شغل : عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
سن : 19 سال
وضعيت تأهل : مجرد
محل شهادت : خيابان دماوند
تاريخ شهادت : 1/4/61 (16/2/61)
زندگينامه ....
تا نگردي آشنا زين پرده رازي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
در سال 1342 در خانواده اي مذهبي و كشاورز در يكي از روستاهاي تابع كرمان ديده به جهان گشود و ايام طفوليت و نوجواني را در همان روستا گذراند . در ايام نوجواني به همراه خانواده اش به تهران عزيمت كرد و به خاطر مشكلات مالي مجبور شد هم زمان با تحصيل به پدرش نيز در تأمين معاش خانواده كمك نمايد و همين امر سبب شد تا از همان ايام فراسوي اقتضاي سنش تجربه و پختگي كسب كند . به فراگيري آموزش هاي ديني و به خصوص قرآن علاقه اي فراوان داشت و با پشتكار در كلاس هاي مربوطه شركت مي كرد .
در سال 1357 و هم زمان با اوج گيري نهضت كوبنده مردم مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني ، همچون ديگر دانش آموزان مسلمان به رويارويي با رژيم خود فروخته پهلوي پرداخت و ضمن به تعطيلي كشاندن مدرسه و شركت در راهپيمايي ها ، در يوم الله 21 بهمن در فتح كلانتري نارمك با شجاعت تمام حضور داشت .
پس از پيروزي انقلاب ضمن ادامه فعاليت در مدرسه و افشاء دسائس گروهك هاي وابسته به استكبار جهاني خود را مهياي بر عهده گرفتن مسئوليت هاي سنگين تر نمود . با شروع جنگ تحميلي در يكي از پايگاه هاي مقاومت مردمي به فراگيري فنون نظامي پرداخت و آنچنان مشتاق عزيمت به جبهه نبرد عليه متجاوزين بعثي بود كه تحصيل را ترك و تمام وقت خود را در خدمت به انقلاب گذراند .
در سال 1359 به همراه يار و هم رزمش (شهيد اكبر عسگري) به خطوط مقدم جبهه شتافت و بيش از شش ماه در نبرد مستقيم با ارتش مزدور بعث شركت جست و در طول اين دوران حماسه ها آفريد و در سنگر اسلام ، ايمانش را پاسداري نمود .
به دنبال اتمام دوران مأموريت به تهران بازگشت و به علت ارادت خاصي كه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي داشت به عضويت اين نهاد در آمد و در زماني كه جمعي از پاسداران راهي جبهه هاي لبنان مي شدند ، مهياي عزيمت به خطوط مقدم رويارويي با دشمن صهيونيستي گرديد تا در اين عرصه نيز سهم خود را در پيروزي مكتب رهايي بخش اسلام ايفا كند ، اما هيهات كه اين آرزو هيچگاه برآورده نشد .
شهادتنامه ...
شهادت ، انتخابي آگاهانه در اوج شناخت انساني است و شهيد با اين انتخاب خود را به عنوان انسان برگزيده و برتر به اثبات مي رساند . در روز شانزدهم ارديبهشت 1361 دو يار دو همرزم ديرين ، شهيد حسين عسگري و شهيد اكبر عسگري پس از شركت در مراسم تشييع جنازه مقامات الجزايري كه در اثر حمله هواپيماهاي متجاوز بعثي به شهادت رسيده بودند ، به سمت پادگان امام حسين (ع) حركت مي كنند .
آنها كه در روزهاي خوش انقلاب در كنار يكديگر بودند و در جبهه هاي نبرد نيز در كنار هم عليه كفار بعثي جنگيده بودند ، اينك مي رفتند تا شهادت را نيز در كنار هم پذيرا شوند . در خيابان دماوند موتورسيكلت آنها توسط چند تن از منافقين تروريست به رگبار بسته مي شود . اكبر در دم به شهادت مي رسد و حسين با پيكر مجروح در حالي كه از ناحيه شكن و كتف به شدت مجروح شده بود به بيمارستان رسانده مي شود .
47 روز در درد و رنجي زايدالوصف سپري مي شود و عاقبت حسين نيز در حالي كه دائماً از بودن در بيمارستان و عدم حضور در جبهه حسرت مي خورد ، به همسنگر هميشگي مي پيوندد و با پيكري مجروح به سوي جوار حق مي شتابد .
در گزارش پزشكي قانوني درباره علت شهادت او آمده است :
" در معاينه كه از جسد به عمل آمد ، آثار اصابت گلوله به شكم متعلق به دوران حيات و عمل جراحي قبلي روي شكم دارد . در كالبد شكافي خونريزي و آسيب به امحاء و احشاء داخلي شكم ديده مي شود . ضمناً آثار اصابت گلوله به چشم چپ و كتف راست ديده مي شود . علت مرگ خونريزي داخلي در اثر اصابت گلوله به شكم ، كتف راست و چشم چپ نظر داده مي شود . "
شهيد حسين عسگري درصدد عزيمت به لبنان قهرمان بود تا در كنار مسلمانان آن ديار بر رژيم اشغالگر قدس بتازد ، ليكن قبل از تحقق اين آرزو به دست ايادي داخلي صهيونيسم منافقين كوردل به شهادت رسيد تا داغ ننگ ديگري بر چهره رسواي اين عاملين استكبار جهاني بكوبد .
يادش گرامي و روانش شاد باد .
وصيتنامه ....
" چه گوارا است مرگي كه در راه خدا باشد و چه شيرين است شهادت . من براي كشتن بعثيون كافر آماده ام و اگر در اين راه شهيد شدم اميدوارم بتوانم قطره خوني به درخت تنومند اسلام بدهم و اميدوارم كه خداوند بزرگ اين قطره خون را از من پذيرفته و امام هم بپذيرند و انشاءالله پدر و مادرم از من راضي بوده و كساني كه اين راه را ادامه مي دهند هيچ ترس و واهمه اي نداشته باشند .
در حال حاضر كه اين انقلاب احتياج به ايثار دارد از دادن خون خود باكي نداشته باشند . انشاءالله هر چه زودتر اين جنگ به نفع اسلام تمام شود و ما انقلابمان را به جهان صادر مي كنيم . به اميد آن روزي كه انقلاب ما در سراسر جهان به عدالت حضرت مهدي (عج) رسيده و جهان به عدل و عدالت برسد ."
مزار شهيد : بهشت زهرا ، قطعه 26 ، رديف 67 ، شماره 19