عبدالمالک بزرگ‌ترین دشمن اهل‌سنت بود

Omarzehi

«ورود وهابيت و نفوذ و رسوخ آن به منطقه، يکي از معضلات بلوچستان است. شايد اين‌قدر که مردم حنفي در اينجا متضرر مي‌شوند، مکتب اهل‌بيت متضرر نشود.» مولوي عمرزهي چند عامل را موجب گسترش وهابيت مي‌داند: بي‌دقتي مسئولين استان و همچنين برنامه‌ريزي‌نکردن مديران حوزه علميه در گنجاندن سرفصل درسي فرقه‌شناسي که گامي لازم براي تنوير افکار طلاب محسوب مي‌شود.

      لطفا خودتان را معرفي کنيد.

       بنده مفتي عبدالرحمن عمرزهي، امام‌جمعه مسجد امام‌حسن مجتبي(ع) در شهرستان ايرانشهر و مسئول مکتب تدريس‌القرآن فاطميه، مخصوص تحصيل خواهران هستم.

      شما اصالتاً منتسب به کدام طايفه هستيد؟

     يکي از طوايف اصيل اين منطقه عمرزهي است که طايفه ريشه‌داري است. البته طايفه ريگي تقريباً بزرگ‌ترين طايفه در بلوچستان است. بنابر مستنداتي، بزرگان طايفه ريگي ادعا دارند که عمرزهي تيره‌اي از آن‌هاست. البته ما به همه فاميل‌هاي سرشناسي که اينجا هستند، وابسته‌ايم. مثلاً مادربزرگ بنده شهنوازي، مادربزرگ پدري بنده نارويي و کَرم‌زهي و مادربزرگ پدربزرگ من شولي‌بُر است. با طايفه جمشيدزهي هم از طريق وصلت، وابستگي داريم. اينجا عمدتاً همين‌طور است و مردم با يکديگر وصلت مي‌کنند. من فکر نکنم فاميل و طايفه‌اي در بلوچستان باشد که نسبتي با بقيه طوايف نداشته باشد.

      تقريباً مي‌شود گفت بيشتر نارويي‌ها از ايرانشهر هستند؟

      منطقه سرحد شامل: زاهدان، ميرجاوه، نصرت‌آباد، خاش و سراوان است. ايرانشهر در جنوب استان است و مردم آن در اصطلاح به سربازي مشهور هستند. سرحدي‌هايي که در ايرانشهر هستند، مردم اصيل ايرانشهر نيستند. همه طوايفي که اينجا هستند، حتي نارويي و ريگي و... از منطقه سرحد هستند؛ اما مردم اصيل ايرانشهر، تعدادشان کم است و از ارباب‌ها و داوودي‌ها هستند. نظريه ديگري هم هست که فعالان اقتصادي اين منطقه و کساني که باعث پيشرفت منطقه شدند، مردم سرحد و سرباز هستند.

     شما روحاني هستيد و مي‌دانيد که دغدغه‌اي از بيرون وجود دارد و آن بحث ورود وهابيت است. بيشتر نگراني‌ها هم اين است که هم‌زيستي مسالمت‌آميزي که از قديم‌الايام بين شيعه و سني بوده است، تحت‌تأثير قرارگيرد. حتي درحال‌حاضر اين اختلاف‌ها بين خود سني‌ها هم هست. اولاً از لحاظ مباني فکري مي‌خواستيم بدانيم که چه اختلافاتي بين اين فِرَق با سني‌ها و شيعه‌ها وجود دارد. ثانياً اگر اهداف سياسي دارند، دقيقاً چه چيزي مي‌خواهند؟

