حکایت آن 13 پرستوی مهاجر

14010812000702638031127843954403 62519 PhotoN

صدای آرشام سرایداران، هنوز در گوشم می‌پیچید: جای عجیبی بود، تا به حال، چنین جایی نرفته بودم. من بودم و مامان، بابا و 10 نفر دیگر...

بانویی به همراه دو پسرش وارد صحن شد و پس از سلام دادن به حضرت احمد ابن موسی(ع) به سمت ضریح رفتند. پدر بچه ها نیز از قسمت مردانه وارد و مشغول زیارت شد.

بارگاه ربانی شاهچراغ، با شکوهِ همیشگی خود زائران را فرا می‌خواند و هر کسی در گوشه‌ای به ذکری مشغول بود. تعدادی نیز اطراف ضریح، حاجت خود را مطرح می‌کردند.

دقایقی بعد/ اطراف ضریح

خانواده زائر، اطراف ضریح به نیایش مشغول شدند. آنها جشن و سرور در پیش رو داشتند و مادر برای خوشبختی و سعادت دخترش، بیش از هر چیز دیگر دعا کرد.

صدای اذان مغرب در فضا می‌پیچید و او دست دو فرزندش را گرفت و به سمت شبستان امام خمینی (محل برپایی نماز جماعت) حرکت کرد.

پسر کوچک دستش را روی آیینه‌کاری دیوار حرم می‌کشید و مادر به "آرتین" تاکید کرد که سریع‌تر با آنها به شبستان بیاید. دست آرتین بار دیگر در دست مادر قفل شد و لبخند مادر، احساس امنیت را به دو پسرش، آرتین و آرشام هدیه کرد.

14010810000557 Test PhotoN

مقابل شبستان امام خمینی/ غروب آفتاب/ همان وقت

مردی همراه دو پسرش به سمت شبستان امام خمینی روانه شدند. پسر کوچکتر بازیگوش بود و سعی می‌کرد برادرش را نیز به بازی وادارد.

کنار حوض بزرگ وسط محوطه، هر سه ایستادند. مرد وضو می گرفت و پسر کوچکتر، دستانش را زیر آب حوض می‌برد و روی سر و صورت برادر می‌پاشید.

برادر بزرگ‌تر -علی‌اصغر- اما فقط با لبخند او‌ را همراهی می‌کرد و آرام به صدای اذان گوش می‌سپرد.

علی‌اصغر آستین لباسش را بالا زد و با نگاه به پدر، تمرین وضو را آغاز کرد. نگاه تحسین آمیز پدرش، او را بیشتر مصمم کرد. هر سه به سمت جایگاه نمازگزاران حرکت کردند.

 

14010814000686 Test NewPhotoFree

صحن حرم شاهچراغ/ خادمِ مسافر

مردی مسن با پوشش خدام حرم، به رتق و فتق امور مشغول بود. به خوشرویی با زائران احوالپرسی می‌کرد و ته‌ لهجه گیلکی او نشان می‌داد که از خدام افتخاری است که برای خدمت به حرم آقا شاهچراغ، مسافتی طولانی را طی کرده است.

حسنعلی پورعیسی، خادمی که از لنگرود گیلان، در ماه یک شب را به عشق احمد ابن موسی(ع) به شیراز سفر می‌کرد.

دل باید با عشق قرین باشد برای طی کردن مداوم این مسافت طولانی در فواصل زمانی کوتاه. و این خادم ، عاشق بود. این موضوع از عرض ارادتش به ساحت شاهچراغ و سلوکش با زائران مشخص بود.

14010814000688 Test NewPhotoFree

روبروی ورودی حرم/ همان وقت

مردی چشم به گنبد و بارگاه شاهچراغ دوخته بود و با ذکری زیر لب به سمت زیارتگاه در حرکت بود. دست ارادت به سینه گذاشت و خالصانه سلام داد.

آرام و با طمانینه به سمت ضریح رفت و آنجا به مناجات پرداخت. چشمانش با نور سبز داخل ضریح تلاقی کرد و لحظه به لحظه، جانش شیفته‌تر گشت. شیفته زیارت و مناجات.

