دلم برایت تنگ شده

Thumbnail Image 1
معرفی کتاب

عنوان: دلم برایت تنگ شده
نویسنده: علی اکبری
ناشر: انتشارات فارسی کتاب
تاریخ نشر: ۱۳۹۰

در این کتاب می خوانیم:

۱- قرار بود صبح روز عید غدیر برود به خدمت آقا و درجه ی سرلشگری اش را بگیرد . همه تبریک گفتند خودش می گفت: «درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانی نیست و قتی آقا درجه را روی دوشم بگذارند . حس می کنم ازم راضی هستند . وقتی ایشان راضی باشد امام عصر ( عج ) هم راضی اند . همین برایم بس است . انگار مزد تمام سالهای جنگ را یکجا بهم داده اند.»
۲- صبح روز بعد از خاکسپاری ، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س) ، سر قبر صیاد . اما پیش از آنها کسی دیگری هم آمده بود ، آقا که گفت « دلم برای صیادم تنگ شده ، مدتی است ازش دور شده ام .»
۳- جناب آقای حسین حیدری (از شاگردان حضرت آیت الله بهاءالدینی) نقل کرده است: « شهادت سپهبد صیاد شیرازی برای رهبر معظم انقلاب خیلی سنگین بود. من همان روز خاک سپاری این امیر شهید محضرشان بودم و خدمتش عرض کردم: وقتی اولین نایب حضرت بقیه‌الله از دنیا رفت، امام علیه السلام به فرزند [نایب]اش محمد بن عثمان نامه تسلیتی مرقوم فرمود و در آن دارد «رُزئت و رُزئنا و اَوحشک و اَوحشنا». درگذشت پدرت، تو و ما را محزون و غمگین کرد و تو و ما از دوری و جدایی او وحشت زده شدیم.
وقتی امام ارواحنا فداه با از دست دادن نایب و یار و بازویش وحشت زده شود، حساب پیشوایان غیرمعصوم معلوم است. و برای تسلی دل معظم له عرض کردم صیاد می بایست در دوران جنگ کشته می‌شد. چون جنگ اسلام و کفر باقی بود، خدا او را نگه داشت و امروز که او با درخواست خودش شهادت را از خدا خواست، شهید می‌شود.
وقتی اینها را عرض کردم مقام معظم رهبری دو مرتبه فرمود : خوشا به حالش!
که حقیر حالت غبطه خوردن به حال صیاد را نه در کلام که گویا در برق چشم رهبر معظم می دیدم. او علاقه به این سردار رشید اسلام را با بوسیدن چهره گلگونش و بوسه زدن به تابوت حامل پیکر پاک او نشان داد.»