اختلالات شخصیتی، عامل گرایش افراد به عضویت در گروه‌های تروریستی

Doktor.mehdi32حجت‌الاسلام دکتر مهدی هادی، استاد و پژوهشگر علوم اسلامی و عضو گروه روان‌شناسی موسسه علوم انسانی قم است. ایشان با بهره‌گیری از زمینه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناسانه علوم اسلامی، تلاش بسیاری را در حوزه مشاوره اسلامی داشته‌اند. یکی از حوزه‌های مورد مطالعه ایشان، خشونت و مطالعه بن‌مایه‌های پدیده افراطی‌گری است. این استاد روان‌شناسی اسلامی، ضمن بررسی اختلالات شخصیتی گروه‌های تروریستی، میزان تأثیر این عوامل را بر شکل‌گیری این گروه‌ها مورد بررسی قرار داده است.  بنابراین پایگاه اطلاع‌رسانی دومین کنگره بین‌المللی ۱۷۰۰۰ شهید ترور، بر آن شد تا درخصوص افراطی‌گری، جنبه‌های روان‌شناسانه آن و ارتباط آن با جریان‌های تروریستی، با ایشان گفتگویی را انجام دهد.

علل گرایش افراد به گروه‌های تروریستی و خشونت‌های اجتماعی از نظر شما چیست؟

اولین عامل، نوع نگرش افراد است. خشونت، دلایل متعددی دارد. یکی از مهم‌ترین دلایل خشونت، نوع نگرش افراد به اتفاقات و مسائل است. از قدیم به ما آموخته‌اند که از کوزه همان تراود که در اوست. افرادی وجود دارند که گمان می‌کنند بهترین و کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن به هدف استفاده از خشونت است. در این راه نیز ممکن است رنگ‌های مختلفی از جمله رنگ مذهبی، اجتماعی، حتی اخلاقی و تربیتی به آن بزنند. پدری که بچه خود را تنبیه بدنی می‌کند، زمانی‌که از او دلیل انجام خشونت را می‌پرسید، مدعی است که در حال تربیت فرزندش است. افرادی هم که در انجام خشونت، از نام مذهب استفاده می‌کنند، معتقدند که کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن به اهدافشان، خشونت است.

دومین عامل، بیماری‌ها و اختلالات شخصیتی روانی است. در علم روان‌شناسی، واضح‌ترین اختلالات، سادیسم (دیگرآزاری) است. فرد مبتلا از انجام رفتارهای آزارگرایانه، زجر و نابودی دیگران احساس خوشحالی می‌کند.

اختلال شخصیت ضداجتماعی نیز در مجموعه بیماری‌های روان‌شناسی جای می‌گیرد. افراد دچار این اختلال، انسان‌هایی هستند که از سرپیچی‌ کردن قانون احساس خوشحالی می‌کنند. نمونه ساده برای این اختلال می‌توان فردی را مثال زد که خیابان یک‌طرفه‌ای را برعکس می‌رود، از دست جریمه پلیس فرار می‌کند و قوانین را زیرپا می‌گذارد و احساس خوشحالی می‌کند. اگر این ضداجتماعی‌ بودن، در افراد به رفتارهای خشن گرایش پیدا کند، از اینکه خشونت اعمال می‌کند و مجازات نمی‌شود و قانون را زیرپا می‌گذارد لذت می‌برد.

سومین عامل، عادت است. گاهی مواقع الگوهایی هستند که عاداتی را در ما ایجاد کرده‌اند. افراد دیده‌اند که برای رسیدن به موفقیت از خشونت استفاده می‌شود؛ نسل‌های بعدی هم آموزش می‌بینند و این رفتار نهادینه می‌شود.

پس به این نتیجه می‌رسیم که نگرش یا اختلال یا عادت و رفتار، می‌توانند علتی برای به‌وجود آمدن رفتارهای خشونت‌آمیز و از جمله تروریسم و خشونت‌های اجتماعی باشد.

