عاشق ترین صیاد

Thumbnail Image 1
معرفی کتاب

عنوان: عاشق ترین صیاد
نویسنده: محبوبه معراجی پور
ناشر: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

کتاب «عاشق ترین صیاد» زندگی این شهید گرانقدر را تا اندازه زیادی به تصویر می کشد.

این کتاب مشتمل بر ۴ بخش است و نویسنده ی کتاب تلاش نموده تا زندگی شهید بزرگوار صیاد شیرازی را برای دوستداران او به رشته ی تحریر در آورد.
از بهترین مجاری دست یابی به هویت انقلاب اسلامی ایران و شناخت آن، بررسی زندگی و اندیشه های ناب مجاهدان و عناصر فعال و تأثیر گذار پس از انقلاب می باشد.یکی از این مجاهدین و فعالان امیر سپهبد صیاد شیرازی می باشد. شخصیت وزندگانی شهید صیاد از چند نظر ویژه و مورد توجه می با شد ، اول؛اوج وشکوه اخلاص ،ایمان وعبادت این شهید بزرگوار است که بدون آن که حرف و حدیث و ادعایی در باره ی آن باشد ،زبانزد و مورد تأیید همه ی مردم این مرز و بوم می باشد . دومین مسأله این است که شهید صیاد شیرازی ، هم در جایگاه سردار دفاع مقدس و هم در جایگاه یکی از خدمتگزاران کار آمد و موفق سالهای پس از جنگ ، قابل الگو گیری وشناخت است . او در سال های پس از جنگ ، مصمم تر از گذشته ، با تمامی جسم و جان به خدمت اهداف انقلاب اسلامی درآمد و درایت ، اخلاص ، توکل و ساده زیستی او در این دوران به اوج رسید.
صیاد شیرازی در حالی مورد خشم و کینه ی تروریست های منافق واقع شد که ۲۱ سال از انقلاب و ۱۱ سال از جنگ می گذشت؛ در زمانی که روحیه ی غفلت و دنیاگرایی ، رفته رفته بسیاری از ارزش ها و الگوهای انقلاب را از صفحه بیرون می راند ، ترور و شهادت آن امیر سرافراز که نشان دهنده ی اوج عداوت دشمنان با او بود ، همچون نسیمی جان بخش ، عطر خوش ایثار و ایمان را بر کوچه ها و خیابان های شهر حکم فرما کرد و این هنر مردان خداست که مرگشان ، نه پایان یک اسطوره ، بلکه آغازی دیگر بر حقایق عالم می شود.
سرکار خانم محبوبه معراجی پور نویسنده ی این اثر گرانبها می باشد. کتاب عاشق ترین صیاد از ۴ بخش تشکیل شده و نویسنده تلاش نموده به گونه ای مراحل مختلف زندگی این سردار شهید را برای ما به تصویر بکشد
بخش اول کتاب ، طلوع یک سپیده نام دارد. در این بخش نویسنده از تولد علی صیاد شیرازی آغاز کرده و در ادامه فعالیت سیاسی وی را پیش از پیروزی انقلاب بیان می کند ، فعالیت هایی که ایشان با شهامت هر چه تمام در ارتش انجام می دادند. فعالیت های او در جایی صورت می گرفت که خطرش بیشتر از مکان های دیگر بود.
بخش دوم کتاب« عاشق ترین صیاد» در رکاب عشق نام دارد و به فعالیت ها و تلاش های شهید صیاد پس از انقلاب اسلامی می پردازد، فعالیت هایی که همه در راستای سرافرازی ، سر بلندی و پیشبرد اهداف انقلاب و اسلام بود .
در بخش سوم این کتاب به رشادت های ایشان در زمان هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداخته شده است . این بخش که سردار آرام نام دارد تا حدی به توصیف شخصیتی این سردار بزرگ که همواره در اوج تواضع و فروتنی به انجام مسئولیت های خود می پردازد نگاه انداخته است .
آخرین بخش کتاب که بخش چهارم آن می باشد با عنوان تا آخرین نفس به زندگی این سردار شهید پس از اتمام دوران دفاع مقدس تا لحظه های شهادت ایشان اختصاص یافته است.
از مشخصات ظاهری این کتاب تعداد صفحات آن است که حدودا ۱۴۰ صفحه می باشد و شمارگان آن ۳۰۰۰ نسخه می باشد . این کتاب در بهار سال ۸۵ برای بار اول توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است .

برشی از کتاب

در صفحه ی ۴۷ از بخش اول این کتاب با عنوان طلوع یک سپیده می خوانیم :
علی به خانه ی فرمانده رفت و چون او را آدم ساده ای دید ، تصمیم گرفت زمینه ی انقلابی شدنش را فراهم آورد. علی مراقب بود تا بهبنه ای دست عوامل ضد اطلاعات ندهد، اما
سرانجام لو رفت و بازداشت شد ؛ جریان از این قرار بود که در آن روزها تعدادی نوجوان که برای آموزش دوره ی گروهبانی به مرکز آمده بودند ، در آسایشگاه هایشان شعارهای انقلابی سر دادن ؛ شاه دوستان طاقت نیاوردند و همان شبی که علی افسر نگهبان بود ، با باتوم های برقی به جان نوجوانان افتادند .
در بخش سوم این کتاب و در صفحه ی ۸۵ می خوانیم :
با دور اندیشی و ابتکار سرهنگ صیاد ، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه تشکیل شد. او به آینده ی این وحدت بسیار خوشبین بود ، زیرا سفارش امام خمینی (ره ) هم وحدت بین سپاه و ارتش بود . حالا که آبادان از محاصره درآمده بود ، مردم منتظر آزادی خرمشهر بودند ؛ اما امکانات و نیروی لازم فراهم نبود .
در صفحه ی ۱۲۱ می خوانیم :
ظهر به تهران برگشت . فردای آن روز یعنی روز شنبه ، ۲۱ فروردین ، طبق عادت هر روز ، آخرین فرازهای دعای عهد را زمزمه کرد و آماده ی رفتن به دفتر کارش شد . ساعت ۶:۴۵ دقیقه در خانه باز شد و ماشین صیاد شیرازی بیرون آمد . سرلشگر در ماشین منتظر بود تا مهدی پسرش در پارکینگ را ببندد و با پدر تا مدرسه برود . مرد ناشناسی در لباس رفتگر به علی که در ماشین نشسته بود نزدیک شد و پاکت نامه ای را به او داد تا آن را بخواند.