سفر عاشقی

در سفر عاشقی، هر که سبکبارتر
قافله عشق را قافله سالارتر

گر به تولای دوست، جان بفشانی نکوست
هدیه به جانان رواست، هر چه سزاواتر

هر که به طوفان عشق، سینه به دریا زند
گوهر اسرار را هست خریدارتر

بر در دل حلقه زدن، پاسخ جانان شنو
رمز ولا را مگوی جز به نگهدارتر

راه شهیدان عشق از همه راهی جداست
راهی این خطه راس، دیده بیدارتر

در سفر عاشقی ترک سر و جان کند
آنکه به پیمان دوست، هست وفادارتر

از علوی سیرت و نام نکویت «علی»
چون تو خطر کرده کیست در ره دشوارتر

از تو طرازنده شد رهگذر سالکان
و از تو فرازنده شد، سنگر استوارتر

راه تو تا حشر باد راه خطر پر کشان
همره و همگام تو هر که فداکارتر

استاد حميد سبزواري