خاتم النبیین(ص) مبشر صلح و برادری

با تبریک به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد پربرکت پیامبرعظیم الشأن اسلام صلوات علیه و آله

 

Vahdat

پر ارزش ترين فرازهای تاريخ صفحاتی است که از زندگی مردان بزرگ بحث می کند . در ميان اين مردان بزرگ تاريخ ، هيچ يک به اندازه حضرت محمّد (ص) ، پيامبر بزرگ اسلام زندگی پر موج ، پر حادثه و پر انقلاب نداشته است . هيچ يک با اين سرعت در محيط خود ، وسپس در تمام جهان چنين نفوذ عميقی نکرده است . هيچ يک از آنها از ميان چنان جامعه ای منحط و عقب افتاده ، تمدنی آنچنان عالی و شکوهمند به وجود نياورده است . در اين نوشتار سعی خواهيم کرد به تلاش حضرت رسول (ص) در جهت « اتحاد » و « انسجام » میان مسلمانان بپردازيم .

حضرت محمد (ص) که به سوی جهانيان فرستاده شد ، آيينی عرضه کرد که از بارزترين برنامه های اساسی آن ايجاد مساوات ميان همه ملت ها و کنار گذاردن موهومات فرقه ای ، طبقاتی بود .حضرت رسول در عصری ظهور يافت که تعصّبات جاهلانه به اوج خود رسيده بود و هر ملّتی خود را گرامی می شمرد و نسبت به آن چه که بود خود را برتر می پنداشت و نژاد خويش را بهترين نژاد می دانست . اعراب به قبيله هايی تقسيم می شدند و هر قبيله ای بر اين باور بود که قبيله اش از ساير قبايل برتر است . بدين جهت قبايل با يکديگر پيوند قرابت و خويشاوندی برقرار نمی ساختند و خود را چون اخگرها و ريگ های تفتيده می ناميدند و به آتشی که از آن پرهيز می شود و کسی جرأت لمس کردن آن را ندارد ، تشبيه می کردند . چون پيغمبر اکرم(ص) ظهور يافت اين اخگرها را در هم فرو ريخت و با سخن پروردگار در ميان آنان ندا درداد :

« ای مردم ! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و به صورت ملّت ها و قبايل قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد . البته گرامی ترين شما نزد خداوند ، با تقوا ترين شماست )1 . آنگاه رفتار پيامبر اکرم در اداره امور مسلمانان بر پايه عالی يعنی از بين بردن تعصبات قومی و ويران ساختن عوامل جدايی و پراکندگی گذاشته شد .

به راستی هيچ موضوع و شخصيّتی را سراغ نداريم که بتواند به اندازه اين شخصيت بزرگ پيام آور صلح و برادری و به عنوان محور و عامل وحدت و انسجام اسلامی شناخته شود . خلق وخوی الهی پيامبر اعظم (ص) ، رحمت و عطوفت آن حضرت ، مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار می آمد و با تعبير « انّک لعلی خلق عظيم » توصيف شد . تعبيری که تنها درباره پيامبر (ص) به کار رفته است .

پيام رسول اعظم(ص) برای همه اديان به ويژه اديان الهی و همه جامعه بشری پيام وحدت ، همدلی و همگرايی بود ه است . با توجه به آيه 64 سوره آل عمران پيامبر نه تنها خواستار وحدت ميان مسلمين است بلکه اين امر را به يهود و نصارا نيز تعميم داده است . و در اين آيه آنها را به توجه به وجوه مشترک ميان سه دين الهی دعوت می کند که کنار هم قرار بگيرند و رو درروی يکديگر نايستند .

امام علی (ع) « درباره نقش تعيين کننده و سرنوشت ساز حضرت رسول در جهت اتّحاد و يکدلی » و « انسجام » مسلمانان می فرمايند : « خداوند با نعمت پيامبر اکرم ( ص ) و دين اسلام ، بنی اسماعيل و ساير مسلمانان را متحد و برادر ساخت و پروبال کرامت خود را بر آنها گشود ، نهرهای مواهب خود را به سويشان جاری گرداند و آنان را به نعمت و قدرت و عظمت و عزت رساند و حکومتی پايدار نصيبشان ساخت به طوری که کسی قدرت درهم شکستن نيروی آنان را نداشت )2 .

