روحانيت مبارز از پاي نمي نشيند

آیا انقلاب مصادره شده است(19)

در همين روزها و شرايط سخت، امام پيام تازه اي در تاريخ 20شهريور 1351 خطاب به ملت ايران صادر مي نمايد كه بخشي از آن چنين است:

«... بايد به اسم مأموريت براي وطنم اين وطن به حال خرابي و عقب افتادگي باقي باشد...، گويي مأمور است كه طبقه جوان روشن را چه روحاني و چه دانشگاهي را سركوب كند، مأمور است كه مدارس ديني را هتك و علماي اسلام را حبس و زجر كند، مأمور است كه ... شما اي ملت ايران، اي مسلمانان پاك طينت،... مساجد و محافل دينيه را كه سنگرهاي اسلام در مقابل شياطين است هرچه بيشتر گرم و مجهز نگه داريد و با اين استعمارگران بي عاطفه با روي قهرآميز و چهره متنفر روبرو شويد... احكام اسلام و حكومت اسلامي را تحقيق و نصب العين خود قرار دهيد و ناآگاهان را آگاه نماييد... شما اي سربازان غيور ولي عصر عجل الله تعالي فرجه كه به سربازخانه ها كشيده شده ايد با كمال شجاعت تعليمات نظامي را تحكيم كنيد، باشد كه چون حضرت موسي(ع) كه در آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور او را در هم پيچيد، باشد شما هم روز مناسبي تحت دستور مقام صالحي بتوانيد اين دست هاي خبيث را قطع و اين ريشه هاي فساد و ظلم را از بيخ و بن برآوريد...»(81)

در همان تابستان 51 است كه چكمه پوشان شاه به مدارس علميه فيضيه و حقاني و خان و حجتيه در قم يورش برده و تعداد زيادي از روحانيون و طلاب را دستگير كرده، درب و پنجره ها را شكسته و اموال طلبه ها را به غارت مي برند. و در همين سال 51 است كه رژيم شاه مجبور به تعطيل كردن مساجد الجواد و هدايت و اميرالمؤمنين و حسينيه ارشاد مي شود.(82)

در پي پيام هاي امام، مبارزه اوج تازه اي مي يابد و مساجد بسياري مجدداً به كانون هاي تازه مبارزه و انقلاب بدل مي شوند. گروه هاي مسلحي همچون «ابوذر» و «منصورون» و «فجر انقلاب» و «مهديون» و... شكل مي يابند و... و روحاني ديگري از هواداران امام خميني به نام شيخ عبدالحسين سبحاني در زير شكنجه هاي ساواك به شهادت مي رسد.(83)

آبان ماه 1351 در اوج سركوبگري رژيم، پيام ديگري از امام به ايران مي رسد كه بر مسائل جهان اسلام به خصوص مسئله فلسطين تأكيد دارد و در فروردين 1352 تازه ترين رهنمودهاي ايشان در پيامي ديگر خطاب به ملت ايران منتشر و توزيع مي گردد. كلام امام اعلاميه به اعلاميه تندتر و قاطع تر مي شود:

«... اينها ثمره شوم انقلاب خونين و استعماري است كه با تبليغات و عوام فريبي ها مي خواهند آن را به انقلاب سفيد!! ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملت بنامند و در اين دهه سياهي كه گذشت جز فقر و ذلت و اختناق، قتل هاي دسته جمعي، تيرباران ها و اعدام هاي غير قانوني و انباشتن زندان ها از علماء، روحانيون و جوانان ملت اسلام چيزي عايد مردم ستمديده ايران نگرديد... اكنون سكوت در مقابل اين نقشه ها و فجايع در حكم انتحار است و استقبال از مرگ سياه و سقوط يك ملت بزرگ مي باشد. تا فرصت از دست نرفته لازم است كه سكوت شكسته شود و... بر علماء و خطبا اسلام است كه درمساجد و محافل، نقشه هاي پشت پرده دستگاه را به ملت برسانند و... به عنوان اعتراض و استنكار، در صورت مقتضي اعتصاب نمايند و تا مدت محدودي از رفتن به مساجد و منابر خودداري ورزند و مطمئن باشند كه اعتراض دسته جمعي و اعتصاب عمومي نتيجه دارد و دستگاه جبار را عقب مي راند و لازم است كه بر مردم مسلمان در صورت اعتصاب علماء اسلام كه براي حفظ احكام قرآن است از آنان پشتيباني كنند و...»(84)

ايشان در پيام ديگري به تاريخ 5 فروردين 52، جوانان را به قيام عليه رژيم شاه فرامي خواند:

«...بيدار شويد و خفتگان را بيدار كنيد، زنده شويد و مردگان را حيات بخشيد و تحت پرچم توحيد براي درهم پيچيدن دفتر استعمار سرخ و سياه و خود فروختگان بي ارزش فداكاري كنيد. اين نفتخواران بي شرف و عمال بي حيثيت آنها را از كشورهاي اسلامي بيرون ريزيد همانند زباله ها...»(85)

 

Enghelab

امام در پيام سوم خود در همان زمان دانشجويان را به ميدان فرا مي خوانند و رنجنامه آنان را پاسخ مي دهند.

در همين سال 52 است كه رژيم شاه طي اقدام بي سابقه اي 25 تن از مدرسين حوزه علميه قم را به مدت 3 سال به نقاط بد آب و هوا تبعيد مي نمايد. آقايان رباني شيرازي، حسينعلي منتظري، حسن صانعي، احمد جنتي، محمد علي گرامي، صالحي نجف آبادي، علي مشكيني، صادق خلخالي، آذري قمي، رباني املشي، محمد يزدي، محمد عبايي، محمد محمدي گيلاني و... از جمله اين افراد بودند كه هركدام در تبعيدگاهشان كلاس هاي درس و قرآن و نماز جماعت برپا ساختند و در پوشش اين كلاس ها و نمازها، همان آرمان هاي نهضت امام را تبليغ مي كردند و اهداف انقلاب اسلامي را در اقصي نقاط ايران اشاعه مي دادند از همين رو ساواك ناچاراً تبعيدگاه آنان را تعويض مي كرد و به نقطه بد آب و هواي ديگري تبعيدشان مي كرد، اما آنها در آن تبعيدگاه هاي تازه هم مأموريت انقلابي خود را دنبال مي كردند.(86)

به اين ترتيب توسط اين 25 روحاني مبارز حداقل 50 شهر و منطقه دورافتاده اين سرزمين نسبت به نهضت اسلامي امام خميني آگاهي يافتند، مانند طبس و خلخال و سقز و چاه بهار و مشكين شهر و مرند و شاه پسند و بم و اسدآباد و تويسركان و مهاباد و ابهر و ماهان و... كاري كه هرگز از گروه هاي چريكي به اصطلاح پيشتاز ساخته نبود.

بي مناسبت نيست براي تأييدي جهت اين مدعا، آقاي ملكي را به سخن يكي ديگر از دوستانشان ارجاع دهم. دكتر محمدي گرگاني به نقل از محمد حنيف نژاد درباره رابطه روحانيت با مردم مي گويد: «... ما چهارصد ساعت براي يك قطب مردمي- مذهبي وقت مي گذاشتيم كه او يك ساعت حرف بزند. آن يك ساعتش چهار هزار ساعت كار توليد مي كرد و بازده داشت. مثلا شما اگر براي مرحوم طالقاني چهارصد ساعت وقت مي گذاشتيد، كافي بود كه ايشان يكساعت حرف بزند. براي آن يكساعتش چهار هزار ساعت را زنده مي كرد، موج ايجاد مي كرد...»(87)

در همين سال روحانيون بسياري به بهانه هاي مختلف دستگير شدند از جمله: آقايان علي حجتي كرماني، دكتر محمد جواد باهنر، سيداسدالله مدني، باريك بين، حميدزاده، علي حيدري، محمد روشني، ضيغمي، محمودي بهبهاني، محمد نهاوندي، سيدفخرالدين رحيمي، محمد محمدي، هادي دوست محمدي، حسن لاهوتي، سيد نورالدين طالقاني، محمدرضا فاكر خراساني، سيدهادي خامنه اي، اسدالله بيات، مجتبي حاج آخوند، سيدمهدي طباطبايي، محمد جواد حجتي كرماني، جعفر شجوني، مولوي زنجاني، علي موحدي ساوجي و...(88)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(81) صحيفه نور- جلد اول- انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

(82) نهضت روحانيون ايران- علي دواني- مركز اسناد انقلاب اسلامي

(83) صفحه 311 كتاب تاريخ شفاهي گروه هاي مبارز هفتگانه مسلمان از انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي- چاپ اول- پاييز 1383

(84) صحيفه نور- جلد اول- انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

(85) همان

(86) نهضت روحانيون ايران- علي دواني- مركز اسناد انقلاب اسلامي

(87) مصاحبه با نشريه چشم انداز ايران شماره 31

(88) كتاب نهضت روحانيون ايران (علي دواني) و خاطرات روحانيون فوق در مجله پيام انقلاب ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31