ناگفته های ترور شهید صیاد شیرازی
گقتگو با فرزند شهید
فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی در گفتگویی مشروح که با هدف بررسی زاویه دیگر از ترور وی و همچنین ویژگیهای برجسته شخصیتی این شهید صورت گرفت، موضوعات مختلفی را مورد توجه قرار داد.
* شب قبل از ترور چه مسائلی بین شهید صیاد شیرازی و خانواده گذشت؟
در آن سال من سوم دبیرستان بودم و شب شهادت ایشان شب امتحان درسی بنده هم بود و برای استفاده از محضر ایشان و طرح مسائل درسی خود به ایشان مراجعه کردم چراکه ایشان بر ریاضیات و زبان انگلیسی تسلط کاملی را داشتند.
ایشان هم تازه از سفر مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع) و دیدار با والده برگشته بودند و روحیه معنوی قوی هم در وجودشان بود و این روحیه معنوی را به فضای خانواده نیز انتقال داده بودند و نه تنها در شب شهادتشان بلکه همیشه با خانواده مهربان و با محبت بودند.
* صحبت خاصی در آن شب با خانواده نداشتند؟
به خود بنده بیشتر توصیه ایشان پرداختن به درس و علم بود تا مسائل علمی خود را با توجه بیشتری پیگیری کنم و حتما با دیگر اعضای خانواده نیز به طور حتم مباحثی را مطرح کردهاند.
* در صبح روز ترور شما در اون صحنه حاضر بودید، واقعه ترور ایشان چگونه بود؟
در روز ترور من و برادرم برای رفتن به مدرسه آماده شده بودیم و قرار بود که پدرم ما را به مدرسه برسانند. بنده کمی زودتر وارد حیاط شدم و پدرم از حسینیهای که در طبقه پایین منزل ما بود با دو کیفی که در دست داشتند خارج شدند و آن دو کیف را در صندق عقب ماشین تویوتایی که داشتند قرار دادند و بنده هم کیف مدرسه خودم را در ماشین گذاشتم و درب پارکینگ را باز کردم و ایشان ماشین را ساعت شش و ۳۰ دقیقه بود که از پارکینگ منزل خارج کردند و چند دقیقهای برای اینکه برادرم هم به ما ملحق بشوند در مقابل درب منزل توقف کردند.
در این لحظه من مشغول بستن درب پارکینگ بودم و شخصی را دیدم که با لباس نارنجی رنگ شهرداری در حالی که ماسک به صورت و یک خارو در دست داشت، و در حالی که مشغول جارو زدن زمین بود به ماشین نزدیک شد و نامهای را به پدرم داد و در حالی که پدرم مشغول مطالعه این نامه بودند، این فرد اسلحهای را از لباس خودش خارج کرد و چهار گلوله به سر ایشان شلیک کرد و به سرعت به سمت کوچه پایینی منزل ما فرار کرد و در همان لحظه صدای موتوری را شنیدم؛ لذا به احتمال زیاد این فرد تنها نبود.
وقتی بنده صدای تیر را شنیدم به سمت ماشین حرکت کردم و پدرم را غرق در خون دیدم و دیگر اعضای خانواده نیز که صدای شلیک را شنیده بودند به سمت درب منزل آمدند و ما به سرعت ایشان را به بیمارستان رساندیم ولی به دلیل اینکه گلولهها به نقطه حساس بدن ایشان یعنی سر، مغز و جمجمه اصابت کرده بود به فیض شهادت نائل شدند.
* در مورد پیگیری پرونده ایشان چه مراحلی توسط خانواده، وکلای شما و دولت طی شده است؟
در حال حاضر پرونده ترور شهید صیاد شیرازی در حال بررسی است و بنده نیز به عنوان شاکی و شاهد دنبال این کار هستم و همه نهادهای قضایی از جمله قوه قضائیه،زحمت کشیدهاند.
در حال حاضر این پرونده به فضای بینالمللی و در یک دادگاه بیطرف در کشور فرانسه پیگیر میشود و طرح دعوا و شکایت خانواده را مطرح کردم و چگونگی به وقوع پیوستن را هم برای مسئولان این دادگاه شرح دادم و اسناد و مدارکی را در اختیار آنها گذاشتم ولی همچنان نتیجه قطعی برای بیان حاصل نشده است.
* خود شما این شکایت را طرح کردهاید؟
نه شکایت از سوی خانواده طرح شده و این شکایت به طور رسمی در همین فروردین ماه سال گذشته مطرح شد اما در گذشته نیز وکلای ما شکایتی را برای طرح دعوا در کشور فرانسه طرح کرده بودند.
از همان ۱۰ سال پیش وقتی پرونده وارد پروسه قضایی شد وکلای ما نیز گرفته شد و زمانی که قرار شد در فرانسه نیز طرح دعوا صورت بگیرد و قرار شد به دلیل اینکه خود سازمان مجاهدین خلق (منافقین)این ترور را بر عهده گرفتند لذا از این سازمان شکایتها صورت گرفت.
* تا به امور چند جلسه برای رسیدگی به این پرونده تشکیل شده؟
تعداد جلساتی که وکلای ما حضور داشتند زیاد بوده اما خود دادگاه فرانسه برای اولین بار از بنده به عنوان شاهد و شاکی پرونده دعوت کرده بود همین فروردین ماه سال جاری بود و بیشتر سوالات در این دادگاه حول محور نحوه ترور و شرح واقعه بود.
* فکر میکنید چه میزان زمان برای به نتیجه رسیدن این پرونده وجود دارد و در دادگاه فرانسه هم چه اقداماتی انجام شده؟
ما تنها اطلاعاتی که به ما رسیده را بیان میکنیم و این مسئله این است که ۳ الی ۴ سال است که این مسیر به این کیفیت دنبال میشود و قبلا تنها در ایران مسیر دنبال میشد و تصمیم گرفته شد پرونده ایشان و دیگر شهدای ترور از طریق خود کشوری که این مجرمین در آن حضور دارند نیز پیگیری شود.
* تحلیل خود شما برای به نتیجه رسیدن این پرونده و بازداشت عاملان این ترور چیست؟
من متناسب با سند و مدارک موجود صحبت میکنم اما خود سازمان مجاهدین خلق این ترور را براساس اخبار منتشر شده از سوی آنها در اینترنت و هم براساس فیلمهایی که منتشر کردهاند این موضوع را بر عهده گرفتند و تا یک زمانی هم دادگاه فرانسه و مسئولان قضایی آن کشور نیز متوجه این قضیه شدهاند و در حال بررسی دیگر ابعاد این ترور هستند.
سازمان مجاهدین خلق نیز علت ترور ایشان را مقابله با منافقین در عملیات مرصاد عنوان کردهاند و این سخنان خود را با فیلم و برخی اسناد مطرح کردهاند.
* آیا این سازمان به اهداف خود در ترور شهید صیاد شیرازی دست پیدا کرده است؟
این افراد اهدافشان برای شهید صیاد شیرازی در حوزه اهداف سازمان مجاهدین خلق بود و به دنبال منافع گروهی و سازمانی خودشان بودند و در حوزه مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران هست و تنها بدنبال سرکوب کردن افرادی مانند شهید صیاد شیرازی بود؛ چراکه چنین شخصیتهایی را مخالف و مانع تحقق اهداف خودشان میدانند.
گروههایی مانند مجاهدین خلق گروه های مخرب و تروریستی هستند و متاسفانه گروههایی که ادعای حقوق بشری را در جهان دارند گروه منافقین را از لیست تروریستها خارج میکنند ولی ما معتقد هستیم همه تروریستها و همه افرادی که اینگونه گروهها را تربیت میکنند باید مجرم شناخته شوند و در مقابل عملکردشان پاسخگو باشند.
ما امروز مشاهده میکنیم برخی از افراد در آمریکا ادعای دوستی با ایران دارند اما پشت این زبان چرب و نرم یک چهره زشت وجود دارد و در اصل آمریکا و صهیونیسم خود تروریسم هستند.
* بر عهده گرفتن این ترور از سوی مجاهدین خلق نشانه چیست؟
این امر نشان میدهد که این افراد یک برنامه آنی نداشتند بلکه از مدتها قبل برای ترور ایشان برنامهریزی کرده بودند و شهید صیاد شیرازی جز ترور این گروه بود تا راه اجرای برنامههای خود را باز کنند و احتمال دارد این افراد مدتها قبل برای این امر برنامهریزی کردند و به دنبال فرصت مناسب برای تحقق این امر بودند و شاید این زمان را که ایشان راننده و محافظ نداشتند، بهترین فرصت برای ترور دیدند.
* چرا ایشان راننده و محافظ نداشتند؟
در آن مقطع زمانی و لحظه شهادت خودشان رانندگی میکردند. ایشان یک خصوصیتی که داشتند این بود که مردمی بودند سعی میکردند به کسی زحمتی ندهند هم خودشان رانندگی کنند هم محافظ استفاده نکنند.
من یادم هست کسانی هم این حرف را به ایشان میزدند، ایشان جواب می داد که محافظ هم بنده خداست. تا آنجا که میتوانستند سعی میکردند احساس مسئولیت در این مساله داشته باشند و نمیخواستند کسی را به زحمت و خطر بیاندازند، ضمن اینکه این مسئله حفاظت ایشان، برای خانوادشان هم محرومیتهایی را میآورد بالاخره هر جایی میرفتند باید با یک گروهی میرفتند ولی با عدم حضور محافظ از نزدیک میتوانستند با بچهها و خانواده باشند.
البته ما هم در آن زمان و هم امروز گفتهایم که تا حدودی در این امر غفلت شد و همیشه گفتهایم که هم در آن زمان و هم امروز برای برخی از شخصیتهای ما غفلت صورت میگیرد و نظر من این است که باید این حفاظت در مرود افرادی که شخصیت مردمی دارند بصورت نامحسوس انجام بشود.
* چه خصلتهایی در شهید صیاد شیرازی وجود داشت که شخصیت او را فردی مردمی کرده بود؟
یکی از ویژگیهای ایشان غیر از اخلاق خوب و مهربانی ایشان با مردم و خانواده و با طبقات مختلف جامعه داشتند شرکت در نماز جمعه بدون اینکه در محل مخصوص شخصیتها حضور پیدا کنند و در صفهای عقب و در کنار قشرهای مختلف مردم حضور پیدا میکردند.
شهید صیاد شیرازی بدون هیچ تشریفاتی در جلسات مذهبی و در کنار مردم حضور پیدا میکردند و یکی از جلساتی که ایشان شرکت میکردند و به آن علاقه داشتند جلسات حاج آقا مجتبی تهرانی بود که محفلی برای جوانان بود و ایشان هم در کنار مردم مشغول یادداشت مطالب آموزنده این جلسات بودند.
شهید صیاد شیرازی به فقرا و نیازمندان رسیدگی زیادی داشتند و حتی اکثر این افراد که بصورت آبرومند اما در فقر زندگی میکردند اگر شهید صیاد شیرازی متوجه میشدند حتما به آنها از نظر مالی و معنوی کمک میکرد و در مجموع رابطه صمیمی با مردم داشتند.
شهید صیاد شیرازی تا جایی که توان داشت تلاش میکرد مشکلات مردم را حل کند و تا میتوانست جواب رد به درخواست آنها نمیداد.
* پس از شهادت صیاد شیرازی چه شرایطی برای شما و خانواده ایجاد شد؟
بیشتر تاثیر خلا حضور ایشان عاطفی بود چرا که ایشان هم پدر و هم استاد زندگی ما بودند و لذا جای خالی ایشان بسیار محسوس بود و اگر این افراد دستگیر میشدند و عاملان این ترور محاکمه میشدند و نتیجه قطعی و پیروزی حاصل میشد باعث تسکین خاطر خانواده میشد، اما همین عدم حصول یک نتیجه قطعی باعث روشنتر شدن مظلومیت ایشان هست و امیدواریم که مجرمان این ترور و افراد دیگر که به دست این افراد ترور شدهاند به سزای اعمال خود برسند.
* تصویری که جامعه و مردم ما از این حادثه در خاطر دارند حضور مقام معظم رهبری در مراسم تشییع پیکر ایشان هست نحوه حضور ایشان را شرح میدهید؟
شب تشییع پیکر ایشان خانواده در غسالخانه با پدرم آخرین صحبتها و وداعها را انجام دادند و به ما گفته شد که قرار است مراسم تشیع پیکر ایشان در ستاد کل نیروهای مسلح انجام شود و قرار شد مراسم ایشان در همان محل کار ایشان برگزار شود.
در این مراسم همه اعضای خانواده حضور داشتند و به ما خبر دادند که مقام معظم رهبری هم در مراسم حضور پیدا کردهاند که بنده به دلیل اینکه توفیق دیدار ایشان را تا آن زمان نداشتم و در آن زمان شرایط عاطفی خاصی بر من و خانواده حاکم بود اولین دیدارم در کنار تابوت پدرم با ایاشن بود و زمانی که با ایشان مواجه شدم اول خم شده تا پای ایشان را ببوسم و ارادت خودم را به ایشان نشان بدهم و ایشان هم ما را مورد مهر و محبت خود قرار دادند و روزهای بعد از تلویزیون بوسیده شدن تابوت پدرم را توسط مقام معظم رهبری دیدم.
در آن دیدار به مقام معظم رهبری گفتم که ایشان در راه امام حسین (ع) شهید شدند که ایشان لبخند محبت آمیزی به بنده زدند و مادر بنده نیز به ایشان گفتند: "برای ما دعا کنید تا همه ما بگونهای شهید شویم" و مقام معظم رهبری هم پاسخ دادند "شهادت افتخار همه ما است" و بعد از این مراسم صبح روز بعد زمانی که بر سر مزار ایشان حاضر شدیم دیدیم که مقام معظم رهبری نیز در آنجا از صبح زود حضور پیدا کردهاند و مادر ما به ایشان گفتند: "از بس که گریه کردهاند دیگر توان و قوت اشک چشم ایشان خشک شده است" و مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند: گریه کردن برای شهید صیاد شیرازی بسیار تسکین دهنده است و شما شریک زندگی ایشان بودید و صبری و همراهی که با ایشان در طول دفاع مقدس و پس از آن داشتید بطور حتم شما را در پاداش شهادت ایشان شریک میکند.
* ایشان از دریافت درجه سرلشکری و کلا ارتقا درجه چه احساسی داشتند؟
موارد زیادی بود که ایشان ابراز میکردند که به دنبال ارتقا درجه نیستم یا به دنبال یک رتبه و درجه مادی نیستم و کارم را نمیخواهم برای یک همچنین هدف کوچکی انجام بدهم.
ایشان تعلقی به دریافت درجه نداشتند و نیت اصلی ایشان خدمت به مردم و رضای خداوند بود تا اینکه ارتقای درجه برای ایشان مهم باشد.
درجه سرلشکری هم به ایشان ابلاغ شده بود و قرار بود در همان روزهای که شهید شدند از دست مقام معظم رهبری دریافت کنند و چون به فیض شهادت نائل شدند یک درجه ارتقا پیدا کردند و درجه سپهبد به خانواده اهدا شد.
* از آن لحظهای که برای دریافت درجه سپهبدی خدمت مقام معظم رهبری رفته بودید میفرمایید.
به خانواده ما گفته شد که یکی از اعضای خانواده باید برای دریافت درجه به نیابت از این شهید خدمت مقام معظم رهبری بروند و لذا چون هم بنده علاقه بسیاری به دیدار دوباره ایشان داشتم و هم شرایط روحی من بهتر از دیگر اعضای خانواده بود؛ لذا بنده به دیدار ایشان رفتم.
* قرآنی هم در این دیدار با خود خدمت مقام معظم رهبری برده بودید از این قرآن فرمائید.
بله در این دیدار یک قرآن همراه خودم بردم تا مقام معظم رهبری مطالبی را در ابتدای این قرآن بنویسند و مقام معظم رهبری نوشتند: بسمالله الرحمن الرحیم جوانی را در راه خودسازی روحی، جسمی و فکری مغتنم بشمارید و نماز را با توجه و حضور قلب بخوانید و با قرآن عزیز انس پیدا کنید و فضای معطر شهادت را که زندگی شما را معطر کرده قدر بدانید و بنده نیز تلاش میکنم زندگی خود را بر همین اساس پایهگذاری کنم و از ایشان خواستم تا برای ما دعا کنند.
* پدرتان معمولا تأکیدات و سفارشات ویژهای هم به شما داشت؟
توصیه همیشگی پدرم ایستادگی بر سر هدف، و دفاع از کلمه حق در هر شرایطی بود و تأکید داشتند که این ۲ امر مهم تنها در سایه قرار گرفتن در خط اصیل ولایت حاصل میشود.
پدرم توصیه همیشگی ایشان این بود که تبعیت از ولایت، در همه جا و در همه حال معیار ما در تمامی گزینشها اشاره ایشان است.
به یاد دارم که پدرم در زمان شهادت شهید لاجوردی گفتند: برای رساندن پرچم مقدس انقلاب به صاحب اصیلش حضرت مهدی (عج)، باید در ولایت ذوب شد.
اما شهید صیاد شیرازی بیشتر تلاش میکردند تا در عمل خود بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی را به ما بیاموزند و حتی در مسائل انقلابی، اجتماعی و اسلامی را به ما به همین روش انتقال میدادند.
اما ایشان یک توصیه را به عنوان وصیت به ما گفتند و آن هم نماز اول وقت بود واین وصیت را در یکی از نمازهای جماعتی که در منزل داشتیم در بین دو نماز به خانواده گفتند: تنها وصیت من این است که تلاش کنید نمازهای خود را اول وقت بخوانید» و این حرف را یک هدیه از سوی خود به ما ارائه کردند.
هر جمعه در بین مردم به نماز میایستادند و آن را به هر برنامه دیگری اولویت میدادند و همیشه به من توصیه میکردند که نماز جمعه، مرکز وحدت، عشق و ایمان به رهبری است.
ایشان در قنوت هم دعاهای مختلف را میخواند ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیت الله العظمی خامنهای اللهم حفظه و وفقه و ثبته" را همیشه قرائت میکردند.
* مهمترین و جاودانهترین خاطره از ایشان در ذهن شما چیست؟
تمامی لحظاتی که ما با ایشان بودیم و در قید حیات بودند همه خاطره است ولی تمامی سفرهاییکه در کنار ایشان حضور داشتم بسیار آموزنده و خوب بود چرا که فضای حاکم بود که میـوانستیم از نظر علمی تجربههای خوبی کسب کنیم.
ایشان یکی از سفرهایی که ما را میبردند به مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس بود و همین راهیان نور قبل از اینکه چنین اسمی داشته باشد توسط ایشان حرکتش شروع شد و چنین برنامههایی را دنبال میکردند و به نقاط مختلف مانند شلمچه، دو کوهه، فکه سفر میکردند و تاکید داشتند که چنین سفرهایی انجام شود و افراید که مستقیم در جنگ حضور داشتند نیز برای مردم مناطق عملیاتی را تشریح کنند.
شهید صیاد شیرازی در همان زمان گروه «معارف جنگ را تشکیل دادند تا این گروه به طور تخصصی برای دانشجویان دانشکده افسری از نزدیک مناطق جنگی را علمی و کارشناسی توضیح میدادند و وقایع هشت سال جنگ تحمیلی را تشریح میکردند.
* اگر روزی با ضارب شهید صیاد شیرازی مواجه شوید چه حرفهایی میزنید؟
ما همین روحیهای که امروز داریم، در همان روز هم تلاش میکنیم با روحیه تعقل از این فرد اهدافش را سوال کنیم و از رفتارهای غیرمنطقی خودداری خواهیم کرد و تنها به دنبال اجرای حکم قانون شرع و اسلام مانند امروز خواهیم بود و اینگونه برخورد کردن اشتباهات فرد را به وی متذکر میشود.