تروریسم حزب دمکرات کردستان ایران

Demokratاشاره

این مقاله در صدد است با مروری بر چگونگی ظهور جریان قوم گرایی و شکل گیری حزب دمکرات کردستان، رویارویی این حزب با انقلاب اسلامی و تروریسم آن را مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور، ابتدا ظهور گرایش های موسوم به ناسیونالیسم کردی و ورود آن به ایران مورد بحث قرار می گیرد. سپس درباره شکل گیری حزب دمکرات کردستان مطالبی بیان می شود.

در ادامه عملکرد این حزب و رویارویی آن با جمهوری اسلامی که تروریسم یکی از پیامدهای آن بود، بررسی می شود. در نهایت نیز با تأکید بر نقش رژیم بعث عراق در افزایش خشونت های این حزب نتیجه بحث ارائه می شود. البته سخن گفتن درباره رفتار خشونت بار حزب دمکرات کردستان فرصتی بیش از یک مقاله می طلبد که امید است بتوان در آینده ای نزدیک به آن پرداخت.

  • مقدمه

تروریسم در ادبیات سیاسی بسیاری از کشورها همواره به عنوان یک موضوع مهم امنیتی مطرح بوده و در عصر حاضر به عاملی برای دخالت، ماجراجویی و تنش آفرینی در عرصه بین المللی تبدیل شده است. در این میان ایران به دلیل وجود گروه ها و جریان های خشونت محور، از جمله کشورهایی است که پدیده تروریسم از ابتدای پیروزی انقلاب با امنیت آن پیوند خورده است.

جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در شرایطی که فاقد یک سیستم اداری، سیاسی و انتظامی قوی بود، دچار این پدیده شد، نظیر شورش گروه های مخالف در کردستان، خوزستان، جنگل های شمال، آمل و ترکمن صحرا که با هدف تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد شدند. این وقایع هنگامی حادث شدند که نظام جمهوری اسلامی در حال شکل گیری بنیادها و پایه های حاکمیت خویش بود و نیروهای انقلاب درگیر مسائل آن بودند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مناطق کردنشین شمال غرب صحنه یکی از بحران هایی بود که نیروهای دولت نوپای ایران و گروه های جدایی خواه، دو مولفه اصلی این صحنه به شمار می آمدند. در یک سو دولت جهت برقراری امنیت می کوشید و در سوی دیگر گروه های شورشی با عملیات تروریستی با نظام مقابله می کردند که برآیند این دو مولفه در صحنه، بروز بحران و درگیری های نظامی و ایجاد ناامنی های پی در پی در طول ماه های اولیه پس از پیروزی انقلاب بود.

وقوع بحران هایی مانند آنچه در کردستان رخ داد متعاقب پیروزی انقلاب به دلایل تئوریک بسیار محتمل و به لحاظ تجربه تاریخی اجتناب ناپذیر بوده است. با خلأ قدرت رخ داده بر اثر سقوط رژیم پیشین و ضعف دولت مرکزی جدید به علل مختلف (نوپایی، از هم پاشیدگی سیستم های اطلاعاتی – امنیتی و حتی ارتش، عدم شکل گیری نهادهای جدید نظام تازه تأسیس، عدم استقرار کامل، هجوم عناصر وابسته به نظام پیشین و عوامل بیگانه به مناطق حاشیه ای دارای زمینه اختلافات قومی – مذهبی و ...) وقوع این گونه بحران ها به میزان زیادی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

سیاست جمهوری اسلامی ایران از آغاز این منازعه خدمت به مردم و دوری از جنگ و درگیری بود. حزب دمکرات کردستان به عنوان یکی از جریان های عمده در شکل گیری بحران کردستان ضمن جلوگیری از خدمت رسانی نهادهای دولتی، بر این باور بود که با توجه به محیط داخلی و محیط خارجی، نظام جمهوری اسلامی با بحران حاکمیت روبرو بوده و در آینده ای نه چندان دور سقوط خواهد کرد.

حزب دمکرات بر اساس چنین تحلیلی کوشید پادگان های نظامی منطقه را خلع سلاح کند و با ایجاد تشکیلات سیاسی و نظامی خودخوانده، اجازه برقراری حاکمیت در مناطق کردنشین را به دولت ندهد. آنها با توسل به اقدامات تروریستی، تمامی تلاش های دولت و نمایندگان اعزامی حضرت امام خمینی (ره) را برای جلوگیری از برخورد نظامی با شکست مواجه ساختند.

اول. ظهور قوم گرایی کردی در آغاز قرن بیستم

اگرچه از برخی شورش های کردی مانند شورش شیخ عبیدالله شمزینان در سال های دهه 1890 میلادی که هدف آن اتحاد کردهای امپراتوری عثمانی و کردهای ایران در قالب یک کشور واحد بود به عنوان آغاز ناسیونالیسم کردی تعبیر شده است، ولی تشکیل جدی این جریان در سالهای نخست قرن بیستم و در خلال تحولات سیاسی ای صورت گرفت که به اقتدار ترک های جوان در ترکیه منجر شد (1).

سازمان های کردی چون " جمعیت ترقی و تعاون کُرد"  یا " هیوا"  که در این مرحله تشکیل شدند، بیشتر اهداف فرهنگی را دنبال می کردند. شکست امپراتوری عثمانی در جنگ اول جهانی و موج ناسیونالیستی گسترده ای که بخش های وسیعی از جهان را در آن شرایط فراگرفته بود و ایجاد کشورهای جدید که به تدریج با انگیزه های ناسیونالیستی در اروپای شرقی، خاورمیانه و شمال آفریقا که جزو قلمرو عثمانی محسوب می شدند، به وجود می آمدند، محافل و گروه های کرد امپراتوری عثمانی را بسیار تحت تأثیر قرار داد.

یکی دیگر از عواملی که در گرایش سیاسی محافل کرد قلمرو عثمانی کارساز واقع شد زمینه چینی های استعمار انگلیس بود که کوشید از دشمنی ترک و عرب و کرد به سوی خود بهره گیرد و کوشید از نیروی ناسیونالیسم برای منافع جنگی خود علیه امپراتوری عثمانی استفاده کند (2). چنانکه در مواد 62 و 63 پیمان سور که 1 اوت 1920 بر عثمانی تحمیل شد، برای تأسیس یک حکومت خودمختار کرد در بخش های شمالی بین النهرین تدابیری منظور شده بود (3).

در چنین فضای فکری – سیاسی ای بود که خواست کردهای امپراتوری عثمانی به منظور تشکیل دولتی مستقل و منطقه ای خودمختار مطرح شد و اساساً آن جریانی که به عنوان مسئله کردستان و خواست کردها مشهور شده است در چنین فضایی شکل گرفته است.

در این مقطع سازمان های کردی که در نقاط مختلف امپراتوری عثمانی تأسیس شدند، در مقایسه با گذشته وجهه سیاسی آشکاری به خود گرفته و مترصد بهره برداری از فضای جدید محیط بین الملل برای تحقق اندیشه استقلال کرد بودند. با این حال تشکیل این سازمان ها و تشدید فعالیت های سیاسی کردها ضرورتاً به معنای مقابله کامل با ترک ها نبود. توده اصلی مردم کرد، شامل بسیاری از ایلات و عشایر شرق ترکیه، نه تنها با گروه های مزبور ارتباط چندانی نداشتند بلکه مطابق با شرایط گذشته و پیوندهای معمول عمل می کردند. کمالیون نیز با مهارت بسیار از این زمینه بهره بردند و به رغم فضای سیاسی آن روز که در جهت اندیشه استقلال کرد حرکت می کرد، توانستند بخش مهم و تعیین کننده ای از نیروهای کردها را در خدمت گیرند (4).

مسئله استقلال کردستان عثمانی بحث ها و مشاجرات شدیدی در درون گروه های سیاسی کرد برانگیخت. اختلاف بین مبارزان جوان بنیادگرا، و شیوخ و اعیان و سرشناسانی بود که در رأس آنها شیخ عبدالقادر قرار داشت که علاوه بر ریاست " جمعیت تعالی کردستان" ، رئیس شورای حاکمیت عثمانی نیز بود. جوانان و گروه های وابسته به خاندان بدرخان خواستار تأسیس کردستان مستقل و جدایی از ترکیه بودند. در حالی که شیخ از فکر تأسیس حکومتی خودمختار در چارچوب عثمانی دفاع می کرد (5).

مناقشه بین هواداران خودمختاری و استقلال سرانجام منجر به تجزیه جمعیت تعالی کردستان شد. گروه دوم در سازمانی به نام " تشکیلات اجتماعی کرد"  شکل گرفت (6).

در این مرحله جریان های عمده شامل سه جریان بود؛ جریان خودمختارطلب که شیخ عبدالقادر نماینده این جریان محسوب می شد، جریان استقلال طلب که رهبری آن با امین علی بدرخان بود و جریان ترک – کرد و پان اسلامی که ناسیونالیست های ترک از آن در جنگ های استقلال ترکیه استفاده کردند (7).

قول استقلال داخلی که به دنبال شکست امپراتوری عثمانی داده شده بود امید اهالی غیر ترک عثمانی از جمله کردها را افزایش داد و با پیمان سور که در اوت 1920 به امضا رسید، این امیدها فزونی یافت. ولی بعداً در 24 ژوئن 1923 که قرارداد لوزان کردها را نادیده گرفت و جایگزین آن شد، امیدها تبدیل به یأس شد (8).

با پیروزی کمالیون بر نیروهای یونانی که به تثبیت حاکمیت جدید منجر شد، نخستین نشانه های جدایی کردها و ترک ها پدیدار شد. هنگامی که کمالیون بر استانبول چیره شدند، بسیاری از سازمان های سیاسی کرد سرکوب شده و غالب رهبرانشان به سوریه تحت اشغال فرانسه گریختند. کردهایی که در خلال تحولات جنگ با کمالیون همکاری داشتند متوجه شدند وعده های مصطفی کمال در رعایت خواست کردها اساس چندانی نداشته است.

القای خلافت از سوی مصطفی کمال و اعلام جمهوری در مارس 1924 پرده ابهامی را که ناسیونالیست های ترک بر مقاصد خود کشیده بودند به کنار زد. از این مرحله به بعد کردستان ترکیه دستخوش شورش های بسیاری شد که می توان به شورش شیخ سعید (1925)، شورش آرارات (1930) و شورش در سیم (1937) اشاره کرد (9).

بدین ترتیب مسئله خودمختاری کردهای ترکیه با فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ اول جهانی آغاز شد و با وقوع شورش های بسیار اوج گرفت و قبل و بعد از جنگ دوم جهانی در کردستان ترکیه و عراق ادامه یافت. ولی مسئله خودمختاری و قوم گرایی کردی در ایران نه در جنگ اول جهانی، بلکه در جنگ دوم جهانی خود را نشان داد.

دوم. شکل گیری حزب دمکرات کردستان

جریان موسوم به خودمختاری خواهی در کردستان ایران به طور عمده به سال های 1324-1320 بازمی گردد. در این دوره، ایده سیاسی خودمختاری خواهی به عنوان اولین گام، ابتدا از کردستان ترکیه و عراق وارد کردستان ایران شد؛ خصوصاً در منطقه کردستان مکری، با مرکزیت مهاباد. این ایده و فعالیت برخی سران منتفذ محلی با شرایط سیاسی و بین المللی آن زمان ایران همراه شده و مسئله کردستان در ایران به جریان می افتد، تا جایی که با حمایت شوروی در سال 1324 به مدت یک سال جمهوری کردی در شهر مهاباد اعلام موجودیت می کند.

با شروع جنگ دوم جهانی، در سال 1320 قوای نظامی شوروی، شمال ایران و کردستان را اشغال کردند و تا پنج سال این مناطق را تحت نفوذ خود باقی نگه داشتند. شوروی مدت ها بود به دسترسی یافتن به نفت شمال امید داشت، لذا با ورود نیروهای شوروی به بخش شمالی کشور، آن ها تصمیم گرفتند با استفاده از قدرت نظامی، ایران را به قبول پیشنهاد خود وادار سازند. شوروی با تصور اینکه با برانگیختن شورش در آذربایجان و کردستان، زمینه اعمال فشار به دولت ایران فراهم می شود، وارد کار شد (10).

در سال 1319 اولین تشکیلات سیاسی کردی با شعار کسب خودمختاری به نام کومله ژکاف (جمعیت رستاخیز کرد) به صورت مخفی در شهر مهاباد تشکیل شده بود (11).

در طول تسلط ارتش اتحاد جماهیر شوروی بر کردستان، نمایندگان شوروی در ظرف چهار سال دو بار از سرشناسان کردستان و قاضی محمد که از نفوذ خاصی بهره مند بود، جهت بازدید از آذربایجان شوروی دعوت به عمل آوردند. بعد از سفر دوم قاضی محمد و همراهانش به شوروی با توصیه و حمایت رئیس جمهور آذربایجان شوروی زمینه تأسیس حزب دمکرات کردستان فراهم آمد. در چنین شرایطی در سال 1324 قاضی محمد تأسیس حزب دمکرات کردستان را به عنوان تنها سازمان سیاسی مناطق کردنشین اعلام و کومله ژکاف را در آن ادغام کرد.

در شرایط تسلط ارتش شوروی، قاضی محمد در روز 25 آذرماه سال 1324 در میدان چهارچراغ شهر مهاباد، با اعلام سپاسگزاری از کمک های مادی و معنوی شوروی، بر خلاف بند اول بیانیه تأسیس حزب یعنی فعالیت در چارچوب ایران، جمهوری کردستان را اعلام و پس از اتمام مراسم اعضای کابینه را معرفی کرد (12).

پس از تخلیه خاک ایران از قوای شوروی، ارتش ایران در زمستان سال 1325 بدون درگیری و مقاومتی از سوی نیروهای جمهوری خودخوانده کردستان وارد شهر مهاباد شد. مردم واکنشی علیه نیروهای دولت نشان ندادند و پس از سه روز قاضی محمد و سران حزب دمکرات دستگیر شدند. بدین ترتیب جریانی که با ورود نیروهای نظامی کشورهای بیگانه در جنگ دوم جهانی سر برآورد، با خروج آنان شکست خورد. علاوه بر این، عدم همکاری اکثریت عشایر با حکومت مورد حمایت شوروی موجب شکست جمهوری کردستان؛ به گونه ای که وقتی پیغام فرستاد و از آنها خواست با ارتش ایران بجنگند، عشایر کرد از انجام این درخواست سر باز زدند.

پس از اعدام قاضی محمد و فروپاشی حزب دمکرات کردستان، از سال 1326 تا آبان ماه 1357 (یعنی بیش از 30 سال) اساساً شاهد بحران مهمی در کردستان نیستیم.

در این دوره، کردستان ایران فقط شاهد دو حرکت سیاسی و کوتاه مدت بود. اول در سال 1336، حزب دمکرات کردستان ایران مجدداً با کمک حزب توده تجدید حیات یافته و شروع به فعالیت کرد و عبدالله اسحاقی با نام مستعار احمد توفیق سعی کرد در خارج از کشور به تشکیلات این حزب سر و سامان بدهد ولی با حزب توده به اختلاف نظر می رسید و هیچ حرکت چشمگیری صورت نگرفت.

دوم در سال 1346، چند تن از باقیماندگان کمیته ایالتی حزب توده در کردستان، به عنوان حزب دمکرات از حزب توده قطع رابطه می کنند و تعدادی از آنها مثل سلیمان معینی، عبدالله معینی، ملاحسین سلماسی (ملا آواره) و اسماعیل شریف زاده وارد کردستان ایران می شوند و شروع به عضوگیری می کنند و یکی از اقدامات قابل توجه آنها خلع سلاح یکی از پاسگاه های ژاندارمری پیرانشهر بود.

این کمیته حدود 200 نفر عضو داشت و در 9 دسته در شمال کردستان ایران فعالیت می کرد (در کردستان مکری و جنوب استان آذربایجان غربی). پس از 18 ماه، در سال 1347 اویسی فرمانده وقت ژاندارمری دست به تعقیب آنان زد، 104 نفر از آنها دستگیر، 23 نفر کشته و 28 نفر تسلیم شدند و بحران ختم شد. حمایت ملامصطفی بارزانی از دولت ایران یکی از عوامل اصلی شکست این جریان بود (13).

سوم. حزب دمکرات و پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم پهلوی و با تغییر شرایط داخلی و خارجی بار دیگر کردستان حالت بحران به خود گرفت. پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 محصول مشارکت همه طبقات و اقوام ایران بود که در حکت یکپارچه و فشرده در مقابل رژیم پهلوی قرار گرفتند و موجب سقوط آن شدند. طیف وسیع نیروهای اجتماعی حاضر در انقلاب، گویای ائتلافی بین تمام طبقات جامعه بود که اجازه می داد انقلاب، مردمی یا مردم گرایانه معرفی شود (14).

اهالی مناطق کردنشین نیز همچون دیگر آحاد مردم ایران در تظاهرات خود در شهرهای مهاباد، پاوه، کرمانشاه، مریوان، سنندج و دیگر شهرهای کردنشین سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار نظام اسلامی را طلب می کردند. کلر بریر محقق فرانسوی که به همراه پیر بلانشه در دوران پیروزی انقلاب در ایران حضور داشتند در گفتگو با میشل فوکو با اشاره به سنی مذهب بودن کردها از حضور آنان در صحنه های انقلاب می نویسند:

" یکی از نمونه های بامعنی این جنبش {انقلاب اسلامی}، اتفاقی است که برای کردها روی داده، کردها که اکثر آنها سنی هستند... طرفداری از این قیام کرده اند. همه فکر می کردند که آنها مخالفت خواهند کرد، ولی کردها از جنبش طرفداری کرده اند و گفته اند: " درست است که ما سنی هستیم ولی قبل از هر چیز مسلمانیم ... چه طور ما کُردیم! نه ابداً ما قبل از هر چیز ایرانی هستیم و در تمام مسائل ایران سهم داریم، ما می خواهیم شاه برود. "  شعارها در کردستان دقیقاً همان شعارهای تهران یا مشهد بود ." (15).

با وجود این، بی ثباتی برآمده از آغاز انقلاب، فرصت را برای برخی گروه های سیاسی فراهم آورد تا با توجه به فضای ایجاد شده، فعالیت خود را علنی کنند. بر اثر این فعالیت ها تقریباً یک هفته پس از پیروزی انقلاب در 30 بهمن 1357، نمایندگان دولت موقت در اجتماع گروهی از مردم در میدان شهرداری مهاباد حاضر شدند تا ضمن دیدار با مردم و گفتگو با افرادی چون عزالدین حسینی، قاسملو و غنی بلوریان درخواست های آنان را به اطلاع دولت برسانند (16).

بی تصمیمی دولت موقت برای حل و فصل مشکلات، موجب سوء استفاده نیروهای درگیر در وقایع کردستان شد. این تعلل به گروه های ضد انقلاب فرصت داد تا شهرهای کردنشین را یکی پس از دیگری طعمه آتش افروزی خود سازند. از همان ابتدا، در تبلیغات آنها جمهوری اسلامی مخالف خواسته های خلق ایران معرفی شد و مقابله با آن به اشکال مختلف از جمله درگیری مسلحانه در برنامه گروه های سیاسی مستقر در کردستان قرار گرفت.

رویارویی نظامی در شکل حمله به پادگان مهاباد در روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. این حمله زمانی انجام شد که از سوی حضرت امام خمینی (ره) و دولت موقت هیأتی برای تشریح اهداف انقلاب اسلامی وارد مهاباد شده بود. در ادامه این اقدامات گروه های ضد انقلاب با حمله به پادگان های نظامی منطقه، در روز پنجم اسفند 1357 یعنی 13 روز پس از پیروزی انقلاب پادگان های پسوه و پیرانشهر را به تصرف درآوردند (17).

بروز درگیری در نقده، مریوان، سنندج، پاوه و کامیاران موجب تشدید بحران شد. طرح مشترک موسوم به خودمختاری هیأت نمایندگی گروه های سیاسی مستقر در کردستان در تاریخ 4 آذر 1358 به هیأت ویژه کردستان (نمایندگان دولت در مذاکرات صلح و آشتی) تسلیم شد. مواد این طرح مبتنی بر تقاضای تشکیل یک دولت فدرالی در مجموع چهار استان کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام بود که در واقع مقدمه تجزیه طلبی در آینده محسوب می شد.

در عرصه سیاسی اولین رویارویی در برگزاری رفراندوم تغییر نظام از پادشاهی به جمهوری اسلامی در 10 و 11 فروردین 1358 ظاهر شد. حزب دمکرات این همه پرسی را تحریم کرد. در این رفراندوم 2/98 درصد رأی دهندگان به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند. دومین رویارویی در عرصه سیاسی، موضوع تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی جهت تنظیم قانون اساسی نظام جدید بود. سومین رویارویی سیاسی در تصویب قانون اساسی، بروز کرد (18).

اختلافات سیاسی محدود به این موارد نمی شد و دامنه وسیعی را در بر می گرفت، از جمله شامل اختلاف بر سر حضور نمایندگان منسوب به خلق کرد در مذاکرات، اختلاف درباره محدوده مناطق کردنشین و ایجاد کردستان بزرگ شامل استان های ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی، اعتراض گروه ها به طرح خودگردانی پیشنهادی دولت و اختلاف درباره مفهوم خودمختاری به عنوان مفهومی مبهم، کشدار و قابل مناقشه می شد (19).

در واقع گروه های سیاسی هم نمی دانستند چه چیزی می خواهند، لذا تعریفی که از سوی آنان در مورد خودمختاری ارائه می شد، گروه به گروه و حتی فرد به فرد متفاوت بود (20). در حالی که مسئولین نظام از کاربرد واژه خودمختاری ابا داشتند و از اصطلاح خودگردانی استفاده می کردند، برخی از سران گروه ها تغییر آن را نمی پذیرفتند. عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در آخرین مذاکرات خود با نمایندگان دولت، حق تعیین سرنوشت را در اشکال سه گانه؛ کسب استقلال، استقرار یک حکومت فدرال و یا خودمختاری متبلور می دید. ولی در شرایط آن زمان، خودمختاری را مناسب ترین شیوه می دانست (21). اصولاً طرح خودمختاری به مثابه ابزاری تاکتیکی برای اهداف استراتژیک یعنی تجزیه ایران و نهایتاً ایجاد کشور کردستان از طریق انفکاک سرزمینی کردهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه می باشد. موضوعی که در رساله دکترای قاسملو از یک دانشگاه چکسلواکی با عنوان " کرد و کردستان " نیز مطرح و در دهه 1960 میلادی در لندن منتشر شد (22).

چهارم : رویارویی مسلحانه حزب دمکرات با انقلاب

بعد از سقوط پادگان مهرآباد به دست عوامل حزب دمکرات کردستان و دیگر گروه های سیاسی در 3 اسفند 1357 و به غارت رفتن توپخانه ، تانک ها و سلاح های این پادگان ، مسئله کردستان تشدید شد و گویای این امر بود که گروه های مخالف از طریق راههای سیاسی در صدد دستیابی به خواسته های خود نیستند ، بلکه از روش های مسلحانه و خشونت آمیز استفاده می کنند . به دنبال این حادثه پاسگاه های ژاندامری و مراکز انتظامی برخی شهرها به دست شورشیان افتاد و شهرها و روستاهای کردستان جولانگاه آنان شد . (23)

هم زمان با اوج گیری ناآرامی ها در مناطق کردنشین ، مقارن ایام نوروز 1358 ، شهر سنندج شاهد درگیری خونینی بود . (24) شورشیان پس از اشغال ژاندامری شهر ، خلع سلاح و تصرف پادگان سنندج را تدارک دیدند که در صورت موفقیت ، بخش اعظمی از منطقه از کنترل دولت خارج می شد که با مداخله سرلشکر قرنی ، رئیس تاد ارتش و صدور دستور مقاومت ، از سقوط نجات یافت . (25)

رهبر انقلاب ، حضرت امام خمینی (ره) پس از ارسال پیامی به مردم کردستان ، هیئتی را به سرپرستی آیت الله طالقانی در اولین روز از فروردین 1358 به سنندج اعزام کردند . پس از دستیابی به توافقاتی با گروه های مسلح ، در سنندج آتش بس برقرار شد . (26)

به این ترتیب غائله اول سننج به طور موقت پایان یافت ، پایانی که گروه های شورشی توانستند درصد قابل توجهی از خواسته های خود را به دولت موقت تحمیل کنند . با وجود این اقدامات حزب دمکرات در کردستان خاتمه نیافت . رژه نظامی حزب دمکرات در شهر نقده زمینه درگیری خونینی را در این شهر فراهم کرد . در 23 تیر 1358 صدها نفر از افراد مسلح گروه های ضد انقلاب وارد مریوان شدند و در یکی از عملیات خود 25 پاسدار را با شکنجه و مثله کردن کشته و مجروح کردند . (27)

در این ایام شهرهای مریدان ، بانه ، بوکان ، سردشت و سقز یکی پس از دیگری صحنه درگیری مسلحانه شد . پس از سلطه گروه های ضد انقلاب بر بسیاری از شهرهای کردنشین ، احزاب و گروه های مسلح شورشی نیروهای خود را برای تصرف جنوبی ترین شهر منطقه کردستان ، یعنی پاوه اعزام کردند . در پی این هدف ، حزب دمکرات کردستان در 14 مرداد 1358 طی نامه سرگشاده ای خطاب به امام خمینی (ره) پاسداران انقلاب و ارتش را مورد حمله شدید قرار داد . (28)

در پی درخواست کمک از سوی پاسداران و نیروهای ژاندارمری محاصره شده در شهر پاوه که می رفت آخرین نقطه مقاومت در شهر سقوط کند ، در 27 مرداد 1358 فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر اقدام دولت و حرکت نیروهای انقلاب به سوی پاوه همه چیز را دگرگون کرد . با فرمان امام خمینی (ره) موجی از هیجان سراسر ایران را فرا گرفت و داوطلبان مردمی خواستار اعزام به پاوه شدند . در صحنه درگیری ، نیروهای ضد انقلاب با شنیدن پیام امام پا به فرار گذاشتند و مدافعان شهر به شورشیان مهاجم هجوم بردند .

با رسیدن نیروهای کمکی ، شهر پاوه در مدت چند ساعت پاکسازی و همه ارتفاعات به تصرف نیروهای دولتی و مردمی در آمد . ساعت 10 صبح روز بعد ، نوسود نیز آزاد شد و سپس به ترتیب مریوان ، بسطام ، بانه ، سردشت و از محور دیگر مهاباد ، بوکان ، سقز و دیگر نقاط کردستان یکی پس از دیگری از اشغال نیروهای ضد انقلاب در آمدند ئو در مدت 10 روز سرتاسر کردستان آزاد شد . (29)

در نتیجه گروه های مسلح ضد انقلاب که در اوج قدرت خود کنترل بخش وسیعی از مناطق کردنشین را در اختیار داشتند ، در مقابل سیل نیروهای داوطلب که از سوی بسیاری از کردهای بومی همراهی می شدند تاب مقاومت نیاوردند و نواحی تحت کنترل خود را یکی پس از دیگری از دست دادند و به خاک عراق گریختند و در آنجا مستقر شدند . (30)

در پی این پاکسازی ها ، ارتش دستور داد سربازان به پادگان ها بازگردند و پاکسازی بقیه مناطق بر عهده ژاندارمری گذاشته شد ، اما از آنجا که ژاندارمری توانایی اجرای این مأموریت را نداشت ، گروه های گریخته با مشاهده این وضعیت به مرور به بعضی شهرهای پاکسازی شده کردستان بازگشتند .

در اسفند ماه 1358 جنگ و درگیری در منطقه کامیاران از سر گرفته شد و به مرور سایر مناطق کردنشین را در بر گرفت . سپس جنگ به مهاباد کشیده شد و مذاکراتی که بعد از پیام 26 آبان 1359 به فرمان امام خمینی (ه) بین طرف های درگیر به مدت چهار ماه ادامه داشت ، بدون نتیجه خاتمه یافت . (31)

تهاجم نظامی ارتش عراق به سرزمین جمهوری اسلامی ایران در آخرین روز شهریور 1359 ، موجب تقویت مواضع گروه های مسلح ضد انقلاب در کردستان شد . با توجه به هم پیمانی حزب دمکرات با عراق ، وضعیت گروه های مسلح مخالف در کردستان وابسته به وضعیت جبهه ها شد . با تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا در اواخر سال 1361 ، همه مناطق کردنشین تحت هدایت و کنترل یک مرکز واحد قرار گرفته و این قرارگاه با هماهنگ سازی نهادها و سازمان های لشکری و کشوری موفق شد ظرف سه سال ضمن پاکسازی مناطق کردنشین ، امنیت نسبی را در کردستان برقرار نماید . (32) اگر چه برقراری کامل امنیت تا خاتمه جنگ عراق علیه ایران میسر نشد .

به دنبال آغاز ناآرامی ها در کردستان ، دولت جمهوری اسلامی ایران در پی مذاکره و حل مسالمت آمیز بحران کردستان بود ، اما به دلیل وابستگی حزب دمکرات به دولت بعث عراق و خشونت طلبی این حزب ، مأموریت هیأت های اعزامی به کردستان با شکست روبرو شد و گروه های ضد انقلاب در کردستان با ایستادگی بر مواضع خود ، امکان برقراری نظم سیاسی را از ناحیه دولت سلب کردند . در حالی که دولت جمهوری اسلامی مدت هفت ماه مدارا کرده و همه حمله ها را با سکوت تحمل کرد . (33)

جنگ طلبی احزاب و گروه های ضد انقلاب باعث تشدید بحران کردستان و حتی کشمکش داخلی و کناره گیری هفت تن از اعضای کمیته مرکزی حزب دمکرات و انشعاب در حزب به رهبری غنی بلوریان شد . غنی بلوریان ضمن اعتراض به روش مسلحانه قاسملو ، معتقد بود مبارزه کردها راه حل نظامی ندارد . (34)

غنی بلوریان با توجه به سیاست های جمهوری اسلامی ایران در کردستان در خاطرات خود می نویسد : " مهمترین اشتباه رهبری حزب دمکرات این بود که از موقعیت های مناسبی که برایشان پیش آمد ، استفاده خوبی نکرد و بهره برداری درستی از این فرصت ها برای حل مسئله کردستان صورت نگرفت . "

غنی بلوریان در این خصوص در بخش دیگری از خاطرات خود می نویسد :

" وقتی آیت الله (حسین) کرمانی به عنوان نماینده تام الاختیار آیت الله خمینی در پایان سال 1358 به کردستان آمد ، هنگام مذاکره به قاسملو می گوید : یکی از دلایلی که ما نمی توانیم به توافق برسیم این است که به هم بی اعتمادیم . از آنجا که من نماینده تام الاختیار آیت الله خمینی هستم هر چه بگویم سخن رهبر است .

وی خطاب به اعضای دفتر مرکزی حزب می گوید : من بر این اعتقاد هستم که شما وابسته به رژیم عراق هستید و اسلحه و پول و حتی سوخت از عراق می گیرید . ما عکس قسمتی از وسایلی را که شما از عراق گرفته اید داریم ، ما این عکس ها را با هواپیما گرفته ایم و غیر از آن اطلاعات دیگری داریم که نمی توانید آنها را حاشا کنید و خوب می دانیم که رژیم عراق شما را علیه جمهوری اسلامی تحریک می کند .

به همین دلیل ما به شما اعتماد نداریم و فکر می کنیم شما خواسته های خود را مطرح نمی کنید ، بلکه برنامه رژیم عراق را در کشور خودتان که ایران است اجرا می کنید . با توجهت به این ما چگونه می توانیم به حزب دمکرات اعتماد کنیم ؟

آیت الله کرمانی پیشنهادی ارائه می دهد و می گوید : عدم توافق ما بر می گردد به نداشتن اعتماد به شما ، برای این که حکومت جمهوری اسلامی به شما اعتماد کند و بداند به راستی شما ایرانی هستید و خواسته های خاص خودتان را مطرح می کنید و تحت نفوذ رژیم عراق نیستید ، پیشنهاد به شما می کنم اگر شما این پیشنهاد ما را قبول کنید ما مطمئن می شویم که شما یک حزب مستقل هستید و خودتان تصمیم می گیرید و به بغداد وابسته نیستید ؛

به شما پیشنهاد می کنم به مدت یک سال مسئولیت حفظ و حراست از مرزهای ایران که الان در دست شماست به عهده بگیرید و این مرزها را از حمله بیگانگان و نفوذ دار و دسته دشمن به داخل خاک ایران حفظ کنید و همه نیروهای مسلح خود را آماده دفاع از کشور خودتان کنید . حکومت جمهوری اسلامی نیازهای شما به اسلحه را تأمین می کند و خواسته هایتان را تعهد می کند .

خودتان بگویید به چه چیزی نیاز دارید ، هیچ نیروی ارتشی به غیر از تعدادی که در منطقه است به اینجا اعزام نخواهد شد ، آنها نیز اجازه نخواهند داشت که در مرز داخلی شما دخالت کنند . پذیرش این پیشنهاد از جانب شما موجب اطمینان ما به شما خواهد شد ، اگر پس از گذشت این یک سال ما اکثریت خواسته های شما را اجرا نکردیم و تعهدات خودمان را عملی نکردیم ، شما می توانید لوله اسلحه هایی را که خودمان به شما داده ایم به طرف ما بگیرید ! اگر پیشنهادهای مرا قبول نکنید ، خیلی سخت است که به توافق برسیم ."

بلوریان می گوید : " البته من موافق بودم " . در آن جلسه عبدالله حسن زاده مخالفت می کند و می گوید اول باید جمهوری اسلامی خواسته های ما را تأمین کند و می گوید : " اگر ما این پیشنهاد را قبول کنیم ، مردم کردستان به ما می گویند « جاش » . "

بلوریان می نویسد :

" با شنیدن این حرف من عصبانی شدم و خواستم بگویم چرا با وابسته شدن به رژیم بعث عراق و اسلحه و پول گرفتن از این دشمن خونخوار و دیکتاتور کرد « جاش » نمی شویم ، ولی جلوی خود را گرفتم و به جای آن گفتم آقای ملا عبدالله ، مگر به گفته خودتان 95% مردم با ما نیستند ، همان طور که خودمان می گوییم گوش به حرف ما می دهند ، پس چطور به ما می گویند « جاش » ؟ قاسملو از پیشنهاد مخالفت حسن زاده دفاع می کند ... " (35)

حزب دمکرات بر اساس نظر دولت عراق با پیشنهاد نماینده امام مخالفت می کند و جنگ مسلحانه خود علیه دولت نوپای جمهوری اسلامی را تشدید می کند . پس از پذیرش درخواست رژیم بعث عراق از سوی دفتر سیاسی حزب دمکرات ، این حزب دچار انشعاب می شود .

