شهید علی ره آموز
نام پدر: برات محمد
تاریخ تولد :1337 در شهرستان بجنورد
شغل:معلم
تاریخ شهادت: 8/7/1360
معلم شهید علی ره آموز فرزند برات محمد در تاریخ 1337 در شهرستان بجنورد به دنیا آمد .
او در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود و از همان کودکی مزه فقر و بدبختی را چشید. پدرش خدمتگزار جزئی در آموزش و پرورش بود.
از وقتی خود را شناخت در اطراف خود جز فقر و بدبختی چیزی ندید و همراه تحصیل برای جبران فقر مالی به کار پرداخت .تعطیلات را نیز کار می کرد و کمک خرجی برای خانواده بود.هنوز جوانی بیش نبود که پدر را از دست داد و دردی مضاعف شد و در جوانی سرپرست یک خانواده 6 نفره شد، اما او مصمم و با صلابت تلاش نمود، کار کرد و تحصیل نمود و موفق به اخذ دیپلم شد و در یکی از روستاهای شهرستان بجنورد به شغل شریف آموزگاری پرداخت. در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی همه شاهد تلاش و فعالیت چشمگیرعلی از جمله پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام (ره) بودند. پخش کتاب ، حتی با وجود فقر مالی که داشت باهزینه خود کتاب و نوارهای انقلابی را تهیه نموده و به رایگان در اختیار شیفتگان انقلاب اسلامی قرار می داد.
او سراسر وجودش عشق به اسلام و انقلاب بود.از همان آغاز خدمت به هر روستایی که می رفت مردم روستا را شیفته اخلاق و برخورد اسلامی خود می نمود و اسوه ای می شد برای نوجوانان و مردم روستا و همه افراد او را دوست می داشتند.
در شروع جنگ تحمیلی جزء اولین نفراتی بود که عازم جبهه های نبرد شد و عاشقانه جنگید .وجودش سراپا شور و خدمت به اسلام بود .بعد از مدتی پیکار با خصم زبون به بجنورد بازگشت و در پشت جبهه به آموزش و هدایت نوجوانان و جوانان عاشق جهت دفاع از مرزهای میهن اسلامی پرداخت.ماه رمضان با دهان روزه به آموزشهای سخت نظامی می پرداخت و همه روزه مسافت شهر تا محل خدمت را پیاده طی می نمود تا به آموزش و سازماندهی مردم و نیروهای بسیجی جهت اعزام به جبهه ها بپردازد.دوستانش شاهد تقسیم غذا توسط او بین مستضعفین شهر بودند ، او براستی خدمتگزار محرومین بود ، چون خود درد کشیده و محروم بود و دشمن و خصم نابکار که نمی توانست شاهد این رشادتها باشد ،ناجوانمردانه با هدف قرار دادن قلبش ، او را در نیمروز هشتم مهر ماه سال 1360 به خون غلطاندند و به شهادت رساندند.
در نامه ای از سوی خانواده این شهید عزیز خطاب به مجامع بین المللی آمده است :
ما از شما سئوال می کنیم که گناه این معلم چه بوده است؟آیا انسان به جرم کمک به هموطنانش و اعتقاد و ایمان راسخ به مکتبش باید کشته شود؟ در کجای قوانین حقوق بشر وجود که انسانی بیگناه کشته شود و قاتل هرکجا که دلش م یخواهد برود و به قانون دهن کجی نماید. از شما سئوال می کنیم چرا کشوری که خود را مهد آزادی و دمکراسی و قانون می داند تمامی این جانیان و دزدان و جلادان را و سرکردگانشان را در خود جای داده است و هیچ مسئولیتی بر عهده نمی گیرد.