پپه اسکوبار تحلیلگر مستقل مسائل ژئوپلتیک است. او ستوننویس راشاتودی، اسپوتنیک و تام دیسپچ است و با رسانههای مختلف مکتوب، دیداری و شنیداری کشورهای مختلف جهان از ایالات متحده تا شرق آسیا مصاحبه میکند. اسکوبار که متولد برزیل است، از سال 1985 خبرنگار اعزامی به لندن، پاریس، میلان، لسآنجلس، واشنگتن، بانگکوک و هنگکنگ بوده است. حتی پیش از یازده سپتامبر، او حوزه خاورمیانه و شرق آسیا را با تمرکز بر مسائل ژئوپلتیک قدرتهای بزرگ و جنگهای انرژی تحلیل میکرد. اسکوبار نویسنده جهانیسازی (2007)، آبیهای منطقه قرمز (2007)، جهانیسازی اوباما (2009)، و امپراطور هرجومرج (2014) است که همگی آنها را انتشارات نیمبل بوکز چاپ کرده است. آخرین کتاب او 2030 است که در سال 2015 منتشر شد. آنچه در ادامه میخوانید، متن کامل مصاحبه سرویس بین الملل هابیلیان با این تحلیلگر رسانه است.
به نظر شما اولویت اصلی امریکا در سوریه چه بود؟ جنگ؟ داعش؟ القاعده؟ یا سرنگونی دولت سوریه؟
اولویت اصلی امریکا از همان ابتدای بحران سوریه در سال 2011 این بوده که «اسد باید برود»؛ کما اینکه اوباما بارها بر آن تأکید کرده بود. بااینحال، اسد پابرجا ماند و حتی با رویکارآمدن ترامپ هم کنار نرفت، بلکه اکنون با قدرت کامل بازگشته است؛ چون تشکیلات صنعنینظامی و سی آی ای (بالاترین سطح سرویس های اطلاعاتی دولت آمریکا) میدانند که جنگ نیابتی در سوریه را باختهاند. اکنون شاهد دومین مرحله از جنگ سوریه هستیم که به مراتب پیچیدهتر از مرحله اول خواهد بود. در این مرحله، آمریکاییها از ترک سوریه امتناع میکنند. حتی آنها یک پایگاه نظامی هم در شمال شرق سوریه تأسیس کردهاند و در آنجا به نیروهای گروهک تروریستی کردِ «یگانهای مدافع خلق» (YPG) آموزش میدهند و تصمیم دارند آن را گسترش دهند. آمریکاییها حداقل 2000 سرباز در آنجا دارند، ولی میخواهند جنگ را به گونهای ادامه دهند که بدون درگیرکردن نیروهای خود، بتوانند به مواضع نیروهای چهار به علاوه یک، یعنی روسیه، سوریه، ایران، عراق و حزب الله، که برندگان مرحله اول جنگ در سوریه بودند، ضربه بزنند و بهخصوص ارتباط میان ایران، سوریه و حزب الله را مورد حملات پیدرپی قرار دهند. این اولویت امریکا و اسرائیل است.
چه عاملی باید بیشتر مورد توجه کارشناسان مسائلی از قبیل تروریسم و تصمیمگیرندگان در زمینه مقابله با تروریسم باشد: پیوستن جوانان به شبکههای گروههای تروریستی یا تمایل آنها به سبک زندگیای که مبلغان سلفی ارائه میکنند؟
ببینید، داعش در رادیکالیزهکردن جوانان ناراضی در اروپا مخصوصاً بهصورت آنلاین بسیار موفق عمل کرده است. برای شما مثالی میزنم، شما یک جوان بیکار مسلمان در حومه شهر پاریس هستید و به عنوان شهروند درجه دو یا سه با شما برخورد میشود، شما بیکارید و احتمال اینکه کار پیدا کنید تقریبا صفر است و هیچ پولی هم ندارید و تقریباً همه جا با شما تبعیضآمیز برخورد میشود. سپس انجمن برادری را پیدا میکنید که در آن جنگ به عنوان جهاد برای داعش را پیشنهاد میدهد و شما آن را میپذیرید و به شما حقوق پرداخت میشود. در آنجا انسانهایی را خواهید دید که مانند شما هستند و گویی که شما با آتش در جنگ واقعی غسل تعمید میشوید و درست برعکس گذشته احساس میکنید که قدرت دارید و زندگی شما معنا پیدا کرده است. خوب داعش در پیداکردن چنین انسانهایی در سرتاسر اروپا به خصوص در فرانسه، هلند، بلژیک، کمی در آلمان و کمی در بریتانیا بسیار موفق بوده است. ولی از این به بعد نمیدانیم چه خواهد شد؛ چون داعش قلمرو خود در سوریه و عراق را از دست داده است و باید دید که آیا آنها همانطور که در سال گذشته عمل میکردند، میتوانند همچنان موفق باشند یا نه.
سوال آخر، موضع دولت آمریکا در قبال این جهادیها چیست؟
دولت ایالات متحده به طور جدی به جمعآوری جهادیها از سراسر جهان و آموزش و استخدام آنها مشغول است. اکنون با تحقیقات افرادی مثل اسکات بنت، میدانیم که بعضی از جهادیها را حتی در اواخر دهه 1990 به پایگاههای آموزشی و نظامی ایالات متحده در آمریكا آوردهاند. دولت آمریکا در نقاط مختلف جهان این از تروریستهای نیابتی برای پیشبرد اهداف خود از طریق بیثباتسازی استفاده میکند و از این حیث جلوتر از هر کشور دیگری است.