سخنرانی نوت گینگریچ در گردهمایی سالانه گروهک منافقین در ویلپنت پاریس، 9ژوئیه2016
نوت گینگریچ[1]، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا و نامزد ناموفق جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 ایالات متحده است. وی از طرفداران پر سروصدای سیاستهای اجتماعی دستراستی[2] و نظامیگری در دفاع از ایالات متحده به شمار می رود. گینگریچ که پیش از این عضو مؤسسهی نومحافظهکار امریکن اینترپرایز بود، چندین دهه یکی از چهرههای شاخص حزب جمهوریخواه محسوب میشد.
او یکی از دو نفر تنظیم کنندهی متن میثاقنامه حزب جمهوری خواه در سال 1994 با عنوان «پیمان با آمریکا»[3] است که وعدههای انتخاباتی حزب را در آستانه انتخابات کنگره مطرح میکرد و انتشار آن در پیروزی جمهوریخواهان مؤثر بود. گینگریچ در سالهای اخیر با هیاهوی زیاد به طرفداری از این ادعا میپردازد که موجودیت ایالات متحده از جانب تروریستهای اسلامگرا تهدید میشود. تروریستهایی که بنا به ادعای او«بی هیچ دلیل روشنی صرفا خواستار نابودی آمریکاییها هستند.» [1]
پس از کشتار وحشیانه چهارده شهروند آمریکایی در سانبرناردینو، ایالت کالیفرنیا، که در دسامبر 2015 توسط دو نفر از هواداران داعش صورت گرفت، گینگریچ گفت که دولت اوباما به دلایل ایدئولوژیک چشمان خود را به روی تهدید «اسلامگرایان متعصب» بسته است. وی در این رابطه در مقالهای در واشنگتن تایمز به قانون ممنوعیت حمل سلاح در پیرامون مدارس شدیداً انتقاد کرد و پیشنهاد داد نیروهایی که سابقه خدمت در «ارتش یا پلیس» دارند با لباس مبدل از بچه مدرسهایها در مقابل داعش محافظت کنند. [2]
گینگریچ همچنین پس از توافق تاریخی بین ایران و شش قدرت جهان از جمله آمریکا در موضوع هستهای که در ژوئیه 2015 به سرانجام رسید، با جنجال زیاد به مخالفت با آن پرداخت. او در یادداشتی برای واشنگتن تایمز نوشت: «این معامله گامی به سوی صلح نیست، بلکه تنها تسلیم شدن در مقابل یک رژیم خشن و خطرناک است.»[3]
گینگریچ به جان کری وزیر خارجه نیز به خاطر ایفای نقش در مذاکرات مربوط به توافق هستهای حمله کرد: «جان کری 45 سال پیش با سوار شدن بر موج آمریکا ستیزی فرصت طلبانه و صلح نابجا با رژیم های توتالیتر، وارد سیاست شد. او همین حالا هم فرق رسوایی با قهرمان سیاسی بودن را نمیفهمد. آقای کری به مردم دروغ گفت تا همان سیاست مطلوبش یعنی سیاست ضعف و تسلیم را توجیه کند. او این هفته هم با ظاهر شدن در نقش اول این نمایش به عنوان «کری صلح طلب» ثابت کرد که هنوز همان راه و روش سابق را ادامه میدهد.»[4]
مخالفت با اوباما با ادبیات ضد اسلامی
گینگریچ از زمان انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، با ادبیات تند و گزنده از سیاست های او، از قانون اصلاحات بیمه خدمات درمانی گرفته تا سیاست خارجی وبه ویژه از سیاستش در قبال اسلام، انتقاد می کند.
او در مه2009 در یادداشتی در واشنگتن اگزماینر[4]، نگرانی برخی از نخبگان آمریکایی مبنی بر حرکت سریع ایالات متحده به سمت لیبرالترشدن را بی اساس خواند. او نوشت: «آمریکاییها روز به روز بیشتر از اصول لیبرال واشنگتن فاصله میگیرند. پس واشنگتن بجای لیبرالیسم چه چیزی به آمریکاییها میدهد؟ طرحهایی برای فرستادن تروریستهای گوانتانامو به اجتماعات آمریکاییها و پیشنهادهای چپ گرایانهی افراطی که به امنیت ملی ما صدمه خواهند زد. واضح است که واشنگتن دارد به تدریج خرد متعارف خود را از دست میدهد، حال پرسش این است که آیا نخبگان متوجه این موضوع هستند یا نه؟»[5]
گینگریچ به طور مداوم و با لحنی تند سیاست خارجی دولت اوباما را مورد انتقاد قرار میداد و آن را ضعیف و مبتدیانه میخواند.[6] او میگفت نگاه رئیس جمهور به سیاست خارجی عبارت است از رویاپردازیهایی که هیچ تطابقی با واقعیتها ندارند.[7]
او همچنین در گفتگو با شان هنیتی[5] مجری شبکه فاکس بیان کرد استراتژی اوباما در جهت تامین منافع ایالات متحده نیست واین کشور به سیاست خارجی ای که برپایه «منافع ملی» شکل گرفته باشد، نیازدارد. [8]
گینگریچ اغلب مسائل فرهنگی مسلمانان را مورد حمله قرار میدهد. او میگوید در دوران اوباما «یک جریان تهاجمی فرهنگی-سیاسی از مسلمانان بوجود آمده که هدفش تضعیف و از بین بردن تمدن ماست؛ اما بعضی از نخبگان (اشاره به اوباما و جریان همفکر او) با اشتیاق از این جریان دفاع می کنند.»[9] به عنوان مثال، وی در جریان یک مناظرهی داغ در سال 2010 درباره اعطای مجوز ساخت مسجد در نزدیکی محل حملات یازده سپتامبر، گفت: «تا زمانی که هیچ کلیسا و یا کنیسهای در عربستان سعودی وجود ندارد، ساخت مسجد باید ممنوع باشد. دورهی اعتبار معیارهای دوگانهای که به اسلامگرایان اجازه میدهد نسبت به ما خشونت بورزند و در پی تضعیف و تسلیم ما باشند به سر آمدهاست.»[10]
اظهارات تند گینگریچ در وب سایت گروه «نوسازی رهبری آمریکا»[6] منتشر می شود. وی شخصاً این گروه را با هدف متحد ساختن پایگاه محافظهکاران در آمریکا، در سال 2009 تاسیس کرده است. نوسازی رهبری آمریکا در معرفی خود میگوید: «هدف ما این است که با احیای میراث یهودی-مسیحی خود از تمدن آمریکا دفاع کنیم و آن را پیش ببریم.»[12]
گینگریچ با تکیه بر مفهوم «تهدید وجودی» که نومحافظه کاران در ادبیات خود فراوان از آن استفاده می کنند و برگرفته از نظریات نورمن پادهورست[7] (پدر نومحافظه کاران) است، «افراط گرایی اسلامی» را تهدیدی علیه موجودیت آمریکا و اسرائیل معرفی می کند.
طرفداری از مداخلات نظامی
گینگریچ پس از خروج از کنگره در سال 1999، با دو مؤسسه امریکن اینترپرایز و هوور اینستیتوشن[8] متمایل به جنگ طلبها همکاری کرد و به عضویت شورای رهبری «بنیاد دفاع از کشورهای صاحب دموکراسی»[9] تحت مدیریت کلیفورد می[10] درآمد. این بنیاد یک گروه فشار متعلق به نومحافظهکاران بود که در پی حملات 11 سپتامبر تأسیس شد تا در جهت به راه انداختن یک «جنگ گسترده ضد تروریسم» اِعمال فشار کند. او همچنین مدتی به عنوان عضو «کمیتهی مقابله با تهدیدات جاری»[11] و مشاور «کمیته آزادسازی عراق»[12] و تحلیلگر فاکس نیوز فعالیت کردهاست.
گینگریچ در سخنرانی خود در مؤسسه امریکن اینترپرایز در سال 2008 ضمن تکرار دیدگاههای نومحافظهکارانهاش تاکید کرد که ایران اولویت اول ایالات متحده برای مداخله نظامی است. او گفت «ایران یک دیکتاتوری است که خود را وقف فاشیسم اسلامی کردهاست. ایران تهدیدی مرگبار ضد موجودیت ماست.» و افزود که در صورت نیاز حتی باید از نیروی نظامی برای تغییر رژیم در ایران استفاده شود. گینگریچ گفت «اگر خود ما با دشمنی که هولوکاست را انکار میکند، طرفدار نسلکشی است و صراحتا خودش را دشمن ایالات متحده معرفی میکند مقابله نکنیم، از دیگران نمیتوانیم توقع داشته باشیم که چنین کاری بکنند.»[14]
جورج بوش بلافاصله پس از استقرار در کاخ سفید ازگینگریچ دعوت کرد تا به عضویت «شورای سیاست دفاعی پنتاگون» دربیاید. گینگریچ در این شورای مشورتی درکنار چهره های نومحافظهکار و تندرویی نظیر ریچارد پرل[13] رئیس وقت شورا، جیمز وولسی[14]، کِن آدلمن[15]، الیوت کوهن[16] و دن کویل[17] فعالیت می کرد. زمانی که گنگریچ در نوامبر 2001 به عضویت شورای سیاست دفاعی پنتاگون درآمد، یکی از هشت عضو مؤسسه هوور به شمار می رفت که همزمان در شورای سی و یک نفره مشورتی پنتاگون مشغول به خدمت بود.
زمانی که دولت آمریکا با پیامدهای منفی تهاجم به عراق در سال 2003 روبرو بود، گینگریچ درکنار سایر همکارانش در موسسه امریکن اینترپرایز، وزارت خارجه و شخص وزیر خارجه وقت، کالین پاول، را به تضعیف سیاست خارجی دولت بوش و لطمه زدن به روابط ایالات متحده با متحدانش متهم کرد. گینگریچ با وجود اینکه میدانست پاول به درخواست بوش قصد سفر به سوریه دارد، این تصمیم پاول را «مضحک» خواند. زمانی که از سخنگوی پنتاگون درباره شخصیت گینگریچ سوال شد او گفت «رک و پوست کنده میگویم، گینگریچ نظر شخصی خودش را میگوید و سخنگوی پنتاگون نیست.»
پل بگالا[18] معاون سابق رئیس جمهور بیل کلینتون گفت «هیچ چیز برای دموکراتها خوش آیندتر از این نیست که گینگریچ دوباره مورد توجه رسانهها قرار بگیرد چون او با وضوح تمام، تجسم همان افکار افراطی دست راستی است که غالب مردم آمریکا از آن نفرت دارند.»[15]
گینگریچ میگوید آمریکا با جنگ علیه تروریسم در واقع با آنچه که موجودیتش را تهدید کردهاست میجنگد.
گینگریچ در سال 2006 در یادداشتی برای وال استریت ژورنال عملکرد رییس جمهور آبراهام لینکلن در جنگ داخلی آمریکا را با تلاشهای جورج دابلیو بوش در جنگ ضد تروریسم مقایسه کرد و نوشت لینکلن موفق شد در حالی که بوش ناکام ماند. او علت این ناکامی را چنین توضیح داد که «استراتژی بوش سه نقص دارد: اول اینکه ابعاد استراتژی جنگی بوش با ابعاد جنگ جهانی سوم که بین غرب و نیروهای ستیزهجوی مسلمان در حال وقوع است تناسبی ندارد. دوم از آنجا که آنها این جنگ را جنگ جهانی سوم نمیبینند و هدف خود را نیز پیروزی در این جنگ بزرگتر قرار ندادهاند در تخصیص انرژی و منابع و نشان دادن شدت عمل کافی برای پیروزی نیز توفیقی نداشتهاند و سومین نقص این است که تعریف روشنی از اهداف این جنگ ارائه ندادند تا بعد با توجه به آن در کشورهای هدف رهبران جدید را با رهبران قبلی جایگزین کنند و نظام اداری آنها را تغییر دهند.»[16]
گینگریچ در 14 سپتامبر 2006 در شبکه تلوزیونی فاکس نیوز ظاهر شد و گفت «من فکر می کنم ما شاهد ظهور جنگ جهانی سوم در دنیا هستیم از کره شمالی تا پاکستان و هند و افغانستان و عراق و ايران، از اتحاد روبه افزایش ونزوئلا با ایران تا تروریستهای انگلیسی که در پاکستان آموزش میبینند. اما به نظر من اگر بتوانیم استراتژیهای قدرتمندی نظیر آنچه در دوران جنگ سرد برای مهار شوروی به کار بستیم تدوین کنیم قادر خواهیم بود جلوی تبدیل شدن این تحرکات به یک جنگ جهانی را بگیریم.»[17]
گینگریچ سخنان خود را با دعوت به تغییر رژیم در ایران و کره شمالی ادامه داد و از نحوه اداره جنگ علیه تروریسم توسط دولت بوش انتقاد کرد. او به گرتا ون ساسترن[19] مجری فاکس نیوز گفت «به اعتقاد من هنوز دولت، بزرگی و پیچیدگی این جنگ را درک نکردهاست.»[18]
گینگریچ اولین بار در سال 1994 به خاطر تدوین متن میثاقنامه نامزدهای جمهوریخواه برای ورود به کنگره مشهور شد. منتقدین لیبرال این متن را که «پیمان با امریکا» نام داشت به طعنه «معامله بر سر آمریکا» میخواندند. او برای خطیر جلوه دادن این به اصطلاح پیمان به همین ادبیاتی متوسل شد که امروز در جنگ بر ضد تروریسم از آن استفاده میکند، ادبیاتی که القا میکند موجودیت آمریکا در خطر است، به عنوان مثال او در «پیمان با آمریکا» نوشت «در نهایت آنچه امروز اهمیت دارد در واقع حفظ تمدن آمریکا، به همان کیفیتی که در چند صد سال گذشته بوده، برای آینده است.» پژوهشگر شادیا دروری[20] نوشت: «این ادبیات به شکلی مرموز و ترسناک یادآور همان ادبیاتی است فیلسوف سیاسی قرن نوزدهم لئو اشتراوس[21] بوسیله آن القا میکرد که تمدن غرب در خطر است. ایروینگ کریستول[22] پدرخوانده نومحافظهکاری و بسیاری از نومحافظهکاران دیگر دنبالهرو لئو اشتراوس هستند.» [19]
سخنرانی گینگریچ در یک کنفرانس سیاسی در جریان مبارزات انتخاباتی سال 2012، اورلاندو، فلوریدا
تردید در به مصلحت بودن دخالتهای نظامی آمریکا
با وجود اینکه گینگریچ همیشه بر جنگ با اسلام افراطی تاکید میکرد، در سال 2013 ابراز داشت که در اعتقادش به دخالت نظامی، که همیشه محور دیدگاههای او بود، تحول ایجاد شدهاست. او به روزنامه دست راستی واشنگتن تایمز گفت: «من یک نومحافظهکار هستم اما با وجود نومحافظهکار بودن گاهی شما نیاز دارید که نفسی عمیق بکشید و از خود بپرسید آیا استرتژی ما در خاورمیانه موفق بودهاست.» او افزود «نمیتوان گفت سیاستهای 12 سال اخیر ما در جنگ با افراطگرایی موثربودهاست و من فکر میکنم که باید این پرسش را به بحث بگذاریم که سیاست موثر در مقابل اسلام افراطی چیست.»[20]
