تجربه نشان داده هر زمان که منافقين رو به ضعف بيشتري گذاشته اند، تبليغات رسانه اي و نوشابه باز کردن هاي آنها براي خودشان نيز افزايش يافته است. اين نوشابه ها نيز به دو صورت باز مي شود؛ اول توسط خود فرقه و سران آن و ديگري توسط عوامل و نيروهاي مواجب بگير اين فرقه درعراق، اروپا و آمريکا. تا اينجاي کار را همه مي دانيم اما مرور سايت هاي منافقين در روزهاي اخير نشان مي دهد از طرفي احساس پوچي توام با نزديک شدن به زمان اخراج از اشرف از يک سو و دريافت مبالغ چرب از سوي مواجب بگيران اين فرقه در برخي رسانه ها باعث شده تمجيدهاي مزدوران اين فرقه بيش از حد با بزرگ نمايي توام باشد:
«تاثير مستقيم مجاهدين خلق ايران در شهرهاى ايران كه عليه رژيم قيام كردند، و نقش سازماندهنده آن در برانگيختن مردم، منجر به حركتهاى اعتراضى گسترده و تظاهراتهاى دانشجويى در داخل و خارج دانشگاهها و فعال كردن كارگران براى درخواست حق ضايع شدهشان توسط كارخانهها و شركتهاى وابسته به دولت مىشود. ... مقامات رژيم ايران مجاهدين خلق از محبوبيت گستردهيى در داخل ايران برخوردارند.»(1)
«سازمان مجاهدين نيرويى است كه رهبرى قيام را در دست مىگيرد و خواستهاش چيزى جز سرنگونى رژيم نيست»(2)
آنچه که منافقين از آن به حرکتهاي اعتراضي نام مي برند، چيزي نيست جر بازي فريبکارانه و تکنيک نخ نما شده اي که بارها به آن اشاره شده است و آنچه از آن رهبري براي قيام ملت ايران نام برده ميشود نيز چيزي جز اجاره عدهاي انسان کم بضاعت براي برگزاري ميتينگهاي اجارهاي در گوشه و کنار اروپا نيست. مقاومتي که توان سازماندهي چند هزار ايراني را براي شرکت در ميتينگ سياسي خود ندارد، چگونه مي تواند، خنده دار است که مواجب بگيران آن در سايتهاي عربي از آن به سازماندهنده قيام در ايران نام ميبرند. اضمحلال و پوچي اين سازمان همين بس که نيروهاي اين فرقه با تمام وجود و از دل و جان مايه ميگذارند تا از اشرف فرار کنند.
***
عراق 7 سال است که در حال تمرين دموکراسي و آزادي است. خاک اين کشور رنگ و بوي آزادي را تا حدود زيادي درک کرده است و اگر چه هنوز زخم حضور اشغالگران را بر سينه دارد اما حضورشان نيز در اين کشور زياد به طول نخواهد انجاميد و اين کشور در راه بي بازگشت آزادي و مردم سالاري قرار گرفته است. اما آن قسمت از خاک عراق امروز اردوگاه اشرف ناميده مي شود در حسرت گوهري که از دست داده – آزادي – مي سوزد و زخم وجود يک فرقه تروريستي در اين قطعه از خاک عراق، به خوبي نشان مي دهد که در بيرون از مرزهاي اين اردوگاه زندگي، حيات و آزادي جريان دارد اما در مرزهاي ايدئولوژيک آن عده اي اسير هستند که نمي دانند معناي آزادي چيست و بايد چگونه آن را نوشت. در اين ميان اما تنها چيزي که براي مردم ايران مهم است، دادخواهي از خونهاي ريخته شده از فرزندان اين آب و خاک است و اينکه چشم انتظار روزي هستند که سران منافقين به پاي ميز محاکمه کشانده شوند، والا تکليف عدهاي فريب خورده که به اجبار در اشرف نگهداري مي شوند که مشخص است. تعداد بسيار زيادي از اين عده،همانطور که بسياري از جداشدهها ميگويند، انسانهايي فريب خورده هستند که با وعدههاي پوچ و واهي به منافقين پيوستهاند. خانوادههاي زيادي در ايران هستند که نمي دانند کدام نهاد بينالمللي، ترور فرزندان آنها را دادخواهي خواهد کرد. آنها نميدانند تا چه زمان بايد چشم انتظار بمانند تا بتوانند شاهد محاکمه سران فرقه تروريستي منافقين باشند، فرقه اي که جنايتهاي زيادي درايران انجام داده و بسياري از خانوادهها را به خاک و خون کشيده است.
دراردوگاه اشرف رشته عاطفه و پيوندهاي خانوادگي توسط مريم و مسعود رجوي از هم گسسته شده و زنان و مردان به اجبار از هم طلاق گرفته اند، کودکان از پدر و مادران جدا شدهاند، رحم زنان را براي ايجاد نااميدي مطلق نسبت به آينده درآورده شده، مخالفان رجوي سر به نيست شده و مي شوند و راه برون رفتي از زندان ايدئولوژيک رجوي نيست، دراين اردوگاه بايد به تمام درونياتت اعتراف کرد و نيازهاي عادي را پنهان و سرکوب نمود. همه اين موارد به لطف انديشه رجوي و در زميني به نام اردوگاه اشرف اتفاق افتاده است. اينها دردهاي اردوگاه اشرف را بيشتر کرده است. اردوگاهي که سالهاست در اسارت و اشغال تروريست هايي قرار گرفته که معناي آزادي را از يادها بردهاند. وقتي پدران و مادران براي ديدار فرزندان خود ماه ها در پشت درب هاي اردوگاه اشرف مانده اند و آنها را مزدوران رژيم خطاب مي کنند و با الفاظ رکيک از آنها ياد مي کنند، چه بايد کرد و از چه چيز بايد سخن گفت؟
زماني که به اجبار، نيروهاي اين فرقه درمقابل دوربين قرار ميگيرند تا بر ضد خانوادههاي خود شعار بدهند و آنها را مزدور رژيم بنامند، جاي ترديدي نمي ماند که خاک اشغال شده عراق اين روزها رنج بسيار مي برد. بيرون از مرزهاي اشرف عدهاي از خانوادهها نشستهاند که چشم انتظار ديداري حداقل، از فرزندان خود هستند و مي دانند براي ديدار، بايد همچنان صبور باشند.
دير زماني نخواهد پاييد که از اين روزها، در روزگار آزادي اسيران فرقه، ديدار خانوادههاي اسيران با فرزندان، محاکمه و مجازات سران فرقه و آزادي خاک اشغال شده عراق،به عنوان خاطراتي پر رنج و مرارت ياد خواهد شد.
===================================
* از رنجي که مي بريم – نام کتابي از جلال آل احمد.
1 - يک خبرگزاري اردني.
2 - تلويزيون بابليه.