      ورود وهابيت و نفوذ و رسوخ آن به منطقه، يکي از معضلات بلوچستان است. شايد اينقدر که مردم حنفي در اينجا متضرر مي‌شوند، مکتب اهل‌بيت متضرر نشود. ما عواقب اين مسئله را درک مي‌کنيم و از اين حيث، طبق صحبت‌هايي که بنده با ساير دوستان در مناطق مختلف داشتم، از طرف مسئولين هم کم‌توجهي مي‌شود. اگر دقيق بررسي کنيد، اينجا حنفي و شافعي هستند؛ اين‌ها از بطن اين خاک هستند، بومي هستند؛ اين فقه برخاسته از اين خاک است. در آن زمان ايران به نام منطقه خراسان مرکز و مبدأ فکري فقه حنفي و اهل‌سنت بوده است و در کنارش مکتب اهل‌بيت نيز بوده است و جايگاهي براي وهابيت وجود نداشته است. فکر نکنم در قرون گذشته مکتبي به نام وهابيت آمده باشد که مذهب بوده و اعلام وجود کرده باشد و آنچنان که امروز هست، اين همه مورد استقبال قرار گرفته و از منابع ملي کشورهاي عربي حمايت شده باشد. حالا اگر ابن‌عبدالوهاب و افراد ديگري بلند شده‌اند، بلافاصله هم عليه اين‌ها موضع‌گيري و ايستادگي شده است که اين‌طور حالت خفگي پيدا کرده‌اند. رشد و بالندگي چنداني نداشته‌اند. وهابيت در اين منطقه رخدادي تازه است. رخدادي که قدمت چنداني ندارد. عده‌اي از طلاب همين مرز و بوم که در مدارس و حوزه‌هاي عمليه اينجا و پاکستان تحصيل کردند و حنفي بودند، به نحوي در دانشگاه مدينه منوره جذب شدند. پس به آنجا رفته و ذهن‌سازي شدند و روي آن‌ها سرمايه‌گذاري شد و الان همان عزيزاني که سال‌ها شاگرد ملامحمدخان يوسف‌پور و محمدعمر سربازي و... بودند، الان بزرگ‌ترين مخالفين فکر و فقه اين بزرگان مخصوصاً در منطقه سراوان و ايرانشهر و... هستند. يادم مي‌آيد که ملامحمدعمر سربازي يا به تعبير حضرت آقا، عبدالله سليماني، مردي درويش و گوشه‌نشين بود که کار تحقيقاتي‌اش را انجام مي‌داد. حضرت آقا که به ايرانشهر تشريف آوردند، تعداد زيادي از اين بندگان خدا را مأمور کردند که با نرمي و متانت، مانند يک پدر مهربان نصيحت کنند که شما که رفته‌ايد و جذب شده‌ايد و اکنون با افکار وهابيت آمده‌ايد، بدانيد که بيشتر مردم اينجا حنفي هستند. مثلاً اگر فردي شافعي بيايد و بخواهد افکار مکتب شافعي را در اينجا نشر کند، مردم نمي‌توانند هضم کنند. اگر روي همين مسائل فرعي بحث کنيد، مردم خيلي نگران مي‌شوند. مي‌گويند که عمري نماز خوانديم، پس اين نماز باطل است. مولانا فرمودند: من توصيه‌اي پدرانه براي شما دارم؛ هرچه داريد براي خودتان نگه داريد. براي نشر افکار وهابيت تبليغات نکنيد. علماي برجسته ما، حضرت مولانا عبدالرحمن چابهاري و مولانا حسين‌پور و علماي بزرگ ديگري در راستاي برداشتن نقاب از چهره وهابيت و روشنگري مردم، مقاله‌هاي زيادي نوشته‌اند که به چاپ رسيده و توزيع شده است. اما به نظر بنده مقاله حضرت مولانا عبدالرحمن سربازي در اين زمينه بهترين است.

      کتابي هم نوشته‌اند؟

     مجموعه مقالات است و آن را تأليف کرده‌اند. اين کتاب ترجمه کتاب «المحنه علي المحنه» است. اينجا مطالب بسيار خوب ديگري هم نوشته شده است؛ اما به نظر من، اين مجموعه مقالات، که از طرف نماينده رهبري در امور اهل‌سنت چاپ شده است، بسيار رسا است. دغدغه اين است که وهابي‌ها و...، تبليغات و فعاليت دارند. بيشترين تلاش‌شان بر افکار جوانان است، جيب‌شان گرم و دستشان پر است. منِ نوعي الان دويست هزار تومان پول ندارم. خيلي مشکلات داريم؛ ولي آن‌ها همه چيزشان آماده است.