آیا در عرصه بین‌المللی این رفتارها را در تروریسم می‌بینید؟

بله. همین شهدای ترور ایران که ۱۷۰۰۰ شهید مظلوم داریم و شما تلاش کردید و آرشیوی غنی برای آن ساخته‌اید را در نظر بگیرید. با بعضی تروریست‌ها که مصاحبه می‌شود مدعی هستند که شما دین را نفهمیدید و ما فهمیدیم و دین و عِرق ملی به ما دستور داده است. مثلا تکفیری‌ها آن‌چنان محکم حرف می‌زنند که یک انسان کم‌اطلاع و بی‌اطلاع گمان می‌کند هیچ نگرشی، دقیق‌تر، صالح‌تر، سالم‌تر و پاک‌تر از نوع نگرش آن‌ها وجود ندارد. به‌راحتی مدعی نمایندگی خدا هستند و در دفاع از خدا و دستوراتش این کار را می‌کنند. انسان‌هایی که نگرششان این باشد، هدایتشان هم خیلی سخت می‌شود. در روان‌شناسی اجتماعی، این بحث مطرح است که انسان‌ها در مقابل تغییر نگرش، به‌خصوص نگرش‌هایی که حالتی بنیادین و نهادینه پیدا کرده باشند مقاومت نشان می‌دهند. گاهی بحث بر سرِ اختلال سادیسمی و رفتارهای ضداجتماعی افراد است. کسی که نگرش دینی دارد تیراندازی می‌کند و فردی را می‌کشد؛ اما آن کسی که دچار اختلال روانی و شخصیت است، شکم زن حامله‌ای را پاره می‌کند. درحالی‌که قبل از آن سرِ جنسیت جنین شرط‌بندی کرده است. این با هیچ نگرشی مطابقت نمی‌کند. این فرد نه‌تنها برای دفاع از کارش حرفی ندارد، بلکه لذت نیز می‌برد. قهقهه مستانه می‌زند و فکر می‌کند فاتح بزرگ‌ترین میدان جنگ است. درحالی‌که در مقابلش زن حامله‌ای بوده است که راه‌رفتن هم برایش سخت است و اگر سخت نبود فرار می‌کرد. اینجا دیگر بحث اختلال شخصیت است. جاهایی هم می‌بینید، فردی آدم‌کش و چاقوکش محله‌ خود بوده و خشونت جزو عادت‌های رفتاریش شده است و از این راه نان می‌خورد. اکنون پول بیشتری به او داده‌اند تا در کشور دیگر و فضایی دیگر آدم بکشد. یعنی هر سه فضا را در این فعالیت‌ها قابل رصد می‌بینید.

ارزیابی روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه شما از گروهک‌های تروریستی داخلی چیست؟

زمانی‌ که می‌خواهیم گروهک خاصی را بررسی کنیم، باید به شکل‌گیری پدیده ترور، در خاورمیانه و کشورهای اسلامی نیز بپردازیم. در بعضی از این گروه‌ها به‌صورت کاملا واضح بحث قدرت‌طلبی، خودش را نشان می‌دهد. اعضای اصلی این سازمان‌ها و آن‌هایی که نقش رهبری و پرچم‌داری این گروه‌ها را دارند، انسان‌هایی هستند که وقتی به آن‌ها قدرت پیشنهاد می‌شود دست از ترور بر می‌دارند. آن‌هایی که امید دارند بتوانند قدرتی به‌دست آورند، حاضر به مذاکره می‌شوند. پس معلوم می‌شود برای این‌ها قدرت‌طلبی، مهم‌تر از دفاع از ایدئولوژی است. به‌ همین‌ خاطر با به‌راه‌انداختن گروه‌های تروریستی و دریافت هدیه و مبالغ کلان از عوامل پشت‌ِصحنه که عموما استعمار، صهیونیست، آمریکا و اسرائیل غاصب هستند به ارضای این حس قدرت‌طلبی می‌پردازند. این مسئله بسیار مهم است اما از پرچم‌دارها و رهبران گروه‌های تروریستی که پایین می‌آییم و به بدنه این گروهک‌ها می‌رسیم، افکار و نگرش‌ها خود را نشان می‌دهند. گاه ایدئولوژی مذهبی و گاهی بحث‌های قومی و قبیله‌ای مطرح می‌شود؛ یعنی تلقین و تزریق این تفکر که قوم شما مظلوم واقع ‌شده است. این می‌تواند احساس ناکامی را ایجاد کند و نگرش جدیدی را که منتهی به ترور می‌شود شکل دهد.

نمونه این اتفاق در ایران گروهک منافقین هستند!

بله و بقیه سازمان‌ها هم تا حدود زیادی این گونه‌ هستند؛ یعنی وقتی در گوشه‌ای از کشور به افرادی این تفکر تزریق و تلقین می‌شود که شما با بدنه اصلی ایران تفاوت دارید؛ قوم یا قبیله خاص، مذهب، قشر و فکر خاصی هستید و حق شما تضییع شده است، این احساس ناکامی می‌آورد و قطعا به پرخاشگری تبدیل می‌شود.

مؤسساتی مانند بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) در قبال تروریسم، لااقل در کشور خودمان یا در سطح بین‌المللی چه وظایفی دارند؟

حضرت آقا می‌فرمایند: «زنده نگه‌داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.» تحلیل روان‌شناختی این فرمایش این است که وقتی شما اسم شهیدی را نگه می‌دارید، سؤال‌هایی برای انسان‌های متعدد پیش می‌آید که این شهید چه اهداف و افکاری داشت و چرا و توسط چه کسی شهید شد. این سؤالات باعث می‌شود نگرش‌های غلط دیگران و نگرش‌های دقیق و صحیح شهدا و مظلومیت شهدا زنده بماند و همین باعث جلوگیری از انحرافات فکری می‌شود. وقتی با افکار و زندگی بزرگانی مثل شهید هاشمی‌نژاد که عقایدی صاف و سالم و منطبق با مذهب و سنت پیامبر و معصومین داشتند، آشنا می‌شوند و با افراد مخالف این‌ها مواجه می‌شوند، برایشان معلوم می‌شود که مشکل از کجاست. همین خودش کم‌ترین استفاده‌ای است که می‌توان از شهدای بزرگمان انجام دهیم و آمادگی ذهنی و شناختی برای جامعه ایجاد کنیم تا بتوانیم جلوی گسترش فساد و ترور را بگیریم. اگر این زمینه آماده باشد باعث هدایت آن‌هایی که گمراه شده‌اند نیز می‌شود.

برگزاری کنگره بین‌المللی ۱۷۰۰۰ شهید ترور چقدر در این راستایی که فرمودید می‌تواند مؤثر باشد و چه نظراتی برای بهتر برگزار کردن این کنگره دارید؟

همیشه کنگره‌ها و همایش‌ها نماد تولید علم بوده‌اند؛ یعنی محوری تعریف می‌کنیم که اندیشمندان و پژوهشگران حول آن محور، علوم تولیدشده را جمع کرده و علم جدیدی را تولید کنند. جمع و تولیدشدن علوم قطعا موجی را ایجاد می‌کند. هرچه بتوانیم این کنگره را قوی‌تر برگزار کنیم و اندیشمندان معتبر را دعوت کنیم، علم دقیق‌تری تولید می‌شود. این‌ها دست به‌دست هم می‌دهند و ثمره‌اش موج قوی‌تری است و هرچه موج، قوی‌تر تولید شود قاعدتا ثمره بیشتری خواهد داشت. بسیاری از اتفاقات مهم مثل شکل‌گرفتن یک رشته علمی از همایش‌ها و کنگره‌ها شروع شده است. برای اینکه این موج، جدی‌تر و قوی‌تر شکل بگیرد، باید انسان‌های قوی‌تر و مراکز علمی شاخص که در این زمینه کار کرده‌اند و احکام معتبرتری را می‌توانند ارائه دهند در این کنگره شرکت داده شوند. برگزاری پیش‌همایش‌ها و سلسله نشست‌های علمی نیز بسیار مهم هستند. باید بتوانیم بدنه اندیشمندان را برای مشارکت علمی در این مسئله درگیر کنیم تا درصد موفقیتمان بیشتر شود. بنابراین برگزار نشدن این نشست‌ها و مهم‌تر از همه پیگیری کنگره، یکی از ضعف‌هایی است که من در بسیاری از همایش‌ها و کنگره‌ها دیده‌ام.

ما همایشی را برگزار می‌کنیم اما پس از آن رها می‌شود. بعد از اتمام باید تلاش شود ارتباطمان قطع نشود و آنچه که ایجاد کرده‌ایم را پرورش دهیم. درست مثل کشاورزی که باید زمین را آماده کند، بذر خوبی را بکارد؛ اما کاشتن بذر خوب و داشتن یک بذر آماده همه اتفاق نیست و برای رسیدن به محصول آن، بخش نگهداری و به‌اصطلاح داشت قوی است که منجر به یک برداشت خوب می‌شود وگرنه اگر کاشت صرفا خوب باشد قاعدتا نتیجه خوبی نمی‌گیریم.


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

مطالب پربازدید بخش گفتگو

رئیس بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی

ماهیت فرقه منافقین با اسلام در تضاد است

علی بابایی کارنامه نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی

منافقین باید تاوان جنایات خود را به اندازه شأن ملت ایران پرداخت کنند

محمدتقی نقدعلی، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس:

دادگاه گروهک تروریستی منافقین مستند و مستدل است

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان