عوامفریبی با روش دارو درمانی!

شاید جالب باشد زمانی که باند رجوی تلاش می کند تا خیر خواهی و نیک اندیشی و غلیان محبت ! خود را به انواع و اقسام طرق از زبان دیگران بیان کند . و بی شک از همین روی است که منافقین برای خودنمایی و ارائه ی چهره ای مردمی و دوستدار مردم عراق تلاش می کنند تا نیروهای فرقه اشان حداکثر سختی را ببینند اما برای خودنمایی و ارائه ی چهره ای بشر دوستانه دست به هر اقدامی می زنند : " یكی از اهالی منطقه گفت: ما درمانگاه نداریم, سازمان مجاهدین خلق, با همكاری اهالی منطقه, اینجا برایمان یك درمانگاه ساخت .

یكی از شیوخ منطقه گفت: ما بیمارانمان را پیش سازمان مجاهدین خلق میبریم. حتی در شب هم پیش مجاهدین خلق میبریم و غیر آنها ابداً جایی را نداریم. آنها به روستاهای همسایهشان كمك میكنند..." *

چندی پیش و در دیداری که دکتر ولید الاعرجی – یکی از کارمندان وزارت بهداشت عراق – با دبیرکل کانون هابیلیان داشت ، به نکات قابل تاملی اشاره نمود . او می گفت : "طبق برنامه به یکی از انبارهای وزارت بهداشت رفته بودم . آن روز دیدم که یکی از خودروهای نظامی آمریکایی وارد انبار شد . همراه آنها چند نفر از نیروهای سازمان مجاهدین خلق نیز حضور داشتند . آنها – مجاهدین – مشغول تحرکاتی شدند و بعد از آن بسته های بزرگ پلاستیک دارو را از انبار خارج و با خود بردند و جالب اینجاست که مسوول انبار، دفتر ورود و خروج را بست تا هیچ چیز ثبت نشود ."

احتیاج به تامل نیست ، منافقین از انبارهای مردم عراق ،با کمک آمریکایی ها دارو – وشاید چیزهای دیگر – به سرقت می برند . حال فرض را بر این بگذاریم که آنها درمانگاه هم برای مردم عراق ساخته باشند . باید سوال کرد چرا منافقین با این سبک و سیاق ناشیانه قصد دارند ادای رابین هود را دربیاورند . همه می دانیم که رابین هود در مقابل اغنیا کمین می کرد و پس از سرقت اموالشان ، این اموال را به فقرا می داد . اما سرقت از مردم مظلوم عراق یعنی مردمی که درصد بسیار بالایی از آنها در حال حاضر از اوضاع معیشتی خوبی برخوردار نیستند چه حکمی دارد . سرقت در خفا و بخشش آشکار! ، آن هم با حمایت شبکه های تلویزیونی وابسته و با تبلیغات بسیار گسترده چه حکمی می تواند داشته باشد ؟ به نحوه ی خبر سازی در این مورد خوب دقت کنید :

" یك معلم در این منطقه گفت: اگر آنها نبودند, ما بدبخت بودیم

تلویزیون الدیار گفت: اینطور كه می گویید اگر مجاهدین نبودند كه خدا جزای خیر به آنها بدهد كه به شما كمك كردند مردم چكار می كردند.

معلم این روستا گفت: بله به خدا آنها خیلی بما كمك كردند.." *

مسلما سران باندرجوی نیز به غیر قابل باور بودن تبلیغاتشان اذعان دارند که تلاش می کنند با هر مکر و فریبی و با هر دستاویزی باور پذیری این تبلیغات را به اثبات برسانند . به بخش خنده دار و در عین حال ناشیانه ی دیگر این خبر توجه کنید :

" یكی از شیوخ منطقه گفت: اگر آنها نبودند ما از تشنگی میمردیم... كسانی كه ایستگاه آبرسانی را منفجر كردند, از كشور همسایه می آمدند. كه هدفشان نابودی این منطقه به طور كامل بوده, مجاهدین كمك زیادی كردند و به این منطقه سود زیادی رساندند. حداقل برای هزینه روزانه امان بما كمك كردند. سازمان مجاهدین خلق شهروندان ما را درمان میكند درحالیكه دولت به شهروندانش توجهی نمیكند.

