کنفرانس خبری شهید آیت
اینها از نفوذ من در ملت ایران مطلع هستند و میدانند که من گوشه به گوشه مملکت را رفتم. سخنرانی کردم و مردم خوب من را میشناسند. حتی از نفوذ من در مجلس ه بسیاری که حالا صرف نظر از اینکه خود من کاندیدا باشم یا نباشم مرا کاندیدای ریاست مجلس و نیابت ریاست مجلس کردهاند اینها میخواهند که با این وضع شخصیت من را ترور کرده باشند که نتوانم آن مسائلی که ملت ایران از آن رنج میبرند و آن جنایاتی که واقع شده در مجلس فاش بکنم
رئیس جمهور باید رابطهاش را با روزنامه و دفتر هماهنگی روشن کند
روز پنجشنبه دکتر آیت در رابطه با مطالب منتشره در روزنامه انقلاب اسلامیدر یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت اول از مطبوعات و نمایندگان خبرگزاریها تشکر میکنم که زحمت کشیدند و آمدند برای این مصاحبه. موضوع دوم این است که از خدا میخواهم که جز بر حق و حقیقت مطلب دیگری بر زبان من جاری نکند، چند نکته را در مقدمه باید به استحضار برسانم و بعد مطالب را به نحوی که تنظیم کردیم میگویم البته خیلی منظم نیست بعد با سؤالاتی که میفرمایید مسئله کاملتر میشود. اول اینکه در مورد مطالبی که ادعا میشود از نوار پیدا شده این مطالب تحریف شده، سانسور شده و ناقص است بعضی از قسمتها نقطه چین شده و قاعدتاً میگویند که لابد مفهوم نبوده. نوار به هر حال این خود معنی را عوض میکند در هر دو نوار این مسئله هست. مسئله دیگر که باید بگویم.
توطئه روزنامه انقلاب اسلامی
این است که روزنامهای که خودش را اسمش را گذاشته انقلاب اسلامیو مدعی است که من توطئه کردم علیه رئیس جمهور و علیه نظام جمهوری اسلامی. در حقیقت خود این روزنامه کثیفترین و رذیلانهترین توطئه را علیه جمهوری اسلامیو من که البته شخص من اهمیت ندارد و ما حاضریم در راه جمهوری اسلامیحتی جانمان را هم فدا کنیم ولی این روزنامه همانطور که روشن خواهم کرد دست به کثیفترین توطئه علیه جمهوری اسلامیزده است و به اصطلاح خودش فکر کرد، که از هر طرف که شود سود اسلام است بر خلاف آن ضربالمثل معروف این تصور است که ز هر طرف که شود کشته سود کفار است گفته یا آیت در این مورد شکست میخورد و اتهامات را مردم قبول میکنند و خوب ما توانستیم خدمت بزرگی به امپریالیسم بکنیم و با اینکه نه آن وقت در دنیا خواهند گفت که در یک نظامیکه در آن ازادی هست، تفتیش عقاید ممنوع است به موجب قانون اساسی جمهوری اسلامیدر یک جلسه خصوصی دوستانه یک نفر را بفرستند که دام گستری کند و پرونده سازی کند این ننگ است که البته دامن جمهوری اسلامیاز این ننگ پاک است. ولی این پروندهای است که روزنامه انقلاب اسلامیمیخواهد برای نظام جمهوری اسلامیبسازد، مسئله دیگر که باید عنوان کنم دشمنان تصور نکنند که از این ماجرا کوچکترین نتیجهای میتوانند به نفع امپریالیسم و به ضرر جمهوری اسلامیبگیرند. نه ما چنین اجازهای را به آنها نخواهیم داد صف انقلابیون ملت ایران متحد است متحد هم باقی خواهد ماند تا امپریالیسم را دفن کند. اما متأسفانه در چنین شرایطی که یک روز قبل از انتشار این نوار به اصطلاح در روزنامة انقلاب اسلامییا در بعضی از جراید مطابق اقراری که خود آقای بنیصدر کردهاند در شورای انقلاب تعهد کردهاند که اگر یک چنین مسائل مبهمیپیش آید، این را قبلاً در میان بگذارند تا سوءتفاهم از بین برود و پخش نکنند و اذهان مردم را نگران نکنند ولی متأسفانه روزنامه انقلاب اسلامیاین مسئله را رعایت نکرد که بخصوص روزنامهای که منتسب به رئیس جمهور میباشد و رئیس جمهور است که باید تکلیفش را همانطوری که عرض خواهم کرد با این روزنامه و با دفتری که موسوم است به دفتر هماهنگی رئیس جمهور و مردم روشن کند و آیا رئیس جمهور برنامهاش بر اینها منطبق است آیا با اینها موافق است این را ایشان باید مشخص کند. بعد از این مقامات میپردازم به هدف با هدفهایی که روزنامه انقلاب اسلامیو سایر ضد انقلابیون، خلقیون، حزب دموکرات، کومله و فدائیان خلق که همه الآن متحدا علیه من دست به سمپاشی زدهاند و خود این حقانیت من را ثابت میکند. ببینید هدفشان از این چه بوده اولین هدف از اعتبار انداختن قانون اساسی جمهوری اسلامیاست.
ریشه خصومتها
دلیل من این هست که آن پیش نویس کذائی را که اقتباس از قوانین اساسی غرب بود و منطبق با اسلام نبود همانطوری که همه میدانند و همه شاهد هستند آن را من تلاش کردم در مجلس خبرگان تغییر بدهند و بدلش کنند به این قانون اساسی اسلامیکه مورد تأیید امام و ملت ایران قرار گرفت دومین مطلبی که باز دنباله همان هست انتقام گرفتن از من است و اینکه اصول ولایت فقیه را همانطوری که در تولیزیون و جاهای دیگر هم گفتهام و نمایندگان مجلس خبرگان هم شاهدند اصل را من باعث شدم که در قانون اساسی تصویب بشود. سومین مسئله ترور شخصیت است. اینها از نفوذ من در ملت ایران مطلع هستند و میدانند که من گوشه به گوشه مملکت را رفتم. سخنرانی کردم و مردم خوب من را میشناسند. حتی از نفوذ من در مجلس ه بسیاری که حالا صرف نظر از اینکه خود من کاندیدا باشم یا نباشم مرا کاندیدای ریاست مجلس و نیابت ریاست مجلس کردهاند اینها میخواهند که با این وضع شخصیت من را ترور کرده باشند که نتوانم آن مسائلی که ملت ایران از آن رنج میبرند و آن جنایاتی که واقع شده در مجلس فاش بکنم. آنها میترسند که مسئله حمله آمریکا و جریان حمله آمریکا به ایران نابود کردن هلیکوپترها روی زمین که این بزرگترین دست آورد ملت بود که میتوانست این هلیکوپترها را به نمایش بگذارد اینها هلیکوپترها را نابود کردند و میدانند که من این مسائل را در مجلس مطرح خواهم کرد.
مسئله گروگانها را من مطرح خواهم کرد و دهها مسئله دیگر و اینها وحشتشان از این است آقایان توجه کنند آنها میگویند ما نوار به دست آوردیم ولی نگاه کنید به روزنامه انقلاب اسلامیقبل از انتخابات مجلس آن روز که نواری در بین نبود. در آنجا روزنامه انقلاب اسلامیو دفتر موسوم به هماهنگی رئیس جمهور با مردم اینها میآیند و دم از ائتلاف میزنند میخواهند با حزب جمهوری اسلامیو روحانیت مبارز ائتلاف کنند ولی شرط ائتلاف را این قرار میدهند که هر 30 نماینده مال حزب باشد یا مال روحانیت مبارز ولی آیت نباشد. بعد میگویند که اگر یک میلیون نماینده هم باشد و یک میلیون و یکمین آن آیت باشد ما نمیپذیریم. این بغض و کینه و عناد از چیست. این ترس است که آیت است که نقشههای آنها را از قبل خوانده و در همین نوار ادعائی هم این مسئله آمده است که آنها من گفته ایم که آنها میدانند من چه میدانم. میدانند که من خطوط استعمار را شناختم و احتیاجی نبود آنها به یک نوار و آن هم به این نحو ناقص استناد کنند من سیصد، چهارصد سخنرانی علنی کردم و مطالبم را و انتقاداتم را تمام بیان کردم و به نحوه ننگین که به صورت تفتیش عقاید است بیایند یک مسئله کوچک را بزرگ کنند و ملت را نگران کنند.
نقشه برای تضعیف مجلس
مسئله دیگر که مورد توجه این حضرات بوده مرعوب ساختن مجلس است. آنها میدانند اکثریت مجلس در خط امام است. اکثریت مجلس در خط جمهوری اسلامیاست اکثریت قریب به اتفاق مجلس از نمایندگانی هستند که در راه این انقلاب تلاش فراوان کردهاند زندانها دیدهاند، شکنجهها دیدهاند و اینها حاضر نخواهند شد که دست آوردهای انقلاب به سادگی از بین برود روزنامه انقلاب اسلامیقبل از تشکیل مجلس علی رغم توصیههای امام شروع کرد به تضعیف مجلس. شروع کرد به مقایسه که مجلس باید با رئیس جمهور هماهنگ باشد آیا هیچ جای دنیا شما سراغ دارید مجلس با رئیس جمهور هماهنگ باشد. رئیس جمهور قوه مجریه است. اون هست که باید مصوبات مجلس را تصویب بکند. مجلس هماهنگ یعنی مجلس تابع البته مجلس که ضد انقلاب نیست اگر رئیس جمهور یا هر مقام دیگری بخواهند خط مشی بکنند مجلس راه را بر آنها باز خواهد کرد. ولی روزنامه انقلاب اسلامیدر شمارههای مکرر به تضعیف مجلس پرداخت مجلس آراءاش کم بوده است. مجلس انتخاباتش فلان بوده است و این علی رغم تأکیدهای مکرر امام که اشاره کردند به ملت ایران توهین نکنید. این ملت است که در این انتخابات شرکت کرده و نمایندگان خودش را انتخاب کرده بزرگترین افتخار این انقلاب یکی همین مجلس است. این مجلس اولی که بزرگترین نقش را در انقلاب ایران حتماً ایفا خواهد کرد. اینها میخواهند مجلس را مرعوب کنند ولی کور خواندهاند مجلس، مجلس انقلابی مرعوب نخواهد شد.
دوستان توجه کنند که خیلی مسئله است حالا تأییدات آخر بیاید.
انقلاب فرهنگی
ششمین مطلب اثبات سخنان بیپایه واهی است که میزدند – قبل از در حول و حوش آن انقلاب فرهنگی انقلابی که مورد توجه امام بوده و هست. انقلابی که امام او را اساس کار قلمداد کرد. انقلابی که خود من در برنامه انتخابات ریاست جمهوری اولین ماده برنامه خودم اعلام کردم و اگر این انقلاب فرهنگی در مملکت انجام بشود نه تنها در ایران امپریالیسم دفن شده بلکه در تمام دنیا دفن خواهد شد. اینها آمدند برای خنثی کردن این انقلاب عنوان کردند که از 14 خرداد به بعد نقشههایی آقای رجوی پشت تلویزیون گفت که میخواهند ما را تصیفیه کنند و دیگران هم با لبخند و با سر تکان دادن و با اشاره و با تفریح آقای رجوی را تأیید کردند.
دیدند 14 خرداد شد آن ماجرای امجدیه هم کاری نتوانست بکند خواستند که یک حادثه بتراشند یک توطئه شده است و بعد این توطئه چنین و چنان بوده است موضوع اثبات این تصور و این اتهامیاست که میخواستند به جمهوری اسلامیبزنند.
افشای اسناد لانه جاسوسی
البته گفتم کوتاه کردن دست من از تریبون مجلس که بخصوص مسأله جاسوسخانه و اسنادی که از جاسوسخانه به دست آمده و من از موقع انتخابات ریاست جمهوری و قبلش بارها گفتم این اسناد باید در اختیار ملت ایران قرار بگیرد بدون کم و کاست و خائینین شناخته بشوند آنهایی که با امپریالیسم مربوط هستند شناخته بشوند.
چون میدانید کسی که اسمش جائی نباشد باکی ندارد ولی حضرات اسمشان هست خیلیها شما میدانید اسمشان هست ول این توطئه کثیف آمریکایی است. در این قسمت میگویم که به هر حال و در هیچ وقت و در هیچ موقع من از میدان بدر نمیروم و تنها هم که شده اینطور نخواهد بود. ملت ایران پشت سر من هستند. این مبارزه را ادامه میدهم و آنها نمیتوانند شخصیت من را ترور کنند مگر اینکه جسم من را ترور کنند. چون درصدد هم هستند که اگر شخصیت را بشود بالطبع جسم را ترور کند. ترور جسمی. اما مسئله توطئه.
شما روزنامهنگاران و حتی افرادی که مثل شما کار کشته نیستند میدانید توطئه یعنی چه!
توطئه با کدام امکانات؟
توطئهای که الآن میخوانند روزنامة انقلاب اسلامیالبته اینکه اسمش است شما بگذارید ضد انقلاب اسلامی. من که میگویم انقلاب اسلامیاسمیاست که این روزنامه روی خودش گذاشته، توطئهای که این میگوید فلان شخص میخواسته کودتا کند میخواسته بنیصدر را ساقط بکند خوب این توطئه معمولاً چه شکلی انجام میشود. یک عده مسلح یک عده ارتشی، یک عده چریک دور هم در جلسات مخفی مینشینند با پول زیاد، با طرح دراز مدت و طولانی توطئه میکند توطئه با چهار تا دانشجویی که از لابلای سطور همین معلوم است سه الی چهار دانشجوی ناشناس که همان مخاطبی که اسم برده از عوامل خود اینها بوده است. آمده حرف بکشد و ظاهراً عنوان انقلاب فرهنگی کرده یک فرد توطئهگر که نمیرود با اینها صحبت بکند و با اینها توطئه بکند. کسی که در تمام طول زمان شاه علیه شاه اقدام میکرده و شاه با آن دستگاه جاسوسی ساواکش نتوانسته چیزی پی ببرد این میآید با چهار تا دانشجو بیاید بنشیند توطئه کند و آن هم با این صورت با دو تا نوار که به دست آمده که حالا من تغییر نوارها را میخوانم. و برای شما خواهم گفت که چی است این مسائل اینها چون دیدند دلیلی ندارند چند کلمه جور کردند لابلای نوار بوده شبکه – نقشه – برنامه از بالا، از پایین – ارتباط برقرار کنیم حالا اصل قضیه چه بوده اصل قضیه را شما میدانید که شورای انقلاب تصویب کرد که از 14 خرداد به بعد باید دانشگاهها تعطیل بشود و تصفیه بشود و فرهنگ اسلامیدر دانشگاهها و دبیرستانها و در ایران پیاده بشود این چیزی بود که شورای انقلاب تصویب کرد این چیزی بود که مورد تأکید و تأیید امام بود خوب آقای بنیصدر آمدند و اول خودشان هم گفتند که اگر این گروهها خالی نکنید این تشکیلاتشان را که اصلاً مسئلهای بود مسئله ربطی به اینکه یک اطاق خالی بشود یا نشود نبود مسئله عمیقتر از اینها بود من خودم مردم را خواهم کشاند به دانشگاهها ولی بعد باز ایشان مجدداً مدعی نشدند که این یک توطئه آمریکایی بود باز مجدداً وقتی که پیروزی به دست آمد در آن مرحلهف سخنرانی کردند و گفتند امروز روز حاکمیت ملت است خوب اگر این انقلاب انقلابی است که این جریان یک جریان آمریکایی است چرا نتیجهاش مورد قبول است نتیجهاش روز تولد حاکمیت ملت است و اگر به اصیل است چرا این اتهامات را مخصوصاً روزنامة انقلاب اسلامیدارد میزند.
تمجید از آیتالله منتظری
آیا گفتن اینکه آیتالله منتظری کسی که امام بارها گفته است وجود من چند بار در وجود او خلاصه میشود کسی که امام عنوان فقیه عالیقدر به او داده کسی که همه میگویند امید آینده ملت ایران است تمجید از چنین شخصی و گفتن اینکه باید که آقای منتظری را به ملت بیشتر معرفی کرد و یا اینکه گفته بشود که دانشگاه باید از عناصر ضد اسلامیتصفیه بشود.
که همه آن در این نوار هست و با اینکه گفته بشود که رادیو و تلویزیون باید تأیید کند که باید چار سال باشد در نوار دوم و باید از او حمایت بکنیم و باز گفته شده که باید انقلاب فرهنگی بشود آن اگر این توطئه است پس مطابق نظر روزنامه انقلاب اسلامیامام و ملت هم در رأس توطئهگران قرار دارند چون آنها هم همین صحبتها را میکنند و اگر نگاه کنید به این مسائل من چیزی جز اینها نگفتم که البته بعد خواهیم خواند که چگونه موذیانه مسائل را تحریف کردند بعضی جاها را نقطه چین کردند و خلاصه خوانندهای که در جریان نیست فکر میکند واقعاً چه موضوعی بوده مثلاً آن آخرش را من البته همه را اگر فرصت باشد میخوانم مخصوصاً آن مقالة اول را البته اینجا اشاره کنم به دوستان با امروز این مصاحبه تمام نخواهد شد. روز دیگری را هم من برای مصاحبه قرار خواهم داد و خبرهای خیلی مهمتر به شما خواهیم داد امروز تا حد مقدور من برای شما مطالبی را میگویم اینجا نوشته شده است که به بچهها بگویید خودشان شرح دادند منظور از دانشجویان و انجمن اسلامیکه در تبریز دانشگاه را در اشغال خود دارید. البته توضیح روزنامه است. قرص و محکم باشد بزودی موج عوض میشود. به بچهها بگویید قرص و محکم باشد و ترس نداشته باشد. تصمیمیگرفته شد لایتغیر – تغییر ناپذیر است دانشگاهها بعد از 14 خرداد تعطیل میشود و بعد ما برنامهای خواهیم داشت و بابای بنیصدر هم نمیتواند روی این برنامه کار کند حتی ترتیبی داده شده است که برخلاف دفعة قبل نمیتواند بیاید مقاومت کند ظاهراً هم همراه میشود.
این خیلی پر معنی است، اینها خواستند از اینکه برنامهای پیاده میشود و بابای بنیصدر هم نمیتواند مقاومت بکند نتیجه بگیرند که آیا این برنامه چیست. حالا من برنامه را به شما خواهم گفت و رذالتی که در این جا به کار رفته آن را هم برای شما توضیح میدهم. یک مثالی برای شما میزنم. شما چند نفر دوست هستید میخواهید بروید کرج (مثلاً تفریح) یک نفر میگوید آیا گوشت بخرم؟ شما میگویید برنامهای داریم که احتیاجی به این چیزها نیست. بعد آن نویسنده گوشت بخرم شما را حذف کند و برنامهای داریم را بگذارند و بگوید عجب این توطئه است علیه جمهوری اسلامی– مسئله از بالا و پایین مطلب روشن است برنامه راجع به انقلاب فرهنگی است – اما برنامه چیست. آن برنامهای میخواهم گفت البته در اینجا و آن بالا گفتم که برنامه را نمیگوییم.
ولی حالا که دیگر مسئله گذشته است برنامهای که در شورای مرکزی حزب هم مطرح شد، آقای دکتر بهشتی هم مبتکر آن بودند آقای دکتر بهشتی گفتند از چهارده خرداد موقعی که دانشگاه تعطیل میشود و به دستور امام و به تصویب شورای انقلاب برای اینکه دانشجویان بیکار نباشند. برای اینکه بتوانیم از این مدت استفاده بکنیم یک برنامه تعلیمات اسلامی، ایدئولوژی اسلامیبه کمک متخصصان اسلامی، اسلامشناسان در تهران پیاده خواهد شد که بوسیله رادیو و تلویزیون هم کوشش میکنیم در سرتاسر ایران پخش بشود. این آن برنامهای است که دم از آن زدم و گفتم و از همین کلمه بابای بنیصدر هم نمیتواند مقاومت کند معلوم است این جلسه چی است؟ خودمانی و دوستانه بوده است دلیل آن چیست؟ اگر ما میخواستیم آن را ساقط کنیم که نمیگفتم ظاهراً هم همراه میشود یعنی چه یعنی همراه میشود با این برنامه نمیتواند همراه بشود یک برنامه ایدئولوژی اسلامیاست و تعلیمش به مردم بله به هر صورت اینها را اینها اسمش را گذاشتند توطئه لابلای کلمات چیزهای عجیب و غریبی انتخاب کردهاند. مثلاً گفتند که یک هجوم خیلی شدیدی خیلی شدیدتر آغاز میشود، در حدی میشود که بنیصدر را بطورکلی فلج میکند و حتی این هجوم خواهد شد البته این فلج میکند. همانطور که بعد از آن نقطه گذشتهاند معلوم نیست چی بوده نخواستند بگذارند ما نگفتیم فلج میکنیم و نخواستیم هم بنیصدر را آن خط را که نمیخواسته جمهوری اسلامیو انقلاب فرهنگی پیاده بشود گفتیم هجوم چی. هجوم با تانک، با مسلسل، نه، هجوم فرهنگی، هجوم برای انقلاب فرهنگی و بعد خیلی مسائل مثلاً گفته از بالا و پایین و نوشته است که من و گفتم و این را دلیل توطئه دانسته که شماها بروید در دبیرستانها، دو نفر در هر دبیرستان بله، من گفتهام، بروید در دبیرستان چکار کنید؟ متن روشن است اگر پیدا کنم اینجا. خوب بهر حال پیدا میکنم، مفهوم مطلب را اینجا خواهم گفت ولی پیدا خواهد شد گفتم دو نفر، دو نفر بروید در دبیرستانها همانطور که آنها میروند این ضمیر آنها برمیگردد به کمونیستها و خلقیون گفتم همانطور که آنها میروند و دبیرستانیها را منحرف میکنند شما بروید و جلوی انحراف آن را بگیرید از بقیه مطلب هم روشن است. گفتم بروید درس بدهید. بروید تلاش کنید بروید کوشش کنید که از همین مطلب روشن است و بعد گفتم شبکه بندی و سازمان بندی، لابد این سازمان بندی هم مثلاً از نظر اینها سازمان سیا و سازمان مافیا است، نخیر گفتم که تمام مسلمانها همینطور که ضد اسلامیها در سراسر دانشگاهها و دبیرستانها تحریک میکنند و توطئه میکنند آن هم سازمان یافته، شما هم یک شبکه سرتاسری سازمان یافته درست کنید که نتوانند آنها به شما زور بگویند. نتوانند انقلاب اسلامیرا منحرف بکنند چون کار دانشگاهها به جایی رسیده بود که این چپنماها، استادان مسلمان را استخدام نمیکردند به بهانههای مختلف اگر P.H.d داشت میگفتند نمیدانم چی باید داشته باشی، اگر فلان مدرک داشت اینها را استخدام نمیکردند ولی افراد خودشان را اگر دیپلم هم نداشتند استخدام میکردند اینها مدارکش است من گفتم شما متحد بشوید که آنها نتوانند این چنین کارهایی را انجام بدهند، آنها آن وقت آمدند این شبکه بندی و این توصیه را توطئه قلمداد کردهاند و آن هم کودتا، آن با انصاف مردم که منصف هم هستند و فهمیده هم هستند. اینها مردم را احمق تصور میکنند نه، مردم خیلی خوب میفهمند و خوب میتوانند بررسی کنند ممکن است چند روزی با ایجاد گرد و خاک تبلیغاتی اذهان مردم را مشوش کنند ولی بعدش عکس، موجی که برمیگردد به طرف آنها تمام خائنین را دفع خواهد کرد. شمهای رو ماجرای نوار توضیح دادم در آن مصاحبه بعدی خیلی بیشتر برای شما توضیح میدهم اما فقط در اینجا عنوان میکنم که حضراتی که آمدند روی یک برنامه از قبل تهیه شده از سؤالات هم معلوم است که میخواسته یک چیزی از زبان من بیرون بیاید که بعد بتوانند آن را سر نیزه کنند وسر زبانها بیاندازند و استفاده کنند یعنی آن مخاطب کسی جز جاسوس نبوده البته بگویم آن مخاطب من میدانم کی است. جاسوس آقای بنیصدر هم نیست، جاسوس انقلاب اسلامیهم نست آن وابسته به این دستههای خلقیهاست که با اینها دارند کار میکنند و خیلی مسائل دیگر را هم پرسید ولی متأسفانه چیزی به دستش نیامد. ما خبر پنهانی نداریم همه چیزها علنی است. هر چه که در خانه میگوییم در بیرون هم میگوییم همه جا میگوییم. این آقا میخواسته چیزهایی درباره من نوار هم میخاست بردارد مطمئن باشید من همین حرفها را میزدم. فرقی نمیکرد اما گفتم آن جنایت و خیانت است که الآن دشمنان این انقلاب من دیدم این طرف و آن طرفش میگویند آزادی بیان نیست همه جا جاسوس است همه جا نوار است صحبت از تبلیغاتی است که .... و ترور شخصیت سیاسی هم در .... چون شما خوب میدانید مسئلهای که آدم در سخنرانی میگوید به یک شکل میگوید مسئلهای که آدم در جلسه رسمیمیگوید یک صورت دیگری است. اگر ما میخواستیم از این مسائل استفاده کنیم آقای بنیصدر در همین مجلس خبرگان جلوی چشم نمایندگان مجلس خبرگان بسیاری مسائل گفتند ولی ما هیچ جا عنوان نکردیم ولی چون جلسه فرق میکند ماهیت یک جلسه شما یک جا شوخی میکنید یک جا به زبان شعر بحث میکنید یک جا گفتم مسئلهای است که میخواهید مسئله را شکافید اگر بخواهم من از این مسائل بگویم خیلی ذهن مردم مشوش خواهد شد و البته گفتم ما هیچ وقت بیتقوایی نخواهیم کرد و نمیخواهیم از این مسائل سوءاستفاده بکنیم. مطلب بسیار هست قبل از اینکه قسمتی از آن نوار را بخوانم و برای شما بحث کنم چند نکته دیگر را هم میگویم. یکی این هست که همینطور که اشاره کردم روزنامه انقلاب اسلامیکینه دیرینه نسبت به من دارد. و این را به شما بگویم که این روزنامه تا حالا شاید نزدیک به 9 مصاحبه با من کرده است و هیچ کدام را درج نکرده است. فقط یکی از آنها را که یک وقت آمد آن طرف پیش من و گفت که من میخواهم مصاحبهای بکنم با شما گفتم شما مصاحبهها را درج نمیکنید گفت من دانشجوی خود شما هستم و بودم و مصاحبه را درج خواهم کرد گفتم خیلی خوب آمدیم و مصاحبه کردیم بعد از مدتی دیدم همان شخص تلفن زد گفتم که تو که مصاحبه را درج نکردی گفت چرا درج کردم و فردا میخواهم مصاحبه بکنم و میآیم و مصاحبه را هم میبرم فردا البته خودش نیامد و دیگری آمد و مصاحبه را هم آورد اما شما بروید نگاه بکنید مصاحبه را ،در آن مصاحبه معلوم نیست آیت نامی هست به نظر میآید مصاحبه کرده سؤال و جواب هیچ معلوم نیست که آیت نامیبوده است و این مصاحبه را انجام داده و این تنها مصاحبهای است که درج کرده بودند. بعد هم در آن مصاحبه بعدی درج نشد که در همان مصاحبه بعدی سم پاشیهایی که روزنامه انقلاب اسلامیعلیه من کرده بود من جواب داده بودم و شما میدانید لااقل مطابق قانون مطبوعات آن روزنامهای که دم از عدم سانسور میزند باید حرفهای من را هم منتشر میکرد. و باز نکته دیگر شما اگر به روزنامه انقلاب اسلامیمراجعه کنید یک شمارهای صفحه آخر البته الآن یادم نیست ولی میتوانید پیدا کنید! اشاره کرده است به حزب جمهوری اسلامیکه دارد زمینه میسازد نخستوزیر آینده و فلان و بهمان و بعد گفته من جمله آیت دارد زمینه سازی میکند در مصاحبه با کیهان، حالا من این را به خبرنگار انقلاب اسلامیهم گفتم. در آنجا شما مراجعه کنید البته خبرنگار که درج نکرد مسئلهای کهمن به او گفتم این بود گفتم آقا من در صحبتم با کیهانی که همان روزی که نمایندگان خدمت امام گفته بودند. روز پنجم خرداد بود به نظرم، میتوانید مراجعه کنید به روزنامه کیهان، من اصلاً از نخستوزیر آینده اسمینبرده بودم. گفته بودم که من هنوز فکری نکردم در آینده باید فکر کرد و دیگری اسم برده بود ولی چون اینها همیشه کابوس آیت جلویشان است و میدانند آیت اسراسر اینها را میداند و با اینها مبارزه میکند نوشته بودند آیت اسم نخستوزیر را برده این را گفتم که چنین چیزی نیست و طرف هم تصدیق کرد. گفتم این را شما در روزنامهتان بنویسید تا بعد بیایم با شما مصاحبه کنم. حتی این را هم حاضر نشدند در روزنامهای که دم از ضد سانسوری میزند در اینجا بگوییم، البته گفتم این روزنامه اختلافش با من دیرینه است و مهم این است که این روزنامه به آقای بنیصدر منصوب است و همه حرفهای این روزنامه را حرفهای آقای بنیصدر میدانند. هنوز هم بالای روزنامه زده است که صاحب امتیاز آقای بنیصدر و آقای بنیصدر همانطور که گفتم باید تکلیفش را با این روزنامه مشخص کند. گرچه خود آقای بنیصدر هم که در اینجا گفتهاند که آیت به او حمله کرده خیلی ساده است، شما مراجعه کنید به نواری که از ایشان موجود است و فرصت نیست ما آن نوار را بگذاریم اگر آقایان خواستند قاعدتاً در اختیارشان میشود گذاشت. البته در آن نوار گفتهاند که همه این آتشها از گور آیت بلند میشود البته یک مقداری ستایش هم از خودشان کردهاند اشکال ندارد گفتند من بزرگترین اندیشه قرن هستم. ایشان که با کیش شخصیت مبارز هستند. مبارزه میکنند و کتاب مینویسند این عین جمله ایشان است گفتند من بزرگترین اندیشة قرن هستم کتاب من بزرگترین کتاب قرن است که من به این مسائل کاری ندارم. اما معهذا اینجا این بحث را من مخصوصاً عنوان کنم آقای بنیصدر به عنوان رئیس جمهور رأی آوردند و ما هم همینطور که در نوار دوم خودشان هم اقرار کردهاند از او بعنوان رئیس جمهور در چهارچوب قانون اساسی و سایر قوانین حمایت میکنیم. شما مراجعه کنید به نوار دوم من گفتهام مجلس باید تلاش کند که رئیس جمهور از قانون تجاوز نکند. اینجا یک مسئله دیگری را هم برای شما فاش خواهم کرد ولی عمدهاش را میگذارم در مصاحبه بعد و آن ملاقاتی است که چندی پیش بین من و آقای بنیصدر شد، از مدتها قبل بعضی از دوستان میآمدند و میگفتند بیایید صحبت بکنید اختلافات از بین برود میگفتم من اختلافی ندارم، من چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامیرا میخواهم گفتم نه، یکی از آنها آمد (آقای مهندس میرسلیم) گفت: من با آقای بنیصدر مذاکره کردهام شما بروید نخستوزیری گفتم خبر هیچ وقت نخستوزیری نخواهم رفت فردا روزنامهنگار و همه عکس میاندازند که بله آیت هم رفت و با کنار آمد و دوستانش را به مقام گذاشت و یا بله دیدید که آیت هم نتوانست توافق بکند و بنیصدر دوستانش را به مقامینگماشت و حالا داره سر و صدا گفتم نه ابداً چنین کاری نخواهم کرد. من تمایلی به این ملاقات ندارم در صورتی که شما بخاطر اینکه یک وقت نگویید من لجباز هستم و نسبت ناجوری دارم نه اگر یک خانه شخص ثالث باشد آقای بنیصدر بیایند من هم بیایم خانه ثالث نه ایشان بیایند خانه من نه من بروم خانه ایشان، در خانه ثالث، همینجور هم شد خانه ثالث ترتیب دادند ایشان آمدند من هم رفتم (گفتم مسائل دیگر را بعد خواهم گفت) در آنجا از او پرسیدم (از آقای بنیصدر) که آیا میخواهید این مجلس را مردم بدانند ایشان گفتند اشکالی ندارد آمدند و گلههای خودشان کردند و گفتند بله، آقای دکتر بهشتی چگونه است و آقای رفسنجانی چگونه است و آقای خامنهای چگونه است و از این بحثها زیاد کردند و من جمله گفتند شما همیشه علیه ما مشغول توطئه هستید و یک نواری هست که گفتید ما چوب لای چرخ میگذاریم و از این قبیل گفتم چنین نواری نیست که من گفته باشم چوب لای چرخ شما میگذارم و اینجا به شما میگویم که من حی و حاضر زنده موجود زنده هستم که رفتار من نسبت به شما رفتاری خواهد بود که اگر آقای جلالالدین فارسی که مورد حمایت من بود و رئیس جمهور میشد من آن رفتار را داشتم اگر او منحرف میشد همانطور که اسلام گفته است خلیفه دوم بالای منبر بود گفت اگر من منحرف شدم من را راست کنید... دو نفر مسلمان پا برهنه پا شد گفت: اگر کج رفتی با این شمشیر کج راستت میکنم گفتم که اگر فارسی با اگر هر کس دیگر از نظام اسلامیمنحرف بشود ما با او مبارزه خواهیم کرد با شاه یک نوع مبارزه داشتیم با افرادی که الآن هستند نوع دیگری مبارزه هست. آقای بنیصدر جزء کل این نظام است – یک رئیس جمهور قانونی است – اگر ما بخواهیم مبارزه کنیم استیضاح هست در مجلس سؤال است در مجلس از این قبیل مسائل و ما هیچ وقت از این خط منحرف نخواهیم شد... و گفتم این را به ایشان و صریحاً هم گفتم که شما دارید مجلس را تضعیف میکنید اطرافیان شما دارند مجلس را تضعیف میکنند و این خلاف مصالح جمهوری اسلامیو نظریات امام است.
شما در آنجایی که مردم ساوه آمدند پیش شما – شما گفتهاید که بله ما با مردم هستیم و مجلس هم اگر چه شد ما به مردم مراجعه میکنیم.
آیت سپس اشاره کرد به آن جمله دکتر مصدق که در میدان بهارستان گفته بود مجلس اینجاست اما تفاوت ره از کجا تا به کجا کدام مجلس؟ آن مجلس قلابی شانزدهم بله. آن مجلس، مجلس توی مردم بود. اما این مجلس که مردم انتخاب کردند این نماینده مردم است این را مطابق قانون اساسی هیچ جا نگفته است رئیس جمهور یا هیچ مقام دیگری به هیچ وسیلهای بتواند مجلس را منحل کند. خوب وقتی که شما این صحبت را میکنید و چند جای دیگر حتی یک جای دیگر اوایل صحبتشان گفتهاند که من اگر چه شد رفراندم میکنم من رفراندم را حالا ممکن است شم ابپرسید شما بپرسید آرای مردم است آرای مردم آیا من که اینجا نشستیم یا فلان بقال یا فلان نجار یا هر کس دیگر رئیس جمهور در این مورد با دیگران فرقی نمیکند قانون باید رفراندم را پیشبینی کرده باشد که در چه موردی و چه کسی این رفراندم را باید انجام بدهد حالا که زمان دکتر مصدق نیست که مجلس منحل بشود تازه آن مجلسی هم به ضرر انقلاب ملت ایران شد.
مجلس دوره هفدهم انحلالش مساوی شد با سقوط دکتر مصدق و این تذکری بود که آیتالله کاشانی در آن نامه تاریخی به دکتر مصدق داده بود روز 27 مرداد نامه نوشت و کودتا را پیشبینی کرد و صدها مسائل دیگر که در مباحث دیگر خواهیم گفت.
ترس از دیکتاتوری
تضعیف مجلس و انحلال مجلس، یعنی تقویت دیکتاتوری. هیچ شکی نیست و یکی از ناراحتیهای حضرات هم از من همین است در مجلس خبرگان به نمایندگان هم گفتم آقایان امکان اینکه من رئیس جمهور بشوم بیشتر است تا رهبر بشوم. چون من فقیه مرجع که نیستم ولی معهذا من دارم اختیارات رئیس جمهور را کم میکنم. چرا برای اینکه از دیکتاتوری میترسم برای اینکه میترسم یک انور سادات پیدا بشود (مثل اینکه سریعاً در مجلس هم ذکر شده) و کودتا کند ولی رهبر که نمیخواهد کودتا کند. شما فرماندهی کل قوا را بدهید به رهبری که در این نوارها هم اتفاقاً آمده است. فرماندهی کل قوا را بدهید، اختیارات مهم و اساسی را بدهید به رهبر و مجلس، این مسائل را من گفتم و بعد در همان مجلس البته اختیارات خیلی کم شد بدیهی است، به نفع ملت اختیارات البته در انحراف کم شد. در خدمت رئیس جمهور هر کاری میخواهد بکند رئیس جمهور، نخستوزیر و آن وقت اینها آمدند تیتر زدند برای من اول آن تیتر را که در آن اینجا نوشته است رئیس جمهور اختیار ندارد، خواسته بگوید که یعنی ما اختیاراتش را سلب کردهایم. نه اختیاراتش را قانون سلب کرده است، اما این را توهین دانسته است. این را توطئه دانسته است. این روزنامه انقلاب اسلامی– رئیس جمهور را در 27 مهر به صورت مترسک کشید، حتی به دنیا هم مخابره شد، که رئیس جمهور یک مترسک است. من هم در مصاحبههای علنیام گفتم. یادآور شدم که رئیس جمهور در ایران مثل رئیس جمهور در فرانسه در دوره جمهوری چهارم، نه جمهوری پنجم رئیس جمهوری که میتواند خدمت کند راهش باز است اما اگر خواست کودتا کند البته بنیصدر نیست. چند سال دیگر 50- 100 سال، 1000 سال دیگر، قانون اساسی را که برای یک روز نمینویسند در همان مجلس حالا آقای بنیصدر چه گفت و یک جملهای گفت که همه هم شنیدند گفت که من عاقل نیستم (حالا البته کلمههای دیگر گفت که حتی من آن کلمه هم نمیخواهم کلمه (رکیک باشد) اگر این ریاست جمهوری را قبول کنم خیلی خوب ایشان قبول کردند اشکالی هم ندارد اما این قضاوت روزنامه انقلاب اسلامیاست قضاوت من نیست این مترسک است و اینجا هم کشیده است. آیا این اهانت است به مقام ریاست جمهوری یا اینکه من گفتم رئیس جمهوری در کانون اساسی م امثل پادشاه انگلستان است. یک مقام تشریفاتی یک مقام محترم، اما اختیارات کم. اختیارات عمده به دست مجلس است به دست نخستوزیر است و به دست رهبر است. البته اینها هم به نحوی تقسیم شده است که به هیچ وجه نمیتوانند منحرف بشون دو خطا بروند. علت اینکه آقایان دارند از من انتقام میگیرند این است چون آن رئیس جمهوری که آنها درست کرده بودند، الآن برای شما توضیح میدهم، از شاه مقتدرتر، میتوانست مجلس را منحل کند، قضاوت را باید منسوب میکرد. قوانین را میتوانست وتو کند. فرمانده کل قوا بود. همه چیز دست آن رئیس جمهور بود. خوب اگر من یک فرد مغرض و جاهطلبی بودم، دو درصد که احتمال داشت من رئیس جمهور بشوم، خوب میگفتم من رئیس جمهور میشوم، این همه اختیارات، نه من نگذاشتم آن رئیس جمهور برای این ملت درست بشود. آن اختیارات را تقسیم کردیم. بین رهبری و مجلس و نخستوزیری تقسیم شده و تازه این مانده است. آن رئیس جمهور اگر درست میشد خیلی خوب حالا آقای بنیصدر میرفت فردا یک کسی دیگری میآمد. پس فردا یک کسی دیگری میآمد خیلی ساده سپر را عوض میکرد که در تاریخ بسیار داریم. چرا مشروطیت ما، مسیر آن عوض شد برای اینکه حتی اختیارات تشریفاتی شاه سوء تعبیر کرده بودند. البته طبق قانون اساسی شاه اختیاری نداشته ولی آن اختیارات ظاهری را واقعی قلمداد کردند و آن شد که دیدید به سر ملت ایران آمد مسائل دیگر که اینجا گفته شده است. که من بیان کردهام.
تحریف روزنامه
این را عیناً از روی روزنامه میخوانم. تحریفی که انجام شده یکی از آنها اینجاست. «این بنیصدر تو جبهه ملی دوم است و اسلامیهم فکر نمیکند.» بنیصدر تو جبهة ملی دوم بود با همین هدایتالله متین دفتری، شاپور بختیار، همکاری داشت تا اینجا مورد تأیید ما است. آقای بنیصدر من نمیتوانم منکر بشوم که جبهه ملی دوم در سال 39- تا سال 43 تقریباً ادامه داشت بعد هم در جریان پانزده خرداد هیچ نقشی نداشت و حتی پانزده خرداد و محکوم کرد جبهه ملی دوم تا آن موقع ادامه داشت. بعد هم گفتند ما سیاست صبر و انتظار را پیش میگیریم. آقای بنیصدر عضو این جبهه بود آقای شاهپور بختیار هم عضو این جبهه بود. این را هیچکس نمیتواند انکار کند عضو جبهه بود و نگویید شاهپور بختیار را کسی آن موقع نمیشناخت، شاهپور بختیار از 1330 که اسناد خانه سدان به دست آمده بود که هنوز این ماجرا ادامه دارد، هنوز اسماعیل رائین کشته میشود که نتواند بقیه اسناد را منتشر کند. اسنادی که به دست آمد معلوم شد که این آقا تنطفش را در کنفرانس بینالمللی کار شرکت نفت انگلیس تهیه کرده یکی از علل اختلافات آیتالله کاشانی با دکتر مصدق هم همین بود. میگفت چرا رضا فلاک، چرا شاهپور بختیار چرا بیات، چرا این عناصر فراماسون را گذاشتید در شرکت نفت و سایر کارها. مصدق درباره یک یاز آنها پایم داده بود که توبه کرده است. آیتالله کاشانی جواب دادند خیلی خوب توبه کرد کسی که زناکار است کسی که قاتل است که نمیآیند پیشنمازش کنند. فوقش توبه کرده او را میبخشند ولی دیگر او را امام جماعت که نمیکنند. مسئله این است حالا قسمت انحرافش بنیصدر دو سال قبل از انقلاب با شاهپور بختیار با دکتر صدیقی برنامه داشت، تماس داشتند و به شاهپور بختیار گفتند تو نخستوزیر بشو و ما تو را از جبهه ملی بیرون میکنیم که اگر امام مرد تو را وزیر و نخستوزیر کنیم «اینها اصلاً در اینجا امام مرد معنی ندارد امام مرد یعنی چه؟ جملهای که من گفتهام اینست اولاً بحث بنیصدر دیگر نیست. بحث جبهه ملی است گفتم این جبهه ملی چهارم است سومش را آقای بنیصدر در اروپا تشکیل دادند. تقریباً ارگان آن هم خبرنامه بود. بله جبهه ملی سوم را آقای بنیصدر با بعضی از افراد در اروپا تشکیل دادند که همین آقای سلامتیان که الآن رئیس دفتر هماهنگی رئیس جمهور با مردم است شم ابه دوستانی که در اروپا تحصیل کردند و به تشریفات مراجعه کنید، فحش میداد به جبهه ملی سوم و بنیصدر و حالا بنیصدر پرست شده، باید از ایشان پرسید. این را هم خارج از برنامه اشاره کنم که آقای بنیصدر را من در اینجا گفتهام اسلامینیست البته منظور این نیست که مسلمان نیست یعنی ملی است. ملی گرا است نه اسلامیگرا، دلیلم چی است؟ دلیلم همین روزنامه خبرنامه است. که زیر نظر ایشان بود اولین شماره خبرنامه در اردیبهشت ماه سال 1347 منتشر شد. دوستان بعد میتوانند به من مراجعه کنند و این را من به آنها نشان خواهم داد. آخرین شمارهاش در بهمن 1357، یعنی ده سال، البته در عرض این ده سال جز ضمیمهها که جدا است 56 یا 57 شماره منتشر شده است. خوب در اولین شماره شما مراجعه کنید به هر روزنامه، کیهان به اطلاعات به همه روزنامههای طاغوتی اولین شمارهشان را لااقل به نام خدایی، به یاری خدایی با بسمالله شروع میکند. اگر شما در این اولین شماره یک اسم از خدا پیدا کردید من تمام صحبتهایم را پس میگیریم. نه به نام خدا، نه به یاری خدا، بالایش هم تیتر زده، استقرار حکومت ملی هدف جبهه ملی ایران است، بالایش با خط درشت در تمام این شمارهها تا بهمن 57 که نظام سقوط کرده یا همه میدانستند که دیگر سقوط میکند آن شعار درشت را ریز آن بالا نوشته، استقرار حکومت ملی هدف جبهه ملی است و زیر آن درشت نوشته، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامیخواست ملت ایران است و بعد برای اینکه بتواند این وضع را توجیه کند نوشته است در متن آن حکومت ملی همان حکومت اسلامیاست، ملی یعنی اسلامی، این جمله را نوشته خوب حالا این به اصطلاح جمله معترضه بود. من هیچوقت نگفتم امام، اصلاً این امام مرد به جمله نمیخورد. من این چنین گفتم که اینها (اسناد آن هم الآن است) در امید ایران، در جاهای دیگر، که طرفداری هم از اینها میکرد منتشر شد اینها بختیار را ظاهراً از جبهه ملی بیرون کردند. چرا؟ عبا همینجور به من گفتند و همه جا هم گفتند، بختیار را با امام قبول میکند که خیلی خوب سنگ مفت و کلاغ مفت و بختیار هم هست و ما هم به حکومت رسیدیم. یا امام قبول نمیکند ما هم در پشت پرده با او همکاری خواهیم کرد تا پیروز بشود. دکتر صدیقی و شاهپور بختیار و ... و ... حتی در آن موقعی که مردم داشتند انقلاب میکردند و انقلاب به اوج خود رسیده بود در آنجا به این صورت جبهه ملی را میدید رادیو لندن میگفت؛ بزرگترین جبهه مخالف، روزنامه آیندگان تیتر میزد که امروز جبهه ملی تظاهرات را ترتیب داد و رهبری کرد.
جبهه ملی میخواست به نام امام تظاهرات را منحرف کند. خوب یادم است یک روز یکشنبه بود. جبهه ملی اعلام تعطیل عمومیکرد البته به نام امام، چون چهار تا طرفدار هم نداشت حتی برای شورای مرکزیش هم آدم کم میبرد. بعد امثال ابوالفضل قاسمیاز آن در آمدند که ساواکی هستند. میدانید و خیلیهای دیگر بله اعلام تعطیل عمومیکرد ولی امام مخصوصاً روز بعدش را تعطیل عمومیکرد. که نشان بدهد که قضیه از چه قرار است. من گفتم نه آنها با شاهپور بختیار تبانی داشتند. شاهپور بختیار شناخته شده بود، شاهپور بختیار در سال 35 حزب ایران اعلامیه داد و دکترین خائنانه آیزنهاور را تأیید کرد. دکترینی که آیزنهاور بعد از جنگ کانال سوئز مطرح کرده بود بخاطر شکست عبدالناصر و به خاطر شکست نهضت مردم مصر و ملت عرب مطرح کرده بود که وضع خلاء در خاورمیانه ایجاد شده و باید خلاء را پر کنیم. و براساس همان دکترین بودند که در لبنان اردن مداخله کرد. ولی همین بختیار و همپالگیهایش آن دکترین آیزنهاور را تأیید کردند. بختیار یک عنصر ناشناختهای نبود که آقایان امضایشان را کنار اعضای او گذاشتند، آن هم چه موقع؟ بعد از مدتها که ملت ایران مبارزه کرد، اینها را من قبلاً گفتهام، مراجعه کنید به روزنامه اطلاعات، درج شده، و در جاهای دیگر هم من این مسائل را گفتهام.
بعد از مدتها که ملت ایران مبارزه کرد یک دفعه سر و کله جبهه ملی پیدا شد. از سال 42 تا سال 56 اسم جبهه ملی هم نیست.
کاپیتولاسیون میشود شما میبینید آقایان جبهه ملی در داخل، حالا در خارج که خوب آسان است بعضی از آقایان هم چون خارج بودند خوب به اوضاع داخلی آشنا نیستند. میگویند آب سر بالا برود قورباغه هم ابوعطا میخواند. در خارج ضد شاه حرف زدن که کار مشکلی نبود و در داخل آقایان هم نمیخواستند حرف بزنند. چون آقایان تا آخر بار هم میگفتند ما سلطنت را رد نمیکنیم. در داخل شما یک اعلامیه پیدا کنید که جبهه ملی، آقای دکتر سنجابی آقای ابوالفضل قاسمیکه خوب از سال 43 با ساواک همکاری میکرده باشند و کاپیتولاسیون را رد کرده باشند. آن کاپیتولاسیونی که امام آن نطق را کرد و بعد تبعید شد نشان دادند آقایان ما هم گفتیم بله این جبهه ملی، این خط بدلی است ایه خط انقلابی نیست این بحث مفصل است که یک تز و تئوری ثابت شده است و من برای شما خواهم گفت فقط اشاره میکنم که:
استعمار بعد از اینکه وارد ایران شد، زمان فتحعلی شاه، حمله روسیه مواجه شد با نیروی مردم مسلمان، دید مردم مسلمان حاضرند تا آخرین قطره خونشان ریخته شود ولی زیر بار کفر و استعمار نروند. در صدصد برآمد که اسلام را از بین ببرد. تبلیغات ضد اسلامیو بعد آوردن رضاخان روی کار، همه برای اسلام زدائی بود. اما یک کار دیگر هم کرد و آن کار این بود که میخواست نیروهای اسلامیرا از پشت سر روحانیت کنار بکشد. همین کاری که الآن هم میخواهد بکند. این شد که چند خط انقلابی نما درست کرد، فراماسوم را تشکیل داد. دم از حکومت قانون زده دم از ملیت زد آقای ملکم خان را مثلاً مقابل حاج شیخ فضلالله نوری، علم کرد. این است که شیخ فضلالله نوری که خودش ضد استبداد بود و میگفت من مشروطه مشروعه میخواهم، میگفت مشروطهای که از سفارت انگستان بیاید به درد ما نمیخورد و کسی که حاضر نشد حتی موقعی که میخواستند او را بکشند، پرچم روسیه را بالای سر خودش بزند، میرود بالای دار، گردانندگان مشروطه ما امثال تقیزاده میشوند تقیزادهای که قرارداد 1312 را بست تقیزادهای که خیانتهای دیگر را کرد که این خطر بدلی همانطوری که گفتم داستانش زیاد است. همین خط بدلی در زمان ملی شدن نفت هم بوجود آمد. در آن موقع هم در 30 تیر ملت قیام کرد و حکومت قومالسلطنه را ساقط کرد. دیدند خوب مذهبیها به رهبری آیتالله کاشانی، گفتند باید مردم را از پشت سر آیتالله کاشانی پراکنده کرد و این کار را کردند در 28 مرداد، مقایسه کنید یا 30 تیر شاه سر کار، قوامالسلطنه سر کار، ولی ملت قیام کرد و مصدق مستعفی را سر کار آورد.
ولی 28 مرداد شاه فراری، دکتر مصدق نخستوزیر و وزیر دفاع و سایر اختیارات ولی به قول خودشان چند نفر فاحشه و چاقوکش توانستند آن نظام را به هم بریزند، چون دیگر کاشانی از اثر افتاده بود. همین جریان در این را نهضت هم داره تعقیب میشود و تمام جملاتی که متوجه من میشود علت آن اینست که من این را میدانم و این را بارها گفتهام. این مسئله را من میدانم و گفتهام و همه جا هم گفتهام و همه جا هم خواهم گفت اینها برای اینست که حرف آیت و دیگر تأثیر نداشته باشد.
خوب حالا یک قسمتهای دیگر را هم بخوانیم خوب این روزنامهای که دم از تقوی و اسلام میزند اشکالی نداشت بیایند نوار من را بیکم و کاست پیاده کند. طرح توطئه توسط دکتر حسن آیت (تیتر) چرا این را زده. برای اینکه آدمیکه میرود فقط این کلمه را بالا میخواند. خوب تو نوار را میزدی و تعبیر و تفسیر را میگذاشتی به مردم.
نوشته در حالی که نوشته است طرح توطئه توسط دکتر حسن آیت، که البته من اعلام جرم کردم چون این یک جرم است که روزنامه مرتکب شده اعلام جرم هم در این پوشه است بعد خدمت بعضی از آقایان داده شد و بعد اعلام جرم مفصلتر من خواهم کرد.
در این روزنامه نوشته: اطلاع یافتم که دکتر حسن آیت در صحبتهایی که نوار آن به دست آمده علیه بنیصدر به فعالیتهای مخفیانهای مشغول است خوب شما اگر اطلاع پیدا کردید چرا افراد مورد نظر را معرفی نکردید. اصلاً خیانت است اگر من توطئه کردم. خوب شما از آنجایی که نوار به دستشان آمده این نوار دهنده یا جاسوس بوده یا بالاخره یک کسی بوده. خیلی خوب، چه اشخاصی در مجلس بودند، دستگیر کنید. خود نوار دهنده را دستگیر کنید. اگر من توطئه کردم من مستحق اعدام هستم کسی که علیه جمهوری اسلامیتوطئه کند باید اعدامش کرد اگر چنین چیزی ثابت بشود که خیال توطئه در مغز من بوده من حاضرم دواطلبانه اعدام بشوم.