ايران در مقابل تهديد امنيت خود به هيچ‌وجه كوتاه نمي‌آيد

155610018850295400

«مبارزه با تروريسم و افراط‌گري» در ادبيات سياسي رهبران جهان به عبارتي زيبا و شايد هم شعاري انتخاباتي تبديل شده است. تروريسم، پديده شوم بي‌مرزي است كه قربانيان خود را جدا از رنگ پوست، آيين و محل سكونت‌شان انتخاب مي‌كند هرچند در بسياري از موارد در چند دهه اخير ابزاري در خدمت برخي دولت‌ها براي رسيدن به يك هدف سياسي خاص بوده، اما همواره به تير به خودي تبديل شده و اتفاقا دست حامي خود را بريده است.

در حالي كه تهديد تروريسم برخلاف تصور حاميان دولتي و غيردولتي آن هيچ‌گاه محصور در مكان نبوده و به عنوان مثال تروريست‌هايي كه برخي بازيگران دولتي و غيردولتي در سوريه با هدف تضعيف دولت بشار اسد ساخته و پرداختند به عامل عمليات‌هاي تروريستي در پايتخت كشورهاي اروپايي تبديل شدند، اما همچنان اراده‌اي جهاني براي مقابله با اين پديده فارغ از مصلحت‌هاي سياسي شكل نگرفته است.

تعاريف متفاوت از تروريست كه عمدتا ريشه در بازي‌هاي سياسي قدرت‌هاي بزرگ‌تر دارد، عملا رسيدن به فرمولي مشترك و اجماع ولو منطقه‌اي در مساله مبارزه با تروريست‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده است. در اين ميان آمار قربانيان و دامنه فعاليت گروه‌هاي تروريستي منتظر دو دو تا چهارتاي سياسيون باقي نمي‌ماند به گونه‌اي كه بر اساس آمار جهاني در سال 2018، قريب به 16 هزار نفر در سطح بين‌المللي قرباني فعاليت‌هاي تروريستي شده‌اند. نام افغانستان و عراق به عنوان دو همسايه شرقي و غربي ايران در راس اين ليست قرار دارد.

حسين قريبي، دستيار وزير امور خارجه كه سابقه سال‌ها كار در دفتر نمايندگي ايران در نيويورك و همچنين ايتاليا را در كارنامه كاري خود دارد و به شكل تخصصي جنبه‌هاي بين‌المللي مقابله با تروريسم را هم دنبال مي‌كند در مصاحبه تفصيلي با «اعتماد» تاكيد مي‌كند كه ايران در ميان كشورهاي منطقه يكي از بهترين كارنامه‌ها در زمينه مبارزه با تروريسم و همكاري در اين حوزه با سازمان ملل را دارد.

با حسين قريبي همزمان با روز «مبارزه با خشونت و افراط‌گري» درباره كارنامه ايران در همكاري با سازمان ملل در اين حوزه، دستاوردهاي تهران در اين زمينه، چرايي موفقيت‌آميز نبودن نسبي ديپلماسي عمومي و تبليغاتي كشور در بيان اين دستاوردها و تاثير بازي رسانه‌اي امريكا بر اين عدم موفقيت به گفت‌وگو نشستيم.

به عنوان اولين سوال و قبل از اينكه وارد بحث‌هايي بشويم كه ارتباط مستقيم‌تري با ايران دارند، به زبان ساده مي‌توانيد توضيح دهيد از زاويه اسناد بين‌المللي و مشخصا سازمان ملل متحد، آيا تعريف مشخص و واحدي از تروريسم وجود دارد كه براي همه دولت‌ها يك مبناي مشترك ايجاد كند؟

بله، چارچوب اصلي وجود دارد. ما در محافل آكادميك تعريف واحدي براي تروريسم داريم: كنشگران غيردولتي كه با هدف كسب امتيازهاي عمدتا سياسي از دولت‌ها يا سازمان‌هاي بين‌المللي اقدام به خشونت و ارعاب مي‌كنند. خشونتي كه هدفش ابعادي بزرگ‌تر از حادثه است و مي‌خواهد طرف مقابل را مرعوب و وادار به انجام يا عدم انجام كاري كند. اين تعريف، تروريسم را از جرايم ديگري مانند جنايت جنگي، جنايت عليه بشريت و انواع ديگر جرايم مشابه جدا مي‌كند. در سازمان ملل هم تقريبا خطوط اصلي همين است كه در كنوانسيون‌هايي مثل بمب‌گذاري تروريستي سال 1997 و تامين مالي تروريسم سال 1999 به ابعاد آن پرداخته شده است. پيش‌نويس كنوانسيون جامع مقابله با تروريسم كه بالاي 25 سال است در مجمع عمومي ملل متحد مورد بحث است هم در همين چارچوب قرار دارد. تنها محل اختلاف بين كشورهاي اسلامي و برخي اعضاي سازمان- عمدتا غربي‌ها- مساله حق ملل تحت اشغال براي توسل به زور براي پايان اشغال است.

در اين‌ صورت چرا اين ميزان در تعيين مصداق‌هاي تروريسم و گروه‌هاي تروريستي بين دولت‌ها اختلاف وجود دارد؟

اختلاف برداشت از تفسير عناصر تعريف «تروريسم» است. هر دولتي تفسير خودش از اين تعريف را دارد. درباره نقض حقوق بشردوستانه بين‌المللي هم، كشورهايي كه با هم در جنگ و درگيري نظامي هستند هيچ كدام قبول ندارند كه حقوق بشردوستانه را نقض مي‌كنند و مسلما خود را برحق مي‌پندارند. در دهه‌هاي اخير ديوان بين‌المللي كيفري را داريم كه يك مرجع بين‌المللي در خصوص حقوق بشردوستانه است. اما در بحث تروريسم، نهادي مشابه كه اقدام به تحقيق و حقيقت‌يابي كند، نداريم و نمي‌توانيم هم داشته باشيم، چراكه هنوز ديدگاه‌هاي كشورها حداقل در يك مورد خيلي برجسته «تلاش ملل تحت اشغال براي رهايي» به هم نزديك نشده و شكاف زيادي وجود دارد. به‌طور كلي هم تروريسم ابزار و برچسب خوبي براي برخي دولت‌هاست. آنها خيلي هم موافق شفاف‌سازي و از دست دادن اين ابزار نيستند.

وضعيت همكاري يا عدم همكاري جمهوري اسلامي ايران با تكاليف بين‌المللي در زمينه مبارزه با تروريسم چگونه است؟

براساس تجربه كار در سازمان ملل متحد و تعامل با هيات‌هاي اعزامي اين سازمان به ايران به شما مي‌گويم كه ايران از نظر فني و كسب نتايج در ميدان يكي از بهترين كارنامه‌هاي «مقابله با تروريسم» در منطقه را دارد. نتيجه اين كارنامه هم اين است كه ايران با اين وسعت جغرافيايي كه 15 همسايه زميني و دريايي دارد و در حالي كه در غرب ما، عراق و سوريه كانون فعاليت‌هاي تروريستي بوده‌اند و در شرق هم همين وضعيت بوده، بحمدالله امنيت ما در مقابل تهديد تروريسم بي‌نظير و همين مورد توجه كارشناسان برجسته و مراكز مطالعاتي معتبر هم بوده است. ايران مانع بزرگ اتصال سرزميني تكفيري‌هاي تروريست از غرب به شرق و بالعكس بوده است. در گزارش شاخص جهاني تروريسم كه ماه پيش منتشر شد، اگرچه قدري نسبت به سال‌هاي قبل به خاطر برخي حوادث تلخ سال گذشته افت داشته‌ايم، ولي هنوز نسبت به بسياري از كشورها از جمله توسعه يافته‌ها در وضعيت بسيار خوبي قرار داريم.

همواره در شاخص جهاني تروريسم عراق رتبه اول آسيب‌پذيري را داشته، اما از سال 2018 افغانستان اين جايگاه را به خود اختصاص داد. پس هم رتبه اول سابق اين فهرست و هم رتبه اول فعلي آن در دو سوي مرزهاي ايران هستند و در چنين شرايطي امنيت ما فوق‌العاده بوده و حقيقتا بايد از نيروهايي كه براي مقابله با تروريسم و تامين امنيت كشور تلاش مي‌كنند و متشكل از بخش‌هاي مختلف هستند، صميمانه تشكر و قدرداني كنيم.

آيا ما قطعنامه‌هاي صادره از شوراي امنيت در زمينه مقابله با گروه‌هاي تروريستي را اجرا كرده يا مي‌كنيم؟

از زماني كه قطعنامه 1267 در سال 1999 و قطعنامه‌هاي مرتبط بعدي و پس از آن قطعنامه 1373 در سال 2001 صادر شدند، ما اين قطعنامه‌ها را در چارچوب منشور ملل متحد مدنظر داشته‌ايم و اگر گزارشي درباره نحوه اجراي اين قطعنامه‌ها تكليف شده مطابق با رويه معمول و با هماهنگي همه نهادهايي كه دست‌اندركار مقابله با تروريسم بوده‌اند، تهيه و به دبيرخانه ارايه شده است. ما در اين زمينه با سازمان ملل و همچنين معاون دبيركل در امور مقابله با تروريسم كه وظيفه عمدتا هماهنگي را عهده‌دار است، تعامل بسيار خوبي داشته و داريم. مطابق تصميمات شوراي امنيت، مجازات‌ها عليه گروه‌هاي تروريستي فهرست ملل متحد، شامل سه دسته اصلي منع تامين اسلحه، منع تردد و جابه‌جايي تروريست‌ها و منع تامين مالي هستند كه در هر زمينه پيشرو بوده‌ايم و احراز آن براي ناظران ملل متحد مشكل نبوده است.

آيا سازمان ملل گزارش سالانه‌اي درباره ميزان همكاري كشورها با اين سازمان در حوزه مبارزه با فعاليت‌هاي تروريستي و اجراي قطعنامه‌هاي اين سازمان منتشر نمي‌كند؟

سازمان ملل و شوراي امنيت خود را وارد موضوع رتبه‌بندي كشورها نمي‌كند، چراكه حاشيه‌هاي اين مساله براي شورا بيشتر خواهد بود. هر كشوري كه در رتبه پايين‌تر قرار بگيرد قطعا به روند و نتيجه رتبه‌بندي اعتراض خواهد كرد. بنابراين ماهيت كار شورا انجام مكاتبات، ارزيابي گزارش‌ها و محرمانه نگه‌داشتن مفاد آنهاست. البته من مطمئن هستم كه در صورت انتشار رتبه‌ها، ما در جايگاه خوبي قرار مي‌داشتيم.

در حالي كه شما مي‌گوييد ما يكي از بهترين كارنامه‌ها در اين سازمان در زمينه مبارزه با تروريسم را داريم، از سوي برخي كشورها به فعاليت‌هاي تروريستي متهم مي‌شويم. در چنين شرايطي اگر اين اتهام‌زني بدون مدرك منجر به فضاسازي بين‌المللي عليه ما يا هر كشوري شود كه اتفاقا در اين زمينه همكاري هم داشته‌ايم، باز سازمان ملل از بيم حاشيه‌ها سكوت مي‌كند؟

من بارها گفته‌ام كه هيچ فعاليت فني به دور از ملاحظات سياسي نيست. ايران يك‌سري فعاليت‌هايي دارد كه در مقابله با تروريسم واجد سطح بسيار بالايي است كه بايد مورد تمجيد قرار گيرد و همين‌طور هم هست. اتهام‌زني مشخصا از سوي امريكا و برخي متحدين اين كشور است. اشكالي هم كه در داخل وجود دارد، اين است كه ما در برخي موارد سازمان ملل متحد را با ايالات متحده امريكا اشتباه مي‌گيريم. رابطه ايران با سازمان ملل در يك قالب و رابطه با امريكا در قالب ديگري است. اتهام‌هايي كه عمدتا در قالب گزارش‌هاي سالانه وزارت خارجه امريكا عليه ايران مطرح مي‌شوند، خيلي راحت قابل بحث و بررسي و تشكيك هستند. به عنوان نمونه در گزارشي كه در ماه نوامبر سال جاري ميلادي در اين باره منتشر شده بيش از 200 بار نام ايران در بخش‌هاي مختلف قيد شده و اين در حالي است كه واقعا ارتباطي ميان محتواي بخش‌هاي اين گزارش و ذكر نام ايران وجود ندارد، مگر آنكه اهداف سياسي مدنظر باشد.

در گزارش سالانه وزارت خارجه امريكا دو نوع ارزيابي ديده مي‌شود: منطقه‌اي و كشوري به صورت مجزا. اين گزارش سعي مي‌كند تصويري از تهديدها، پيشرفت‌ها و فعاليت‌هاي يك كشور در مقابله با تروريسم ارايه دهد. اگر گزارش با همين چارچوب سراغ ايران بيايد و به اين تهديدات، پيشرفت‌ها و فعاليت‌ها بپردازد، نتيجه چيز ديگري مي‌شود. اما امريكا ترجيح مي‌دهد كه در اين قالب كار نكند، چراكه در اين قالب بخش مربوط به ايران بسيار پررنگ و قابل توجه مي‌شود و گزارش مملو از تناقض خواهد شد و ديگر اتهامات با سابقه چهل ساله ارزشي نخواهند داشت. به عنوان نمونه بايد اعلام كند كه ايران در چند سال گذشته در سطح ايجاد بسترهاي قانوني و مكانيسم‌هاي اجرايي تامين مالي تروريسم چه اقدام‌هايي انجام داده، در حوزه ميداني چه وضعيتي داشته و ذكر اين پيشرفت‌ها البته با اتهامات در تعارض شديد قرار مي‌گيرد.

به همين دليل، يك فصل دومي به صورت مختصر در گزارش ايجاد شده كه نام ايران و سه كشور ديگر را ذيل «دولت‌هاي حامي تروريسم» قرار داده است. در اين فصل به جاي ارايه سند، انشاء‌نويسي و كلي‌گويي ناشيانه كرده است. اگر وزارت خارجه امريكا واقعا صادق است در گزارش وضعيت ايران هم از همان قالب ارزيابي استفاده كند كه براي ساير كشورها استفاده مي‌كند. آن وقت مشخص مي‌شود جايگاه ايران در مقابله با تروريسم در معناي متعارف آن كجاست.

در سياسي بودن اتهام‌هاي امريكا شكي وجود ندارد، اما امريكا بازوي رسانه‌اي قوي در سطح بين‌المللي در اختيار دارد و با همين بازو، گزارش‌هاي‌ خود را به افكار عمومي تزريق مي‌كند. اين در حالي است كه ما نتوانسته‌ايم در اقدام متقابل به افكار عمومي به شكل مستند بگوييم كه چه كارنامه‌اي در حوزه مبارزه با فعاليت‌هاي تروريستي داشته‌ايم؟

اين نكته شما درباره ساير مسائل مثل مبارزه با مواد مخدر يا حتي مبارزه با بيماري ايدز هم صادق است. همه از جمله خود امريكايي‌ها اعتراف مي‌كنند كه بيشترين ميزان مبارزه با مواد مخدر از سوي ايران صورت مي‌گيرد ولي آيا اين مساله به درستي در رسانه‌هاي خارجي منعكس مي‌شود؟ يك ايرادي هم در اين زمينه به ما وارد است و من روي آن تاكيد مي‌كنم كه ما حتي زماني كه مي‌خواهيم كار تبليغاتي هم انجام بدهيم، نگاه‌مان بيشتر به داخل است. مثلا زماني كه درباره فعاليت‌هاي ايران براي مبارزه با تروريسم هم مطلب و نمودار و مواد رسانه‌اي تهيه مي‌كنيم، به زبان فارسي است و اين در حالي است كه يك «سازمان مردم‌نهاد» يا موسسه مطالعاتي و رسانه بايد اين مسائل را به زبان بين‌المللي انگليسي يا عربي يا هر زبان خارجي ديگري منتشر كند تا مورد بهره‌برداري قرار گيرد.

به‌رغم تاكيد و تصريح قانون مصوب مجلس، جز برخي مصاديق خاص مثل «سنتكام» كه به صورت موردي اعلام شد، هنوز «فهرست ملي افراد و گروه‌هاي تروريستي» رسما از سوي ايران منتشر نشده است. آيا ايران نبايد براي مخاطب خود مشخص كند كه از نظر جمهوري اسلامي ايران چه افراد و گرو‌‌‌‌‌ه‌هايي به عنوان تروريست شناخته مي‌شوند؟

وزارت امور خارجه و دولت مستمرا در حال پيگيري اين مساله هستند و خبر هم داريم كه اعلام اين فهرست ملي در دستور كار نهادهاي متولي قرار دارد. از نظر ما اعلام اين فهرست ملي بسيار مهم است، چراكه نمي‌توانيم از ساير كشورها چنين مطالبه‌اي را داشته باشيم اما ابتدا به ساكن، خودمان اين فهرست را اعلام نكنيم. به عنوان نمونه ما از كشور ديگري مي‌خواهيم كه با فلان گروهي كه ايران آن را تروريستي مي‌داند مقابله و تردد آنها را محدود كند. اما نخستين واكنش اين است كه آيا خود شما قانون و مصاديق آن را براي نهادهاي متولي و بانك‌هاي خود اعلام كرده‌ايد. البته دستگاه‌هاي متولي در مورد فهرست توجيه هستند اما اگر اين فهرست براي عموم اعلام و نهايي شود هم اجراي قانون در داخل بهتر انجام مي‌شود و هم مطالبه‌گري ما پررنگ‌تر خواهد شد.

فكر مي‌كنيد يكي از دلايل تعلل در انتشار فهرست ملي اين نيست كه ممكن است ما با برخي از اين گروه‌ها رايزني و مذاكراتي داشته باشيم و قرار دادن نام آنها به شكل رسمي در ليست گروه‌هاي تروريستي دست ما را براي ادامه روند مذاكره ببندد؟

من فكر نمي‌كنم انتشار اين ليست دست ما را براي اقدامات فعلي و آتي ببندد. گروه‌هايي كه ما به عنوان گروه‌هاي تروريستي در داخل مي‌شناسيم يا گروه‌هايي مانند داعش و القاعده و النصره ماهيت مشخص دارند و موضع ما هم نسبت به آنها روشن است. ما فعلا بايد فهرستي را كه در داخل كشور تمام نهادهاي متولي روي آن اتفاق نظر دارند، منتشر بكنيم بعد مي‌توانيم اسامي جديد را به اين ليست اضافه كرده يا به مرور زمان برخي اسامي را از اين ليست حذف كنيم. اين ليست باز است و تغييرات در آن همواره ممكن است. احتمال دارد نام يك فرد در اين ليست قرار بگيرد و وي با مراجعه به دادگاه اثبات كند كه درج نام او در اين ليست اشتباه بوده و دادگاه هم به نفع وي حكم بدهد كه در اين صورت نام وي بايد از اين ليست خارج بشود. يا اينكه خود نهاد متولي اجرايي بررسي كرده و به خروج از فهرست نظر بدهد.

ايران يك نيروي موثر در مقابله با تروريسم داعش هم در سوريه و هم در عراق بوده است و در عراق مقام‌هاي سياسي نيز به اين نكته اعتراف كرده‌اند. با اين‌ همه به نظر مي‌رسد كه ما در نقد كردن نتيجه اين تلاش‌ها و فعاليت‌هاي مثبت و همچنين استفاده از آن به عنوان برگ مقابله‌اي با تبليغات منفي امريكا و متحدانش در منطقه عليه ايران آن‌گونه كه بايد موفق عمل نكرده‌ايم. دليل عدم موفقيت را در چه مي‌دانيد؟

مثال‌هاي زيادي در مورد اعتراف به نقش ايران داريم، اما تازه‌ترين آنها محور اصلي مقاله اخير نشريه نيوزويك است كه مي‌گويد اگر ايران تضعيف شود، داعش ممكن است مجددا ظهور كند. اين جمله بسيار مهم است. اين جمله حرف دل همه كارشناسان و تحليلگران برجسته موضوع تروريسم است. فقط يك لحظه تصور كنيد كه اگر پنج سال پيش مركزيت سياسي عراق به دست داعش افتاده بود، اكنون تصوير منطقه ما چگونه بود؟ مطمئنا همين اتفاق براي برخي كشورهاي همسايه عراق هم مي‌افتاد. دنيا و كشورهاي منطقه اين را متوجه هستند. اين مقدمه را گفتم كه بگويم ما چنين اقدام‌هايي در مسير مبارزه با تروريسم انجام داده‌ايم، اما متاسفانه اين دستاوردها را به خوبي بيان يا به قولي نقد نكرده‌ايم.

يك تحليلي هم معتقد است به اينكه فشارهاي تحميلي از سوي امريكا و اتهام‌هاي مطروحه در موضوع تروريسم باعث نوعي احتياط در حضور و بهره‌برداري ما از ظرفيت‌هاي مهم اين عرصه شده است. بايد باورمان بشود كه اين اتهام‌ها ابزار تبليغاتي و فشار امريكا بر ايران هستند و ما نبايد اين اتهام‌ها را محدوديتي براي بهره‌برداري از جايگاه خوب خودمان در مسير مبارزه با تروريسم بدانيم. روز چهارشنبه گذشته روز مبارزه با خشونت و افراط‌گري بود، خوب چه اقداماتي براي نمايش دستاوردها و موفقيت‌هاي خود در اين زمينه داشتيم؟ مي‌دانيم كه در زمينه مقابله با خشونت و افراط‌گرايي منجر به تروريسم، فعاليت‌هاي زيادي انجام مي‌شود ولي انعكاس مناسب رسانه‌اي با بعد بين‌المللي ندارد.

بنابراين مي‌توانيم بگوييم كه جدا از آنكه جهان نخواست اقدام ما در مبارزه با تروريسم را در حد و اندازه واقعي آن ببيند خود ما هم نتوانستيم صداي خودمان را به گوش جهان برسانيم.

ما از طرف مقابل توقعي نداريم، آنها تلاش خودشان را مي‌كنند. اما كوتاهي ما در نمايش دستاوردهاي‌مان در زمينه مقابله با تروريسم براي من مايه نگراني است. يك دليل بزرگ آن ضعف كار جدي نظري و مطالعاتي در خصوص ابعاد مختلف تروريسم و مقابله با تروريسم، شناخت رژيم‌ بين‌المللي مقابله با تروريسم و نحوه بازيگري درست در اين عرصه است.

شما در يكي از نوشتارهاي خود هم توصيه كرده بوديد كه ايران به جاي قرار گرفتن در موضع تدافعي در مقابل اتهامات پوچ حمايت از تروريسم، از مولفه‌هاي قدرت مقابله با تروريسم خودمان به خوبي بهره بگيرد. چه نقشه راهي براي عملي شدن اين توصيه داريد؟

در بحث مقابله با تروريسم نيروهاي اطلاعاتي، امنيتي، نظامي و انتظامي همه و همه بايد به صورت متناسب و هماهنگ با مخاطبان بين‌المللي خود تعامل داشته و دستاوردها را عرضه و ظرفيتي براي همكاري و تبادل ايجاد كنند و دستگاه ديپلماسي هم با دست پر در ميدان حاضر باشد. مقابله با تروريسم فقط با قوه قهريه نيست. اجازه بدهيد يك مثال بزنم.

قطعنامه 2354 شوراي امنيت در سال 2017 براي نخستين بار بحث «روايت» و «ضد روايت» را به صورت متمركز وارد بحث مقابله با تروريسم كرده و از كشورها و جامعه مدني آنها خواسته كه با روايت‌هاي تروريستي مقابله كنند. خوب ما مدت‌هاست كه در اين عرصه وارد شده‌ايم. وقتي به كار نهادهاي مردمي، فيلم‌هاي ساخت ايران و نشريات و كتاب‌هاي منتشر شده نگاه مي‌كنم، مي‌بينم ما از مدت‌ها قبل به جنگ با اين روايات رفته بوديم اما اين اقدام‌ها را برجسته نكرديم و از آن بهره‌برداري لازم نكرده‌ايم. مثلا مي‌توانيم در كنار تمام جشنواره‌هاي سينمايي كه در طول سال داريم، جشنواره‌اي هم درباره فيلم‌هايي داشته باشيم كه به مقابله با روايت‌هاي تروريستي و افراط‌گرايي كمك مي‌كنند. در دانشگاه‌ها و حوزه‌ها مراكز فعال مطالعاتي مقابله با تروريسم داشته باشيم كه توليد ادبيات كنند. همايش‌هاي مقطعي خيلي كارگشا نيستند. خلاصه كلام تعداد كساني كه در اين عرصه فعال هستند، خيلي كم‌شمارند. جاي فعاليت زياد است.

دولت دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده امريكا سياست فشارحداكثري را عليه ايران در يك سال و نيم اخير در پيش گرفته است. دو محور اصلي اين سياست تحريم و همچنين متهم كردن ايران به فعاليت‌هاي تروريستي است. محمدجواد ظريف وزير خارجه كشورمان از تحريم با عنوان «تروريسم اقتصادي» ياد مي‌كند. عنواني كه اندك‌اندك جاي خود را در ادبيات ديپلماتيك سياسيون هم باز كرده است. اين نام‌گذاري آيا صرفا جنبه گفتاري و شعاري دارد يا مبنايي حقوقي و بين‌المللي هم براي آن هست؟ و اينكه تاثير اين نام‌گذاري بر مشخص شدن ابعاد ظالمانه و غيرانساني تحريم عليه عامه مردم در ايران چه بوده است؟

ابتكار وزير خارجه بسيار خوب و بجا بود و به نظر من مخاطب خودش را هم در رسانه‌ها پيدا كرد. آقاي دكتر ظريف همواره به اين نكته تاكيد داشته‌اند كه در مبحث حقوق بشردوستانه، تلاش‌ها معطوف به يافتن موارد نقض در هدف قرار دادن اهداف ممنوعه و غيرنظامي است. مثلا در يك درگيري نظامي به افراد غيرنظامي يا به مراكز درماني حمله نشود، برخورد با اسرا چگونه باشد و مسائل مشابه.

اما در بحث تحريم زماني كه كشوري رسما و علنا اعلام مي‌كند كه اگر مردم ايران مي‌خواهند غذا براي خوردن داشته باشند، بايد تسليم بشوند و اگر اين كار را نكنند ما غذا و داروي آنها را مورد هدف قرار مي‌دهيم و همين كار را در عمل هم كرده‌اند، اين بدان معناست كه مستقيم غيرنظامي‌ها به عنوان اهداف ممنوعه شامل كودكان، بيماران و به‌طور كلي مردم هدف هستند. دنبال كسب امتيازات غيرمشروع خلاف حقوق بين‌الملل و قطعنامه ملل متحد هم هستند. نتيجه آن مي‌شود تروريسم اقتصادي. اين مفاهيم، عبارات دقيقي هستند و حقوقدان‌هاي ما و البته چهره‌هاي آكادميك هم بايد بيشتر به ميدان بيايند و در اين زمينه فعالانه‌تر تبيين كنند. مي‌شود از مفاهيم پايه، ترمينولوژي‌هاي جديدي در خدمت خودمان و كشورهاي همسو ايجاد كنيم.

البته امريكايي‌ها توجيه جديد يافته و مثلا شخص برايان هوك ادعا مي‌كند كه ما تحريم را جانشين جنگ كرديم.

اين از آن توجيهات بي‌پايه و اساس است. شما نمي‌توانيد به يك نفر بگوييد كه مثلا ما اعضاي بدن تو را قطع مي‌كنيم و اين از قتل بهتر است! دولت امريكا در حال نقض حقوق بين‌الملل و قطعنامه 2231 شوراي امنيت است آن‌ هم در شرايطي كه خود اين كشور عضو دائم شوراست. با اين وجود امريكا با نقض قطعنامه 2231 مصوب اين شورا دست به تحريم يك‌جانبه ايران زده است و در عين حال ادعا مي‌كند كه تحريم را جايگزين جنگ كرده‌ و اقدامات خود را توجيه مي‌كند. بايد به آقاي هوك گفت كه هم جنگ احتمالي شما غيرمشروع است و هم تحريم‌تان.

در رابطه ايران و امريكا از همان نخستين سال‌هاي انقلاب اسلامي بحث قرار گرفتن نام ايران در ليست كشورهاي حامي تروريسم وجود داشته است. با اين‌ همه در يك سال و نيم اخير مي‌بينيم كه تكيه مقام‌هاي دولت ترامپ بر اين اتهام بيش از قبل شده و در كمتر سخنراني است كه مثلا از ايران با عنوان Sponsor of Terrorism ياد نشود. طبيعتا مي‌دانيم كه اين نامگذاري‌ها صرفا در محدوده حقوقي داخلي امريكا معنا و مفهوم اجرايي دارد، اما نمي‌توان از تاثير آن بر افكار عمومي گذشت. كشورهايي كه امريكا نام آنها را در ليست قرار داده در چه پروسه‌اي از اين ليست خارج مي‌شوند؟ اصولا نقشه راهي براي خارج شدن نام يك كشور از اين ليست وجود دارد يا مانند مورد كوبا كه در دوره اوباما شاهد آن بوديم پس از يك توافق سياسي ناگهان اتهام‌ها دود مي‌شوند و نام كشور فوق از ليست كشورهاي حامي تروريسم خارج مي‌شود؟

مطابق قوانين امريكا، وزارت خارجه توصيه مي‌كند و رييس‌جمهور دستور اجرايي مي‌دهد. به كنگره هم اطلاع مي‌دهد. در چنين شرايطي كنگره مي‌تواند بعضا مانع‌تراشي كند. در مورد كوبا در فرجه 45 روزه كنگره مي‌توانست مانع شود، ولي در نهايت كوبا از فهرست خارج شد. در اين مسير، گزارش وزارت خارجه امريكا ملاك عمل است و هم قرار دادن و هم خارج كردن نام يك كشور از ليست دول حامي تروريسم كه جزو فعاليت‌هاي وزارت خارجه است و البته فرمان اجرايي رييس‌جمهور آن را محقق مي‌كند. اين پاسخ مربوط به رويه بود. از لحاظ محتوايي من سوال مي‌كنم كه كوباي 2015 با كوباي 2016 چه تفاوتي دارد كه مشمول اين وضعيت مي‌شود؟! هيچ ولي فضاي سياسي بين دو كشور عوض شده و قرار است مانع قانوني در مسير ابتكار سياسي دولتمردان وجود نداشته باشد.

اما در مورد رويكرد دولت ترامپ، نخستين گزارش سالانه دولت ترامپ درباره تروريسم در نوامبر 2017 منتشر شد. اگر فصل دوم اين گزارش را كه مربوط به ايران است با گزارش سال قبل از آن مقايسه كنيد، متوجه مي‌شويد كه تغييرات فاحشي در عبارت‌بندي اين بخش ديده مي‌شود و اين مقايسه نشان مي‌دهد كه دولت ترامپ از همان نخستين سال استقرار در كاخ سفيد به توصيه تندروهاي مخالف ايران و جنگ‌طلب، ادبيات تروريسم در رابطه با ايران را در اين گزارش تغيير داده و به نوعي اين ادبيات را سخت‌تر مي‌كند. نوع كلماتي كه در اين گزارش مورد استفاده قرار مي‌گيرد كاملا نشان داد كه اين دولت مي‌خواهد از اين ابزار عليه ايران بيشتر استفاده كند و البته همين‌طور هم شد.

به همين ترتيب در گزارش سال 2018 و 2019 به تدريج هم ميزان استفاده از نام ايران در كل گزارش افزايش پيدا مي‌كند و هم نوع ادبيات به كار گرفته شده افراطي‌تر مي‌شود. اين مساله نيز همراستا با سياست فشار حداكثري پيش مي‌رود. همزماني تغيير در ادبيات گزارش‌هاي سالانه امريكا درباره تروريسم با نقض برجام از سوي امريكا و همچنين اتخاذ سياست فشار حداكثري عليه ايران نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه امريكا از اين گزارش‌ها و موضوع تروريسم به عنوان ابزاري براي رسيدن به اهداف سياسي خود استفاده مي‌كند.

در سال رو به اتمام ميلادي جاري ما شاهد قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در ليست گروه‌هاي ترويستي در امريكا بوديم. آيا اين مساله در ميدان اجرا محدوديت‌هايي براي اين نهاد نظامي در ايران ايجاد كرده است و آيا اصولا مي‌توان يك نهاد نظامي مستقل دولتي در كشوري ديگر را كه طبيعي‌ترين كاركرد آن دفاع از مرزهايش است ذيل عنوان نهاد حامي تروريسم قرار داد؟ اگر نه، مبناي عمل متقابل ما در تروريستي ناميدن سنتكام چه بوده است؟

در همان دوره كه دولت ترامپ اعلام كرد قصد دارد نام سپاه را در ليست گروه‌هاي تروريستي قرار بدهد در داخل امريكا مقاله‌هاي بسياري در نقد حقوقي، سياسي و امنيتي اين اقدام نوشته شد، اما دولت ترامپ بدون توجه به نظر كارشناسان، برنامه خود را پيش برده و نام سپاه را با همان نگاه سياسي در اين ليست قرار داد. دولت امريكا هم مي‌داند كه اين اقدام بي‌سابقه و البته اشتباه بوده است. در همان مقطع نشريه‌هاي وابسته به محافل دفاعي امريكا در مطالب خود هشدار مي‌دادند كه اين اقدام براي نيروهاي امريكايي خطرناك است، چراكه اگر قرار باشد ايران دست به اقدام متقابل بزند و نيروهاي نظامي امريكا در منطقه را در فهرست گروه‌هاي تروريستي خود قرار بدهد، مشكلاتي جدي ايجاد خواهد شد.

نيروهاي نظامي هر كشوري پروتكل‌هايي دارند و در برخي موارد حتي نيروي نظامي دو كشور متخاصم هم نياز به تماس پيدا مي‌كنند تا شرايط را كنترل و مانع از تشديد درگيري شوند. زماني كه شما نظاميان يك كشور را ذيل برچسب تروريستي قرار مي‌دهيد تمام اين پروتكل‌ها را تحت تاثير قرار داده‌ايد. البته امريكا به نيروهاي ميداني خود در منطقه اعلام كرده كه از اين برچسب‌زني به سپاه تاثير نپذيرند و كماكان همان پروتكل‌ها را در روابط خود با نيروهاي نظامي ايران رعايت كنند.

ايران و طالبان افغانستان تاكنون چندين دور رايزني سياسي را پيش برده‌اند. جدا از آنكه طالبان با كشورهاي متفاوتي از امريكا تا روسيه در ارتباط و رايزني است، اما اين سوال در افكار عمومي وجود دارد كه آيا مي‌شود با گروهي كه نام آن در ليست رسمي سازمان ملل از گروه‌هاي تروريستي به چشم مي‌خورد وارد مذاكره شد؟

سازمان ملل از سال 2011 طالبان را از فهرست تروريستي ملل متحد (ليست ۱۲۶۷) جدا كرد. در همان سال شوراي امنيت ملل متحد ترتيباتي طي قطعنامه ۱۹۸۸ اتخاذ كرد كه راه را براي مصالحه با طالبان با محوريت دولت افغانستان باز كند. اينها در مقدمه قطعنامه ذكر شده است. البته پيش از اين اقدام از سال 2007 هم ملاقات‌هايي در افغانستان بين نيروهاي ائتلاف و طالبان صورت گرفته بود و گفت‌وگوهايي انجام شده بود. قطعنامه 1988 براي مشروعيت دادن به اين تماس‌ها و تسهيل خروج برخي افراد وابسته به طالبان از فهرست ملل متحد عمدتا با نظر دولت افغانستان و سايرين بود. بر اساس اين قطعنامه، به اقدامات در جهت ايجاد صلح، تقويت روند سياسي و مصالحه در افغانستان توجه خاص شده است.

بحث رايزني با طالبان براي كشورهاي همسايه افغانستان از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است، چراكه طالبان يك نيروي موثر ميداني است و ايران هم براي تامين منافع خود، ضمن محور دانستن دولت افغانستان و با اطلاع آن دولت با طالبان گفت‌وگو مي‌كند. سياست اصولي و اعمالي ايران، حمايت از دولت مركزي افغانستان و قانون اساسي اين كشور است و هربار كه با طالبان براي پيشبرد صلح و تامين امنيت ملاقات مي‌كنيم قبل و پس از اين رايزني‌ها با دولت افغانستان مشورت مي‌كنيم و نتايج رايزني‌ها را با آنها سهيم مي‌شويم. اين مساله كاملا جاافتاده است و در سطح بين‌المللي هم جايي براي اعتراض ندارد.

گروه‌هاي تروريستي چون داعش، القاعده و طالبان به عنوان بازيگران غيردولتي خود را به صحنه معادلات منطقه‌اي تحميل مي‌كنند. از نگاه جمهوري اسلامي ايران چه تغييراتي در يك گروه تروريستي مي‌تواند به آن مشروعيت و مقبوليت كافي براي نشستن پشت ميز مذاكره سياسي را بدهد؟ از سوي ديگر فكر نمي‌كنيد گذشتن از گذشته تاريك يك گروه تروريستي به صرف قدرت داشتن آن در ميدان مي‌تواند به الگوي نادرستي براي بازيگران غيردولتي تبديل شود؟

من در اينجا موضع دولت را نمي‌گويم و همچنين در اينجا صرفا طالبان مدنظر است. همواره در موضوع گفت‌وگو با چنين گروه‌هایي تعارضي ميان نكات درستي كه شما به آن اشاره كرديد و مفهوم «مصلحت صلح و امنيت» در زمان حاضر وجود داشته است. آنچه مهم است ايجاد توازن ميان اين دو است. من هم معتقد هستم كه مسووليت يك سري اقدام‌ها همواره با طرف‌هاي مرتكب آن اقدامات باقي مي‌ماند، اما مصلحت صلح و امنيت براي امروز را هم نبايد از نظر دور نگه داشت.

يكي از دغدغه‌هاي جدي ما كه البته به نظر مي‌رسد چندان مورد توجه قرار نمي‌گيرد يا در افكار عمومي نسبت به آن آگاهي‌هاي كافي داده نمي‌شود، تحركات گروه تروريستي داعش در مرزهاي شرقي ايران است. همان‌طور كه خود شما هم در يكي از نوشتارهاي خود به آن اشاره كرديد، گزارش‌هاي متعددي وجود دارد كه برخي دولت‌ها هم در اين انتقال نقش دارند. ما براي دفع اين خطر دست به چه اقدام‌هايي زده‌ايم؟ آيا همكاري مشتركي ميان ايران و افغانستان يا ساير كشورهاي منطقه در اين خصوص شكل گرفته است؟

تهديد داعش در مرزهاي شرقي ما جدي است. ما با دو موضوع مواجه هستيم: وجود تروريست‌هاي خارجي كه از زمان تصويب قطعنامه 2178 شوراي امنيت (2014) به يك موضوع بين‌المللي تبديل شد و بحث ديگر هم خود داعش است. بخشي از اين افراد تروريست‌هاي خارجي هستند كه از سوريه و نقاط ديگر به افغانستان منتقل مي‌شوند. ايران در مسير ارتباط بين شرق و غرب است اما ما اجازه عبور و مرور به اين عناصر از خاك كشور را نمي‌دهيم و نيروهاي ما با موارد عبور غيرقانوني هم در حد توان برخورد مي‌كنند. همزمان اين مساله كه اين عناصر چگونه و با چه مكانيسمي از سوريه و جهت غربي به شرق مي‌روند، جاي سوال دارد. وزير امور خارجه كشورمان تاكنون چندين بار به اين مساله اشاره كرده‌ كه بعضا برخي قدرت‌ها به اين نقل و انتقال‌هاي عناصر داعش كمك مي‌كنند و فكر مي‌كنم كه مقامات روسيه هم به اين نكته اشاره كرده‌اند و حتي گفته‌اند كه شواهد متقني در اين زمينه دارند. اين مساله منبع نگراني براي ما هم هست. ما با افغانستان در اين زمينه و ساير زمينه‌ها در سطح وزارت خارجه و شوراي عالي امنيت ملي و ساير دستگاه‌ها و نهادها در تماس هستيم. در وزارت امور خارجه نماينده ويژه مجرب و حرفه‌اي براي امور افغانستان داريم كه بسيار هم فعال هستند. روز چهارشنبه هم شاهد برگزاري نشست امنيتي در تهران با حضور دبيران شوراي عالي امنيت ملي همسايگان افغانستان حول محور مبارزه با فعاليت گروه‌هاي تروريستي در اين كشور بوديم. دو هفته پيش در اجلاس قلب آسيا راجع به افغانستان در استانبول مشاركت كرديم. به هر حال ايران درباره تهديد امنيت خود به هيچ‌وجه كوتاه نمي‌آيد.

گروهك منافقين از منظر جمهوري اسلامي يك گروه تروريستي است كه سابقه فعاليت‌هاي نظامي اين گروه در داخل ايران و همراهي آنها با صدام در جنگ هشت ساله شكي درباره ماهيت تروريستي آنها باقي نمي‌گذارد. اما ما در چند سال اخير شاهد بوديم كه نام اين گروه كه مدتي در ليست گروه‌هاي تروريستي اروپا و امريكا بود از اين ليست سياه خارج شده، در امريكا برخي چهره‌هاي سياسي مهم مثل بولتون يا جولياني رسما از اين گروه پول دريافت مي‌كنند يا برخي كشورهاي اروپايي به راحتي به سكويي براي تبليغ فعاليت‌هاي اين گروه تروريستي تبديل مي‌شوند (نمونه آن در فرانسه). آيا ما حتي در داخل ايران، نبايد نام اين گروهك را در ليست گروه‌هاي تروريستي قرار مي‌داديم و آيا بدون اين اقدام مي‌توان انتظار داشت ديگران چنين كاري انجام دهند؟

از آنجا كه ماهيت اين گروه و سران آن براي تمام مردم و نهادهاي داخلي مشخص است براي اعلام رسمي تروريستي دانستن اين گروه در داخل، ضرورتي احساس نشده اما اگر اين ليست همان‌طور كه در ابتداي مصاحبه گفتم، رسما اعلام شود قطعا اقدام مفيدي است. بستر قانوني آن هم به خوبي فراهم شده است.

جمهوري اسلامي براي بازگشت نام اين گروه به ليست گروه‌هاي تروريستي حداقل در كشورهاي اروپايي چه اقدام‌هايي انجام داده يا مي‌تواند انجام دهد؟

لطفا توجه بفرماييد كه رفتار ساير كشورها با اين گروه تروريستي شاخص بسيار خوبي براي قضاوت در اين باره است كه موضوع تروريسم تا چه اندازه براي برخي سياسي است. بايد از اين دولت‌ها سوال كرد كه منافقين در آن سال‌ها چه تفاوتي كردند كه ناگهان در سال 2012 نام آنها از ليست گروه‌هاي تروريستي امريكا و قبل از آن از فهرست اروپا خارج مي‌شود؟

توجه داشته باشيم كه سال‌هاي منتهي به 2012 تا قبل از مذاكرات هسته‌اي، سال‌هاي اوج فشارها بر ايران بود و از 2013 بحث مذاكره ميان ايران و 1+5 براي رسيدن به توافق هسته‌اي جدي شد. همزمان با اقدام امريكا در خارج كردن نام منافقين از ليست، تحريم‌ها عليه ايران يك به يك تصويب و اجرايي مي‌شدند. اين رفتارهاي سياسي غرب در بحث مبارزه با تروريسم اصلا قابل توجيه نيست. كساني كه مدعي مقابله با تروريسم هستند در اين بزنگاه‌هاي حساس صرفا به منافع سياسي كوتاه‌مدت خود فكر كرده‌اند. در نهايت هم ابزار تروريسم، منافع آنها و هيچ كس ديگر را تامين نخواهد كرد.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان