شغل: عضو جهادسازندگی
سن: ۱۸ سال
وضعیت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان ستارخان، دریان نو
تاریخ شهادت: چهاردهم اسفند۱۳۶۰
زندگینامه
در عاشورای ۱۳۴۲، آن زمان که ندای امام امت جانهای خفته را بیدار میکرد و نوید فتح و ظفر اسلام را میداد، در خانوادهای متدین و مؤمن در تهران دیده به جهان گشود. چهار ساله بود که به همراه پدرش به جلسات مذهبی و قرائت قرآن پا گذاشت و آنچنان مجذوب آوای رهائیبخش و سازنده کتاب الهی شده بود که از همان کودکی به فراگیریاش در حضور یکی از قاریان قرآن پرداخت و قرائت قرآن را به خوبی فرا گرفت.
از طفولیت به نماز اهمیتی فراوان میداد و نماز خواندن را زمانی که بر وی واجب نبود، شروع کرد.
روزه را نیز به همین ترتیب از کودکی میگرفت و در پاسخ به والدینش که به او میگفتند هنوز روزه برایت زود است و از لحاظ جسمی آمادگی لازم را نداری، میگفت: «من خودم بهتر تشخیص میدهم.» نمازش را همیشه اول وقت میخواند و از همان سنین کودکی عبادتی دیدنی و با حلاوت داشت.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت تمام و با نمرات بسیار عالی به پایان رساند و گرچه موفق به اخذ دیپلم علوم تجربی شده بود، شبانه نیز برای اخذ دیپلم ریاضی تحصیل میکرد که عمر کوتاهش کفاف نداد. از کودکی به حفظ شعائر اسلامی علاقه فراوان داشت و به خواهرانش همواره سفارش میکرد که حجاب را رعایت نمایند.
با تابش اولین انوار رهائی بخش انقلاباسلامی، با شور و شوق به صفوف امت مسلمان پیوست و در اکثر راهپیماییها و تظاهرات حضوری فعال داشت و ضمن شرکت در مجالس سخنرانی، نوارهای بیانات حضرت امام را تکثیر و در اختیار دوستانش قرار میداد و چندین بار نیز در مقابله با مزدوران گارد شاهنشاهی تا مرز شهادت پیش رفت.
در پی فرمان امام مبنی بر درهم شکستن حکومت نظامی تا صبح در خیابانها به مبارزه با عمال رژیم طاغوت پرداخت و در یومالله پیروزی انقلاب در تسخیر دژهای پوسیده استبداد ستمشاهی مجاهدت فراوان نمود و در کنار سایر مردم پیروزی اسلام را شاهد بود. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به جهاد دانشگاهی پیوست و به طی کردن دوره جراحی و بهیاری مشغول شد تا از این طریق بتواند به هموطنان محروم خود یاری نماید. در جهاد دانشگاهی نمونه انسانی مسلمان و وارسته بود و به پیشنهاد او بود که نماز جماعت در این جمع برگزار گردید.
شهادتنامه
شهید نماززاده نسبت به ماهیت گروهکهای ضدانقلابی و به ویژه منافقین کوردل آگاهی کامل داشت و میدانست که این عمال آمریکا تا چه حد در اجرای مطامع اربابان غربی و شرقی خود پیش خواهند رفت و از هیچ جنایتی ابا ندارند و خود نیز آماده بود تا در مقابله با دسایس آمریکا، جان خود را فدای اسلام نماید.
عاقبت در روز 14اسفند۱۳۶۰ حوالی ظهر هنگامی که شهید نماززاده به همراه دو تن از یاران جهادگرش شهید رضایی و شهید شایستهمهر جهت تهیه بلندگو برای اجرای مراسم نماز جماعت به طرف منزل شهید شایستهمهر میرفت، منافقین در کمین نشسته متوجه این عزیزان میگردند و به این سه جهادگر حملهور شده و پس از متوقف ساختن آنها دست به جنایتی شوم میزنند و با شلیک چندین گلوله آنها را در بستری از خون به شهادت میرسانند.
پزشکی قانونی علت شهادت برادر نماززاده را به شرح زیر گزارش کرده است:
«در اثر اصابت سه گلوله به ناحیه سینه، شکم و سر و خونریزی داخلی فوت کرده است و ضمناً فاصله اسلحه کمتر از ۵ متر بوده و یکی از گلولهها خارج شده است.»
شهید نماززاده، آخرین نمازش را با وضوئی از خون و آنچنان که رسم او بود به جماعت برگزار کرد و دست در دست یاران همرزمش دعای وحدت را در عروجی خونین خواند و بر بال ملائک به سجده نشست تا در ملکوت اعلی سر از مهر شهادت بردارد و بهشت برین را شاهد گردد. یاد و خاطرهاش هماره جاویدان باد.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
«مادر مهربانم و پدر عزیزم از شما میخواهم که در شهادت من قوی دل و صبور باشید، هر انسانی روزی به دنیا میآید و روزی هم از این دنیا خواهد رفت، پس چه بهتر انسان پیروی از امام حسین بکند و در راه اسلام و دین خدا شهید شود. من چیزی را میبینم که شماها نمیتوانید آن را ببینید و احساس کنید، به من چیزهایی الهام میشود و من را به سوی خود میکشد. من ایمان دارم که روزی شهید میشوم و از شماها میخواهم که پیرو امام باشید و دستورات ایشان را اجرا کنید و هیچ وقت دست از یاری امام برندارید و شما خواهرانم، از شما میخواهم که زینبگونه رفتار کنید و در حفظ حجاب خود کوشا باشید و در نماز جمعهها شرکت کنید و پدر و مادرم را دلداری دهید.»
والسلام، محمد علی نماززاده
مزار شهید: قطعه ۲۴، ردیف ۵، شماره ۴۷