ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، بار دیگر پرده از آن پنجه آهنینی برداشت که آمریکا بر گلوی مردم منطقه قرار داده و سعی میکند هر چهرهای را که مدافع استقلال و آزادی مردم در غرب آسیا باشد با شیوههایی تروریستی از پیش رو بردارد.
پیش از این ایران، ارتش ایالات متحده را تروریست نامیده بود و حالا با ترور شهید سلیمانی، روشن شد که این توصیف برای نیروهای آمریکایی کاملاً دقیق و صحیح بوده و ارتش آمریکا نه یک نیروی ملی برای حفظ منافع آمریکا، بلکه ارتشی اشغالگر و استعماری است که درست همانند دیگر متحدان آمریکا ازجمله داعش و القاعده، با چهرههای محبوب منطقه برخورد میکند و با ترور، جان آنها را میگیرد.
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا البته ترور سردار سلیمانی را قانونی توصیف کرده است. این حرف البته در منطق آمریکاییها غلط نیست؛ چراکه قانون برای واشنگتن و کاخ سفید، یعنی آنچه سیاستهای آمریکا را توجیه میکند و این قانون میتواند گاه بهسان قانون جنگل، کاملاً متکی بر زور و نیروی نظامی باشد.
خطای محاسباتی آمریکا اما آنجاست که میخواهد با پهپاد و جنگده و ناو جنگی به جنگ محبوبیت فکری و ایدئولوژیک ایران در منطقه برود. آمریکاییها این واقعیت را در نظر نمیگیرند که دلیل محبوبیت سردار سلیمانی و چهرههای دیگری در محور مقاومت مانند او، نه توان بالای نظامی، که قدرت فکری و معنویت و صداقت سیاسی نهفته در رفتار اوست.
ایران، دارای قدرت نرم و قدرت نفوذ در دلهای مردم منطقه است. این محبوبیت با ترور نهتنها از بین نمیرود، بلکه بیشتر هم خواهد شد و مگر نه این است که محبوبیت فعلی ایران در کشورهای منطقه، مرهون شهادت دیگر مبارزان انقلابی است که از سوی آمریکا یا دیکتاتورهای متحدش در سالهای گذشته جان باختهاند؟
با این وجود تروریستهای آمریکایی قدرت درک این واقعیت را ندارند که هرچه بیشتر در امور منطقه دخالت کنند، کمتر نتیجه میگیرند. دونالد ترامپ بد نیست از مقامات سابق کشورش درباره تجربهشان در افغانستان بپرسد یا از فرجام جنگ ویتنام عبرت بگیرد. آمریکا نه فقط محبوبیت، که نفوذ و قدرت خود را در منطقه از دست داده است و برای همین است که درست مانند یک گروه تروریستی شکستخورده ترور میکند و میگریزد.
افول قدرت آمریکا یکی از نشانههایش، همین است که دولتی رسمی به یک گروه تروریستی تقلیل یابد. تروریسم دولتی آمریکا سالهاست که از این شیوهها برای حذف رهبران جهان استفاده میکند و سکوت کشورهای دیگر در برابر این فرقه تروریستی جهانی باعث شده تا خطر تروریسم دولتی آمریکا هر سال بیش از سال بعد دامنگیر کشورها شود.
گرچه کاخ سفید فکر میکند که ممکن است با ترور سردار سلیمانی بر روی افول موقعیت خود سرپوش بگذارد، اما آینده نشان خواهد داد که این ترور نه فقط اوضاع آمریکاییها را بهتر نمیکند، بلکه ضعف آنان را بیشتر نمایان خواهد کرد که این خود زمینهساز پیروزیهای آینده جبهه مقاومت خواهد بود.