غنی بلوریان در مخالفت با این موضوع در دفتر سیاسی حزب می گوید : " پذیرفتن این مواد یا هر یک ازآنهاه به منزله خود فروشی به رژیم عراق است و من آن را خیانت می دانم . " وی اضافه می کند : " آن مواردی که در جلب توافق با مسئولان تهران به توافق رسیدیم چه می شود ." (36) با وجود این ، درخواست های رژیم بعث عراق در دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان به تصویب رسید . (37)

پنجم : ابتنای رفتار تروریستی حزب دمکرات بر برداشت هایی از وضعیت موجود

حزب دمکرات کردستان به عنوان جریان اصلی در بحران کردستان در تحلیل خود از وضعیت سیاسی کردستان و ایران در آن مقطع معتقد بود :

  1. مردم کردستان با شعار آنها همراهی دارند .
  2. دولت مرکزی فاقد قدرت سیاسی و نظامی لازم در کردستان است و اگر در منطقه قدرت پیدا کند و اقدامات توسعه ای خود را در منطقه شروع کند ، پایگاه ما در منطقه تضعیف می شود .
  3. اختلافات در دولت مرکزی زیاد است و دولت قادر نیست نظم سیاسی را برقرار کند .
  4. کشور عراق و ایران اختلافات تاریخی دارند ، با تشکیل جمهوری اسلامی در ایران ، این اختلافات عمیق تر خواهد شد و دولت عراق حمایت کننده گروه های کردی مخالف دولت خواهد بود .
  5. سرانجام در فرصتی نه چندان دور ، دولت جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد و ایران با بحران حاکمیت روبرو خواهد شد .

بر اساس چنین تحلیلی بود که این حزب از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ، با سیاست مذاکره دولت جمهوری اسلامی مخالفت کرد و کوشید پادگان های نظامی منطقه را خلع سلاح کند و ضمن سر و سامان دادن به تشکیلات سیاسی و نظامی خود ، به دولت اجازه برقراری حاکمیت در منطقه را نداد و در مقابل سیاست مسالمت آمیز دولت به اقدامات نظامی و تروریستی متوسل شد . (38)

از جمله اقدامات تروریستی حزب دمکرات می توان به موارد زیر اشاره کرد :

-         حمله به تأسیسات عمومی (تأسیسات نفت ، گاز ، آب ، مخابرات ، برق و ... )

-         مین گذاری در معابر و جاده های عمومی که منجر به شهادت بسیاری از مردم بیگناه کردستان شد . (بیش از 891 مورد مین گذاری که منجر به شهادت 784 نفر و مجروحیت 1689 نفر شد)

-         آدم ربایی (4471 مورد طی سال های 1357 تا 1364)

-         حمله به مراکز دولتی

-         راهزنی در جاده ها

-         اجرای کمین در معابر و جاده ها

-         غارت روستاها و منازل مردم

-         بمب گذاری و پرتاب مواد منفجره

-         حمله نظامی به مراکز جمعیتی (شهر و روستا)

-         ترور شخصیت های سیاسی ، فرهنگی و نظامی (397 عملیات تروریستی) (39)

ششم : حزب دمکرات کردستان و رژیم بعث عراق

بعد از استقرار جمهوری اسلامی ، رژیم های مخالف انقلاب اسلامی و به ویژه آمریکا به طرق مختلف برای شکست انقلاب اسلامی دست به تلاش زدند و پس از ترغیب و حمایت از گروه های مسلح ، تشویق تجزیه طلبی و حمله نظامی مستقیم ، حمله عراق به ایران از نظر بسیاری از تحلیل گران تیر خلاص به انقلاب اسلامی بود . آنها تصور می کردند توطئه های پی در پی از یک سو و همدستی گروه های چپ و راست از سوی دیگر ، انقلاب اسلامی را از درون به حد کافی فرسوده کرده است و با حمله نظامی در مرزها ، همه چیز طی مدت کوتاهی فرو خواهد ریخت . (40)

در نشست سران عرب در طائف به توصیه آمریکا ، سعودی ها برای مقابله با انقلاب اسلامی و جلوگیری از آن طرحی را پیشنهاد کرددن که اساس آن ایجاد شورش در نقاطی از ایران بود که ساکنان آن را بیشتر اهل سنت تشکیل می دادند . (41)

محمل اجرای سیاست عقب راندن تحولات مترقیانه در جهان سوم و تشدید جنگ در این مناطق ، آموزه ای موسوم به دکترین ریگان بود . این سیاست می کوشید با تجهیز و مسلح کردن گروه های ضد انقلابی و مشغول کردن کشورهایی که به هر دلیل مخالف جدی آمریکا قلمداد می شدند ، آنها را با ایجاد بحران های داخلی ، از دستیابی به الگوهای مورد نظر خود باز دارد . به ترتیب آمریکا می کوشید با مجروح نگه داشتن انقلاب آن را از توسعه و بازسیازی باز دارد . (42) بحران کردستان و تحمیل جنگ به ایران در این راستا قابل ارزیابی است .

علاوه بر آمریکا ، مقابله عراق با ایران در حمایت از گروه های سیاسی مخالف کردستان نیز متجلی شد . گروه های ضد انقلاب از جمله حزب دمکرات کردستان با جلب حمایت دولت عراق ، مبارزه نظامی گسترده ای را علیه دولت جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند . از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ، دخالت های دولت عراق در امور داخلی ایران آغاز شد .

به تدریج جنگ تبلیغاتی شدیدی از سوی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد . کشمکش های تازه ای بین دو کشور ایران و عراق شروع شد . بغداد درصدد تقویت گروه های ضد انقلاب کردستان ایران که زمزمه جدایی خواهی را آغاز کرده بودند ، برآمد و با ارسال اسلحه و پول کمک های قابل ملاحظه ای در اختیار آنها قرار داد . (43)

صدام در تیر ماه 1359 به مناسبت دوازدهمین سالگرد به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق اظهار داشت :"ما به مبارزات خلق های ایران علیه دیدگاه های عقب افتاده و خودکامه ... درود می فرستیم ." وی همچنین در مصاحبه ای در مرداد 1359 در مورد روابط با ایران اعلام داشت : " ما با رژیم ایران روابط بدی داریم و بنابراین انتظار نداشته باشید که اگر یکی از معارضان یا مخالفان این رژیم اعلام دراد که در مخالفت با آن است ، به او جواب منفی بدهیم ." (44)

اظهارات مقامات رسمی عراق پس از آغاز جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران با صراحت بیشتری بیان شد . صدام در 16 دی ماه 1359 اعلام داشت : " به تمامی ملت های کُرد ، بلوچ ، آذربایجان و اعراب ایران درود می فرستیم ، پشتیبانی و حمایت خود را از آنان در مبارزات شان علیه ظلم و ستم اعلام می کنیم ، از خواست ها ، آرزوها و حقوق مشروع شان دفاع می کنیم ." (45)

صدام در سخنان دیگری در اسفند 1359 اظهار داشت : " به تمامی ملت های ایران و در رأس آنها ملت کُرد ، بلوچستان و آذربایجان ، کلیه وطن پرستان واقعی و شریف ایران می گویم که ما برای ایجاد روابط مستحکم به قصد دستیابی آنان به حقوق ملی و میهنی خود ... آماده ایم ، همچنین آماده ایم تا در این راه هر گونه کمکی را از اسلحه گرفته تا مسائل دیگر ، در اختیارشان بگذاریم . این تنها حرف و سخن نیست ، این یک تصمیم است ." (46)

طارق عزیز ، معاون نخست وزیر عراق در اردیبهشت 1360 اظهار داشت : " وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود ." وی گفت : " ما از شورش ملت های ایران پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد . " (47) صدام نیز سخنان مشابهی بر زبان رانده بود : " ما آرزوی تجزیه و ویرانی ایران را که با امت عربی دشمنی می ورزد ، در سر داریم ." این سخنان را صدام پس از آن که تقریباً دو ماه از هجوم او به ایران می گذشت و سربازانش نتوانسته بودند مقاومت سپاه ایران را در هم شکنند و کار چشمگیری انجام دهد ، بر زبان راند . "(48)

در میان احزاب و گروه های ضد انقلاب ، حزب دمکرات کردستان از حمایت و پشتیبانی بیشتری از سوی دولت عراق برخوردار بود . در شرایطی که حزب دمکرات به سبب شکست از نیروهای دولتی موفق به حفظ پایگاه های عملیاتی خود در عمق کوهستان های مرزی کردستان ایران نشد ، با حمایت دولت عراق ، پایگاه های خود را به خاک عراق و در جوار مرزهای ایران منتقل کرد ؛ پایگاه هایی که بدون وجود آنها شورشگران قادر به ادامه مبارزه با جمهوری اسلامی ایران نبودند .

در طول سال های 1358 تا 1370 دولت عراق از حزب دمکرات حمایت کرد و این گروه در سایه این حمایت نتوانست :

-         در خاک عراق مرکزیت سیاسی و نظامی خود را مستقر کند .

-         کادرهای خود را در خاک عراق آموزش داده و سازماندهی کند .

-         اسلحه ، مهمات و امکانات مالی دریافت کند .

-         ایستگاه رادیویی خود را مستقر سازد .

-         مجروحین خود را که در درگیری های کردستان ایران زخمی می شددند ، در داخل عراق مداوا کند .

-         از امکانات تبلیغی دولت عراق (مانند رادیو عراق) سود جوید .

-         کادر مرکزی و سایر عناصر سیاسی آنها از امکانات فرودگاهی عراق برای سفر به اروپا استفاده کنند و همچنین برای انتقال مجروحین خود به اروپا از این امکانات بهره مند شوند . (49)

قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان در مرداد 1359 در پاسخ به این سؤال خبرگار بی.بی.سی که آیا فکر نمی کنید شما با رژیم عراق به هر حال رابطه دارید و این در طرز فکر کردها نسبت به شما اثر می گذارد ؟ گفت : " رابطه ما با دولت عراق بسیار روشن است ، ما الان علیه دشمن مشترک می جنگیم ." (50)

حزب دمکرات در قبال دریافت پول و اسلحه از عراق ، متعقد شده بود ضمن درگیر شدن با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و جاسوسی علیه ایران ، جلوی کردهای شمالی عراق (حزب دمکذرات کردستان عراق) را بگیرد و اجازه ندهد که آنها به مرز ایران و عراق نزدیک شوند و با ارتش عراق بجنگند . (51)

پذیرش درخواست های رژیم بعث عراق و وابستگی شدید حزب دمکرات کردستان ایران به رژیم بعث عراق ، این حزب را دچار انشعاب کرد و غنی بلوریان در مخالفت با این وابستگی اعلام داشت : " پذیرفتن خواسته های دولت عراق به منزله خود فروشی به رژیم عراق است و من آن را خیانت می دانم ." (52)

بر اساس خاطرات غنی بلوریان ، فهرست اولین خواسته های عراق از حزب دمکرات کردستان عبارت بود از :

  1. باید دو تن از افسران عراقی برای رساندن کمک و تحویل پول و لوازم جنگی در نزد حزب دمکرات باشند .
  2. باید دو تن از اعضای دفتر سیاسی حزب در نزد دولت عراق باشند تا در موقع لزوم مورد مشورت قرار گیرند .
  3. حزب دمکرات لازم است اطلاعاتش را درباره نیروهای ارتش ایران که به مرزهای ما نزدیک می شوند و یا به پادگان های مرزی منتقل می شوند ، به دولت بعث عراق ارائه نماید و آمار سرباز و نوع سلاح و تعداد آنها را برای عراق مشخص سازد .
  4. لازم است حزب دمکرات ، عراق را از مختصات هواپیما و هلیکوپترهای ارتش ایران مطلع سازد و اعلام نماید منبع تأمین تجهیزات ارتش ایران از کجاست .
  5. حزب دمکرات باید شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران را اعلام کند
  6. حزب دمکرات باید جلوی کردهای شمال عراق را بگیرد و اجازه ندهد آنها به مرز عراق نزدیک شوند و از خاک ایران استفاده کرده با حکومت عراق بجنگند .
  7. حزب دمکرات باید چگونگی رابطه رژیم ایران را با کشورهای دیگر برای ما روشن کند .

طرح هفت ماده ای رژیم بعث عراق در دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران به تصویب رسید . (53)

دبیر کل حزب دمکرات کردستان در همراهی با جنایات رژیم بعث عراق ، حمله شیمیایی ارتش عراق به شهر سردشت و بعدها حمله شیمیایی به شهر حلبچه را در مصاحبه با بی.بی.سی تکذیب می کند . وی می گوید : " بنده این خبر را تکذیب کرده ام ، هنگامی که از من درباره کاربرد سلاح های شیمیایی سؤال شد ، پاسخ دادم کاربرد سلاح های شیمیایی را به طور کامل مطالعه می نمایم و بعد از مطالعه گزارش ها ، هیچ گونه نشانه ای دال بر استفاده از سلاح های شیمیایی مشاهده نکردم و نظر به این که ما فاصله بسیار نزدیکی با منطقه درگیری داریم ، اثری از این سلاح مشاهده نکردم . " (17/3/1988)

در واقع پشتیبانی و حمایت عراق یکی از علل اصلی ایجاد و تداوم تروریسم در کردستان ایران بود . قبل از سقوط صدام ، پس از ایجاد منطقه امن در شمال عراق در مدار 36 درجه و کنترل این مناطق توسط احزاب کُرد عراقی ، رهبران کُرد عراقی ، نگرانی های امنیتی ایران را پذیرفتند و تعهد خود را نسبت به امنیت مرزی ایران ابراز داشتند ؛ لذا پس از سال ها کنترل مناطق کردستان عراق توسط احزاب کُرد ، می توان گفت ناآرامی ها در مرزهای ایران (از طریق کردستان عراق) ناچیز بوده اند . می توان گفت سیاست کُردهای عراق در اطمینان دادن به ایران در حفظ حدود مرزی ایران تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده است . (54)

  • نتیجه گیری

بحران کردستان در ایران ابتدا در جنگ دوم جهانی خود را نشان داد . با پیروزی انقلاب اسلامی و فرو پاشی رژیم پهلوی و با تغییر شرایط داخلی و خارجی ، بار دیگر کردستان ایران پس از سی سال حالت بحرانی به خود گرفت . سیاست جمهوری اسلامی از آغاز این مسئله ، مذاکره و احتراز از جنگ و درگیری بود . ولی به دلیل جنگ طلبی و وابستگی حزب دمکرات به دولت بعث عراق ، تمامی تلاش های نظام اسلامی برای جلوگیری از جنگ در کردستان با شکست روبرو شد و گروه های ضد انقلاب جنگ را به نظام و مردم منطقه تحمیل کردند .

برقراری و تثبیت امنیت در کردستان از طریق مردم و برای مردم یکی از ارکان مهم سیاست دولت جمهوری اسلامی در مدیریت بحران کردستان بود . این اعتقاد و عمل به آن موجب شد ، مردم کردستان مشارکتی گسترده در عملیات مقابله با تروریسم شورشی گروه های ضد انقلاب داشته بانشد .

بی اعتمادی و عدم حمایت مردم کردستان ، ناتوانی نیروی های حزب در رویارویی با جمهوری اسلامی ، پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، فرو پاشی رژیم بعث عراق ، ضربه پذیر شدن پایگاه های حزب در خاک عراق توسط نیروهای نظامی ایران و تشدید شکاف ها و چند دستگی ، وضعیت روانی مأیوس کننده ای در بین نیروهای حزب دمکرات کردستان ایجاد کرد و در نتیجه حزب با پذیرش شکست از فاز نظامی به فاز سیاسی عقب نشینی کرد .

به عبارت دیگر ، تغییر رفتار حزب دمکرات از رفتاری مسلحانه و تروریستی به رفتاری سیاسی بیش از آن که ریشه های درونی داشته باشد ، منشأ بیرونی داشت و به تغییر شرایط داخلی ایران و مسائل بین المللی باز می گشت .

  • فهرست منابع

1. Van Bruinessen, Martin, "Agha Sjeikh and State", London, Zad Books, 1992, pp.278- 281

2. حمید عنایت ، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر ، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی ، تهران : انتشارات خوارزمی ، 1365 ، ص 13

3. وانلی کندال و عصمت شریف ، کردها ، ترجمه ابراهیم یونسی ، تهران : روزبهان ، 1372 ، ص 83 – 79

4. Van Bruinessen, Ibid

5. Mc Dowall, David, "A Modern History of the kurds", London, I.B. Tauris Publishers, 2001, pp. 88 – 90

6. وانلی کندال و عصمت شریف ، پیشین ، ص 77 و 78

7.. کریس کوچرا ، جنبش ملی کرد ، ترجمه ابراهیم یونسی ، تهران : نگاه ، 1373 ، ص 381

8. واسیلی نیکیتین ، کرد و کردستان ، ترجمه محمد قاضی ، تهران : نیلوفر ، 1375 ، ص 418 و 419

9. کریس کوچرا ، پیشین ، ص 99

10. احسان طبری ، کژراهه ، تهران : امیرکبیر ، 1366 ، ص 67 و 68

11. ویلیام ایگلتون ، جمهوری 1964 کردستان ، ترجمه محمد صمدی ، مهاباد ، سیدیان 1359 ، ص 67 و 68

12. حسن ارفع ، کردها : یک بررسی تاریخی و سیاسی ، بی جا : بی نا ، بی تا ، ص 84 و 85

صالح نیکبخت ، 50 سال مبارزه کردها برای آزادی ملی ، روزنامه کیهان ، 24/2/1357

14. حمید رضا اخوان منفرد ، ایدئولوژی انقلاب ایران ، تهران : پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ، معاونت پژوهشی ، 1381 ، ص 13

15. کلر بریر و پیر بلانشه ، ایران ، انقلاب به نام خدا ، ترجمه قاسم صفوی ، تهران ، سحاب کتاب ، 1358 ، ص 260 و 261

16. روزنامه کیهان ، 12 اسفند 1357

17. روزنامه اطلاعات ، 15 اسفند 1357

18. Entessar, Nader, " Kurdish Ethnonstionslism", Lynne Rienner Publishers. 1992 .pp.31 – 33

19. Ibid

20. مجتبی مقصودی ، تحولات قومی در ایران : علل و زمینه ها ، تهران ، مؤسسه مطالعات ملی ، 1380 ، ص 302

21. کریس کوچرا ، پیشین

22. احسان طبری ، پیشین ، ص 300

23. حمید مؤمنی ، درباره مذاکرات کردستان ، تهران ، شباهنگ ، بی تا ، ص 14

24. رضا خیری مطلق ، نگاهی به کردستان مکری و جنبش های کردی در قبل و بعد از انقلاب ، ص 82

25. مصطفی چمران ، کردستان ، تهران ، بنیاد شهید چمران ، 1364 ، ص 37 و 38

26. بنگرید به : کیهان ، 6/1/1358 و اطلاعات 6/1/1358

27. علی بهجت ، انقلاب اسلامی و کردستان ، بی جا : بی نا ، بی تا ، ص 100

28. مصطفی چمران ، پیشین

29. پیشین ، ص 106

30. Izady, Mehrdad, "The Kurds", Gran Rusak, 1992

31. رضا خیری مطلق ، پیشین ، ص 83

32. حمید رضا جلایی پور ، کردستان : علل تداوم بحران پس از انقلاب اسلامی ، تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، 1372 ، ص 67

33. مصطفی چمران ، پیشین ، ص 35 و 36

34. لوموند ، 12/12/1980

35. غنی بلوریان : برگ سبز ، ترجمه رضا خیری ، تهران : انتشارات رسا ، 1382 ، ص 408 – 404

36. پیشین ، ص 415

37. پیشین ، ص 411 – 409

38. حمید رضا جلایی پور ، پیشین ، ص 63 – 64

39. مصطفی ایزدی ، اقدامات ضد انقلاب در شمال غرب ، تهران : دانشکده فرماندهی و ستاد ، 1386 ، ص 283 – 174

40. جمیله کدیور ، رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا ، تهران ، اطلاعات 1374 ، ص 217 – 218

41. پیشین ، ص 217 و 218

42. علی معرفت جو ، منطق جنگ خلیج فارس ، اطلاعات سیاسی اقتصادی ، شماره 41 و 42 ، اسفند 1369 ، ص 39

43. جودیت میلر و لوری میلروی ، صدام حسین و بحران خلیج فارس ، ترجمه احمد قاضی ، تهران ، زرین ، 1370 ، ص 144

44. تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، تهران ، اداره کل امور حقوقی وزارت خارجه ، 1367 ، ص 525

45. اصغر جعفری ولدانی ، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق ، تهران دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، 1372 ، ص 526

46. پیشین ، ص 526 و 527

47. تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، ص 102

48. الیویه دلاژ و ژرار کزیرک ، طوفان خلیج ، ترجمه اسدالله مبشری و حسین قدیری ، تهران ، انتشارات اطلاعات ، 1361 ، ص 227

49. حمید رضا جلایی پور ، پیشین ، ص 125 – 123

50. پیشین ، ص 128

51. غنی بلوریان ، پیشین

52. پیشین ، ص 415

53. پیشین ، ص 411 – 409

54. صالح ملا عمر عیسی ، بحران آفرینی قدرت های بزرگ در کردستان عراق ، تهران ، انتشارات توکلی ، 1380 ، ص 197


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31