پس از اقامت رسول خدا در مدينه ، قبايل ساکن مدينه که سال ها با يکديگر نزاع و اختلاف داشتند ، با پيمان مؤاخات ميان آنان همبستگی و الفت برقرار شد . به گونه ای که حضرت عهدنامه ای ميان مهاجران و انصار از يک طرف و يهوديان مدينه از طرف ديگر نوشت و يهوديان را در دين و دارايی خويش آزاد گذاشت و شرايط ديگر بر آن افزود از جمله اين که مسلمانان و يهوديان مانند يک ملّت در مدينه زندگی کنند و در انجام مراسم دينی خود آزاد باشند و به هنگام وقوع جنگ عليه دشمن به يکديگر کمک کنند و شهر مدينه را محترم بدانند و به هنگام بروز اختلاف و رفع آن ، شخص رسول خدا را به داوری بپذيرند و هشت ماه بعد از هجرت بود که رسول خدا ميان مهاجر و انصار قرار برادری نهاد که در راه حق ، يکديگر را ياری دهند و پس از مرگ از يکديگر ارث برند . و نخستين قدم را در تشکيل حکومت ، بر مبنای « اتحاد ملّی » و « انسجام اسلامی » گذاشتند .

اهميّت اين موضوع در آنجا مشخص می شود که در نظر بياوريم که « منافقين » چقدر کوشيدند تا روابط مسلمانان اوس و خزرج و مهاجر و انصار را به تفرقه و دشمنی مبدل سازند و در اين جا متوجه خواهيم شد که در اين زمينه چه اندازه دقت نظر و حسن تشخيص و مآل انديشی به کار رفته است . قرآن به مسلمانان توصيه می کند که « و همگی به ريسمان خدا [ = قرآن و اسلام و هرگونه وسيله وحدت ] چنگ زنيد و پراکنده نشويد ! و نعمت ( بزرگ ) خدا را بر خود به ياد آوريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد و او ميان دلهای شما الفت ايجاد کرد و به برکت نعمت او ، برادر شديد ! و شما بر لب حفره ای از آتش بوديد ، خدا شما را از آن نجات داد )3 درسايه اين نعمت عظيم الهی ، مسلمانان با تعداد اندکی در جنگ بدر بر دشمنان خود پيروز شدند امّا در جنگ احد در اثر نزاع و اختلاف با شکست مواجه گرديدند .

در جريان فتح مکه اوج گذشت و رأفت اسلامی حضرت رسول(ص)را در جهت اين اتّحاد می بينيم هنگامی که ابوسفيان که در امان عبّاس ابن عبدالمطلب عموی پيامبر بود به محضر حضرت رسيدند . وقتی چشم پيامبر به ابوسفيان افتاد گفت : آيا وقت آن نشده است که بدانی جز خدای يگانه خدايی نيست ! ابوسفيان در پاسخ حضرت گفت : پدر و مادرم فدای تو باد چقدر بردبار و کريم و با بستگان خود مهربانی ! و اين جمله را بار ديگر تکرار کرد . با اين که ابوسفيان در طول بيست سال بزرگترين ضربه ها را بر اسلام و مسلمانان وارد ساخته بود . با اين وصف ، پيامبر روی مصالحی به ابوسفيان مقامی داد و جمله ی تاريخی خود را که حاکی از يک جهان بزرگی روح است به اين صورت بيان کرد : « ابوسفيان می تواند به مردم اطمينان دهد که هر کس به محيط مسجدالحرام پناهنده شود و يا سلاح به زمين بگذارد و بی طرفی خود را اعلام کند و يا در خانه اش را ببندد و يا به خانه ی ابی سفيان پناه برد از تعرّض ارتش اسلام محفوظ خواهد ماند »4 .

و در همان جريان فتح مکه بود که حضرت که منادی حقيقی آزادی است برای تحکيم تساوی انسان ها و جامعه ها فرمود : « همه مردم در روزگار گذشته و حال ، مانند دانه های شانه مساوی و برابرند و عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتری ندارند )5، فضيلت ، تقوی و پرهيزگاريست » و با اين بيان ، همه گونه امتيازات ناروا و تضييقات بی حد و حساب را از ميان ملل جهان برداشت و کاری را که اعلاميه ی حقوق بشر و يا منشور آزادی و برابری بشر با آن همه سروصدا ، انجام نداده است ، او در آن روزگار پيشين انجام داد .

