تروریسم ضد مردمی(11)
پس از شکست فوق سازمان قدم بعدی را بعد از حذف رجوی از کاندیداتوری ریاست جمهوری و پیروزی چشمگیر بنی صدر بر می دارد و از همان اوایل ریاست جمهوری بنی صدر حرکاتی در جهت نزدیکی با او شروع می گردد .
این بار مشکل سازمان جذب نیرو نیست ، بلکه مسئله دار شدن هواداران است و این که نومیدی سازمان از تشکیل یک جبهه روسی و رفتن به سوی تشکیل یک جبهه مورد نظر آمریکا با چنان ظرافتی انجام بگیرد که ضایعات کمتری برای پرستیژ سازمان داشته باشد .
از این رو حرکت به کندی انجام می گیرد ، بنابراین از شروع نزدیکی با بنی صدر ( بهمن 58 ) تا نخستین بروز غیر رسمی ولی آشکار آن نزدیکی ( 17 شهریور 59 ) می بینیم که مدت زیادی می گذرد و تا 14 اسفند 59 که قضیه به صورت نسبتاً ملموسی برای توده ها مطرح می گردد بیش از یک سال طول کشیده است .
منافقین به جز نزدیکی به بنی صدر برای سوء استفاده از مشروعیت ریاست جمهوری جهت ایجاد نوعی اتحاد علیه خط امام ، روی حزب دمکرات کردستان که جناح روسی آن جدا شده و حزب کاملاً در اختیار خط آمریکایی رهبری آن است ، حساب می کند .
در زمستان 59 اقداماتی جدی در زمینه برپایی جبهه ای انجام می گیرد که نخستین بروز این اقدامات مصاحبه مجاهد با قاسملو است ، درج این مصاحبه در شرایطی که ماهیت ضد انقلابی و آمریکایی قاسملو حتی توسط برخی چپ ها افشا شده و در سطح گروه ها هم مهره ارزشمندی به حساب نمی آید حاکی از تصمیم جدی منافقین به تشکیل یک جبهه آمریکایی به هر قیمت ممکن بود و لزوماً بایستی اذهان هواداران برای این وحدت آماده می گردید .
بحث های درون گروهی و تحلیل های مربوطه که ارائه می گردید در سطوح مختلف متفاوت بود ، یک تحلیل حاکی از آن بود که حزب دمکرات تنها نیروی قابل توجه مردمی کردستان است و ما نمی توانیم به دلیل انحرافات رهبری آن توده های کرد را در برابر تهاجم رژیم حمایت نکنیم ، بنابراین به عنوان یک سازمان سراسری بایستی از قاسملو حمایت کرد تا فشارهای رژیم بر روی مردم کرد که عمدتاً وابسته به حزب دمکرات هم هستند کم بشود .
تحلیل دیگر این طور بیان می کرد که نزدیکی آشکار با دمکرات ها باعث می شود که نیروهای متزلزل در کردستان که نمی دانند حزب دمکرات را رها کند یا نه به حزب امیدوار می شوند و توده های مردم که دلشان نمی خواهد با دولت همکاری کنند ولی امیدواری به حزب ندارند احساس پشتیبانی می کنند و به همکاری با دولت تن در نمی دهند .
اینگونه تحلیل ها عمدتاً نزدیکی سازمان و حزب دمکرات را در لفافه " خلقی بودن " می پیچید ولی موضوع از این قرار بود که با جدا شدن جناح روسی حزب دمکرات و همچنین تغییر مشی فدایی ها در کردستان به دلیل تغییر مشی اکثریت و رو در رو قرار گرفتن و تشدید اختلافات بین پیکار _ دمکرات ، کوموله _ دمکرات که حتی به درگیری های مسلحانه و کشتن و اسیر گرفتن طرفین گردید و مهمتر از همه اینها قاطعیت نظام در مقابله با ضد انقلابیون و پرهیز از باج دادن به آنها وضع وخیمی را برای حزب دمکرات که از امیدهای منافقین به شمار می رفت نوید می داد .
منافقین با آشکار کردن تمایل به اتحاد و دفاع از جرائم قاسملو در حقیقت به جلوگیری از تضعیف هر چه بیشتر خط آمریکایی قاسملو در منطقه برخاسته بودند نه برای تقویت مردم !
آغاز شکل گیری جبهه آمریکایی با سه پایه بنی صدر ، حزب دمکرات و منافقین :
در کنار پیامدهای جریانات 14 اسفند و تبعات آن که تشدید برخوردهای بنی صدر با خط امام و همپای آن حضور هر چه بیشتر منافقین در کنار بنی صدر را به همراه داشت ، جبهه مورد نظر منافقین به این صورت در حال شکل گرفتن بود ، نزدیکی حزب دمکرات و بنی صدر و نزدیکی هر چه بیشتر منافقین و بنی صدر ، نزدیکی هر چه بیشتر منافقین و حزب دمکرات .
یک نمونه از نزدیکی بنی صدر و حزب دمکرات به این شرح است :
قرار بود در شهرهای کردستان دفاتر هماهنگی تأسیس بشود ، در منطقه آنهایی که دستی در کار داشتند شاهد بودند که حزب دمکرات از این قضیه استقبال می کند ، موضوع این بود که با باز شدن دفتر هماهنگی در هر شهر جوی به وجود بیاید که مردم راه خلاص از جنگ و درگیری در کردستان را تقویت هر چه بیشتر این دفاتر ببینند .
از طرفی حزب دمکرات هم به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تقویت این دفاتر بکوشد و به گونه ای که منافقین در بقیه نقاط عمل می کردند در این منطقه هم حزب دمکرات نیروهایش را زیر چتر بنی صدر ببرد و به این وسیله موج به اصطلاح مردمی علیه خط امام و به حمایت از بنی صدر در منطقه به راه بیفتد در حالی که سر نخ اصلی به دست حزب دمکرات و طبق سیاست های آن جریانات کنترل می گردد .
البته در آن موقع چنین مطلبی از سوی بعضی ها تحلیلی بدبینانه نسبت به بنی صدر تلقی می گردید ولی بعد از مخفی شدن بنی صدر وقتی حزب دمکرات توسط رادیو کردستان از او دعوت می کند که به کردستان آمده و از آنجا مبارزه با ارتجاع را ادامه دهد ، معلوم شد که این نظر صحت دارد و آشکار شدن نامحسوس روابط حسنه بین بنی صدر و حزب دمکرات در قالب تأیید مشروط طرح 6 ماده ای حزب دمکرات توسط بنی صدر و یا تماس پنهانی فرستاده های بنی صدر با نمایندگان حزب دمکرات و یا تصمیم به ایجاد دفاتر هماهنگی در مناطق کردنشین و بالاخره سکوت بنی صدر در مقام ریاست جمهوری و فرماندهی کل نیروهای مسلح در قبال فاجعه بمباران زندان دولتو شروع یک زمینه سازی برنامه ریزی شده بوده است .
می توان از این مرحله یعنی تدارک پیوند دو دشمن که سابق بر آن و حتی همان موقع بین شان خون افراد دو طرف قرار داشت به عنوان یکی از عملیات پیچیده و موفق آمریکا علیه انقلاب اسلامی یاد کرد .
