزادی عمل داشتند شناخته شدند و جامعه حدی به آنها داد که سزاوار آن بودند ؟

مطلبی از آقای حافظ اسد برای شما بنویسم که حیرت انگیز است . به هیئت ایرانی که اخیراً از سوریه بازدید کرده است ، یکی از همکاران او گفته است از وقتی به حزب کمونیست آزادی دادیم به چند گروه تجزیه شد و دیگر نیرویی نیست . خود ما در            خارجه دیدیم که در محیط آزاد عمل ، این گروه ها چگونه به 46 دسته تجزیه شدند و از بین رفتند .

2. مردم را باید جدی گرفت و برای رأی و نظر آنها احترام قائل شد . مردم انقلاب کردند تا مردم را به حق بسنجند و نه حق را با مردم . همه ما باید آن طور عمل کنیم که مردم در صحنه بمانند و فعال باشند تا در صورت خطرهای بزرگ به میدان بیایند و رفع خطر کنند . با مردم نباید بازی کرد و گمان برد که نمی فهمند مقایسه 22 بهمن سال پیش را با 12 فروردین ماه امسال بکنید ، همه چیز برای شما روشن می شود .

سال پیش از صبح تا تاریک شدن هوا باران می بارید و زمستان و سرد بود ، یک بار از کثرت و شدت هیجان و فشار جمعیت ناگزیر اعلام ختم مراسم شد و اینجانب رفتم ، مردم فریب نخوردند ، دانستند که این رفتن برای آن است که خلوت بشود و رژه نظامی انجام بگیرد ، ماندند .

ناگزیر ساعت 3 بعدازظهر بازگشتم ، جمعیت عظیم بود و ده سه نفری هم لطمه دیدند و امسال اینجانب اعلام راهپیمایی کردم . اما بازی شروع شد تا مراسم را بقاپند و در دست بگیرند و مردم باهوش شگرف شان دانستند . ساعت 11 رادیو اعلام انجام نگرفتن راهپیمایی را به علت ریزش باران داد و هر کس نیز یادش نبود به یاد آورد که در این مراسم شرکت نکرده است ، آیا عبرت آموز نیست ؟

3. در رژیم های استبدادی ، ثروتمندها پول ها را می برند و مستضعف ها شعارها را تحویل می گیرند، ایران امروز، مردم محروم ، کوشش از روی برنامه برای رفع محرومیت ها را می خواهند ، شعار نمی خواهند .

در عمل هر کار جدی در سود مستضعفان با مشکل برخورد کرد ، اما کسی مانع بردن آن سودهای بادآورده نشد .

قانون در حمایت از حق محرومان است که باید برندگی و قاطعیت خویش را نشان بدهند .

پرسیده اید 20000 زندانی داریم چرا نمایندگان درباره آنها نپرسیده اند ؟ اولاً ایجانب به دفعات پرسیده ام چند نوبت قرار و مدار شد ، چه نتیجه داد ؟ ثانیاً فرق است میان کسی که دستگیری تهدید آزادی و بیان روشن تر کند شدن تیغ قانون خصوص در حمایت از محرومان است با کسی که ظلم به او دامنه اجتماعی محدودتری دارد .

آقای دادستان آیا برای شما هم اثر اجتماعی توقیف غیر قانونی کسی که دو سال وزیر در دوران انقلاب بوده و در یک دوره عضویت شورای انقلاب را نیز یافته است ، با توقیف یک فرد عادی یکی است ؟ مردم محروم نمی پرسند در جمهوری که با خدمتگذارانش این طور بی قانونی می شود ، با مردم محروم چه کارها که نمی کنند ؟ وی وزیر بوده است ، بدون اطلاع مجلس چگونه دستگیر و توقیف شد . آن هم در جرمی که عادی نبود ؟

ممکن است بگویید مقصود قانون اساسی وزیر شاغل است ، اما رویه و قانون موجود جز این را می گوید و تازه شما نخست باید از شورای نگهبان می پرسیدند . این توقیف مخالف بسیاری از اصول قانون اساسی است ، مخالف قانون مطبوعات است و دلیل آشکاری است بر استفاده از دستگاه قضایی به مثابه ابراز قدرت سیاسی و به قصد تحکیم پایه های استبداد ، استبدادی که به دلایل مذکور در بالا پایه هایش بر شن قرار دارند و قابل استحکام نیست .

گرداننده یک روزنامه در رشت آدم می کشد و هنوز خود را به مقام قضایی معرفی نکرده است !! آن یکی آن همه جنابت می کند و ... باز مستضعف و محروم باید باور کند که این همه به خاطر اوست .

استالین با مرام حکومت رنجبران ، طبقه جدید حاکمان و انبوه شماره نکردنی محرومان را در جامعه جدید پدید آورد و چند میلیون انسانی را در تصفیه ها و فشارها نابود کرد .  تجربه ها بسیارند و مردم ما در تاریخ دراز خود همه رنگ ها را دیده اند

و امروز اگر ما بخواهیم جمهوری را حفظ کنیم باید دو کار بکنیم : قانون را اجرا کنیم تا مستضعف و محروم مطمئن بشود حق او در صورتی که به کار و تلاش برخیزد محفوظ  می ماند و به خود او می رسد . نگذاریم حق محروم را قشرهای زورمند و مالدار و زد و بنددار ببرند و بخورند .

آیا این فریب نیست که پاسداران جوان و ساده دل و محروم را در فارس و جاهای دیگر به شکار خان های بی چیز شده که جز موقعیت اجتماعی چیزی ندارند برانگیزیم و در مرکز کشور عده ای اندک شعار آن سودهای کلان را ببرند ؟ موقعیت اجتماعی خان را جز با تغییر ساختمان اجتماعی نمی توان از بین برد که کاری طولانی است اما این سودهای باد آورده را با اجرای قانون به سود مستضعفان به راحتی می توان لااقل محدود کرد .

باری سخن بسیار است ، می خواستم این درد دل را کتاب کنم ، اما فرصت کم است و نباید این تصور پیش بیاید که مجری قانون اساسی سکوت اختیار کرده است .

برادر عزیز : امروز مردم محروم کشور به حق رئیس جمهوری را مظهر محرومیت خویش تلقی می کنند و بنابراین اینجانب را باکی از این زمینه سازی ها نیست .

اتمام حجتی است که باید بکنم و می کنم . تا فردا شما هم به اینجانب نگویید شما بی تجربه بودید و آنها موضع قدرت را گرفتند و پیش آمدند . معلوم باشد که اینجانب پس از دو سال تجربه ، پس از آن که سال ها به مطالعه تاریخ برای دستیابی به نظریه ایجاد و رشد و انحلال قدرت های سیاسی و غیر آن گذرانده ام ، به دقت گرایش های بد سرانجام را می شناسم و در این نامه آنها را برای شما بازگو کردم ، بدان امید که با شجاعت به وعده وفا کنید و امور را به مجرای قانون بازگردانید . "

ابوالحسن بنی صدر ، 22 فرودین ماه1360

غائله چهاردهم اسفند (83)


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان