اگر مرا شهيد كردند ، فداي امام و انقلاب ، مگر من از بهشتي و رجائي و باهنر و هاشمي نژاد بهترم
|
تاریخ تولد: 1324
شغل: آزاد
تاریخ شهادت: 1360/8/24
محل شهادت: جلوی مغازه اش در سبزوار
شهيد نوروز نودهي در سال 1324 در يك خانواده ي محروم و مذهبي در روستاي نوده چشم به جهان گشود ، كودكي و نوجواني را با كشاورزي درروستا گذراند و در سنين جواني براي كسب معاش به چندين شهر مسافرت كرد . اما به طور موقت تهران را براي شغل دست فروشي انتخاب نمود . او مي گويد مقداري لباس بر دوش داشتم ، مردم را ديدم كه در راه پيمايي عليه رژيم شركت كردند لباس ها را در مغازه اي به امانت گذاشتم و به ميان مردم شتافتم تا در تظاهرات عليه رژيم ستم شاهي شركت كنم . اولين باري بود كه در تظاهرات بزرگي شركت مي كردم و ازاين به بعد بود كه عشق روحانيت در دلم فزوني گرفت و فهميدم كه فقط در پرتو اسلام و اجراي احكام نوراني آن مي توان در برابر همه ي رژيم هاي ظالمانه مقاومت كرد و اكنون به يقين رسيده ام كه فقط روحانيت اصيل و متعهد به رهبري امام عظيم الشان مي تواند هدايتگر و پاسدار بزرگ انقلاب اسلامي مان باشد .
مبارزات سياسي شهيد :
شهيد نوروز نودهي براي سرنگوني رژيم غاصب پهلوي فعالانه در برگزاري تظاهرات قبل از انقلاب شركت مي كرد و پس از پيروزي آن به زودي بسياري از خطوط انحرافي را بازشناخت و با مشاهده ي عملكرد منافقين آنها را سرسپردگان استكبار جهاني شناخت و تمام وجودش لبريز از اندوه و حسرت كه چرا بايد انقلاب نوپاي ما كه اكنون بايد با بهره گيري از فرصت هاي به وجود آمده و حضور انقلابيون به اعتلاي جامعه ي اسلامي بيانديشد و فرصت هاي از دست رفته در طول اعصار گذشته را
يكي پس از ديگري جبران نمايد ، اكنون مورد هجوم منافقين داخلي قرار گرفته است.
به همين دليل سعي مي كرد تا جايي كه امكان دارد منافقين را ارشاد نمايد و اگر هم قابل ارشاد نيستند چهره شان را براي مردم معرفي نمايد.
اين امر باعث شد كه منافقين كينه ي شيطاني نسبت به اين يار دلسوز انقلاب بگيرند و با استفاده از انواع روش هاي تروريستي او را مورد هجمه و آزار قرار دهند.
نمونه اي از اذيت هاي آنها عبارتند از: مغازه اش را به آتش كشيدند و در راه منزل بر سرش ريختند و مجروحش كردند و با تيغ دست هايش را چاك چاك كردند ، و با انواع تهديدهاي تلفني كتبي و شفاهي از سوي منافقين آمريكايي دائماً مورد آزاد قرار مي گرفت اما ابداً ترس و ترديدي به دل راه نمي داد . زيرا او دل به دلدار سپرده بود و تمام هستي اش ، جان ، مال و آبرويش را براي پيشبرد اهداف انقلاب مقدس اسلامي در كف اخلاص نهاده و مي گفت : قرآن منافقين را حسود و كينه جو ،مفسد و چند چهره معرفي كرده است . هر روز كه بر جنايات منافقين به خصوص با ترور شخصيت هاي مذهبي و سياسي افزوده مي شد نسبت به اين خود فروختگان انزجار بيشتري از خود نشان مي داد . هنگامي كه مزدوران جنايت پيشه ، هولناك ترين جنايت خود را كه به شهادت رسانيدن 72 تن از بهترين فرزندان اين امت بود انجام دادند ، وضعيت روحي اش چنان تغيير كرده بود كه ديگر روح سركشش تاب ماندن نداشت و مكرر مي گفت :« اگر صدها و هزاران مثل ما شهيد بشوند يك موي شهيد بهشتي نمي شود ».
بسيار به نماز و روزه اهميت مي داد و در دعاها و مجالس و محافل مذهبي شركت مي كرد و علاقه ي خاصي به اما هشتم ، علي بن موسي الرضا (ع) داشت .
اخلاق حسنه ي شهيد:
دلي سرشار از مهرباني داشت ، براي اقوام و خويشان احترام خاصي قائل بود و اگر گره اي در كارشان بود سعي مي كرد براي گشودن آن پيشقدم باشد . دستگير نيازمنادن بود و بدون اينكه كسي بفهمد به ياري شان مي شتافت . براي والدينش احترام ويژه اي قائل بود ، انس و الفتي به ياد ماندني در قلبش جاري بود . فرزندانش را بسيار گرامي مي داشت و در تربيت آنها بسيار مي كوشيد و نسبت به همسرش بسيار رئوف و مهربان بود و مقامش را بسيار عزيز مي داشت .
همسرش مي گويد : با وجود اينكه ايشان حدود سي سال است از ميان ما رفته اند ولي انگار هميشه با ماست و عطر او را احساس مي كنيم و در اين مدت خيلي به ما كمك نموده ، هم براي ازدواج فرزندانمان و هم براي حل ساير مشكلات، واقعاً او لايق شهادت بود .
حاصل زندگي مشتركمان چهار فرزند پسر و يك دختر مي باشد. دخترم در آموزش و پرورش مشغول به خدمت و يكي از پسرانم كارمند اداره ي بنياد شهيد بجنورد و دو پسر ديگرم شغل پدر را ادامه مي دهند. « مغازه ي لباس فروشي واقع در خيابان بيهق».
شهيد نودهي با مسئولين جمهوري اسلامي در شهرستان ارتباط نزديكي داشت. موقع آمدن شهيد بهشتي و شهيد رجايي به سبزوار از جمله كساني بود كه در محافظت اين عزيزان نقش فعال داشت، نماينده ي ويژه ي حاكم شرع بود و از دادستاني هم حكمي جهت مبارزه و دستگيري منافقين داشتند.
سرانجام در صبح روز يكشنبه 1360/8/24 در حاليكه غسل شهادت نمودند و ورد زبانشان اين بود كه « بايد آماده رفتن شد و با سنگيني و متانت خاصي به درگاه خداوند مناجات مي كردند » به سمت مغازه به راه افتادند و هنگامي كه مشغول گشودن درب مغازه بودند منافقين از خدا بي خبر او را صدا مي زنند و هنگامي كه به طرف صدا بر مي گردد با شليك 5 گلوله او را مورد هدف قرار داده و خلعت زيباي شهادت را بر قامتش پوشاندند.
خبر شهادت او بازتاب گسترده اي داشت بطوري كه از طرف جامعه ي روحانيت سه روز عزاي عمومي و يك روز تعطيل عمومي اعلام شد و بازاريهاي خيابان بيهق يك هفته مغازه هاي خود را تعطيل نمودند ، و از طرف صنف تريكو فروشان شهر با بستن مغازه هايشان به مدت يك هفته اين ترور مظلومانه را محكوم كردند.
پيام شهيد : اگر مرا شهيد كردند ، فداي امام و انقلاب ، مگر من از بهشتي و رجائي و باهنر و هاشمي نژاد بهترم.
هميشه حفظ حجاب و حضور در صحنه هاي انقلاب را توصيه مي نمودند . راهش پر رهرو و يادش گرامي.