دکتر بیلور سینگ دانشیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ملی سنگاپور است. وی که دکترای روابط بین الملل از دانشگاه ملی استرالیا دارد، در حال حاضر معاون انجمن علوم سیاسی سنگاپور و تحلیلگر ارشد «مرکز امنیت ملی دانشکده روابط بین الملل راجاراتنام» متعلق به دانشگاه صنعتی نانیانگ سنگاپور است. دکتر سینگ که کارشناس تروریسم و افراطی گری در جنوب شرق آسیاست، برای مجلات پژوهشی از جمله «ژورنال پژوهشی های اجتماعی آسیا پاسفیک» و «ژورنال روابط بین الملل دانشگاه محمدیه اندونزی» مطلب می نویسد. متن پیش رو، مصاحبه خبرنگار بنیاد هابیلیان با این تحلیلگر برجسته است که در اختیار مخاطبین سایت قرار می گیرد.
هابیلیان: برای شروع مصاحبه، لطفاً بگویید اسلام چه زمانی و چگونه وارد جنوب شرق آسیا شد؟
دکتر سینگ: اسلام دینی بزرگ در جنوب شرق آسیا به شمار میآید. این دین از خارج منطقه جنوب شرق آسیا، عمدتا از خاورمیانه و هند، وارد این منطقه شده است. امروزه اسلام در بیش از 40 درصد از جنوب شرق آسیا دین اول به حساب میآید از جمله در کشورهای اندونزی، مالزی و برونئی. اسلام توسط تاجران اهل خاورمیانه و غرب هند (عمدتا از گجرات) به این منطقه آورده شد. مذهب سنی رایجترین شاخه اسلام در منطقه جنوب شرق آسیاست.
هابیلیان: پس از ورود اسلام به جنوب شرق آسیا، ارتباط میان این دین و سایر ادیان موجود در منطقه چگونه بود؟
دکتر سینگ: بهطور عمده، اسلام با صلح وارد این منطقه شده است و با سایر ادیان این منطقه از جمله بودائیسم، هندوئیسم و پس از آن با مسیحیت همزیستی مسالمت آمیزی داشته است. در حقیقت اسلامی که در این منطقه بروز و ظهور یافت، عمدتا ماهیتی التقاطی داشت. برای مثال این نوع اسلام، آموزهها و سنن هندوئیسم را نیز به کار گرفته بود و از اسلامی که در جهان عرب وجود داشت، فاصله گرفته بود. سالها بعد، تنها به دلیل ظهور استعمار بود که اسلام و سایر ادیان وارد درگیری و اختلاف شدند به خصوص اسلام و مسیحیت در فیلیپین و اندونزی و بعدها اسلام و بودائیسم در تایلند و برمه (میانمار).
هابیلیان: باتوجه به تاریخچه مسالمت آمیز اسلام در منطقه که به آن اشاره کردید، چه عاملی باعث شد که مسلمانان به سمت افراطی گری گرایش پیدا کنند؟
دکتر سینگ: افراطیگری اسلامی در منطقه تابعی بود از رشد وهابیت در عربستان سعودی. وهابیها اولین بار در سال 1803 وارد اندونزی شدند و باوجود اینکه نتوانستهاند قرائت غالب اعتدالگرایانه از اسلام که در منطقه رایج است را از بین ببرند، بخشی از منطقه جنوب شرق آسیا به حساب میآیند. جنبه سلفی-جهادی اسلام وضعیت بدتری پیدا کرده است که دلیل آن تا حدودی به بسیج در برابر استعمارگران باز میگردد اما بعدا دلیل اصلی آن، حضور این جنبه از اسلام در درگیریهای درون هر کشور با تاثیرپذیری از خاورمیانه و به طور عمده از تندروهایی مانند حسن البنا و سید قطب بود. از آن زمان به بعد، هر گروه افراطی که در خاورمیانه سر بر میآورد، در این منطقه نیز حضور دارد که از جمله جدیدترین آنان میتوان به القاعده و داعش اشاره کرد.