قسمتی از سخنان تاريخی پيامبر در مسجدالحرام که اجتماع عظيم و با شکوهی در مسجدالحرام ، گرد خانه ی خدا پديد آمده بودند ، مربوط به اتحاد و اتفاق مسلمانان و حقوقی است که مسلمانان بر گردن برادر مسلمان خود دارد ، می باشد . آنجا که فرمود : مسلمان برادر مسلمان است . وهمه مسلمانان برادر يکديگرند و در برابر اجانب حکم يک دست دارند .خون هر يک با ديگری برابر است )6 .

پيامبر رحمت به روش های گوناگون با قبيله ها و اشخاص برخورد می کردند تا اين « اتحاد » و « انسجام » و بالنهايه با رسيدن به وحدت به وجود بيايد . در همين جهت است هنگامی که پيامبر از « مالک بن عوف » مرد سرسخت قبيله « نصر » و آتش افروز نبرد ، سئوال کرد و از وضع وی پرسيد ، همگی گفتند او به طائف پناه برده و با قبيله ثقيف همکاری می کند ، پيامبر فرمود : اين پيامرا از من به او برسانيد که اگر اسلام آورد و به ما بپيوندد، من کسان او را آزاد می سازم و يک صد شتر نيز به او می بخشم . نمايندگان « هوازن » پيام پيامبر(ص) را به او رسانيدند و او که وضع ثقيف را متزلزل می ديد و از قدرت روزافزون اسلام آگاه بود تصميم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپيوندد ، هنگامی که اسلام آورد پيامبر طبق وعده ای که به او داده بود با وی رفتار کرد . سپس او را سرپرست مسلمانان قبيله های « نصر » و « ثماله » و « سلمه » قرار داد 7 .

يا در غزوه تبوک که گرويدن ملّت های عرب به آيين اسلام و انسجام اسلامی هدف بود . يکی از همين هيأت ها « قبيله ی ثقيف » بود که « عروة بن مسعود » ثقفی که يکی از سران قبيله ثقيف بود و از پيروزی بزرگ ارتش اسلام در سرزمين تبوک آگاه شد پيش از آن که پيامبر به مدينه وارد شود ، خود را به محضر پيامبر(ص) رسانيد و در محضر آن حضرت اسلام آورد و اجازه خواست که به سوی طائف برود و قبيله ی خود را به آيين يکتاپرستی دعوت کند . پيامبر او را از سرانجام اين دعوت بيم داد و فرمودند : « می ترسم در اين راه جان خود را از دست بدهی » و همينگونه هم شد .هنگامی که عروه در غرفه خود مشغول سخن گفتن و دعوت به اسلام بود ، او را با رگبار تير از پای درآوردند . افراد قبيله ثقيف پس از کشتن عروه سخت نادم و پشيمان شدند و تصميم گرفتند که يک نفر را به عنوان نماينده ی خود به مدينه اعزام دارند تا رسول خدا وارد خبر شود و آمادگی قوم « ثقيف » را برای پذيرفتن آيين توحيد تحت شرايطی اعلام دارد . پيامبر دستور داد که برای اقامت و پذيرايی هيأت ثقيف خيمه ای در نزديکی مسجد بزنند . هيأت نمايندگی به حضور پيامبر رسيدند با اين که به آنها گفته شده بود از هر نوع سلام و تحيّت جاهل دوری جويند ولی از آنجا که تکبر و نخوت جزو سرشت اين قبيله شده بود ، آنان به شيوه دوران جاهليت سلام گفتند و پيام و آمادگی قبيله ثقيف را برای پذيرفتن اسلام رسانيدند با اين حال در جهت انسجام مسلمانان پيامبر از قتل عروه گذشتند وتنها با گرفتن ديه برای خانواده او رضايت دادند و از بعضی شرايط که ضروری به نظر نمی رسيد گذشتند و عهدنامه ای شامل مواد وشرايطی به امضائ پيامبر (ص)رسيد.(8 )

پی نوشت ها

1- حجرات 13.

2- نهج البلاغه خطبه 5 .

3- آل عمران 103.

4- شرح ابن ابی الحديد ، ج 17، ص 268 و نيز مغازی واقدی ج 2، صص 816 – 818 .

5- مغازی واقدی ج2، ص 836 .

6- روضه کافی ، ص246 نيز سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص 412 .

7- سيره ابن هشام ، ج 2 ،ص 491 .

8- سيره حلبی ، ج 3 ، ص 243 ، سيره ابن هشام ، ج 2 ، صص 543 – 456 .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31