زندگينامه
در آذر ماه سال 1338 متولد شد و به عنوان اولین فرزند در کانون گرم و صمیمی خانواده پرورش یافت . وی دوران تحصیلات ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و پس از آن تا سال دوم راهنمایی نیز ادامه تحصیل داد ، ولی از انجا که استعداد و علاقه زیادی به انجام کارهای فنی داشت بلافاصله پس از ترک تحصیل در یک کارگاه میکانیکی مشغول کار شد و با هوشیاری و جدیت درصدد یادگیری و تخصص یافتن در رشته مربوطه برآمد ، اما چندی بعد به علت جو اخلاقی نامساعد در محیط کار به سازمان صنایع دفاع رفت و در آنجا شروع به فعالیت نمود .
وی در دوران اوج گیری مجدد نهضت اسلامی روزها در صحنه مبارزات مردم علیه رژیم طاغوتی حضور یافت و شب ها در خیابان ها و کوچه ها به نگهبانی از محله و حفظ امنیت آن از تجاوز مزدوران شاه پرداخت ، تا این که بالاخره بنا به خواست و مشیت الهی ، رهبری قاطع و سازش ناپذیر امام خمینی و همت تمامی مردم که متحد و یکپارچه پیام امامشان را لبیک گفته بودند ، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و به سلطه جابرانه 2500 ساله ستمشاهی بر میهن خونبار اسلامی خاتمه داده شد .
با پیروزی انقلاب اسلامی بود که حوزه فعالیت وی گسترده شد و او بدون هیچگونه تظاهر و ریایی ، در سنگر مساجد و در صحنه جامعه حضور یافت و ضمن فعالیت در سازمان صنایع نیز به نحو شایسته ای به کار و تلاش ادامه داد .
شهادتنامه
بالاخره روز موعود فرا رسید و او در حالی که خسته و کوفته از سر کار به منزل بازگشته بود ، بلافاصله پس از شنیدن صدای انفجار بمب (که توسط ضد انقلابیون در مقابل درمانگاه پاستور کار گذاشته شده بود) از خانه بیرون می آید و به همراه مردم و برادران مسئول در جهت انتقال مجروحین حادثه به بیمارستان ها اقدام می کنند . در این حین یکی از آشنایان خود را که عضو سپاه پاسداران انقاب اسلامی بود در بین امدادگران می بیند و از ان به بعد تا پایان کار دوشادوش وی به فعالیت خود ادامه می دهد .
پس از انتقال کلیه مجروحین حادثه ، کریم به همراه برادر پاسدار سوار بر ترک موتور سیکلت وی به سمت خانه عازم می شوند ، ولی در بین راه ناگهان سه تن از سربازان بی انیفورم صدام (منافقین) با رگبارهای پی در پی مسلسل های آمریکایی خود از پشت ، بدن این عزیزان را سوراخ ، سوراخ می کنند که به دنبال آن کریم در اثر اصابت بیش از 6 گلوله به نقاط مختلف پیکر پاکش به شرف شهادت نائل می شود و برادر پاسدار همراه وی که رانندگی موتورسیکلت را نیز به عهده داشت مجروح و پس از انتقال به بیمارستان تحت معالجه قرار می گیرد و زمانی بعد بهبودی خود را باز می یابد.
در صفحه اول شرح معاینه جسد مطهر شهید کریم فاتح داریان آمده است :
" ... 1) سوراخ گرد و منظم به قطر تقریبی هفت میلیمتر با اطراف سائیدگی و مختصر سوختگی در مجاری دنده 9 ... 2) سوراخ ورودی با مشخصات قبلی در پایین تر از سوراخ قبلی ... 3) سوراخ ورودی با مشخصات قبلی در گودی پهلوی چپ ، 4) سوراخ ورودی چهارم در طرف خارجی کپل ... 5) سوراخ ورودی .... با مشخصات بقیه .... از طرف خارجی بازوی راست ... 6) یک سوراخ ورودی .... "
و بدین ترتیب طالع عمر فرزندی از فرزندان امت اسلام با سرپنجه های خونین شیطان بزرگ در افق تیره و تار وسوسه های شوم استکبار جهانی به پایین کشیده می شود تا شاید توطئه و امیال اهریمنی علیه انقلاب و نظام اسلامی در آینده ای نزدیک به وقوع پیوندد، ولی جاسوسان عراقی که در آن روز در مقابل کلینیک پاستور بمب گذاشته و سربازان بی انیفورم صدامی که ساعاتی بعد امدادگران مجروحین این حادثه را به رگبار مسلسل بستند و تمامی مزدوران استکبار جهانی باید بدانید که این نهضت بپا خاسته در ایران نهضتی است حسینی و رهبرش خمینی ؛
مکتبی که شکست ناپذیر است و شهادت در راه خدا را جز سعادت نمی داند و رهبری که همچون ابراهیم خلیل الرحمن (ع) با امتی پایدار و مقاوم عزم واژگون کردن تمامی بت ها و برچیدن تمامی بتکده های جهان را آورده است تا انشاءالله از این طریق زمینه را برای ظهور حضرت صاحب الزمان (ع) مصلح و منجی بشریت آماده سازد و امتش نیز بتواند نقش و مسئولیت خطیر خود را در میان ملل جهان به خوبی ایفا کند .
هر وقت رادیو مصاحبه با مادر شهید را در برنامه های مختلف خود پخش می کرد ، او به مادرش می گفت :
" مامان گوش بده ! ببین ! مادر شهدا چقدر صبور هستند و هیچ اظهار ناراحتی از شهادت فرزندان شان نمی کنند ، تو هم یاد بگیر ! زیرا زمانی تو هم مادر شهید می شوی ."
مزار شهید : بهشت زهرا ، قطعه 24 ، ردیف 88 ، شماره 39
جهان شاهد بود که علیرغم تلاش های مذبوحانه منافقین و قبل و بعد از آن جنایات گسترده و وحشیانه صدامیان کافر در بمباران شهرهای بی دفاع و استفاده از بمب های شیمیایی و ... امت شهیدپرور و خانواده های شهدا تمامی فریادهایشان را علیه استکبار جهانی و مزدورانش سر دادند و به برکت خون عزیزان شان خود نیز مقاوم و استوارتر از گذشته در سنگر دفاع از اسلام ایستادند ؛ به نحوی که اکنون همین خانواده ها از ذخائر اصلی انقلاب محسوب می شوند .
خانواده هایی که در راه به ثمر رساندن خون شهیدان شان از بذل جان و مال و دیگر فرزندان شان دریغ نورزیده و همه هستی خود را وقف اسلام و انقلاب کرده اند تا حسین زمان را یاری رسانند و سیاست خدعه و تزویر یزیدیان زمان را به ناکامی و شکست کامل بکشانند و با صبر جمیل خود به اجر جزیل و فوز عظیم نائل گردند .