یكی از شیوخ منطقه به الدیار گفت: به خدا مجاهدین انسان های خوبی هستند, به خدا به ما كمك كردند... سازمان مجاهدین به این جوانان كمك كرده است." *

چند نکته نیز در این بند قابل تحلیل است . باندرجوی قصد دارد به همه نشان دهد ایستگاه آبرسانی را کسانی منفجر کرده اند که از کشور همسایه – ایران – بوده اند و بهتر می بیند این مساله را در سخنان "جناب شیخ" بیان کند و مساله ی دیگر اینکه اثبات کند که برای مردم عراق چه فعالیت های سازنده ای ! می کند تا شاید مردم عراق جای جنایتهای دیروز و نوکری صدام را با مهرورزی و نوع دوستی امروز عوض کنند . به گفته ی آن آقای " شیخ منطقه " ، مجاهدین به خدا خوب هستند و به خدا به جوانان کمک می کنند" و باز اگر تنظیم خبر اجازه می داد قبل از آنکه بگویند " حداقل برای هزینه های روزانه مان به ما کمک کردند " چند بار دیگر " به خدا " می نوشتند!

باند رجوی در حالی ادعای کمک مالی و دارویی به مردم عراق را دارد که بیشترین سختی ها رابه نیروهای خود در اشرف روا می دارد و از مساله ی کمک مالی و دارویی به مردم عراق – اگر این ادعا درست باشد – تنها به قصد بهره برداری فرقه ای استفاده می کند . پیشتر و دریکی از سایت ها مطلبی را اززبان یکی از جداشدگان فرقه ی رجوی خواندیم که جالب و در عین حال قابل تامل بود . او در خاطرت خود از کمپ آمریکایی ها می نویسد :

"

"اولین صبحانه را خوردیم، صد بار بهتر از صبحانه های ( قرارگاه ) اشرف بود ما که به غیر از نون و پنیر به چیز دیگری عادت نداشتیم بالاخره، تخم مرغ، پودینگ، شربت و قهوه را هم سر صبحانه دیدیم."**

البته از این صبحانه ها در اشرف نیز یافت می شود ، اما به قول یکی دیگر از جدا شده ها : " این صبحانه ها فقط ویژه ی میهمانانی است که سازمان به اشرف می آورد و نیروهای عادی مجاهدین هیچ وقت رنگ آن را نیز نمی بینند . " و باز شاید اشاره ی دیگری در این نوشته از کمپ آمریکایی ها قابل ذکر باشد ، جایی که به بیمار بودن نیروهای سازمان در تمام فصول سال اشاره می کند ، گویا برای باند رجوی بیمار بودن نیروها نوعی ابزار برای فرمانبرداری آنها محسوب می شود : " یکی از اصلی ترین مشکلات ما اینجا دارو است .هر نفری که از اشرف می آید یک کیسه دارو داره ولی اینجا کسی اجازه ندارد با خودش دارو توی کمپ بیاورد. سربازها که داروهای نفرات را می بینند باورشان نمی شود که آدمی اینقدر دارو مصرف کنه و به طعنه میگویند: نکنه رجوی شما رو با دارو نگهداشته.

صبح ها بعد از صبحانه امدادگر آمریکایی می آید و بر اساس اسم ، داروی نفرات را می دهد که معمولا همه با او سر دعوا دارند که دارو کافی نیست چون همه عادت کرده اند که برای ساده ترین درد آلجسیک بخورند که آمریکایی ها اصلا این دارو را ممنوع کرده اند و دائم آب تجویز میکنند و می گویند سردرد و دل درد شما به خاطر گرماست و شما آب کم می خورید و به خاطر همین سهمیه هر نفر را 6 بطری 1.5 لیتری آب در روز کرده اند . "**

بنابراین ذکر چند نکته در پایان این مجال خالی از لطف نیست :

اول آنکه منافقین برای رسیدن به مقصود خود از سیستم ماکیاولی ( هدف وسیله را توجیه می کند ) پیروی می کنند . در این راستا برای کسب محبوبیت بین مردم عراق هر اقدامی انجام می دهند حتی دزدی .

دوم اینکه افرادی که ظاهرا در قدردانی از باند رجوی باید سخن بگویند ، به هر ترتیب ممکن هم که شده باید نقبی به " رژیم آخوندی " نیز بزنند و در محکومیت آن سخنی بر زبان آورند تا کمک ِ باند رجوی به آنها حلال تر شود.

و سوم این که برای رجوی اصلا اهمیتی ندارد که نیروهای محصور در اردوگاه اشرف چگونه روزگارمی گذرانند . آیا وضع تغذیه ی آنها خوب است یا اگر در اثر سوء تغذیه به سوء هاضمه هم دچار شدند غمی نیست و دست آخر این که مریض بودن نیروها دراشرف امتیاز مثبتی است برای سران باند تا بدین وسیله جو عمومی اشرف رابه کنترل درآورند و نیروهای خود را برای استفاده از دارو ، همانند معتادان ، به خود وابسته کنند .

*سایت های زنجیره ای منافقین

**سایت ایران اینترلینک