حادثه تروریستی دیروز نیوزلند یکبار دیگر نشان داد که پروژه اسلام ستیزی که افرادی چون دونالد ترامپ آن را دنبال میکنند، تنها یک پروژه سیاسی نیست، بلکه یک سناریوی تروریستی است که در نهایت به عملیات تروریستی علیه مسلمانان منتهی میشود.
تفکرات فاشیستی سیاستمداران آمریکایی و برخی دولتمردان اروپایی، بهانهای شده تا در همه جای جهان، از آمریکا تا نیوزلند و از آلمان تا برمه، تحرکاتی تروریستی علیه مسلمانان صورت گیرد.
نگاههای فاشیستی ویژگیهای مشخصی دارد. اولین آن، نوعی ناسیونالیسم افراطی و نفی حقوق اقلیتهاست. دونالد ترامپ با شعار بازگرداندن قدرت به آمریکا این شعارها را احیا کرده و حالا حزب "اول نیوزلند" فرصت را مناسب دیده تا با استفاده از همین دست شعارها اقدام به حمله تروریستی به مسلمانان کند.
اگر مقابل سیاستهای فاشیستی ترامپ ایستادگی نشود، باید منتظر بود تا همان رفتاری که هیتلر با یهودیان داشت را ترامپ با مسلمانان تکرار کند و حامیان او در همه جای جهان، علیه مسلمانان اقدام تروریستی نمایند.
نه فقط در نیوزلند یا استرالیا، بلکه حتی در اروپا هم جریاناتی شکل گرفتهاند که به صراحت حرف از مقابله با مسلمانان میزنند. همین دیدگاهها بسترساز موج تازهای از تروریسم جهانی با نام راستهای افراطی است.
این جریان با پیروزی انتخاباتی در برخی کشورها، سیاستهایی ضد مهاجران در پیش گرفته است که تکرار آرمانهای بومی گرایانه فاشیستی است.
راستهای افراطی که در ظاهر علیه جریان تروریسم منسوب به اسلامگرایان تشکیل شده، در واقع روی دیگری از سکه تروریسم است که نشان میدهد پشت پرده شکل دهی به تروریستهایی چون داعش یا القاعده، مشروعیت دادن به نئونازیسم و نئوفاشیزم غربی است که جهان را به سمت یک جنگ جهانی دیگر می برد.
اکنون جهان باید بر سر یک دوراهی، تصمیمی راهبردی بگیرد. یا در برابر ترامپ و دیگر فاشیستها سکوت کند تا آنها موج ترور علیه اسلام راه بیندازند یا اینکه در برابر تفکرات ضداسلامی فاشیستها در همه جای جهان بایستند تا حوادث تروریستی مانند آنچه دیروز رخ داد تکرار نشود.
اگر غرب راه اول را پی بگیرد، معنایش این است که از تاریخ خود به خوبی عبرت نگرفته است، اما اگر به راه دوم رود، یعنی میتواند و میخواهد جلوی تکرار تاریخ را بگیرد. تکرار تاریخی خونین که قرن بیستم را به قرنی آشفته تبدیل کرد.