تحولات خاورمیانه این روزها بسیار قابل تامل است. از یکسو شاهد اتفاقاتی در کشورهای مختلف هستیم که اگر این موارد را کنار هم بچینیم به مانند یک پازل یکدیگر را تکمیل میکنند و نشان میدهند که این اتفاقات از کجا نشات میگیرند و به نفع چه کسانی هستند و از سوی دیگر شاهد تحرکات نظامی هستیم که دقیقا در راستای سیاستهای امریکا صورت میگیرد.
شمایی کلی از اتفاقات و رویدادهایی که تا به امروز رخ داده است، نشان میدهد بازهم دست کشورهای غربی در ماجرای تحولات خاورمیانه دیده میشود.
اعتراف آمریکاییها به راهاندازی گروههای تروریستی
ماجرای کشته شدن «ابوبکر البغدادی» سرکرده داعش یکی از همین موارد مهم است. گروه تروریستی که بسیاری مطرح میکنند توسط خود آمریکا خصوصا در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما ساخته شد، حالا آمریکاییها با کشتن سرکرده آن سعی میکنند بگویند که پرچمدار مبارزه با تروریست در جهان هستند.
در واقع اینکه داعش بر اساس منافع چه کسانی عمل کرد و در ایجاد تنش در خاورمیانه برای پیشبرد اهداف چه کسانی مثمر ثمر واقع شد، سئوالی است که خود آمریکاییها به آن پاسخ گفتهاند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه دولت اول اوباما در کتاب خود با عنوان «گزینههای دشوار» سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخته و اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است.
وی که با نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رقابت با «دونالد ترامپ» رئیسجمهور این کشور سودای ریاست بر کاخ سفید را در سر داشت، در ادامه آورده است: «من به 112 کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز 5 جولای 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم.»
حالا آمریکاییها سعی کردند تا نشان دهند در صدر مبارزه با داعش و تروریست قرار دارند و با نابودی فردی که مهره سوخته آمریکایی بود، بگویند آنها کار را تمام کردهاند. در واقع مهم نیست که داعش به دست خود آمریکاییها ساخته و پشتیبانی شد و این گروه تروریستی در خاورمیانه بر اساس منافع کاخ سفید حرکت کرد، بلکه مهم آن است که کار را آمریکاییها تمام کردند.
هر چند بایستی گفت که با کشتهشدن سرکرده داعش موضوع تروریسم داعش وارد مرحله جدیدی میشود و حتی میتوان گفت که مرگ البغدادی مرگ داعش نبوده است و حتی ممکن است از دل این گروه تروریستی یک گروه ترویستی خطرناکتر بوجود بیاید.
اگر نگاهی به شرایط زمانی حال حاضر بیندازیم متوجه میشویم که ماجرای کشته شدن البغدادی تنها از چند بعد برای کاخ سفید و ترامپ فایده داشته است. اول اینکه آمریکاییها با این استدلال که کار را که کرد آنکس که آنرا تمام کرد، مطرح میکنند که سردمدار مبارزه با تروریسم داعش بودهاند.
حالا چه اتفاقاتی در زمان قدرتگیری این گروه تروریستی افتاد و نیروهای مردمی عراق و سوریه به حمایت از ایران و کشورهای دیگر چه میزان در نابودی داعش نقش داشتند، مطرح نیست و این خبرسازی و تبلیغات رسانههای غربی سعی کرد تا مبارزات مردم عراق و سوریه را کم رنگ کند.
از سوی دیگر ترامپ در شرایطی قرار دارد که همه برنامههای سیاست خارجی وی شکست خورده است و رئیسجمهور آمریکا نیاز دارد که برای خود در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا امتیازگیری کند و نمیتواند به عنوان یک شکست خورده به کارزار انتخاباتی این کشور وارد شود. خصوصا اینکه رقبای دموکرات ترامپ همواره در حال ایجاد سناریویی برای مرعوب کردن وی هستند.
همچنین به نظر میرسد که آمریکاییها به سنت چند ساله خود دوباره عمل کردند. اگر نگاهی به هلاکت برخی از سرکردگان گروههای تروریستی ساخته آمریکایی بیندازیم متوجه میشویم که زمانی که گروههای تروریستی تحت نفوذ این افراد ضعیف شد و آنها به مهرههای سوخته بدل شدند، آمریکاییها سعی کردند با از بین بردن آنان و برگزاری شوی تبلیغاتی برای خود بیشترین بهره برداری را از آنان بکنند.
ماجرای کشته شدن «اسامه بن لادن» سرکرده گروه القاعده یکی از همین موارد بود. بعد از اینکه خبر کشته شدن بن لادن طی عملیات نیروهای آمریکایی منتشر شد، باراک اوباما روی صفحه تلویزیونهای این کشور ظاهر شد و اعلام کرد که این روز برای کشور آمریکا روز خوبی است.
«ابو مصعب زرقاوی» که گفته می شود پدر داعش است و این گروه تروریستی با ایده وی که بایستی مقابله تروریستی را از سطح چند کشور مانند افغانستان خارج کرد و گسترش داد، به دست آمریکاییها کشته شد. وی در عملیلات مشترک نیروهای آمریکائی و عراقی در شمال بغداد به هلاکت رسید. وی رهبر القاعده در عراق بود و سالها مسئول حملات، بمب گذاریها و گردنزدنها شناخته میشد.
چرا این افراد تنها توسط آمریکاییها کشته میشوند و انحصار کشتهشدن این موارد به دست این کشور است؟ نکته جالب دیگر این است که اغلب این افراد به جای اینکه زندهگیری شوند و اطلاعاتی درباره اینکه پشت پرده تشکیل این گروههای تروریستی چیست، به رسانهها و افکارعمومی بدهند، کشته میشوند و حتی جسد آنها نیز یافت نمیشود. مانند ماجرای جسد بن لادن که گفته شد به دریا انداخته شده است.
آنچه امروز بیش از هر چیز مهم است آشکار شدن دست آمریکاییها در پشت پرده تشکیل گروههای تروریستی است که تحت عنوان اسلام فعالیت میکنند و نوعی اسلام هراسی را در جهان ایجاد میکنند.