صدای اذان او را به سمت شبستان امام کشاند و همراه سایر زائران برای آغاز نماز جماعت، آماده شد.

این زائر، محمدولی کیاسی، از آزادگان دفاع مقدس بود که سال‌ها با دشمنان انقلاب و اسلام مبارزه کرده بود.

14010808000981 Test NewPhotoFree

هنگامه واقعه

زائران صفوف نماز را مرتب کرده و در انتظار آغاز نماز ایستادند که ناگهان صدایی عجیب و مهیب، جماعت را مضطرب و متحیر کرد.

جوانکی مسلح، متزلزل و سردرگم به سمت شبستان حمله کرد. در چشم بر هم زدنی، شروع به تیراندازی کرده و چند نفر از حاضران را زخمی نمود. تعدادی زیادی از زائران، چنان غافلگیر شدند که فرصت فرار یا هر گونه واکنشی نداشتند و چند نفر دیگر به دنبال مخفی‌گاه گشتند.

اما جوانک تروریست، رحم و مروت نداشت و هر کس در تیررس او قرار گرفت را مورد هدف قرار داد.

در آن آشفته بازارِ عقده‌گشایی تکفیری‌ها، 13 نفر شهید و 26 مجروح شدند. پس از آن شهدا و جانبازان حرم شاهچراغ، هر کدام طوماری از مظلومیت مردم شریف ایران شدند و سندی بر پلیدی گروهک‌های تکفیری.

14010808000349 Test NewPhotoFree

من و آن 12 نفر دیگر

جای عجیبی بود، تا به حال چنین جایی نرفته بودم. طبیعت جذاب و زیبایی داشت. من بودم و مامان، بابا و 10 نفر دیگر. اما خواهر و برادر کوچکترم، در جمع ما نبودند. هر چه به دنبالشان گشتم، آنها را ندیدم.

ما 13 نفر زیر سایه درختانی بسیار بلند و پرطراوت، نشسته بودیم و میوه‌های خوشرنگ و لعاب و تازه در ظرف هایی که نقش و نگار داشت، در مقابلمان بود.

در کنار سکویی که نشسته بودیم، نهرآب گوارایی جاری بود، دست به آب زدم اما مثل آب معمولی نبود، انگار می‌درخشید. اصلا آنجا همه چیز رنگ و عطر دیگری داشت. مادرم میوه‌ای به سمتم آورد و آن را خوردم. طعم میوه هم تفاوت داشت...

14010812000719 Test NewPhotoFree

از خواب بیدار شدم اما صدای آرشام سرایداران، هنوز در گوشم می‌پیچید: جای عجیبی بود، من بودم و مامان، بابا و 10 نفر دیگر و...

شبی دیگر خواب مصدومان را می‌بینم. خانواده‌های آنها پشت در بیمارستان نگران وضعیت مصدومان هستند و از پرستاران جویای احوال آنها می‌شوند.

در خواب و بیداری، تصاویر حادثه تروریستی حرم شاهچراغ در ذهنم تداعی می‌شود و مگر می‌شود به این سرعت همه چیز را فراموش کرد؟

دلم برای حرم و آن چه بر او گذشته است، سوگواری می‌کند. به دلم می‌گویم آرام و قرار بگیر. می‌گوید آرام گرفتن نمی دانم! وقتی قرار بی‌قراران، غرق در خون انسان‌های بی‌پناه و بی‌گناه شد. وقتی کاشی‌های حرم مطهر از خون مرد، زن و کودک، گلگون شد. چگونه به این آسانی، آرام و قرار بگیرم؟

گفتم زیر علمش، رقص کنان باید رفت. دل به سماع درآمد اما راه نپیموده، سرنگون شد!

ای دل غزلت را بخوان، چون خانواده‌ شهیدان حرم هنوز به اندوه نبودن عزیزان خود عادت نکرده‌اند. هنوز به دشواری‌ روزهای پس از آنها انس نگرفته‌اند. هنوز دلشان با نبودن عزیزانشان، بیگانه است.

ای دل غزل بخوان که غزلت،‌ دل‌آرامم می‌کند. مرثیه بخوان و مدیحه سر کن.