با وجود اینکه گینگریچ خود مدافع تند وتیز حمله به عراق و افغانستان بود در مصاحبه با لورا اینگراهام[23]، مجری محافظهکار رادیو، گفت «من مجبورم به گذشته نگاه کنم و بگویم آنها شکست خوردهاند و شما بهتر میدانید چه کسانی در بین ما حامی آنها بودند.»[21] او در اظهارات بعدی خود در روزنامه تایمز با قاطعیت دخالت نظامی ایالات متحده در جنگ داخلی سوریه را محکوم کرد و افزود «سخت است که بتوانم قبول کنم که بحرانآفرینی در سوریه، عراق، لیبی و لبنان آینده بهتری را رقم خواهد زد.»[22]
گینگریچ با فاصله گرفتن از سیاستهای به اصطلاح «ارتقاء دموکراسی» در دوران بوش گفت: «باید دیدگاههایمان نسبت به حکومت کشورهای دیگر را مورد بازنگری قرار دهیم.» او در ادامه گفت که یک دیکتاتوری نظامی میتواند برای مصر مطلوب باشد. مصر کشوری است که به تازگی حکومت اخوانالمسلمین را کنار زدهاست، همان حکومتی که با انتخابات دموکراتیک روی کار آمد اما در پی تظاهرات ضد دولتی توسط ارتش سرنگون شد.[23]
گینگریچ سناتورهای جمهوریخواه رند پال[24] و تد کروز[25] را تحسین کرد وگفت «آنها از جمله کسانی هستند که تمایل دارند سوالهای درست مطرح کنند.» رند پال پسر ران پال[26] رقیب پیشین گینگریچ در حزب جمهوریخواه، به طور خاص درباره مداخلههای نظامی آمریکا در خارج از کشور و نقض آزادیهای مدنی در داخل کشور ابراز نگرانی کرده بود. او افزود «هرچه رند پال و تد کروز قدرت بیشتری پیدا کنند این تمدن قویتر و ریشهدارتر خواهد شد.»[24]
هافینگتون پست با اشاره به رابطه نزدیک گینگریچ با چهرههای جنگطلب دولت بوش نظیر جان بولتون و دیوید وارمسر[27] در گذشته، نوشت «سخنگوی سابق جنگطلبها متحول شدهاست. او پیش از این حامی جنگ عراق و افغانستان بود، طرفداریاش از اسرائیل را جار میزد و فلسطینی ها را قوم ساختهگی می خواند.»[25]
ناظران دیگری هم بودند که کمتر از از این تغییر موضع متعجب شدند مانند نویسندهای که در تینک پروگرس[28] نوشت «میدانیم که گینگریچ مدتهاست از سیاستمداران میخواهد در نگاهشان نسبت به موضوعات خاصی به نحو اساسی تجدید نظر کنند؛ بنابراین تصمیم او برای حمایت از پالها و کروزهای حزب نباید به افتادن او از آن طرف بام تعبیر شود. علاوه بر این میدانیم او سیاستمداری است که هر زمان تغییر در دیدگاههایش در زمینهی سیاست خارجی را سودمند تشخیص دهد به سرعت این کار را میکند.» در نهایت نویسنده میپذیرد که این عقبگرد آشکار گینگریچ حکایت از تغییر آن عقایدی دارد که او در مبارزات انتخاباتی خود در سال 2012 برای بدست آوردن نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری مطرح میکرد.
گینگریچ بر خلاف رقیبش ران پال در مبارزات انتخاباتی میگفت که از حملهی اسرائیل به ایران به عنوان آخرین راه حل حمایت میکند به شرطی که این حملات بخشی از عملیات تغییر رژیم ایران باشد.»[26]
مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری
گینگریچ نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری 2012 را در مصاحبه با فاکسنیوز اعلام کرد و به شان هنیتی مجری شبکه فاکسنیوز گفت « نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده هستم و فکر میکنم اگر اصول درست را برای رسیدن به نتایج درست به کار ببندیم آینده ازآن ما خواهد بود. و فکر می کنم که داشتن رئیس جمهوری که اصول غلط را به کار میبندد و نتایج اشتباه میگیرد ما را فاتح آینده نخواهد ساخت.»[27]
اگرچه هر دو جناح چپ وراست به جاه طلبیهای گینگریچ در انتخابات ریاست جمهوری با دیده تردید مینگریستند، با این حال مبارزات انتخاباتی او به لطف تزریق پولهای انبوه توسط شلدون ادلسون[29] ادامه پیدا کرد. شلدون ادلسون کازینودار سرشناس و جنجالی و حامی مالی اصلی گروههای دست راستی طرفدار اسرائیل در ایالات متحده است.
در اوایل سال 2012 ادلسون 5 میلیون دلار به نهاد حامی مالی مبارزات انتخاباتی گینگریچ کمک کرد. تمام این پول با ولخرجی صرف تبلیغات تلویزیونی منفی علیه نامزد رقیب هم حزبی میت رامنی شد. خیلیها باور داشتند که گینگریچ با کمک میت رامنی توانسته بود در انتخابات مقدماتی در کارولینای جنوبی پیروز شود.[28] میریام[30] همسر ادلسون نیز 5 میلیون دلار دیگر برای پیروزی گینگریچ در انتخابات مقدماتی فلوریدا کمک کرد.[29]
حمایت مالی ادلسون از گینگریچ باعث انتقاد چهرههای دست راستی حزب جمهوریخواه شد؛ زیرا پول او خرج پخش آگهیهای تلویزیونی میشد که برای حمله به عملکرد تجاری میت رامنی ساخته شده بودند. این آگهیها سرمایهداری لجام گسیخته ای را که مطلوب دستراستیهای جمهوریخواه بود، زیر سوال میبردند. این حمایتهای مالی نشان داد که رای جنجالی دیوان عالی در سال 2010 که به قانون «شهروندان متحد»[31] شهرت پیدا کردهاست چه اثر مخربی بر عالم سیاست میگذارد. بر اساس این قانون از آنجا که همه شهروندان در برابر قانون برابرند و کمپانیهای بزرگ هم شهروند به حساب میآیند پس قادرند در همه امورات و نهادهای حاکم بر این کشور از جمله دادگاه عالی و رسانههای جمعی، مداخله و تصمیمات خود را از طریق آنها عملیاتی کنند یا حتی به قول منتقدین میتوانند با کمکهای مالی غیرمتعارف به نامزدها انتخابات را بخرند. نیویورک تایمز نوشت «حتی خیلی از محافظهکاران حملاتی را که ثروت آقای رامنی و کسب و کار خصوصی او را هدف قرار میداد محکوم کردند. آنها میگفتند متحدین آقای گینگریچ سرمایهداری مبتنی بر بازار آزاد را تضعیف میکنند و جنگ طبقاتی که ساخته و پرداختهی دموکراتها و طرفداران جنبش «والاستریت را اشغال کنید»[32] است را تقویت میکنند. به گفته یکی از افراد مرتبط با این کمکها، پس از کمک 5 میلیون دلاری دوم توسط خانواده ادلسون، دکتر ادلسون در جمع مسئولین نهاد حامی مبارزات انتخاباتی گینگریچ ابراز امیدواری کرد که پولهایش برای حمایت از دیدگاههای نویت گینگریچ هزینه شود نه برای حمله به آقای رامنی. کمکهای مالی ادلسون به گینگریچ نشان داد که عصر جدید پولهای بیحساب و کتاب سیاسی با چه سرعتی قواعد ومعادلات را در انتخابات ریاست جمهوری دگرگون میکند و به حامیان مالی نامزدها قدرتی میدهد که تا رسوایی واترگیت دیده نشده بود.»[30]
زمانی که از گینگریچ درباره علت حمایتهای مالی ادلسون سوال شد او در مصاحبه با شبکه انبیسی گفت «ادلسون میداند من مدافع اسرائیل هستم و دفاع از اسرائیل مهمترین ارزش در زندگی او محسوب میشود، منظورم این است که او بسیار نگران اسرائیل است که مبادا اسرائیل دوام نیاورد.»[31]
دیدگاههایی که گینگریچ در مبارزات انتخاباتی خود در زمینه سیاست خارجی مطرح میکرد آشفته و درهم بود، به عنوان مثال زمانی که رییس جمهور اوباما در اواخر مارچ 2011 اعلام کرد که بر فراز لیبی منطقه پرواز ممنوع اعلام خواهد کرد، گینگریچ بر رییسجمهور تاخت و گفت او مانند یک «فرصتطلب مبتدی» رفتار میکند. هرچند، چند هفته جلوتر گفته بود اگر تصمیم گیری با او باشد، حتی یک روز برای اعلام منطقه پرواز ممنوع معطل نمی کند. او دراین باره به گرتا ون ساسترن، مجری فاکس نیوز، گفت: «اگر تصمیم گیری به من محول شود همین امشب آسمان لیبی را منطقه پرواز ممنوع اعلام میکنم چون امریکا به اجازه کسی نیاز ندارد، تمام توضیحی که میدهیم این است که ما نمیتوانیم بپذیریم که شما شهروندانتان را سلاخی کنید پس مداخله میکنیم»[32]
پس از کشته شدن قذافی، او به جمع کسانی پیوست که حکومت آینده عراق را مورد سوال قرار میدادند. او به پایگاه خبری اورلاندو سنتینال گفت: «ما نمیدانیم آيا دولت جديد ليبي یک دولت متمایل به توسعه و نوسازی و طرفدار غرب خواهد بود يا يك دولت مذهبی متعصب، ضد غربي.»[33]
گینگریچ در رابطه با عقب نشینی ایالات متحده از عراق در دولت اوباما نیز موضع گیریهای قبلی خود را نقض کرد. در اکتبر 2011 گینگریچ اشغال عراق را یک شکست خوانده بود اما این شکست را به خود ماموریت نسبت داده بود. او گفت: «مسئله ما اوباما نیست بلکه تلاشهایی است که بحث آن از موضوع عراق هم فراتر است. موضوع این است که ما باید به طور جدی استراتژیهایمان در منطقه را بازنگری کنیم و ببینیم در عالم واقع توان دستیابی به چه اهدافی را داریم. ریسجمهور حق دارد. شما نمیتوانید 3 یا 5 هزار نیرو را آنجا رها کنید زیرا آنها به سادگی خود به هدف تبدیل میشوند. اگر نمیخواهید آن کشور را اشغال کنید باید از آن عقبنشینی کنید.» و فقط دو روز بعد به گروهی در آیووا گفت: «آنچه رییسجمهور اعلام کرد در نظر مورخین یک شکست قاطع برای ایالات متحده خواهد بود.»[34]
گینگریچ در رابطه با ایران صراحت بیشتری داشت. او به صراحت و تاکید از ایده تغییر رژیم در ایران حمایت میکرد. او در اکتبر 2011 به سیانان گفت: «تهران از سال 1979 تا امروز ما را به جنگ تهدید میکند. ما باید هدف خود را ساقط کردن دیکتاتوری در ایران قرار دهیم.»
حضور گنگریچ در کنار ترامپ در مقابل دوربین ها؛ از گنگریچ به عنوان نامزد احتمالی ترامپ برای معاون اولی یاد می شود
رسوایی ها
رسواییهای اخلاقی متعدد گینگریچ به شدت با سروصدایی که برای دعوت به ارتقاءِ ارزشهای خانوادگی به راه میانداخت در تضاد بود و باعث بدبینی به او شد. چند نفر از تحلیلگران سیاسی راستگرا مانند پیتر وینر[33] ، خیانتهای گینگریچ به دو همسر قبلیاش که منجر به طلاق شدهبود را مانعی جدی بر سر راهش برای کسب نامزدی حزب ارزیابی کردند.[35]
دیگران مانند دیوید فروم[34] عضو سابق موسسه امریکن اینترپرایز گفتند که خیانت به همسر از مشکلات عمیق تر خبر میدهد. فرام در نشنال پست نوشت: «سوالاتی که درباره مسائل خانوادگی گینگریچ پرسیده شدهاند معقول و جذاب هستند اما به این نکته نمیپردازند که چرا زندگی خصوصی او از نگاه سیاسی تا این حد ترسناک و مهلک است. مسئله خیانت نیست، مسئله نخوت و دورویی است و سنگدلی که قطعاً بیش از سایر خصلتهای او رای دهندگان زن را میترساند. هر کسی میتواند یک زن بیمار را رها کند، ولی گینگریچ دو زن بیمار را رها کردهاست و آن زن رها شدهی دوم الان دارد با رسانهها مصاحبه میکند.»[36]
گینگریچ در سال 2011 در مصاحبه با کریستین برادکستینگ نت ورک[35] برای دفاع از خودش در رابطه با مسائل زناشوییاش گفت: «چه توضیحی باید بدهم دربارهی آن روزهایی که از سرِ عشق به این کشور سخت خودم را در کارم غرق کرده بودم که آن مشکلات در زندگیام پیش آمد.»[37]
گینگریچ پس از آنکه چند رایگیری مهم را به رقبای درون حزبیاش باخت مبارزات انتخاباتی خود را در سال 2012 به حال تعلیق درآورد.
گینگریچ در کنفرانس مطبوعاتی که برای اعلام عقبنشینیاش از انتخابات تشکیل دادهبود، گفت که یک فعال سیاسی باقی خواهد ماند و حتی ایدهی مسخرهاش برای ساخت شهرک در ماه را نیز مورد بازنگری قرار داده است. او گفت: «مطمئن نیستم که خودم به شهرک ساخته شده در ماه بروم اما اطمینان دارم که نوههایم مگی و رابرت این شانس را خواهند داشت که به آنجا بروند. من فکر میکنم به مدد پیشرفتهای چشمگیر تکنولوژی نه تنها این کار ممکن بلکه اجتناب ناپذیر خواهد بود.»[38]
گینگریچ از مدتها قبل سعی میکرد با مطرح کردن سیاست امنیت ملی سختگیرانه خود را گزینه مناسب برای ریاست جمهوری نشان دهد. به عنوان مثال در اواسط سال 2006 که تصمیم خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد، در یک سخنرانی در امریکن اینترپرایز جنگ علیه ترور را «جنگ جهانی سوم» نامید و به طور ضمنی ادعا کرد که بهتر از جورج دابلیو بوش میتواند نقش رهبر آمریکا در دوران جنگ را ایفا کند. روزنامه نومحافظهکار ویکلی استندارد به تعریف و تمجید از سخنرانی گینگریچ پرداخت و نوشت: «رقبای او باید توجه کنند. اولین سخنرانی انتخاباتی در پنجمین سالگرد حملات 11 سپتامبر انجام شد.»[39]
در نهایت با توجه به احتمال پیش آمد تضاد منافع بین حامیانش که ادعا میکردند به دنبال راه حلهایی برای مشکلات ملی نظیر مهاجرت، دفاع ملی، نظام آموزشی و ...هستند، گینگریچ تصمیم گرفت آن سال از دور رقابتها کنار برود.[40] به گفته برخی شاهدان مبارزات انتخاباتی 2012 گینگریچ هم میتوانست دستخوش تضاد منافع کمپانیهای حامی و شرکتهای متعلق به او شود. یکی از افراد مرتبط با کمپین او به پایگاه اینترنتی تاکینگ پوینتس مِمو[36] گفت: «وقتی او میگوید دوران هواپیمای شخصی مجانی سوار شدن به سر آمدهاست، کمپانیها دیگر به مبارزات انتخاباتی او پول نمیدهند.»[41]
تألیفات
گینگریچ چند کتاب در زمینه سیاست و تاریخ تالیف کرده است. کتاب تسخیر آینده : پیمان قرن 21ام با آمریکا[37] که در سال 2005 نوشته شد تفکرات دهه پیش او را توضیح میهد. در معرفی این کتاب در وب سایت امریکن اینترپرایز نوشته شده است: «نیوت با طرحی برای به عظمت رساندن آمریکا باز گشته است. این طرح شامل راه حلهایی برای پیروزی در جنگ ضد ترور، باز گرداندن خدا به حیات اجتماعی آمریکاییها، اصلاح امنیت اجتماعی و بازگرداندن حس وطنپرستی به مدارس آمریکایی میشود.»[42]
خلاصهای که موسسه امریکن اینترپرایز از کتاب گینگریچ با عنوان همین الان اینجا را با دِرِل سوراخ کنید و هزینه کمتری بپردازید[38] روی سایت قرار دادهاست میگوید «این کتاب بیان میکند که فشار اقتصادی که این روزها آمریکاییها احساس میکنند یک مشکل اقتصادی مقطعی و گذرا نیست بلکه یک بحران در حال ظهور است که نه تنها قیمت سوخت، بلکه قیمت غذا، استحکام اقتصاد ما و امنیت ملی ما را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. برای رویارویی با این بحران گینگریچ یک استرتژی ملی تدوین کردهاست که ایجاب میکند کنگره ذخایر نفت ما را آزاد کند و تمام موانعی که قوانین دست وپا گیر دولتی بر سر راه استقلال انرژی آمریکا گذاشتهاست را بردارد.»[43]
احیاءِ اعتقاد به خدا در آمریکا[39] یک رجزنامه در باب حقانیت مسیحیت است که میگوید لیبرالها با تضعیف نقش مذهب ایالات متحده را تضعیف کردهاند. گینگریچ در مراسم رونمایی این کتاب که نیویورک تایمز آن را پرفروشترین کتاب سال 2007 اعلام کرد گفت: «از دید تاریخی هیچ حملهای ناجوانمردانهتر و مرگبارتر از تلاش لیبرالها برای بیرون راندن خدا از عرصه حیات اجتماعی آمریکاییها، علیه فرهنگ آمریکا انجام نشدهاست.»
