تروريسم اسلامي ، افسانه يا واقعيت(1)

Qoran

حادثه 11 سپتامبر 2001 اثر شگرفي بر سياست خارجي آمريكا به ويژه در ارتباط با خاورميانه بر جاي گذاشت . مسلمانان به عنوان عاملان اين حادثه معرفي شدند . اين در حالي بود كه برخي كشورهاي اسلامي از جمله جمهوري اسلامي ايران در همان ابتدا اين حادثه تروريستي را محكوم كردند .

از آنجا كه فرقه هاي مختلفي در اسلام وجود دارد ، لازم است نگاهي عميق و جدي نسبت به جريان هاي اسلام گراي راديكال و احياگر اسلامي شود .

اين مقاله در صدد آن است تا اين دو جريان و نقش آنها بر تحولات بين المللي را مورد بررسي قرار دهد . همچنين به اين سؤال مهم پاسخ دهد كه اصطلاح تروريسم اسلامي متوجه كدام يك از اين جريان هاست ؟‌

مفروض مقاله اين است كه وهابيسم و متوليان آن ، يعني طالبان و القاعده نقش ويژه اي در تروريست خواندن مسلمانان داشته اند . در حالي كه اسلام ترور را ممنوع كرده است .

واژه هاي كليدي : تروريسم ، تروريسم اسلامي ، بنيادگرايي ، طالبان ، القاعده .

 

يازدهم سپتامبر : نئومحافظه كاران و تروريسم اسلامي

حمله به برج هاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني و ساختمان پنتاگون موجب شد واژه جهاد بيش از پيش در رسانه ها و محافل غربي به كار رود ، به طوري كه بعضي رسانه هاي غربي ، مواضع ايدئولوژي القاعده را جهاديسم ناميدند .

پس از اين حوادث به كار بردن واژه جنگ صليبي توسط جورج بوش رئيس جمهور آمريكا ، نشانگر نگرش نئو محافظه كاران واشنگتن نسبت به جهان اسلام بود . در همين راستا اصطلاح فاشيست هاي اسلامي در مورد مسلمانان به كار رفت .

بر اساس چنين برداشتي در اظهارات تئوري پردازان و مقامات آمريكايي ، از جبهه اسلامي به جبهه سبز تعبير شد كه پس از جبهه سرخ (اتحاد جماهير شوروي سابق) پيش روي آمريكا قرار گرفته است . (1)

پس از پايان جنگ سرد ، نوعي دگرگوني ماهيتي در اختلافات بين المللي پديدار گشت . از يك سو با برتري سرمايه داري ، فرآيند جهاني سازي _ كه اوج يكه تازي ليبرال دموكراسي بود _ آشكار شد و از سوي ديگر تمدن غربي براي حفظ انسجام دروني به بيگانه و دشمن خارجي جديدي نياز داشت كه در اين راستا اسلام بدين منظور معرفي شد .

 

فوكوياما مي گويد :

" اسلام يك ايدئولوژي نظام مند و شفاف است كه داراي اصول اخلاقي و جهان بيني معين در مورد عدالت سياسي و اجتماعي است . به طور بالقوه جاذبه و كشش اسلام جهاني است ، چرا كه از نظر اين دين ، تمامي انسان ها برابر هستند . در واقع اسلام در بخش اعظم دنياي خود دموكراسي ليبرال را مغلوب كرده و تهديدي جدي عليه نظام هاي ليبرال ، حتي در درون كشورهايي كه اسلام در رأس حاكميت سياسي آنها نيست ، به حساب مي آيد ." (2)

" هانتينگتون " نيز در اين خصوص ،‌ ضمن وحدت بخشي به تاريخ گذشته و قلمرو سياسي _ اجتماعي جهان اسلام و غرب با نگرش جوهري جدال ميان آنها را تخاصم درس " درست " و " نادرست " تلقي كرده و اظهار مي دارد :

" مادام كه اسلام همچنان اسلام بماند و غرب نيز غرب بماند ، نزاع بنيادين ميان اين دو تمدن و روش زندگي ، روابط آنها در آينده را تعريف خواهد كرد ، درست به همانگونه كه در چهارده قرن گذشته صورت پذيرفته است . " (3)

 

جيمز ولسي مسئول اسبق سازمان سيا با نوعي مبالغه ، اين رويارويي را جنگ جهاني چهارم خواند . در حقيقت بايد گفت يازدهم سپتامبر بستر اين رويارويي را فراهم كرد و عاملان اين حادثه تروريستي مسلمانان معرفي شدند . از اين رو جورج بوش در اجلاسيه 56 مجمع عمومي سازمان ملل در سخناني به تشريح مواضع دولت آمريكا در خصوص مبارزه با تروريسم پرداخت و اذعان نمود :

" ما بايد براي مقابله با تمام تروريست ها و نه فقط برخي از آنها متحد شويم . در اين جهان اهداف و آمال خوب و بد وجود دارد و ما مي توانيم در خصوص تفكيك ميان آنها با يكديگر اختلاف نظر داشته باشيم ، اما چيزي به نام تروريست خوب وجود ندارد . هيچ آرمان ملي و يا ظلم و خطا در گذشته كه اينك تجديد حيات گردد نمي تواند قتل تعمدي بي گناهان را توجيه نمايد . هر دولتي كه اين اصل را نفي نمايد و تلاش نمايد ميان دوستان تروريست خود دست به انتخاب بزند ، نتيجه اين امر را خواهد ديد . " (4)

 

در همين زمينه جرمي استاك سفير سابق انگلستان در سازمان ملل در اظهاراتي تصريح نمود :

"‌ تفكيك مقوله تروريسم از آزادي خواهي امري غير ضروري و بيهوده مي باشد ، چرا كه آنچه شباهت به تروريسم دارد ، بوي آن را مي دهد و مانند تروريست ها مي كشد ، تروريسم است ." (5)

تا قبل از حادثه يازدهم سپتامبر حوادث تروريستي در عرصه جهاني در اولويت نخست قرار نگرفته بود و حتي بعضاً به لحاظ لجستيكي و تبليغاتي مورد حمايت كشورهاي بزرگ قرار مي گرفت. اما با حملات يازدهم سپتامبر به يكباره موضوع تروريسم در كانون توجه قدرت هاي بزرگ به ويژه آمريكا قرار گرفت . تصويب قطعنامه 1373 در 28 سپتامبر 2001 تنها در ظرف سه دقيقه نقطه آغازين روندي به سوي تدوين كنوانسيون فراگير عليه تروريسم جهاني بود . (6)

سازمان FBI در 2003 ليستي از 28 سازمان خارجي را كه توسط آمريكا برچسب تروريستي خورده بودند منتشر كرد كه هيجده مورد از آن سازمان ها در خاورميانه مستقر بودند . (7) بنيادگرايي اسلامي در اين دوران به منزله يك موضوع جهاني از سوي كاخ سفيد مطرح گرديد و سران آمريكا مقابله با آن را به يك راه حل جمعي منوط كردند . (8)

از نظر واشنگتن همانگونه كه در جنگ جهاني اول و دوم ، فاشيسم و نازيسم و در دوره جنگ سرد كمونيسم دشمن ايالات متحده آمريكا تلقي مي شدند ، در جنگ چهارم جهاني فاشيسم اسلامي و تروريسم اسلامي و حاميان آنها يعني افغانستان ، عراق ، ايران ، سوريه و لبنان در وهله اول و سودان و ليبي و تشكيلات خودگران فلسطين در وهله دوم ، دشمن تلقي گرديده و تغيير رژيم هاي آنها از طريق قوه قهريه و به روش سخت افزاري در اولويت قرار گرفت . (9)

 

پی نوشت:

 

1. حسين توفيق ابراهيم ،‌ تأثير حوادث يازدهم سپتامبر 2001 بر شيوه هاي مطالعه اسلام و جنبش هاي اسلامي ، فصلنامه مطالعات خاورميانه ، سال دوازدهم ، ش 1 ، 1384 ، ص 68

2. سيمون مردن ، ترجمه احمد عليخاني ، تقابل فرهنگي در روابط بين الملل اسلام و غرب ، تهران ، آرين ، 1379

3. پيتر برگر ، ترجمه افشار اميري ، افول سكولاريزم ، دين خيزش گر سياست جهاني ، تهران ، پنگان ، 1380

4. محمدرضا اسفندياري ، دكترين امنيت ملي آمريكا ، مبارزه با تروريزم ، كتاب آمريكا 7 ، تهران ، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران ، 1384 ، ص 168

5. همان ، ص 169

6. همان ، ص 176

7. پرويز امامزاده فرد ، رضا درداد درويش ، دكترين امنيت ملي آمريكا ، گذشته ، حال و چشم انداز آينده ، كتاب آمريكا 7 ، تهران ، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران ، 1384 ، ص 114

8. خان اوغلان خدايي ، دكترين امنيت ملي آمريكا ، ژئوپلتيك نوين تشيع در خاورميانه ، كتاب آمريكا 7 ، تهران ، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران ، 1384 ، ص 360

9. حسن حسيني ، طرح خاورميانه بزرگتر ، القاعده و قاعده در راهبرد امنيت ملي آمريكا ، تهران ، مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران ، 1383 ، ص 66


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31