عاقلان دانند !

Opssion

قدیمی تر ها چه خوب گفتند " از کوزه همان برون تراود که در اوست " یعنی اگر کسی هنرمند است خودش را با هنرش اثبات می کند ، اگر کسی سیاستمدار است با سیاستش ، اگر کسی شاعر است با شعر و دیوان شعرش و البته اگر کسی لمپن هم باشد با چاقو و قمه کشی و گرو کشی و سرگردنه گیری و الفاظ رکیک . در اصول و تئوری های روانشناسی اصولا انگیزه های احساسی خیلی زود ناپدید می شوند و ایده های بزرگ افراد انگیزشی و احساسی خیلی زود از بین می رود . " ما برای مبارزه به اشرف آمده ایم " ، " اشرف امروز تنها دژ پایداری در مقابل فاشیسم مذهبی است " و ... . باید گفت انگیزه های احساسی ، بیشتر از آنکه تابع اخلاق و بر مدار اخلاق گرایی باشد بر مدار تحریک و تهییج احساس است بنابراین از اهداف و مطلوب های مورد نظر خیلی زود دور می شود . البته باید تاکید نمود وقتی علاقه به هدفی در انسان وجود ندارد و تلاش برای آن هدف نیز از اعماق وجود آدمی نیست ، قوی ترین محرک ها نیز نمی تواند مانع از خطا در انجام وظایف شود و این همان چیزی است که باعث می شود با همه ی تلاش ها ، فرضا یک اپراتور کامپیوتر تصویر یک چهره ی معرف را به اشتباه در سایت قرار دهد و تلاش کند ترس ایجاد شده در مقابل این گاف بزرگ را با الفاظ بی معنی ، مبهم و البته ناشایست جبران کند . البته باید گفت منشا بسیاری از ترس ها عدم آگاهی و دانش است و با آموزش دیدن و فراگیری مهارتها می توان بر ترس ایجاد شده غلبه نمود . البته ترس – از نوع مورد اشاره در این مجال – محصول چیزهای دیگری نیز می باشد که یکی از آنها بلاتکلیفی و تردیدی است که در اجزاء عده ای نفوذ کرده و به یقین آرامش را از آنها سلب کرده است اما دانش و علم – همان چیزی که در اشرف تخمش را ملخ خورده – باعث از بین رفتن این مشکل می شود . اما واقعا چرا باید در مقابل یک گاف – آنهم به این بزرگی – تا این حد آشفته شد و زمین و زمان رابه هم بافت ؟

از بحث رسوایی های اینچنینی جماعت مدعی نجات ایران که بگذریم اصولا استفاده از الفاذ رکیک و ناشایست نوعی تخلیه ی روانی ناشی از شکست و حقارت محسوب می شود . ( این مطلب در روانشناسی شخصیت امری اثبات شده است ) البته در جواب باند رجوی باید گفت دربرخی موارد فحش شنیدن هم بد نیست چون شخص هتاک اوج حقارت و کوچکی خود را با این کار نشان می دهد و این مساله بر سعه ی صدر طرف مقابل نیز می افزاید . باید بررسی کرد و به دنبال این مطلب گشت که شخص هتاک آیا از سر تخلیه ی هیجان است که الفاظ ناشایست به کار می برد یا اینکه ریشه ی این مساله درضعف های دوران کودکی و یا حقارتهای دوران جوانی است ؟شاید هنوز عده ای ندانند درلیگ برتر فوتبال انگلیس به برخی از تماشاگران که دائما اغتشاش ایجاد می کنند و تماشاگران حریف را کتک می زنند و در بیرون از ورزشگاه ها مغازه ها را به آتش می کشند هولیگان گفته می شود . دولت انگلستان تا کنون نتوانسته در مقابل این تماشاگران اهرم کنترل دائمی ایجاد کند و تنها توانسته برخی رادستگیر کند و برخی را نیز از ورود به ورزشگاه محروم سازد ، اما همین تماشاگران در هنگام بازی به خود اجازه نمی دهند به وسط زمین یورش ببرند و بازیکنان تیم مقابل را مورد آزار و اذیت قرار دهند . این یعنی رعایت درصدی از قانون توسط همین تماشاگر نماها یا به عبارتی ترس از عقبه ی قانونی و عوارض بعدی جرم . البته این تماشاگر نماها در زندگی عادی خود انسانهای عادی می باشند خیلی ها حتی زندگی خصوصی موفقی نیز دارند و بی قانونی و آشوب طلبی آنها فقط مربوط به فوتبال است . از مثال اوباش ترین تماشاگران جهان به مثال تروریست ترین گروه جهان برگردیم که البته به دلیل نادانی ، ترس و عدم بهره مندی ازسواد آکادمیک و دانش فنی تلاش می کنند هر اشتباه خود را با اشتباه دیگری جبران کنند . برای باند رجوی البته هیچ حد و مرزی وجود ندارد و تنها چیزی که در رفتارهایشان جای ثابت دارد اصول هیستریک می باشد که این مورد نیز بر اثر ناتوانی در پاسخگویی و عدم وجود نفوذ پذیری و اقناع است و بس . شاید فرق بارز هولیگانهای انگلیسی با باند رجوی دراین باشد که دسته ی اول نمی توانند بیشتر از یک حد مشخص و جز در موردی مشخص ، از خود رفتارهای غیر طبیعی نشان دهند و نهایتا اینکه برای زمانی مشخص – 90 دقیقه – و برای یک امر مشخص – بازی فوتبال – دست به آنارشیسم اجتماعی می زنند اما دسته ی دوم به طور یقین حد و مرزی برای این مساله نمی شناسند . کسانی که خود را نمایندگان دیپلماتیک ملت ایران می دانند باید بدانند ادبیات دیپلماتیک و یا حداقل ادبیات رسانه ای چیزی بسیار فراتر از این است سخیفانه به آن تمسک می جویند . شاید نباید از اصلی که همیشه به آن تاکیدمی شود غافل بود : منافقین سالهاست که از ایران و ایرانی دور هستند و نمی دانند حقیقت موجود در ایران چیست . آنها همانگونه که سالهاست در اشرف ایزوله هستند ازسواد و دانش فنی و بسیاری دیگر از ویژگی های یک انسان عادی و ادبیات گفتاری سالم نیز محروم مانده اند و گفتارشان همانند جاهلان فیلم فارسی دهه ی 40 و 50 می باشد . شاید قبولش برای آنها سخت باشد اما حقیقت دوری از دل و قلب مردم ایران از آنها موجوداتی شدیدا عصبی ، تند خو و دارای صفات بارز شیزوفرنیک و خود برتر بینی ساخته است . این قبیل لمپن بازی ها نیز تنها بیش از پیش افکار عمومی را به خلق و خوی فرقه ای آشنا می سازد . البته باند رجوی معتقد است اشتباهی در قرار دادن تصویر مورد نظر وجود نداشته است زیرا همه ی سیاسیون جمهوری اسلامی ایران را همانند هم می داند . البته سوال بزرگی که در اینجا بوجود می آید این است که اگر این رفتار و این گاف اصلا اهمیتی برای منافقین نداشت چرا در فاصله ی چند ساعت از درج مطلب هابیلیان برروی سایت ،باند رجوی سریعا اقدام به جمع آوری گاف بزرگ خود از روی سایتهایش نمود ؟ ختم این مقال نیز با توجه به دست و پا زدن منافقین در مورد بی اهمیت بودن قضیه ی گاف بزرگشان و تلاش برای طبیعی جلوه دادن این مساله ، باز هم اشاره ای به زبان فارسی و آن حکایت معروف است که می گفت : " عاقلان دانند . "


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31