- نظریه:
گروه ها و در رأس آنها مجاهدین خلق در زیر چتر بنی صدر از حمایتی که امام از رئیس جمهور می کنند ، سوء استفاده کردند . چون مجاهدین معتقدند باید تضاد تبین حزب جمهوری و بنی صدر را زیاد کرد تا نیروها به سمت آنها جذب شود . شعارهایی که توسط حزب الله داده می شد:
" باعث مرگ نواب ، مصدقه مصدقه / دفتر همکاری ها ، پر از ساواکی و سیا / سپهسالار پینوشه ، ایران شیلی نمی شه / حزب فقط حزب الله ، توده ای ضد الله / مسلمان بپاخیز شاه دوباره آمد / با آل علی هر که در افتاد ور افتاد / وای اگر خمینی حکم جهادم دهد ، گارد بنی صدر نتواند که جوابم دهد / بنی صدر بنی صدر در خط آمریکایی / مسلمان بپاخیز ، قرآن سر نیزه شد / گارد بنی صدر کیه ، ساواکیه ساواکیه / گارد سپهسالار را به خاک و خون می کشیم / بنی صدر حیا کن ، اینورت را نگاه کن / بنی صدر حیا کن ، میکروفن را رها کن / رهبر تو مصدق ، رهبر ما خمینی / بنی صدر توخالیست ، گاردش آمریکائیست / تا مرگ شاه دوم ، نهضت ادامه دارد / جمهوری اسلامی راه مصدق نمی شه / سوسولا دست نزنید ، شب هفت شهداست / مرگ بر بنی صدر ."
شعارهایی که توسط گروه ها و طرفداران بنی صدر داده می شد:
" جمهوری اسلامی از انحصار حزبی آزاد باید گردد / صدا و سیمای ما از انحصار حزبی خارج باید گردد / مصدق راهت ادامه دارد / بنی صدر ، بنی صدر حکم جهادم بده / مرگ بر بهشتی ، درود بر بنی صدر / بنی صدر افشا کن ، افشا کن / بنی صدر بنی صدر بلندگوها را قطع کردند / حزب چماق بدستان باید بره گورستان / چماقدار بیچاره ، کارت کمیته داره / عامل تفرقه کیه ، بهشتی بهشتی / تا حزب کفن نشود ، این وطن وطن نشود / زیر باز ستم نمی کنیم زندگی ، زیر بار چماق نمی کنیم زندگی / مرگ بر این حزب ، مرگ بر این حزب / مرگ بر این حزبک مردم فریب / چوب ، چماق ، شکنجه دیگر اثر ندارد ، زندانی سیاسی میراث شاهنشاهی / دانشگاه ، سنگر آزادی ، آزاد باید گردد / دانشگاه دانشگاه به همت توده ها آزاد باید گردد / آیت کودتاچی اعدام باید گردد."
حسب تحقیقات مفصل و اطلاعاتی که تعداد بسیاری از شهود در دسترس بازپرسان قرار دادند ، کلیه اعضای دفتر رئیس جمهور به جز تقوی ، کلیه سرپرستان دفاتر هماهنگی در واقعه حضور داشتند.
فرمانده گارد ستوانیار ذوالفقاری شخصاً عهده دار حرکات و حملات گارد بود که با لباس های معمولی در بین افراد بودند . انتظاریون با بی سیم محل تجمع گروه های حزب اللهی را شناسایی می کرد و به ذوالفقاری و دیگران اطلاع می داد و با این صورت مقدمات حمله را فراهم می نمودند.
در جریان تحقیقات از شخص بنی صدر ، مأمورین پلیس ، گروهک ها ، حزب اللهی ها ، پاسداران ، اعضای کمیته ها ، آقایان علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، سید علی خامنه ای ، نخست وزیر وقت مرحوم رجائی ، بهزاد نبوی ، رضایی ، دفتر هماهنگی شکایت گردیده و دلایلی هم بر علیه آنان اقامه شده است.
یکی از شکات به نام " الف.م " می گوید:
" شخصی به نام " ح.س " که از کودکی او را می شناختم روزنامه ای را آتش زد و به چادری که سقف آن حصیری بود جلو دانشگاه (چادر وحدت) انداخت و آن چادر را به آتش کشید . نمی دانم چادر متعلق به چه کسی و گروهی بود ، ولی در داخل چادر وسایل صوتی ، عکس ، کتاب ، قرآن دیده می شد.
من به او گفتم آقای " س " تو که مجاهد هستی چرا اموال مردم را به آتش می کشی ؟ تا من را دید شناخت ، فریاد زد " م . چماقدار " . آمدند مجاهدین به من حمله کنند ، میله های آهنی دانشگاه مانع بود و من هم فرار کردم."
از این گونه مطالب در تحقیقات آقایان بازپرستان زیاد است . شاکی دیگر " ع.ب " اظهار می دارد:
" مجاهدین کلیه سرمایه و توان خود را در آن روز در دانشگاه بمنصه ظهور گذاشته بودند. عده ای از اعضای معتبر مجاهدین بودند که در دانشگاه حضور داشتند و در حملات به مسلمانان شرکت می نمودند."
رسیدگی به موضوع ادامه داشت و داشتیم آهسته آهسته به پایان سال می رسیدیم.
غائله چهاردهم اسفند۱۳۵۹(80)