حادثه ای عجیب و تلخ پشت سر گذاشتیم. علی‌اصغر گویینی در آغوش پدر جان سپرد و آرتین سرایداران، پدر، مادر و برادر را یکجا از دست داد... تعدادی خانواده داغدار شدند و تعدادی دیگر پرستار مجروحیت عزیزانشان شدند.

پس از واقعه

مسئولان امنیتی، قضایی و انتظامی از همان بدو حادثه به بررسی ابعاد این حادثه تروریستی پرداختند.

معاون اول رئیس جمهوری، وزیر کشور و معاون قوه قضاییه، در پی این اتفاق تلخ و به منظور بررسی و اطلاع از روند پیگیری ابعاد عملیات تروریستی حرم شاهچراغ(ع)، به شیراز سفر کردند.

محمد مخبر طی دلجویی و عیادت از مجروحان حادثه ضمن اشاره به اینکه با عاملان حادثه تروریستی حرم شاهچراغ برخورد قاطع می‌کنیم اظهارداشت که بر سر امنیت ملی با کسی مماشات نمی‌کنیم.

حجت الاسلام محمد مصدق، معاون اول قوه قضائیه که در آیین تشییع پیکر مطهر شهدای حادثه تروریستی به شیراز سفر کرده بود، ضمن بیان این مورد که اجازه نمی‌دهیم خون شهدای حرم مطهر شاهچراغ(ع) پایمال شود و قوه قضائیه با قاطعیت و جدیت پیگیر نقش عاملان اصلی، مباشران و محرکان این پرونده خواهد بود این اطمینان را به شهروندان داد که خادمان مردم در دستگاه قضائی، امنیتی و انتظامی همه تلاش خود را معطوف خواهند کرد تا عاملین این جنایت هولناک به مجازات قاطع و قانونی خود برسند.

رئیس‌کل دادگستری فارس، دادستان شیراز، فرمانده انتظامی فارس و استاندار فارس نیز هر کدام این حادثه را در چارچوب مجموعه مرتبط، پیگیری کرده و نتایج را به مردم اعلام کردند.

عامل اصلی، حامد بدخشان که در روند حادثه زخمی شده بود به هلاکت رسید و عامل دوم نیز چهار روز پس از این اتفاق شوم، توسط ماموران امنیتی دستگیر شد.

همچنین طبق اعلام وزارت اطلاعات، ۶ نفر از عوامل پشتیبان تیم تروریستی حمله به حرم شاهچراغ شناسایی و بازداشت شدند.

14010814000075 Test NewPhotoFree

سنگ تمامِ مردم برای شهدای حرم سوم اهل بیت

صبح روز شنبه، هفتم آبان، خیابان‌های مرکزی شیراز از جمعیت سرازیر شد. همه حضور یافته‌اند تا به بدخواهان بفهمانند "ما ملت شهادتیم" و ما را از تهدیدهای توخالی و پوشالی بیم ندهید.

جمعیت برای تشییع شهدای حرم، رود روانی شد که می‌خروشید و پایان نداشت.

جمعیتی حدود 100 هزار نفر، پیکرهای شهدا را مشایعت کردند. خیابان‌‌های مسیر تشییع و 2 میدان امام حسین و شهدا، مملو از جمعیت شد.

 

تجدید پیمان مردم انقلابی شیراز با آرمان‌های ایثار و شهادت، بار دیگر جلوه‌گر شد و حاضران در مراسم خروشان به سمت میعادگاه عاشقی و محل تدفین شهدا -حرم سوم اهل بیت- در حرکت بودند و در این میان، نوجوانان و جوانان، نسلی که از جماعت برانداز هر که رسید، سعی در گمراه کردن افکارشان نسبت به انقلاب و جهاد داشت، حضور پر رنگی داشتند.

مراسم تشییع در مشهد و در جوار بارگاه امام هشتم، امام رضا(ع) نیز برگزار شد.

روز یکشنبه مراسم تدفین با شکوهی تمام عیار برگزار شد. از شهدای استان فارس 6 شهید در حرم شاهچراغ، یک شهید در مرودشت و شهید دیگر در فسا خاکسپاری شدند.

شهدای استان‌های دیگر نیز جهت تدفین، به همدان، گیلان و... انتقال یافتند.

منبع: فارس


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31