      با وجود آن‌که احناف در اين منطقه و در استان اکثريت را تشکيل مي‌دهند، چه عواملي باعث شد که و‌هابي‌ها بتوانند رخنه کنند؟

    مسئولين. بنده صراحتاً عرض مي‌کنم که مسئولين عامل اصلي هستند. به طور مثال، ساختمان بزرگي به نام دارالايتام، با امکانات زياد در همين شهر راه‌اندازي کردند. اما يک نفر ايستادگي کرد و آن‌جا را تعطيل کردند. عنوانش دارالايتام بود و مي‌خواستند به يک مرکز فرهنگي نشر اعتقاداتشان تبديل شود. هرجا اين‌ها نماز جمعه دارند، پيشرفت دارند. علتش کم‌توجهي مسئولين عزيز است. منِ ملّا نمي‌توانم؛ چون قدرت اجرايي ندارم؛ امّا قدرت تبيين دارم که مهم‌ترين عامل است.

      وهابيت براي کسي که فقه حنفي خوانده است چه جاذبه‌اي دارد؟ وهابيت چه دنيايي را تصوير مي‌کند که شخصي که اعتقاداتش را اين همه سال اندوخته است، به مکتب حنفي پشت مي‌کند؟

     قبل از پاسخ، نکته‌اي را مي‌گويم. عده زيادي از همين طلابي که بعد از فراغت در مدارس ما، رفتند و آن‌جا درس خواندند؛ برگشتند و نسبت به فقه حنفي، متعصب‌تر شدند. اين نيست که هرکس آن‌جا برود، اين‌طور مي‌شود؛ بسياري رفتند، خواندند، مدرک گرفتند و هنوز حنفي هستند. حالا در پاکستان همين‌طور. شيخ الحديثِ يکي از بزرگ‌ترين مدارس پاکستان، که من اسم او را فراموش کرده‌ام، چهار سال در دانشگاه مدينه منوره درس خوانده است؛ اما يکي از بزرگ‌ترين مدافعان فقه حنفي است. حالا اين‌هايي که متأثر شدند، علت‌هاي زيادي دارد. يکي از علل به برنامه درسي خودمان برمي‌گردد. شايد علماي ما احساس نياز نکردند که ما هم در برنامه درسي خودمان چنين مسائلي را در موضوع فرقه‌شناسي بگنجانيم. فکر نکنم که در ميان صدها کتابي که اين‌جا تدريس مي‌شود، کتابي در شناخت وهابيت و... داشته باشيم. عمدتاً مسائل اعتقادي به صورت پراکنده و به‌خصوص در کلاس‌هاي خارج بحث مي‌شوند؛ اما اينکه يک کلاس درسي داشته باشد و مجموعه مطالبي به اين موضوع اختصاص داده شود، متأسفانه نيست. اين مهم است. ديگر اين که، اين افراد سطحي هستند. گاه، وقتي انسان يک مسئله شرعي را مي‌بيند، مثلاً نوشيدن اين آب جايز است يا نه، بايد ‌پرسيد علت عدم‌جواز چيست؟ به اين رسيده‌ است که نوشيدن اين جايز نيست، اما علت آن را بررسي نکرده‌ايم. بسياري از اين افرادي که متأثر شده‌اند، دلايل مسائل مذهب‌شان را درک نکرده‌اند. سطحي خوانده‌اند و رفته‌اند.

      در سال‌هاي اخير، پس از حوادث يازده سپتامبر، جریان القاعده و تکفیر توانست خيلي‌ها را در دنيا جذب کند. آيا فکر مي‌کنيد آن نداي جهاد و جهاد‌طلبي  روي جذب اين افراد تأثيري داشته است؟

    مطمئناً تأثير دارد. همان‌طور که ما کتاب الصلاه، الزکاه، الحج و جهاد داريم، درباره شروط آن، در آنجا بحث مي‌شود. گذشته از اين‌که امکان جهاد کجا فراهم است و کجا فراهم نيست، عمدتاً جهاد سر و صدايش در ميان مسلمانان کم بوده است. وجود خارجي‌اش کمتر بوده است. وقتي که ندايي از جهاد به ميان مي‌آيد و صحنه‌هايي هم از مظلوم‌نمايي مسلمانان مشاهده مي‌شود، هرکسي متأثر مي‌شود. با توجه به آيات جهاد و فضايل آن و وعده‌هايي که به کساني که به جهاد مي‌روند داده شده است، وقتي يک مسلمان اين وعده را مي‌خواند يا مي‌شنود و مي‌بيند فلان‌جا زمينه جهاد فراهم است، بسيار شتاب مي‌کند و اين موثر است.

