التقاط و تروریسم ستون فقرات گروهک فرقان

139405251230468355884824

گروهک فرقان یکی از جنجال‌برانگیزترین گروه‌های تروریستی در تاریخ انقلاب اسلامی است، چرا که در همان ابتدای انقلاب با ترور شخصیت‌های مهم و اثرگذار در تلاش بود تا ضربه مهلکی بر پیکره  انقلاب نوپای اسلامی وارد کند. اما به‌راستی این گروهک چگونه شکل گرفت و تحت تاثیر چه عقایدی تا بدانجا رفت که استاد مطهری که عمری را در راه اسلام قلم زده بود و سپهبد قرنی که برای حفظ تمامیت ارضی ایران تلاش‌های زیادی کرده بود را به شهادت برساند. برای پاسخ به این سوال باید به ریشه‌های شکل‌گیری و تحول گروهگ تروریستی فرقان رجوع کنیم تا بدین وسیله  دلایل اعمال آنها مشخص شود.

ظهور جریاناتی که تحت تاثیر مارکسیسم و مفاهیم چپ به التقاط روی آورده بودند یکی از مشخصه‌های سال‌های نزدیک به انقلاب اسلامی است. گروهک فرقان نیز یکی از همین گروه‌ها بود که هر چند اعضایش به ظاهر از افراد مذهبی تشکیل شده بود اما آنها به شدت تحت تاثیر تفاسیر مارکسیستی از اسلام قرار گرفته بودند. گودرزی رهبر فرقان سال 1335 در روستای دوزان لرستان به دنیا آمده بود. خانواده او از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشت. او در سال 1351 به مدرسه دینی خوانسار رفت و بعد از مدت کوتاهی به قم می‌رود. بعد از چند سال در قم بودن به تهران مهاجرت می‌کند. او در تهران به مدرسه چهل‌ستون و مدرسه شیخ عبدالحسین می‌رود. گرایش مطالعاتی او قرآن و تفاسیر مختلف بود. البته او در برداشت از قرآن کاملاً سلیقه‌ای رفتار می‌کرد و به منابع معتبر و اساتید مراجعه نمی‌کرد. همچنین او در تفسیر قرآن از آموزه‌های غیردینی و کمونیستی نیز استفاده می‌کرد.(1)

سیدجعفر شبیری‌زنجانی از مدرسان حوزه علمیه چهل‌ستون در خصوص رفتارهای گودرزی در زمانی که در این مدرسه بوده ضمن تأکید بر سطح علمی اندک او می‌گوید که گودرزی بیشتر کتاب‌های جانبی و به‌ خصوص کتاب‌های رایج که  حال و هوای مارکسیستی داشتند را مطالعه می‌کرد.(2) جعفر شجونی درباره آشنایت گروهک فرقان با مفاهیم چپ می‌گوید:«گودرزی، رهبر گروه فرقان آدم درسخوانی نبود و کسانی که او را می‌شناختند، می‌گفتند چپ می‌زند. به همین دلیل مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا حسن سعید او را از مدرسه بیرون کرد. بعد او به مدرسه شیخ عبدالحسین رفت و باز مرحوم آیت‌الله خسرو‌شاهی او را بیرون کرد. بعد رفت سراغ مدرسه مرحوم آیت‌الله مجتهدی که ایشان نیز او را نپذیرفت.(3)

با وجود انتقاداتی که به گودرزی می‌شد او در سال 1356 در مسجد شیخ هادی در خیابان حنیف‌نژاد واقع در پشت پارک شهر، شروع به ارائه تفسیر قرآن کرد. او در این مسجد با فردی به نام عبدالرضا رضوانی ارتباط داشت. به‌مرور به دور این دو نفر افراد دیگر جمع می‌شوند که هسته اولیه گروه فرقان را پایه‌ریزی می‌کنند.(4) فرقانی‌ها در سال 56 و 57 جلدهای زیادی از تفسیر قرآن خود را تحت عنوان پیام قرآن منتشر کردند. همچنین در همین زمان کتابی نیز با عنوان دعا، تجلی خدا گونگی انسان که تفسیر صحیفه سجادیه بود، توسط فرقان منتشر شد. مضامین کلی کتاب‌ها ارائه تفاسیری انقلابی و البته التقاطی از دین بود. به‌عنوان‌مثال آن‌ها آیه دوم سوره بقره را ایمان غیب به انقلاب تفسیر کرده بودند. همچنین وحی را شناخت پدیده‌ها نسبت به راه تکامل تعبیر کرده بودند. ارائه این تفاسیر نگرانی‌های زیادی را بین علما و دین‌داران ایجاد کرد.(5)

تحت تأثیر قرار گرفتن گروهک فرقان از مفاهیم مارکسیستی باعث شده بود تا آن‌ها قرآن و احادیث را بر اساس فلسفه مادی‌گیری تفسیر کرده و بدون توجه به محتوای قرآن آنچه خود دوست دارند از کلام خدا برداشت کنند. مسئله‌ای که منجر به واکنش هوشیارانه شهید مطهری شد. ایشان در بخش پایانی مقدمه کتاب علل گرایش به مادی‌گری با اشاره تلویحی به آرای گروهک فرقان چنین می‌نویسد: «عجیب این است که ادعا می‌شود که ما می‌خواهیم فرهنگ اسلامی را فرهنگی انقلابی کنیم. شگفتا! آیا انقلابی بودن و یا به نظر شما انقلابی شدن فرهنگ اسلامی در گرو این است که محتوای معنوی آن را از آن بگیریم و محتوای مادی جایگزین آن سازیم؟! آیا انقلاب منحصر به انقلاب شکم و انقلاب ناشی از محرومیت و موضع طبقاتی است؟ آیا پیغمبر اسلام انقلاب سر و انقلاب روح و قلب برپا نکرد؟ آیا این‌گونه برداشت از انقلاب، دانسته یا ندانسته، تبلیغ به سود ماتریالیسم نیست که تنها با برداشت‌های ماتریالیستی و توجیه مادی تاریخ و جامعه و بالاخره با ماتریالیسم تاریخی است که می‌توان از یک فرهنگ انقلابی دم زد؟ این بود شمه‌ای از تذکراتی که می‌خواستم خیرخواهانه و دوستانه به عزیزانی که هنوز فکر می‌کنم اغفال‌شده هستند، بدهم.(6)

همچنین یکی از مسائلی که همواره درباره گروهک فرقان مطرح بوده است تأثیر آن‌ها از گروهک منافقین است. در این‌باره عزت شاهی در کتاب خاطراتش می‌گوید: «برای من مشاهده صحنه‌هایی از راهپیمایی روز عاشورای 57 که اکبر گودرزی پرچم مجاهدین را بر دوش می‌کشید، ذهنیت جدی در نفوذ مجاهدین بر آن‌ها پدید آورد.(7)

نتیجه

گروهک فرقان در شرایطی فعالیت خود را شروع کرده بود که ‌موجی از بازگشت به دین جامعه را فرا گرفته بود. در این زمان نتیجه دو دهه مبارزات امام خمینی(ره) و یارانش باعث شده بود تا این تفکر که اسلام فقط دین فردی بوده و به مسائل اجتماعی کاری ندارد، کمرنگ شود. با این‌ حال در این زمان این سؤال به وجود آمد که حال که اسلام دین سیاسی است چه کسی می‌تواند آموزه‌های مبارزاتی را از آن استخراج کرده و به جامعه معرفی کند. در این زمان از افراد غیرانقلابی، انتظاری برای پاسخگویی نبود. در چنین شرایطی دو راه باقی می‌ماند. یا باید به سراغ افرادی مانند امام خمینی (ره) و پیروان ایشان رفت و یا اینکه خود گروه‌ها راهی برای این کار انتخاب می‌کردند. فرقان جزو گروه‌هایی است که برای استخراج علم مبارزه به بهانه ارتجاعی بودن، به سراغ روحانیونی که سال‌ها با پهلوی مبارز می‌کردند، نرفت. این مسئله باعث شد تا آن‌ها با حداقل آگاهی دینی به سراغ متون دینی رفته و آن‌ها را با بهره‌گیری از آموزه‌های مارکسیستی مورد بررسی قرار دهند. این مسئله در کنار انزواطلبی و خودبرتربینی چنین جریان‌هایی باعث شد تا به‌جایی برسند که تصور کنند هر فردی مانند آن‌ها فکر نمی‌کند، کافر بوده و حذف فیزیکی او مجاز است.

پی‌نوشت:

  1. علی کردی، گروه فرقان، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1387، ص 89
  2. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، بازخوانی کارنامه فرقان و فرقان‌گونی، نشریه یادآور، شماره 6، 7 و 8، تابستان و پاییز 1388 و بهار 1389، ص 48 و 92
  3. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، همان، ص 94-93
  4. علی کردی، همان، ص 94

5.رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی‌سیاسی در ایران، تهران، نشر علم، چاپ دوم،1392، ص 783

6-www.mortezamotahari.com/fa/ArticleView    

  1. عزت شاهی(1392) نسخه الکترونیک خاطرات عزت شاهی، صفحه 468 www.ketabnews.com/detail-12007

  


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29