نشریه پابلیشر ویکلی[40] نوشت: «مباحث کتاب قابل پیشبینی هستند، در این کتاب گینگریچ ادعا میکند توجه به خدا در تمام متون تأسیسی ملت ما ریزش کردهاست و اکثر آمریکاییها به خدا اعتقاد دارند و اینکه کلاس های درس و اطاقهای دادگاههای ما آزمایشگاههایی هستند که در آنها این اعتقادات را طوری که قابل بازیابی نباشد از ذهنها پاک میکنند. او نقل قولهایی از بنیان گذاران ایالات متحده در کتابش آورده تا وفاداری آنان به مسحیت را نشان بدهد اما طبق معمول شواهدی را که نشان میدهند برخی از این افراد به ویژه بنجامین فرانکلین و توماس جفرسون قائل به نقش حداقلی دین در حکومت بودند را نادیده گرفتهاست.»[44]
حمایت از گروهک منافقین
تعظیم گینگریچ در برابر مریم رجوی در حاشیه گردهمایی سالانه گروهک منافقین در ویلپنت پاریس، 25ژوئن2012
نویت گینگریچ 6ژولای2016 (16تیر95) در سینسیناتی در جریان رقابتهای انتخاباتی در کنار دونالد ترامپ ظاهر شد. با اینکه حزب جمهوریخواه گینگریچ را به عنوان همراه دونالد ترامپ در رقابتها و معاون اول آینده او انتخاب کردهبود، رییس سابق خانه نمایندگان، در حرکتی ناگهانی، با ترک کردن صحنه رقابتها به پاریس سفر کرد تا در گردهمایی سالانه گروهک منافقین شرکت کند.
گینگریچ در سخنرانی خود تلاشهای گروهک منافقین را بسیار ستود و نیز به خاطر حضور شاهزاده ترکی فیصل در همایش، به اعضای گروه تبریک گفت. ترکی فیصل از اعضای ارشد خانواده پادشاهی و رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی است.
گینگریچ البته در سخنرانی پرشور و حرارتش به نفع منافقین به این نکته اشاره نکرد که این گروهک در سه دههی اخیر حملات تروریستی را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود قرار دادهاست و اتفاقاَ شهروندان آمریکا هم جزو اولین قربانیان این گروه بودهاند. او همچنین از گفتن این نکته نیز خودداری کرد که واحد تروریستی این گروه زمانی در عراق مستقر بود و صدام حسین آن را تسلیح وحمایت میکرد.
زمانبندی حضور گینگریچ در جشن این سازمان چندان با فعالیتها و نطقهای ترامپ تناسب نداشت چون ترامپ بخشی از سخنرانیهای هفته گذشته خود از جمله در کارولینای شمالی را صرف این بحث کردهبود که: «با وجود اینکه دیکتاتور سابق عراق واقعاَ آدم بدی بود باز هم کمی قابل احترام بود چون او تروریستها را میکشت. او این کار را به خوبی انجام میداد. صدام مانند پلیسهایی که متهمی را دستگیر کردهاند حقوق قانونی تروریستها را برایشان نمیخواند یا با آنها گفتگو نمیکرد، آنها تروریست بودند، همین و بس.»
گینگریچ چهار روز بعد به همه یادآوری کرد که صدام سوابق سیاهی را از حمایت از گروههای تروریستی نظیر گروهک منافقین در کارنامهی خود داشت. گروهک منافقین که پیش از انقلاب نیز به فعالیت های تروریستی مشغول بود و که علاوه بر کشتن مستشاران آمریکایی مشغول در تهران را درکانامه خود داشت، پس از انقلاب بعد از به راهه انداختن موج گسترده ای از ترور علیه شهروندان و مسئولین ایرانی، در سال 1360 از ایران فرار کردند و یک پایگاه نظامی در عراق تشکیل دادند. صدام به عنوان بخشی از استراتژی خود برای بیثبات کردن حکومت مذهبی ایران که با آن در جنگ بود به اعضای مجاهدین خلق آموزشهای نظامی و سلاح داد.
به گزارش نشریه الکترونیکی اینترسپت، گروهک منافقین در سالهای اخیر میلیونها دلار خرج بازآرایی خود کردهاست تا بتواند خود را به عنوان یک گروه سیاسی معتدل معرفی کند که آماده است در صورت تحقق طرح مورد حمایت غرب برای تغییر رژیم، قدرت را در ایران به دست بگیرد. آنها برای دستیابی به این هدف در قدم اول برای خارج شدن از لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا دست به لابیگری زدند و درسال 2012 موفق به انجام آن شدند. با وجود اینکه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، به ظاهر مخالف خروج نام آنها از لیست تروریستی بود، این سازمان توانست با پرداخت پولهای هنگفت از 100 هزار تا 500 هزاردلار به مقامات وقت ایالات متحده، آنها را به مدیحهسرایی از خود وا دارد. مدیحه سراییهایی نظیر مدیحه سرایی روز شنبه گینگریچ در جشن سالانه شاخه سیاسی سازمان مجاهدین در پاریس به نام «ایران آزاد».