    حوزه‌هاي علميه مکتب احناف، برنامه‌اي براي تأليفات درباره فرقه‌شناسي ندارند؟

    حضرت مولانا‌عبدالرحمن چابهاري با اين مسائل خيلي مواجه شده‌اند. البته عده‌اي از علماي ما در لباس حنفيت هستند؛ ولي افکار وهابيت دارند. مولانا با نوشته‌ها و بياناتشان با مسائل و مشکلات و انتقاداتي مواجه شدند. اگر کسي آن مقاله را مطالعه کند، با خودش مي‌گويد که دست اين مرد خدا را بايد بوسيد.

      برنامه مدوني هست که در کنار بحث‌هاي خارج، به صورت مکتوب به اين موضوع پرداخته باشد؟

     بحث فرق و مذاهب در برنامه درسي مدارس اهل‌سنت، متفرقه است. در خلال يک بحث ديگر است؛ اما اين‌طور نيست که يک کتاب مدون باشد يا در طول روز يک ساعت به اين مسئله اختصاص داده شود. البته اگر به‌تازگي علما تدارک ديده‌اند، من نمي‌دانم. علما مطالبي نوشته‌اند و به‌خصوص، چند کتاب از حوزه علميه گُشت در اين موضوع چاپ شده است؛ البته مقاله حضرت مولانا فراتر از همه است.

      گفته مي‌شود علماي اهل‌تسنن دريافت وام را جايز نمي‌دانند. اين معضلي در زمينه اقتصادي و پروژه‌هاي عمراني است. مي‌خواستم راجع به اين مسئله و رفع آن هم نظر حضرت‌عالي را بدانم.

    در اين مسئله توجه اهل فن و راه‌گشايي و راه‌يابي علما و همکاري مسئولين عزيز نياز است. در بحث کارمزد، برخي از علما فتوا صادر کردند که تا 5 درصد به عنوان کارمزد، سود نيست. يعني 5 درصد يک عنوان است، اگر واقعاً کارمزد باشد. حضرت مفتي محمد‌تقي عثماني روي اين مسئله خيلي کار کرده‌اند. ايشان از يک بحث فقهي مذهب حنبلي استفاده کردند و به استناد آن اصل فقهي، ايشان فرموده‌اند که کارمزد است و سود نيست. عده‌اي از علما با اين نظر اختلاف دارند. بنده شخصاً فتواي ايشان را معتبر مي‌دانم و مي‌گويم همين است؛ چون ايشان کارشناس مذهبي و فقهي است و بعضي از اين دوستاني که اين فتوا را صحيح نمي‌دانند، خودشان جايگاه علمي خاصي ندارند و در اين زمينه تخصص ندارند. اهل بحث و تفحص نيستند. يک مفتي در حد ايشان اگر اظهار نظر مي‌کند، خودش اهل تلاش و بررسي است؛ اما ملايي مثل من نمي‌تواند نظر بدهد. اين مسئله هم نگران‌کننده است. درکل فکر نکنم سود وام‌هاي بانکي، همه کارمزد باشد؛ اين کارمزدها محدوديت دارد. فکر نکنم وام‌هاي کلان در زمينه صنعت که 50 نفر آن‌جا شاغل شوند، بحث کارمزد باشد و سود دارد. گلايه‌اي هم از مسئولين استاني و علما داريم؛ ما در انتظار اين هستيم که دوستاني تشريف بياورند و دوستانه و برادرانه با هم بنشينيم و اين مسائل را مطرح کنيم. برخي از مسئولين عزيز استاني با طرح اين مسئله که خود علماي اهل‌سنت مي‌گويند که وام بانکي حرام است، راحت سر‌جاي‌شان مي‌نشينند و مي‌گويند ما طرح داديم و شما نپذيرفتيد و خلاصه اين گرسنگي حق شماست. کمي احساس تبرئه‌شدن مي‌کنند. اما استاندار عزيز، فرمانداران، نمايندگان مجلس و کارشناسان، با علما جلسه بگذارند. بگويند آقاي مفتي اهل‌سنت، مولوي اهل‌سنت، ما بايد به مشکل اين مردم برسيم. در مناطق ديگر، برادران پيرو مکتب اهل بيت دارند استفاده مي‌کنند و مشکلاتشان حل مي‌شود. شما چاره‌اي به حال اين مردم بينديشيد. اگر اين سود است، شما نظر ديگري بدهيد. ما هم سعي مي‌کنيم که تا حدي همکاري کنيم و در قالب و عنوان ديگري باشد. سود حرام است، مضاربه که حرام نيست. متأسفانه علما هم در اين زمينه کم‌کار هستند. اگر علماي اهل نظر و اهل فتوا، چنين جلساتي را با مسئولين داشته باشند، من مطمئن هستم که اين مشکل حل مي‌شود. به عنوان مثال، مفقوده‌الزوج، يکي از مباحث مهم در فقه ما بوده است. شوهرِ خانمي گم مي‌شود و خبري از او نيست. فتواي «متقدمين» احناف اين بوده است که اين زن بايد هشتادنود سال صبر کند و بعد ازدواج کند. استناد هم داشته‌اند: تا وقتي که شوهر زنده و در حيات است، نمي‌تواند با کسي ازدواج کند. اين زن اگر زنده بماند، در آن سن، ازدواج ديگر معنايي ندارد. ولي علماي ما، متأخرين، روي اين مسئله بحث کردند و از اصول مذاهب ديگر اهل‌سنت استفاده کردند و گفتند بعد از چهار سال اين پرونده به دستگاه قضايي ارجاع داده شود و آن‌ها با استفاده از امکاناتي که در اختيار دارند، بررسي و تفحص کنند که اين بنده خدا کجاست؛ بعد اگر خبري نشد، خانم مي‌تواند ازدواج کند. مسئله ربا هم مطمئن هستم که قابل حل است. گلايه‌اي هم از علماي زاهدان داشتيم درباره وام ازدواج و مسکن مهر به آن‌ها گفتم ما به مسئولين بانکي و اقتصادي زاهدان مراجعه کرديم که بيايند و اطلاعاتي از سيستم بانکي به ما بدهند، تا بتوانيم بر اساس آن راه‌گشايي کنيم. گفتند ما نمي‌توانيم و اجازه اين کار را نداريم. حتي درخواستي به‌صورت کتبي داده شد که مسئولين بانکي حاضر به قبول آن‌ها نشدند.

يک نفر، سال 1380 پيگيري کرده است و از طرف اداره منابع طبيعي و کشاورزي موافقت شده است که يک قطعه زمين کشاورزي به او واگذار کنند. همه مسائل حل شد؛ اما مسئله تخصيص سهميه آب حل نشد. از سال 1380 تا الآن، اين بنده خدا در همين وضعيت است. درست است که مشکلات خشک‌سالي هست؛ اما بعضي جاها مردم چاه غيرمجاز حفر کرده‌اند. محروميت‌ها اينجاست. الحمدلله کشور ما خيلي وسيع است. چه دشت‌هايي که در اين‌جا افتاده است. يکي از بزرگ‌ترين مشکلات مردم، اراضي مسکوني است که تا به‌حال راه حلي که واقعاً جواب‌گو باشد، پيدا نکرده‌اند. فکر مي‌کنم اين قضيه به راحتي قابل حل است. به هر نفر که متأهل است، دويست متر زمين بدهند. کاري به جاده که مال لاشار است نداريم؛ اين‌جا زمين به مقدار فراوان وجود دارد. به همه افرادي که در ايرانشهر متأهل هستند و زمين ندارند، دويست متر زمين در اين دشت‌ها بدهند و امکانات را فراهم کنند. اين بزرگ‌ترين هديه براي مردم است. چندان هزينه‌اي هم ندارد. البته ما ناشکر نيستيم. الحمدلله کار شده ولي نيازها زياد است.

    تأثير شبکه‌هاي ماهواره‌اي که افکار وهابيت را ترويج مي‌دهند، بر مردم استان چگونه است و از سوي چه اقشاري اقبال صورت گرفته است؟

     تا حالا اصلاً امکانات کنترل‌کردن اين شبکه‌ها را نداشتم. طلاب مدارس ديني نه وقت اين را دارند و نه برايشان جذابيت دارد. شايد تک‌وتوک باشند. توده مردم و دانشجوها تحت تأثير قرار گرفته و جذب مي‌شوند. اما اگر يک امام‌جمعه در نمازهاي جمعه يک جمله بگويد، زياد هم توضيح ندهد و فقط به مردم بگويد که دينتان را از شبکه‌هاي ماهواره‌اي نگيريد، اين خيلي حرف تاثيرگذاري است و خيلي از آن استقبال مي‌شود و بسياري از شنوندگان انتقاد مي‌کنند و متنفر مي‌شوند. بنده اين جمله را در يکي از نمازهاي جمعه گفته‌ام. فکر مي‌کنم که مسائل مذهبي هم براي جوانان جذابيت دارد و هم تأثير مي‌گذارد و ما فکر آن را نمي‌کنيم. بنده خودم در نماز جمعه التماسي کردم که علماي سني و شيعه بيايند و با هم صحبت کنند. زماني که «مالک‌بن انس» در مدينه منوره و «ابوحنيفه» در بغداد بود، خيلي ايشان را از همديگر متنفر کرده بودند. خبر رسيد به مالک که ابوحنيفه اينجا آمده است. گفته بود اينجا جاي ابوحنيفه نيست و او خيلي از نظر عقيدتي و مذهبي مشکل دارد؛ در نهايت گفت اگر ابوحنيفه ادعا کند که اين ستون از طلاست، ساقطش خواهم کرد؛ اما وقتي که بحث و تبادل نظر شروع شد اين مشکل حل شد. آن زمان فاصله‌ها زياد بود و امکانات نبود و حتي متفکرها را از هم متنفر مي‌کرد. الآن فرصت تحقيق و بررسي وجود دارد و من ديگر راحت مي‌توانم پي ببرم که برادر شيعه من چرا مهر مي‌گذارد؟ شايد به دليل نبود اطلاعات، قبلاً مي‌گفتيم کفر است و شيعه کافر است اما الآن وقتي بررسي مي‌کنم، چون اطلاعات در اختيارم است، اين را ديگر علت کفر شيعه نمي‌دانم. مي‌گويم اين کار را ما انجام مي‌دهيم و آن کار را آن‌ها و نماز را باطل نمي‌کند. مسائل مذهبي جذابيت دارد اما وقت‌هايي برخوردهاي سليقه‌اي يا تبعيض انجام مي‌شود آقايان وهابي که دنبال چنين لقمه‌اي مي‌گردند، به قول پاکستاني‌ها ادويه به غذا مي‌زنند و آن را خوش‌نما و بر روي آن تبليغات مي‌کنند. در بحث مسائل فرهنگي، واقعيت اين است که علماي تشيع واقعاً کار کرده‌اند و مي‌کنند. ما علماي سني براي تبيين مسائل خود هيچ‌کاري نکرده‌ايم. واقعاً علماي اهل تشيع،  براي مذهبشان از ما دلسوزتر هستند؛ چون مسئوليت دارند ولي ما نان دين مي‌خوريم. اي کاش در اين شبکه‌هاي ماهواره‌اي، فقط مذهب و بحث مذهبي مورد نقد و بررسي قرار مي‌گرفت؛ کاش مسائل و جريان‌هاي سياسي در اين جريانات راه پيدا نمي‌کردند.

      مقام معظم رهبري نيز همين عقيده را دارند و مي‌گويند هرکس اين مسائل را ايجاد کند يا پاسخ بگويد، به يک اندازه در آن دخيل است.

     احسنت؛ اما اين‌جا تبعيض است. در سيستان‌وبلوچستان تبعيض است. عبدالمالک ريگي دشمن شيعه و نظام نبود. او بزرگ‌ترين دشمن اهل‌سنت بود. دودش در چشم همه رفت؛ اما عبدالمالک زاييده اين تبعيض‌ها و برخوردهاي سليقه‌اي بود. خدا کند اين‌ها برچيده شود. در مسيري با يک عزيز ملاقاتي داشتم. گفت من از طايفه شولي‌بر از منطقه آب‌بران هستم. من طلبه قومم هستم و برادرم طلبه مسجد مکي است. گفتم ارتباطت را حفظ کن که شما برادر هستيد. اين خوشايند است. زن، شيعه است و شوهر، سني. از اين پيوندها زياد است. اين مسائل اينگونه قابل حل است.

منبع: نشریه راه‌نما(مطالعات بین‌المللی تروریسم) وابسته به بنیاد هابیلیان

 


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان