1) اعترافات علي نصيري عضو واحد تروريستي منافقين و يكي از عاملين ترور شهيد مجيد طالب لو :
" علي نصيري با نام مستعار حسن حسام
عمليات سوم ، گشت موتوري ... افراد واحد تروريستي : اردشير زارع سلمان و خودم ، خيابان جي بدون شناسايي ....
تاريخ : هفته ی بعد از سيزده بدر سال 61 روز شنبه فكر مي كنم بود .
تداركات : كلت 45 ، يك ترنج با مقداري فشنگ اضافي و يك موتور هوندا 125 ...
زمان : ساعت تقريباً 9 شب بود ...
نتيجه عمليات : يك شهيد و يك زخمي
شيوه عمليات : در گشت موتوري بوديم كه از خيابان رد شديم و اردشير در مقابل مسجدي متوجه چند برادر شد كه فكر مي كرد بسيجي هستند ، بعد از نزديك شدن به من دستور آتش داد و من ِمنافق نيز سه گلوله به طرف آن برادران زدم و سپس متواري شديم . "
حقوق بشر
مدعيان دفاع از حقوق بشر اين صحنه را ديدند ؟ ديدند كه چگونه جواني 17 ساله در عنفوان شباب و در فصل شگفتن لاله ها در آغوش پدرش جان كند و پر پر شد ؟ شنيدند كه آخرين كلامش چه بود ؟ شنيدند كه گفت : نمازم را كي بخوانم . " آواي روحبخش اذان و مناجات نمازگزاران به گوششان خورد ؟ ديدند كه صحن مقدس مسجد چگونه به خون رنگين شد ؟
نه ! اينان را ياراي ديدن اين صحنه و شنيدن اين كلام نيست . آنها دلباختگان استكبارند و همدستان منافقين جنايتكار . پس نبايد هم كه ببينند و بشنوند ، چشم آنها را برق زر و گوششان را نغمه شوم كفر كور و كر كرده است و همان به كه در اطراف كاخ هاي زر و زور تكدي كنند .
بشريتي كه آنها مدعي دفاع از حقوقش هستند چون شهيد طالب لو مظلوم و پاك نيست ، آنها بشري از قماش "ريگان" و "ميتران" هستند ، از قماش همان ها كه به فرمان شان اين جنايات به دست منافقين صورت گرفت ، نه آنها را به چنين صحنه هايي رخصت نيست .