هابیلیان: چه عاملی موجب گردیده است تا جنوب شرق آسیا خاک حاصلخیزی برای افراطی گری شود؟
دکتر سینگ: هیچ عاملی وجود ندارد که به تنهایی بتوان در این زمینه از آن یاد کرد اما مجموعهای از عوامل که در ادامه میآیند در این باره نقش ایفا میکنند:
آ) مدیریت غلط محلی، بویژه سبوعیت دولتها در برابر مسلمانان مانند آنچه در فیلیپین و حتی کشورهایی با اکثریت مسلمان مانند اندونزی رخ داده است.
ب) اهمیت اسلام افراطی فراملیتی که به دلیل وجود این برداشت که اسلام توسط غرب هدف قرار گرفته است، از جمله رفتار اسرائیل با فلسطینیان، جنگهای غرب با کشورهای مسلمان مانند افغانستان، عراق، یمن، سوریه و ... و حتی نقش انقلاب ایران که نشان داد میتوان در برابر استعمار و هژمونی غرب به پیروزی رسید، طرفدارانی در این منطقه دارد.
پ) نقش فناوریهای نوین اطلاعاتی بویژه اینترنت و شبکههای اجتماعی که ظرفیت افراطیسازی آنلاین را ایجاد میکنند و استکبار غربی علیه مسلمانان را در سراسر دنیا به تصویر میکشند.
هابیلیان: کدام ویژگی های ژئوپلتیک توجه کنشگران بین المللی را به منطقه جنوب شرق آسیا جلب کرده است؟
دکتر سینگ: بهنظر من باید نقش غرب بویژه آمریکا بهعنوان مهمترین جاذب افراطیگری اسلامی را در هدف قراردادن ملتهای مسلمان در نظر گرفت. در این زمینه، تلاش غرب به رهبری آمریکا برای حفظ موضع قدرت نقشی کلیدی در جهتدهی به درک از افراطیگری اسلامی و چگونگی واکنش مسلمانان به این مسئله داشته است.
هابیلیان: نقش آمریکا در شکل گیری جماعت اسلامی که یکی از قدرتمندترین گروه های افراطی در منطقه است، چیست؟
دکتر سینگ: آمریکا نقش قابلۀ اصلی در تولد جماعت اسلامی را ایفا کرده است. جماعت اسلامی توسط رهبری افراطیهای اندونزیایی در پاکستان و افغانستان متولد شد، محلی که تکفیریهای جنوب شرق آسیا برای اولین بار در جنگ با شوروی با یکدیگر آشنا شدند و از حمایت آمریکا برخوردار شدند. به محض شکلگیری این اجتماع و پس از شکست شوروی، تکفیریها به رهبری بنلادن به تلاشی که منجر به تولد جماعت اسلامی شد ادامه دادند که تا امروز نیز این تلاش تداوم یافته است.
هابیلیان: نقش آمریکا در ظهور داعش چیست؟
دکتر سینگ: اگر آمریکا به عراق حمله نکرده بود، داعشی به وجود نمی آمد. زرقاوی اینگونه عمل نمیکرد و از القاعده جدا نمیشد تا داعش شکل بگیرد. پس مجددا، مانند جماعت اسلامی، آمریکا پدر و مادر داعش نیز هست.
هابیلیان: به عنوان آخرین پرسش، اهداف بلندمدت و کوتاه مدت آمریکا در ایجاد گروه های افراطی در جنوب شرق آسیا را چه می دانید؟
دکتر سینگ: گمان میکنم آمریکا به ایجاد بیثباتی در منطقه از طریق پدیده جنگ تمدنها اعتقاد دارد؛ آمریکا که رهبری جهان را از دست داده و بحرانهای مشروعیتی مختلفی را تجربه کرده است، قصد دارد از طریق ایجاد اختلافات داخلی جنوب شرق آسیا را تضعیف کند؛ خواه این اختلاف بین مسلمان با مسلمان باشد یا بین مسلمان با غیر مسلمان. آمریکا امیدوار است بوسیله سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن در منطقه حضور داشته باشد و نقش رهبری را ایفا کند در حالیکه سلاحها و فناوریهای متنوعی را به فروش میرساند. این بهترین مثال برای مجموعه سیاسی-نظامی-ایدئولوژی-صنعتی فعال در جهان است که افراطیگری اسلامی را تقویت میکند.