بازخوانی دو دهه همکاری گروهک منافقین با صدام

139206121240596631093574

سازمان مجاهدین خلق از ابتدای جنگ تحمیلی تا یک دهه پس از آن با صدام و رژیم بعث عراق که تمامیت ارضی کشورمان را مورد تهدید قرار دادند، همکاری داشت؛ در این گزارش به بازخوانی دو دهه همکاری منافقین با صدام پرداخته‌ایم. با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، سهم‌خواهی برخی گروه‌های سیاسی همچون سازمان مجاهدین خلق آغاز شد. آن‌ها البته معتقد بودند که صاحب اصلی انقلاب هستند و انقلاب آن‌ها دزدیده شده است.

 

چند روز بعد و در حالی که غائله کردستان با تسخیر پادگان ارتش در مهاباد آغاز شد، سازمان مجاهدین خلق و یکی دو گروه سیاسی دیگر خواستار انحلال ارتش شدند. در این راستا تجمعات و راهپیمایی‌هایی در تهران و چند شهر دیگر برگزار کردند؛ اما سرانجام امام خمینی (ره) دستور فرمودند ارتش بماند و به حراست از مرزهای کشور بپردازد. ۳۱ شهریور ۵۹ و در حالی که کشور هنوز در وضع ناآرام داخلی و سیاسی قرار داشت، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. سازمان مجاهدین خلق به مناسبت آغاز جنگ بیانیه‌ای صادر کرد که معلوم نبود کدام طرف ماجرا ایستاده است. بیانیه این سازمان در برابر حمله یک دشمن خارجی که تمامیت ارضی کشورمان را هدف قرار گرفته بود، دوپهلو و به ظن خودشان بی‌طرفانه بود. در ماه‌های نخست جنگ که ارتش رژیم بعث عراق در حال پیشروی و اشغال مناطق و شهرهای غربی کشورمان بود، ارتش ایران در برابر آن ایستاد، اما سازمان و اعضایش که خواستار انحلال ارتش بودند و می‌گفتند این ارتش در راستای منافع انقلاب حرکت نخواهد کرد، حضوری در جبهه‌های جنگ و همراهی با مقاومت مردم و نیروهای مسلح در برابر دشمن خارجی نداشتند.

 

چند ماه پس از آغاز جنگ با مقاومت ارتش، نیروهای مسلح و مردم، ماشین نظامی ارتش بعث متوقف و نظامیان متجاوز در مواضع نامناسب پدافند کردند. همزمان سازمان مجاهدین خلق نیز تنش‌های سیاسی را در داخل کشور شدت بخشید. در نهایت در خرداد ماه سال ۶۰ با اعلام قیام مسلحانه، ماشین ترور سازمان شروع به کار کرد. روشن شدن ماشین ترور منافقین، در حالی که ماشین نظامی ارتش بعث متوقف شده بود، صدام را به پیروزی در جنگ امیدوار کرد. صدام امید داشت که با اقدامات مجاهدین خلق، توجه مردم و نیروهای مسلح به مسائل داخلی معطوف شود و او بتواند به پیشروی خود ادامه دهد و به اهدافش در تجزیه ایران دست یابد؛ اما هم سازمان و هم صدام در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندند. سازمان در پی اقدامات اطلاعاتی سپاه و مردم مجبور شد «خط خروج» بزند که برخی از آنان به کردستان عراق رفتند و با حمایت صدام به فعالیت‌های خود ادامه دادند. ارتش بعث عراق نیز در پی عملیات‌های نیروهای مسلح و مردم مجبور به عقب‌نشینی و ترک مناطق اشغالی شد.

 

ایران پس از فتح خرمشهر و آزادسازی مناطق اشغالی، راهبرد تعقیب و تنبیه متجاوز را در پیش گرفت و در این راستا به اجرای عملیات‌هایی همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر یک، خیبر، بدر، والفجر هشت، کربلای چهار و پنج و... کرد. اگرچه پس از ضربه‌های اطلاعاتی و عملیاتی سپاه، بیشتر اعضای سازمان به خارج از کشور رفته بودند، اما همچنان نفوذی‌هایی در داخل کشور داشتند که با پایگاه‌های سازمان در کردستان عراق مرتبط بودند. در عملیات والفجر مقدماتی، چند نفوذی سازمان که در واحد اطلاعات عملیات یکی از لشکرها حضور داشتند، اسناد و کالک‌های عملیات را به عراق بردند و در اختیار دشمن بعثی قرار دادند. از میانه جنگ تحمیلی همکاری سازمان مجاهدین خلق با صدام و رژیم بعث عراق آشکارتر شد. پس از اینکه مسعود رجوی با سران حزب بعث عراق و صدام دیدار کرد، منافقین از فرانسه و اروپا به عراق منتقل شدند و در پادگانی که آن را اشرف نامگذاری کردند، مستقر شدند. آنان ابتدا با ارتش بعث عراق همکاری اطلاعاتی داشتند، اما از سال ۶۷ و با تشکیل ارتش آزادی‌بخش وارد فاز عملیاتی شدند. پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، عملیات‌های آفتاب و چلچراغ در مناطق فکه و مهران اجرا کردند. چند روز پس از پذیرش قطعنامه نیز عملیات فروغ جاویدان را اجرا کردند. در حالی که بیشتر فرماندهان و رزمندگان به دلیل تجاوز مجدد ارتش عراق به خوزستان در جبهه جنوب حضور داشتند، ارتش منافقین از مرزهای غربی وارد کشور شد. آنان در عبور از شهرهای مختلف اقدامات و جنایت‌های مختلفی انجام دادند که بخش‌هایی از آن در فیلم سینمایی ماجرای نیمروز ۲ (رد خون) بازنمایی شد که به طور نمونه می‌توان به کشتار مردم و پرستارها در بیمارستان اسلام‌آباد غرب اشاره کرد.

 

فرماندهان و رزمندگان با اطلاع از تجاوز منافقین بلافاصله خود را به غرب کشور رساندند. مردم بسیاری نیز از شهرهای مختلف کشور برای مقابله با منافقین راهی کرمانشاه شدند. صیادشیرازی یکی از اولین فرماندهانی بود که خود را به کرمانشاه رساند. او به سرعت بالگردهای هوانیروز ارتش را آماده رزم ساخت و به ستون نظامی منافقین حمله کرد. ضربه هوانیروز و معطل شدن آنان پشت سر مردم در جاده موجب شد منافقین در تنگه چهارزبر متوقف و با مقاومت نیروهای مسلح روبرو بشوند. با حضور فرماندهان در غرب کشور، عملیات مرصاد طراحی و این عملیات در روز ۵ مرداد ۶۷ آغاز شد. در این عملیات و با هلی‌برن نیرو پشت سر منافقین، راه پس و پیش بر روی آنان بسته شد. بسیاری از منافقین در این عملیات کشته شدند و بسیاری نیز در کوه‌های اطراف پراکنده شدند که به گفته سردار ناصح یکی از فرماندهان آن عملیات تا یک ماه بعد عملیات پاکسازی ادامه داشت و بیشتر مردم روستاها اطلاع می‌دادند که یک یا چند منافق در فلان نقطه مخفی شده‌اند.

 

سازمان مجاهدین خلق با شکست سختی که در عملیات مرصاد متحمل شد، به پادگان اشرف بازگشت و مرحله دیگری از زندگی خود را که «خدمتکاری صدام» می‌توان نامید آغاز کرد. پس از حمله عراق به کویت و پاسخی که صدام از آمریکا دریافت کرد، رژیم بعث عراق چون ارتشش طی دو جنگ فرسوده شده بود، برای سرکوب کردها در شمال عراق و شیعیان در جنوب از سازمان مجاهدین خلق استفاده کرد. منافقین در آن مدت کردها و شیعیان بسیاری را کُشتند و در برخی مناطق و شهرها قتل عام راه انداختند. یکی از عملیات‌هایی که منافقین در کردستان عراق انجام داد، «انفال» نام دارد. در آن عملیات کُردهای بسیاری کشته شدند. به گفته هاشمی‌نژاد دبیرکل بنیاد هابیلیان، منافقین دو برابر آن تعدادی که در ایران ترور کردند و کشتند، از مردم عراق کشتند.

 

منافقین علی‌رغم اینکه از سوی دو ملت ایران و عراق مورد تنفر بودند، اما چون همچنان صدام بر سر قدرت بود، توانستند در پادگان اشرف به حیات خود ادامه دهند، اما بلافاصله بعد از سقوط صدام، بازماندگان انتفاضه شعبانیه به پادگان اشرف حمله و آن‌ها را مجبور به خروج از آن پادگان کردند. آنان در ادامه به پادگان لیبرتی که در نزدیکی آمریکایی‌ها بود، رفتند، اما در آنجا هم از حملات عراقی‌ها در امان نماندند و در نهایت مجبور به خروج از عراق شدند و به کمپی در آلبانی رفتند.

 

ظهور داعش و جنایت‌هایی که از سوی این گروه تروریستی انجام شد، اگرچه برای برخی ملت‌ها تازگی داشت، اما برای مردم ایران و عراق یادآور جنایت‌هایی بود که سازمان مجاهدین خلق در دهه‌های ۶۰ شمسی و ۹۰ میلادی انجام داد. ضمن اینکه به اعتقاد برخی از کارشناسان از تجربیات مجاهدین خلق برای تشکیل داعش استفاده شد. اگرچه سازمان دیگر توانی مانند گذشته ندارد، اما تلاش دارد با جذب بودجه‌ از برخی دولت‌ها همچون عربستان سعودی و انجام برخی اقداماتِ خشن، خود را فعال نگه دارد.تسنیم

 

به بهانه سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد

جولان کفتارها؛ دیروز در «چهارزبر» امروز در فضای مجازی

 

با توجه به جولان کفتار‌ها اینبار نه در دنیای حقیقی بلکه در دنیای مجازی به جرئت می‌توان گفت مرصاد‌ها ادامه دارند و اینبار نه در دشت حس آباد بلکه در خانه هر ایرانی یک تنگه چهارزبر وجود دارد که باید فتح شود. در آخرین روز‌های جنگ تحمیلی درست در زمانی که مردم دست بر سر نشسته و شاهد دود حاصل از سوختن امنیت خانه و کاشانه‌شان بودند و با خون لاله‌ها صورت خود را سرخ نگه می‌داشتند، گروهی از افراد در هیبت کفتار به دنبال سهم از شکار خسته بودند. در حالی که در ۲۷ تیرماه سال ۶۷ ایران اعلام کرد قطعنامه ۵۹۸ را بدون قید و شرط پذیرفته‌است، اما ارتش صدام در تاریخ ۳۱ تیرماه به خاک ایران حمله کرد و از منطقه جنوب به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی نمود. پس از ضدحملات موفق ایران، ارتش عراق در جبهه‌های میانی و غرب کشور نیز به عملیات نظامی مبادرت کرد که آن‌ها هم با بسیج مجدد نیرو‌های مردمی و نظامی جمهوری اسلامی، ناموفق شدند. در نتیجه نیرو‌های عراقی عقب‌نشینی کردند و رژیم عراق در اول و سوم مردادماه رسماً عقب‌نشینی خود را از جبهه‌های جنوب و میانی و غرب کشور اعلام کرد. اما قصه به همین جا ختم نشد و صدام ملتمسانه به دامن فرزندان ناخلف مارکسیسم رفت تا بلکه آن‌ها آب بر جان آتش گرفته‌اش بپاشند.

 

در این باره عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان - بخوانیم غروب جاویدان - توسط گروهک تروریستی منافقین طرح‌ریزی شد، اما ارتش جمهوری اسلامی ایران با فرزندان جان‌برکف خود همچون شهید علی صیاد شیرازی برای همیشه درس فراموش نشدنی‌دادند. در واقع گروهک منافقین با تصور این‏که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ناشی از جدایی ملت و دولت است، به‌خیال واهی، فرصت را غنیمت شمردند تا بر روی شیشه خورده‌ها رژه پیروزی بروند لذا با جمع‌‏آوری دیگر ضدانقلابیون سرخورده، از کشور‌های مختلف اروپایی، نیروی چند هزار نفری را فراهم کردند و با بهره‌‏گیری از جنگ‌‏افزار‌های عاریه‌ای حمله خود را از غرب کشور به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند. اما رشته‌های مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی نفاق در در دشت حسن‌آباد پنبه شد و منافقین در پشت ارتفاعات چهارزبر نظاره گر غروب فروغ‌شان شدند. در عملیات مرصاد صدها نفر از رزمندگان میهن به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و در طرف مقابل نیز بنابر اعتراف منافقین در این عملیات بیش از ۲۰۰۰ نفر از افراد آن‌ها به هلاکت رسیدند که حداقل ۱۶ نفر از آن‌ها در زمره مسئولان ارشد بودند.

 

منافقین پس از اینکه در «چهارزبر» زمین‌گیر شدند به آلبانی پناه بردند تا این بار نه فقط از غرب کشور و نه فقط از مرز زمینی بلکه از همه مرز‌های کشور و از همه نقاط، ایران زمین را در تیررس کینه‌های خود قرار بدهند. گروهک منافقین بعد از اخراج از عراق و ورود به آلبانی در شرایط متفاوتی از ۵ دهه گذشته فعالیت خود را آغاز کردند. «یگان سایبری» اصطلاحی جدید و پرمخاطره در خصوص گروهک منحط منافقین است که نمی‌توان به راحتی از کنار آن عبور کرد. پس از خلع سلاح گروهگ تروریستی نفاق و در عین حال ریزش شدید نیرو و اختلافات و بحران‌های درونی منافقین چاره‌ای نداشتند که خودی نشان بدهند بلکه دست مرحمت آمریکا و برخی کشور‌های اروپایی برسرشان کشیده شود. از این رو با طراحی سران منافقین، اهم فعالیت‌های این گروهک به عملیات‌های سایبری با هدف نفوذ و تأثیرگذاری در جامعه ایران متمرکز شد. یگان سایبری یا همان اتاق کامپیوتر، پدیده جدیدی در گروهک منافقین نبود و پیش از آن در اشرف و لیبرتی هم وجود داشت، اما تا قبل از تغییر مأموریت‌های منافقین به سمت استفاده از فضای مجازی، فقط برای عده بسیار معدودی از سران و اعضای سازمان قابل دسترسی بود. این اتاق در آلبانی تحت عنوان یگان سایبری به یکباره با بکارگیری بیش از ۱۲۰۰ نفر کاربر به عنوان اصلی‌ترین مأموریت این گرورهک تروریستی در دستور کار قرار گرفته‌است.

 

در خصوص فعالیت منافقین در فضای مجازی باید گفت؛ اولین گام آن‌ها برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی طراحی اکانت‌های فیک با هویت‌های ساختگی است. هر عضو بر اساس سرعت عمل و مهارتش، چندین اکانت ساختگی در شبکه‌های اجتماعی مختلف از جمله توئیتر، اینستاگرام و فیس بوک را هدایت می‌کند. این صفحات معمولاً با نام دختران و پسران جوان با علائم مربوط به جریانات سیاسی یا حقوق بشری راه‌اندازی می‌شوند. در گام بعدی یکی از مهمترین مأموریت‌های منافقین در شبکه‌های اجتماعی عضوگیری است. البته نگاه گروهک تروریستی نفاق از عضوگیری به این معنا نیست که یک فرد را برای جذب در تشکیلات گروهک قانع کرده و بعد از کشور خارج کنند تا وارد مقر‌های منافقین شود! آنچه که اعضای منافقین در عمل به دنبال آن هستند، فریب یک جوان یا نوجوان در شبکه‌های اجتماعی و سوءاستفاده از وی برای انجام اقداماتی میدانی یا به قول منافقین عملیات است.

 

یکی از مهمترین مأموریت‌های عناصر نفاق نیز بر همین اساس ورود به عرصه ناآرامی‌ها و اعتراضات است که به هر دلیلی اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته‌است. گاهی ممکن است اعترضات و تجمعات مربوط به یک اعتراض به حق در موضوعات اقتصادی باشد و گاهی نیز ممکن است تجمع حاصل یک اتفاق سیاسی باشد که بر اثر یک تحریک یا واقعه شکل گرفته است. در چنین شرایطی عناصر نفاق مأموریت دارند تا همه توان خود را برای تبدیل اعتراض به آشوب و درگیری به کار ببندند که پیامد‌های آن را به راحتی می‌توانیم در اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ مشاهده کنیم.

 

علاوه بر این اکانت‌های فیک منافقین در دنیای مجازی وظیفه سیاه‌نمایی از جامعه، القای حس ناامیدی و ناتوانی به جامعه و حتی پمپاژ حس ناکامی بر مردم را از طریق صفحه‌های مجازی بر عهده دارند. در واقع خطوط عملیاتی این گروهک منفور همسو با عملیات روانی غرب و به خصوص آمریکا علیه جمهوری اسلامی است. در عین حال تغییر محاسبات آمریکا در قبال ایران با دادن اطلاعات نادرست و اشتباه و ایجاد خطای محاسباتی در مورد کشورمان از دیگر ترفند‌های این فرقه ضاله است؛ بنابراین با توجه به جولان کفتار‌ها اینبار نه در دنیای حقیقی بلکه در دنیای مجازی به جرئت می‌توان گفت مرصاد‌ها ادامه دارند و اینبار نه در دشت حس آباد بلکه در خانه هر ایرانی یک تنگه چهارزبر وجود دارد که باید فتح شود. منافقین هر روز در آلبانی قهوه می‌نوشند و پشت مانیتور‌های خود می‌نشینند تا با توت فرنگی‌های زهر آگین خود قوه تعقل و تمیز مردم کشورمان به خصوص جوانان و نوجوانان را کر و کور کنند بنابراین این روز‌ها نیاز به تولید محتوا و مقابله جانانه مرصادی در فضای مجازی به شدت احساس می‌شود تا گرانی به آشوب و به بی آبی به تفنگ وینچستر ختم نشود.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29