هنگام انتقال اجساد به داخل گودال از یکی از پتوها صدای نفس می آمد و بدن همه گرم بود و تمام شواهد حاکی از زنده بودن این برادران بود . به هر ترتیب با همان وضع آنها را دفن کردیم و از محل دور شدیم |
خسرو زندی : پس از اینکه این سه برادر پاسدار ربوده شدند و توسط تیمهای عملیاتی سازمان مورد شکنجه قرار گرفته و شهید شدند مسئله دفن آنها مطرح شد . این کار توسط من و یکی دیگر از اعضای تیم با نام مستعار جعفر (که از واحد مسعود حریری بودیم ) صورت گرفت . حدوداً ساعت 10:30 شب بود که مسئول ما رحمان به خانه ما مراجعه کرد و گفت سه جسد داخل صندوق عقب ماشین هست که آنها را ببرید و دفن کنید . مسئول ما رحمان در جواب سوال ما که این کار به چه دلیلی و به چه اشکالی صورت گرفته با تندی گفت : الان وقت این حرفها نیست . خانه ای که ما بودیم لو رفته و این سه پاسدار را با گلوله کشتیم » اما معلوم شد واقعیت قضیه چیز دیگری بود و آنها را زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داده بودند .
در رابطه با مسئله دفن چند روز قبل من به اتفاق جعفر به محلی که تشکیلات نشان داده بود رفتیم و گودالی به این منظور کندیم . در ساعت 10:30 شب من به اتفاق جعفر از خانه تیمی که واقع در نظام آباد بود با تسلیحات کافی حرکت کردیم و از مسیرهایی که قبلا تعیین شده بود به محل فوق که واقع در باغ فیض بود رسیدیم و اجساد را به داخل گودال که از قبل کنده بودیم انتقال دادیم . هنگام انتقال اجساد به داخل گودال از یکی از پتوها صدای نفس می آمد و بدن همه گرم بود و تمام شواهد حاکی از زنده بودن این برادران بود . به هر ترتیب با همان وضع آنها را دفن کردیم و از محل دور شدیم . به هر ترتیب این جنایت که ما مجری آن بودیم و خطوط چنین اعمال جنایت باری که از طریق مرکزیت نفاق و خائن به خلق نشأت می گرفت دقیقا از سیاستی برمی خیزد که ناشی از ایدئو لوژی آنها بود . ایدئولوژی که در عرصه عمل به علت پوچ و انحرافی بودن آن جنایت ها را به دنبال می آورد . تا آنجا که در ادامه چنین اعمالی دست به شنیع ترین و فجیع ترین شیوه ها می زند و دست دوستی و اتحاد با دشمنان اسلام و امت مسلمان می دهد .
کارنامه سیاه(36)