موضوع خروج نیروهای نظامی خارجی از عراق و به طور خاص «نیروهای نظامی آمریکا»، در ماههای اخیر به شدت مطرح بوده است. این موضوع به ویژه از سوی برخی گروههای سیاسی و نظامی شیعی مطرح شده و همچنان در رسانهها به عنوان یکی از خواستههای این گروهها از دولت جدید مطرح میشود. طبیعتا مطرح شدن موضوع خروج آمریکاییها از عراق باعث نگرانی و نارضایتی واشنگتن شده است. چرا که آنها تمایلی به خالی کردن میدان به سود ایران و قدرتگیری بیشتر گروههای نظامی شیعی در عراق ندارند. در این میان، به نظر میرسد تمرکز بر فعالسازی مجدد داعش در عراق و ایجاد ناامنی توسط این گروه محملی جدی برای پافشاری ایالات متحده جهت ادامه حضورش در عراق باشد.
از سوی دیگر شرایط سیاسی و اجتماعی عراق از آغاز تظاهرات در اکتبر (مهرماه 98) تاکنون، شرایط منحصر بفردی بوده است. استعفای نخستوزیر، بحران سیاسی ناشی از اختلافات سیاسی میان گروهها بر سر توافق روی یک گزینه و کنارهگیری دو نخستوزیر مکلف، همه اینها نشان میدهد بغداد به طور جدی درگیر فرآیند پرشتاب و نگرانکننده سیاسی بوده است. حتی اگر سناریوی نقشآفرینی واشنگتن در تجهیز مجدد داعش را کنار بگذاریم، به طور طبیعی این فضای سیاسی و وضع گذار و نبود یک دولت کاملا مستقر باعث توجه کمتر دولت به موضوعات امنیتی خواهد شد و ظهور شکافهایی در حوزه امنیتی را به دنبال خواهد داشت.
در این بین شاید عوامل دیگری نیز در عملیات اخیر داعش در عراق نقش داشتهاند؛ حالت منع آمد و شد که در هفتههای اخیر در شهرهای مختلفی از عراق به دلیل شیوع ویروس کرونا به اجرا درآمد را نمیتوان در افزایش عملیات داعش در این هفتهها نادیده گرفت. از ابتدای ماه آوریل جاری تاکنون 18 عملیات توسط داعش در عراق انجام شده و این تعداد در این بازه قابل توجه است. کرونا هرچند برخی از تحرکات عناصر داعش برای خریدهای نیازهای اولیه مانند مواد غذایی و شارژ موبایل و... را تضعیف کرده اما از سوی دیگر حضور بخش قابل توجهی از نیروهای پلیس و نظامی در شهرها برای کنترل منع آمد و شد شهروندان برای کرونا باعث ایجاد نوعی خلأ در برخی مناطق بوده و باعث شده تا فضا برای انجام عملیات در خلأ ایجاد شده مهیاتر باشد. در این میان البته نباید از ضعف بخش اطلاعاتی هم غافل بود. شواهد و اطلاعات موجود نشان میدهد تمرکز نیروهای عملیاتی در مواجهه با داعش بیشتر روی بعد عملیات بوده و اهتمام به مسائل اطلاعاتی به دلایلی کمتر شده است.
علاوه بر آنچه گفته شد موضوع مشغولسازی نیروهای حشدالشعبی و گروههای منتسب به مقاومت در مواجهه با داعش میتواند ترفندی باشد تا توجه این مجموعهها بیش از آنکه متوجه آمریکا شود متوجه مواجهه با تروریستها باشد.
در عین حال باید توجه داشت داعش از حیث نیروی انسانی و توان مالی متحمل ضربات قابل توجهی شده است. این گروه رهبر کاریزماتیک و شناخته شده خود را از دست داده و رهبر فعلی آن شخصیتی مجهول است که حتی هویت واقعی او مورد تردید است. زمینها و منابع مالی قابل توجهی از دست رفته است و این موضوع در کاهش جذب و یارگیری آنها نقش مؤثری ایفا میکند. علاوه بر اینکه حجم بالای نابسامانی در مناطق سنینشین که عموما تحت کنترل داعش و از حضور آن متضرر شده بودند، باعث شده در حال حاضر افکار عمومی مانند تابستان 2014 پذیرای این گروه نباشد و جذب در این گروه در سایه کمبود منابع مالی یک چالش برای آن است. البته شنیده میشود که اخیرا این گروه در برخی مناطق که حضور نیروهای امنیتی کم رنگتر و ضعیفتر است اقدام به دریافت خراج برای تأمین برخی از هزینهها میکند.
به رغم اینها نباید فراموش کرد که رهبری جدید داعش که مورد انتقاد داخلی نیز هست ترتیب وضعیت و بازسازی وضع را قطعا در دستور کار قرار خواهد داد. این گروه با اینکه منابع مالی گسترده و تجدید شونده سابق را ندارد اما هنوز منابع مالی از گذشته که برخی آن را 400 میلیون دلار تخمین میزنند در اختیار دارد که همچنان آنها را قادر به انجام برخی اقدامات میکند. پایگاه اجتماعی این گروه به طور کامل از بین نرفته و در میان آوارگان عراقی نیز خطر حضور داعش و ظهور نسل جدیدی از آنها وجود دارد. البته ناگفته نماند که تاکنون عملیات انجام شده عمدتا عملیات مؤثری نبوده و بیشتر در حد عملیاتهای بزنودررویی علیه برخی مراکز کوچک پلیس و نیروهای نظامی در مناطق غالبا غیر شهری و کم سکونت بوده است. همین موضوع نشان میدهد فعلا بازیابی توان داعش در این مقدار بوده و به نظر میرسد در کوتاه مدت نیز به همین روال ادامه پیدا کند.