پیام آخر مسعود رجوی درخصوص رای دادگاه بدوی اروپا حاوی نکات و اشاراتی است .
." ساعتي پيش، دادگاه عدالت اروپا براي سومين بار به لغو برچسب ارتجاعي و استعماري حكم داد. سومين پتك بزرگ حقوقي و تاريخي، بساط شعبده و راهبند تروريستي اتحاديه اروپا را در هم كوبيد. آخوندها و مزدوران و پشتيبانان آنها باز هم بور و كور و مقهور شدند. از 21آذر1385 كه نخستين حكم دادگاه عدالت اروپا صادر شد تا امروز (14آذر (1387دو سال به درازا كشيد. با تك و پاتكي بغايت سخت و سنگين و پر فشار كه مريم آنرا به پيش برد."
1 - کاری به این مساله نداریم که قرار است مریم رجوی تا کجا این فشارها راتحمل کند و خود رابه پیش ببرد اما مسعود رجوی ضمن اشاره به موارد مورد نظرش ، تلویحا به این مساله نیز اشاره کرد که منافقین تا به حال دو بار به دلیل نداشتن برنامه و هدف واحد ، در انظار اتحادیه اروپا محکوم شده اند و در لیست تروریستی اتحادیه اروپا باقی مانده اند و البته باید منتظر سومین بار نیز باشند .
مسعود رجوی درادامه گفته هایش به نقل قول دیگری از خود اشاره می کند و می گوید : " گفته بوديم «در جايي كه هنوز يك قطره قانون و يك ذره آزادي و وجدان وجود دارد، ترديد نكنيد كه ما پيروز مى شويم»" رجوی با بیان این نکته باز هم نسبیت شکننده موجود در میان قضاوتهایش را آشکار می کند ، چه آنکه اگر در اعلام جدید دادگاه اروپایی ، این بار منافقین محکوم بودند ، این دادگاه نیز به مانند داوری های افراطی گذشته منافقین محکوم به نسبت های فراوانی همچون " استمالت " ، " همراهی با رژیم آخوندی " ، " پیوند سیاست و تجارت " و ... محکوم می شد . بنابراین درسیاست منافقین هرآنکس که با ماست از ماست و هر کس با ما نیست بر علیه ماست .
2 – یکی از رفتارهایی که مسعود رجوی همواره آن را حفظ کرده است و از سیاست نخ نما شده آن پیروی می کند توجیه تمام عملکردهای خود و گروهکش و رفتارهای بروز یافته دراین فرقه است . رجوی بارها و بارها با خود بزرگ بینی غلو آمیز، خود و فرقه اش را تنها راه حذف " رژیم آخوندی " نامیده است و از فرقه اش به عنوان یک اپوزیسیون قوی و کارآمد نام برده است . چیزی که در آخرین پیام خود نیز به آن اشاره کرده است : " به روشني مي توان دريافت كه اگر اين واقعيت، به چارچوب يك سياست منطقي راه مي يافت، اگر برچسب تروريستي به جاي اين كه از سوي اروپا و آمريكا به مجاهدين چسبانده شود و 12 دولت را به مقابله با آنها برانگيزد، دركارنبود، بدون شك امروز اثري از رژيم آخوندي ولايت فقيه در ميان نمي بود. "
تقریبا و بدون استثنا تمام نقادان این سازمان ، از نقادان ایرانی گرفته تا کارشناسان شناخت شیوه ها و روش های تروریستی در سراسر دنیا ،به این نکته اذعان کامل دارند که اگر سازمان مجاهدین خلق در طی این سالها در لیست تروریستی نیز قرار نمی گرفت باز هم نمی توانست برنامه خاصی برای ورود به ایران داشته باشد چه برسد به اینکه بر طبق ادعای رجوی بتوانند کاری کنند که اثری از " رژیم آخوندی " باقی نماند .
3 – مسعود رجوی دراین پیام خود نیز طبق معمول از جوانان و داشجویان داخل کشور خرج کرد و تلاش نمود تا لشکر بی سرباز خود را دارای سرباز معرفی کند و از رفتارهای صنفی دانشجویی به نفع خود بهره برداری کند : " نخست، شكستن طلسم اختناق است كه به توده هاي ميليوني امكان مي دهد به خيابانها بيايند و به پيشاهنگان خود كه دانشجويان مبارز و مجاهد و جوانان به پاخاسته ميهن باشند بپيوندند. همانها كه درآستانه روز تاريخي 16آذردر پلي تكنيك تهران يا در دانشگاههاي شهر ري و ... " . شاید در این مورد گفته های یکی از جداشده ها درخور تامل باشد " من خودم در نشست مسعود رجوی از او شنیدم که گفت وقتی ما پیام میدهیم و میگوییم دانشجویان مبارز، دستمان باز نیست وگرنه اگر میشد راحت حرف زد باید میگفتیم اگر غیرت دارید چرا به اشرف نمی آیید، مبارزه و شعار دادن در تهران و در دانشگاه که نهایتش به نفع رژیم تمام میشود و رژیم ژست میگیرد که در ایران اعتراض و تحصن هم میشود کرد ؛ اگر میشد میگفتم ؛ تو اگه میخواهی مبارزه کنی بیا اینجا تا ما نشانت دهیم که چه کار باید بکنی " . آنچه در نهان خانه دل مسعود رجوی وجود دارد همین مواردی است که این جداشده به آن اشاره نموده است نه مصداق های دروغینی که مسعود و مریم رجوی بارها به آن استناد کرده اند . او نه برای دانشجویان ارزش و مقام و شانی قائل است و نه می داند مشکلات دانشجویان را چگونه باید حل کرد . او تنها به این می اندیشد که باید از جمعیت های فعال و قشرهای پویا عضوگیری فرضی نمود و تمام این موارد را مصادره به مطلوب نمود . او تنها با این شرایط است که می تواند هر نوع تحرکی رابه نفع خود بهره برداری کند و آن را زاییده تلاش های خود و پیروی گروه های فوق الذکر از مرام و مسلک خود قلمداد کند .
4 – از استراتژی مرده و مضحک راه حل سوم که بگذریم به یکی دیگر از مواردی می رسیم که برای خود مسعود رجوی هم دارای تضادهای زیادی است . او از " روشن شدن موتور ژئوپليتيك در عراق كنوني يعني خلع يد تام و تمام از رژيم در اين كشور كه «فضاي تنفس» اصلي فاشيسم ديني را مسدود مي كند" حرف می زند اما اشاره نمی کند این موتور ژئوپولتیک چگونه باید روشن شود و چه کسی باید آن را به کار بیندازد؟ آمریکایی ها امروز از شرایط تحمیلی روز اول بر ملت عراق تا حد بسیار زیادی کوتاه آمدند و بسیاری از اختیارات خود را به دولت عراق واگذار خواهند کرد . در گفتگوهای میان دولت عراق و آمریکا نیز اصلا منافقین به حساب آورده نشدند و در هیچ بندی از آنها حرفی به میان نیامد تا زمینه این شود که منافقین هم بدانند کمی بیش از هیچ ارزش دارند و برای این مساله شروع به تبلیغ کنند . مساله منافقین برای دولت و ملت عراق کاملا حل شده است و آنها باید بروند . خود آمریکایی ها هم ظاهرا دیگر مایل نیستند خود را مشغول معضلی به نام یک گروه تروریستی ناکارآمد و تاریخ مصرف گذشته کنند . ظاهرا در این بین مسعود رجوی گمان کرده قرار است گروهک او " موتور ژئوپليتيك " را روشن کند و از " رژیم آخوندی " خلع ید کند! البته شاید بهتر باشد که ارباب منافقین با جو سازی های خنده دار ، لااقل برای نیروهای خود اینگونه رل بازی کند که به دلیل اهمیت بالای آنهاست که هر چه بلا در عالم است از جانب " رژیم آخوندی " بر سر آنها فرو می ریزد!
آخرین پیام مسعود رجوی اگر چه به کش داری پیام های گذشته او نمی رسد اما آنقدر بی محتوا است که مسلما برای نیروهایی که آموخته اند باید منتظر پیام های روشنگرانه سرکرده شان باشد نیز سرد و کسل کننده است . پیام آخر مسعود رجوی بیش از آنکه مجالی باشد برای خط و نشان کشیدن برای " رژیم آخوندی " بیان عقده ای بود که می بایست از جانب مسعود گفته می شد زیرا او خود بهتر از هر کسی می داند که اتحادیه اروپا به این حکم نیز وقعی نخواهد گذاشت و جای منافقین همچنان در لیست تروریستی خواهد بود . بنابراین مسعود رجوی درارائه این پیام تنها تلاش کرد به عنوان یک مسئول نقش آفرین باشد و در روز به اصطلاح پیروزی ، تنها یک پیام داده باشد زیرا همانگونه که گفته شد خود مسعود رجوی بیش از هر کس دیگری می داند این حکم نیز ارزشی نخواهد داشت .