اما به نظر آرین طباطبایی، پژوهشگر دانشگاه جورجتاون: «این گروه شبه فرقه مخالف نظام ایران که بنا بر گزارشهای متعدد اعضای متأهل خود را وادار به طلاق میکند و آنها را مجبور میکند سوگند بخورند تا آخر عمر مجرد بمانند، هیچ شانسی برای به دست گرفتن قدرت در ایران ندارند. اگر حکومت فعلی ایران انتخاب اول مردم ایران نباشد، گروهک منافقین حتی انتخاب آخر مردم ایران هم نیست. البته مردم ایران برای این امر دلیل خوبی هم دارند. سازمان مجاهدین در طول جنگ ایران و عراق از صدام حسین حمایت کرد. ناخوشنودی مردم از دولت در آن دوره سبب نشد از یک دشمن خارجی که تهران را با موشکهای اسکاد بمباران میکرد و با سلاحهای شیمیایی صدها هزار ایرانی از جمله غیرنظامیان را میکشت حمایت، کنند. امروزه بیشتر مردم ایران به مجاهدین خلق نگاه منفی دارند، آنها حفظ وضع موجود را به پریدن در آغوش یک فرقه فاسد و جنایتکار ترجیح میدهند.»
به غیر از گنگریچ، جمعی از مقامات سابق از دوحزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در همایش گروهک منافقین در پاریس حضور داشتند. از این افراد می توان به دو نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل یعنی جان بولتن و بیل ریچاردسون؛ مایکل موکازی، دادستان سابق؛ پی جی کراولی، سخنگوی سابق وزارت خارجه؛ فرانسیس تاونسند، مشاور سابق امنیت ملی؛ پاتریک کندی، نماینده سابق کنگره؛ و هووارد دین، فرماندار سابق ایالت ورمونت، اشاره کرد. حتی لیندا چاوز از مقامات سابق در دولت ریگان که با صراحت با نامزدی دونالد ترامپ مخالفت کرده بود، نیز در آن همایش شرکت داشت.
گینگریچ یکی از مقامات و سیاست مداران سابق آمریکایی است که در سالهای اخیر با صدای بلند حمایت خود را از گروهک منافقین و شاخه سیاسی آن «شورای ملی مقاومت» اعلام کردهاست، سازمانی که تنها یک پوشش سیاسی برای هویت فرقهای آن است. گینگریچ حتی زمانی که این سازمان از لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه خارج نشدهبودند از آن حمایت میکرد و هنوز هم موقعیت خود را به عنوان یکی از عالی رتبهترین حامیان آمریکایی سازمان حفظ کردهاست.
دم خور بودن سیاستمداران شناخته شده و مقامات سابق آمریکایی با چنین سازمان بیاخلاق وسنگدلی میتواند ایالات متحده را به یک درگیری باز با ایران دچار کند که نه مدت زمان آن مشخص است و نه تبعاتاش. مردم آمریکا باید از این جهت بسیار نگران باشند. علاوه بر این، این اعلام حمایتها نشان میدهد سیاستمداران و مقامات سابق ما تا چه حد مشتاقاند از هر گروهی که با نظام فعلی ایران درگیر شده باشد حمایت کنند و برایشان مهم نیست این گروه چه قدر بد سابقه باشد. این عادت خطرناکی است که برای سیاست خارجی ما در آینده مسئله ساز خواهد شد.
[1] Newt Gingrich
[2] عدم اعتقاد به برابری افراد در توزیع ثروت و عدم اعتقاد به برابری افراد برای مشارکت در نظام سیاسی و قدرت و حقوق اجتماعی را راستگرایی مینامند. ترویج خصوصیسازی در حوزه اقتصاد مهمترین ویژگی راست بهحساب میآید. نظامهای سرمایهداری غربی راست به شمار میروند.
[3] Contract with America
[4] Washington Examiner
[5] Sean Hannity
[6] Renewing American Leadership
[7] Norman Podhoretz
[8] Hoover Institution
[9] Foundation for Defense of Democracies
[10] Clifford May
[11] Committee on the Present Danger
[12] Committee for the Liberation of Iraq
[13] Richard Perle
[14] James Woolsey
[15] Ken Adelman
[16] Eliot Cohen
[17] Dan Quayle
[18] Paul Begala
[19] Greta van Susteren
[20] Shadia Drury
[21] Leo Strauss
[22] Irving Kristol
[23] Laura Ingraham
[24] Rand Paul
[25] Ted Cruz
[26] Ron Paul
[27] David Wurmser
[28] ThinkProgress
[29] Sheldon Adelson
[30] Miriam
[31] Citizens United
[32] Occupy Wall Street
[33] Peter Wehner
[34] David Frum
[35] Christian Broadcasting Network
[36] Talking Points Memo
[37] Winning the Future: A 21st Century Contract with America
[38] Drill Here, Drill Now, Pay Less (Regnery, 2008)
[39] Rediscovering God in America (2006, Integrity Publishers)
[40] Publishers Weekly