حقیقت تلخی است که در جهان امروز رسانهها برای جان انسانها قیمتگذاری میکنند و بر اساس بالا و پایینِ قیمتی که میدهند خبر مخابره میکنند و تحلیل ارائه میدهند. برای همین است که اخبار مربوط به بیماری سگ فلان بازیگر هالیوود یا آسیبدیدگی پای بهمان ستارۀ فوتبال انگلیس بیشتر از کشتهشدن هزاران انسان در آسیا و آفریقا ارزش دارد.
مقایسه کنید اخبار مربوط به کشتهشدن ندا آقاسلطان در سال 88 را با اخبار ترور چهار دانشمند هستهای کشورمان در سالهای پس از 88، که چگونه رسانههای غربیعربی در موضوع ندا آقاسلطان بهصورت هماهنگ علیه جمهوری اسلامی فعالیت کردند و چگونه از موضوع ترور دانشمندان هستهای گذشتند! در حالی که مشخص بود منشا هر دو حادثه در کدام کشورها رقم خورده است. حتی در دو حادثۀ مشابه همچون عملیاتهای تروریستی، تبعیض رسانهای کاملا مشهود است. پوشش خبری حوادثی که داعش در پاریس و لندن به وجود آورده است را مقایسه کنید با آنچه در کابل و بغداد و دمشق به وجود میآورد و تفاوتهای فاحش واکنش رسانهها با این دو قسم حوادث.
روزی که میخواهند به عراق یا افغانستان حمله کنند برای توجیه افکار عمومی درد و رنج مردم را هر روز به شکلی به نمایش میگذارند، ولی از میزان خسارتی که به بار آوردهاند و تعداد مردم بیگناهی که در بمباران آنها کشته شدند در اخبار رسانهها نمود و نشانی نیست.
در حقیقت حقوقبشر، بازی با یک نام است برای پشتیبانان اصلی گروههای تروریستی در جهان، که منافع خود را در جنایات آنها دنبال میکنند و رسانههایی که قرار است تامینکنندۀ این منفعتها باشند خطی غیر از تعریف آنها از حقوقبشر و سیاستهای استکباری را دنبال نمیکنند. برای همین است که جنایت در سوریه و یمن میشود دفاع از حقوقبشر و در پاریس و لندن می شود نقض حقوقبشر.
چرایی این برخورد دوگانه و تبعیضآمیز را در رسانههای بین المللی باید در موارد زیر جستجو کرد:
- رسانههای اصلی و بزرگ جهان در تسخیر مافیای ثروت و قدرت هستند. نوع برخورد این رسانهها با حوادث و رویدادها بر اساس تامین منافع این مافیا خواهد بود.
- رسانههای بزرگ، قریب به اتفاق از استقلال و آزادی کامل برخوردار نیستند بلکه یا امپراطوری رسانهای صهیونیستی است که آنها را جهت میدهد و یا سیاستها و منافع کشورهای متبوعشان!
- رسانههای آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و... با پوشش گستردۀ خبرهای عملیات تروریستی در غرب، راهبرد اسلامهراسی را دنبال میکنند تا به این وسیله از رشد اسلام در این کشورها جلوگیری کنند و افکار عمومی جهان را برای مداخله در امورات کشورهای مسلمان جهان همراه کند.
اما رسانههای وطنی و روشنفکران وطنی که پشتپردۀ این رسانهها هستند تفاوتی دیگر دارند. متاسفانه ایشان مسحور تمدن غرب شدهاند. آنچنان غرق در تمدن غرب شدهاند که انسان شرقی را در معادلات خود وارد نمیکنند. ارزش انسان غربی در نگاه آنها ناخوداگاه بیشتر از انسان شرقی شده است. البته که پز روشنفکری ایشان را وارد حمایت از کمپینهای حمایت از محیطزیست و حیاتوحش هم میکند ولی در قبال حوادثی که برای مسلمانان در بحرین، عربستان، یمن، عراق، سوریه و افغانستان پیش میآید یا بیتفاوت هستند و یا در مقایسه با کشورهای غربی ضریب بسیار پایینتری دارد.