همسرم عاشق شهادت بود

Rajabali Wife

 من در قم زندگی می‌کردم و ایشان در تهران مشغول کار بود. یکی از اقوام خانواده ما با شهید در ارتباط بود و مرا به ایشان معرفی کرد. اوایل پدرم موافق ازدواج ما نبود و می‌گفت دخترم را به غربت نمی‌دهم؛ اما تقریبا بعد از 3 سال پافشاری شهید و با واسطه اقوام که ضمانت ایشان را کرده بودند، به ازدواج ما رضایت داد. بعد از ازدواج من نیز به تهران نقل مکان کردم و به همراه شهید در محله امام زاده حسن تهران و در منزل یکی از اقوام ساکن شدیم.

مردم به تظاهرات ‌کنندگان پناه می‌دهند

همسرم ارادت خاصی به امام‌ خمینی (ره) و انقلاب‌ اسلامی داشت. به ‌طوری که هر زمان مردم تصمیم به اعتصاب و یا تظاهراتی می‌گرفتند، ایشان نیز شرکت می‌کرد. زمانی که تظاهرات‌ و ضرب‌و‌شتم نیروهای رژیم پهلوی شدت می‌گرفت نگرانش می‌شدم؛ اما همسرم می‌گفت: «زمانی که مامورین رژیم به دنبال تظاهرکنندگان می‌آیند، مردم در مغازه و خانه‌های خود را باز می‌گذارند و به تظاهرات‌کنندگان پناه می‌دهند».

 

گوش به فرمان امام‌ خمینی (ره) بود

در 21بهمن1357 از سوی رژیم منحوس ‌پهلوی دستور حکومت‌نظامی ابلاغ شده بود. بعد از آن امام (ره) با فتوایی کوتاه، فرمان شکستن حکومت‌نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر کردند. همسرم آنقدر به امام ‌خمینی (ره) علاقه داشت و گوش به فرمان ایشان بود که گفت: «امروز روزی نیست که در خانه بنشینیم. باید به خیابان‌ها برویم.» و به جمع عظیم مردم انقلابی که در خیابان حضور پیدا کرده بودند، رفت.

می‌گفت: امام نورانیت خاصی دارد

شهید تلیکانی چندین مرتبه در مدرسه علوی، مدرسه رفاه، جماران و در قم به همراه یکی از اقوامش به ملاقات امام (ره) رفته بود. از آن لحظات شوق‌برانگیز که در پوست خودش نمی‌گنجید، می‌گفت: «مشاهده امام در صفحه تلویزیون اصلا قابل مقایسه با ملاقات ایشان از نزدیک نیست. امام نورانیت خاصی دارد.»

همسرم عاشق شهادت بود

همسرم عاشق شهادت بود. علی‌آقا پدر و مادری نداشت، برای همین چندین مرتبه از مادرم پرسیده بود: «من اگر شهید شدم شما برایم مانند پسرت مراسم می‌گیری؟» آرزو داشت زمانی که شهید شد مراسمش در مسجد ارگ برگزار شود و همین‌طور هم شد. یکشنبه هفته بعد از این حادثه، از طرف حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای (دامت برکاته) که آن زمان رئیس‌جمهور بودند، برای شهدای نماز جمعه مراسمی در مسجد ارگ تهران برگزار شد.

من تا جمعه بیشتر نیستم

دوستان همسرم بعد از شهادتش گفتند: «شهید تلیکانی یک هفته قبل از شهادت، در محل کار برای ما شیرینی گرفته بود. با خوشحالی آن را در جمع دوستان، آشنایان و بازار پخش می‌کرد.» از او پرسیدیم چه اتفاقی افتاده است؟ شهید گفت: «من شهید می‌شوم و دیگر هفته بعد من را نمی‌بینید.» به او گفتیم تو که به جبهه نرفته‌ای و شغل دولتی و مهمی هم نداری که ترورت کنند. پس چطور شهید می‌شوی؟ شهید گفت: «من تا همین جمعه بیشتر نیستم.»


مطالب پربازدید سایت

بنیاد هابیلیان

شهید سید مجتبی هاشمی

نشست کیفردهی به جرایم تروریستی

حمایت حقوقی از قربانیان تروریسم در ایران

حمله تروریستی خاش تحت حمایت کامل آمریکا بود

خانواده شهدای حمله تروریستی خاش ـ زاهدان از آمریکا شکایت می‌کنند

دیدار دبیرکل بنیاد هابیلیان با خانواده شهدای ترور حمله تروریستی راسک و چابهار

دیدار با خانواده شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهار

جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

منافقین و صهیونیست‌ها دست کمی از یکدیگر ندارند

یادداشتی از بنیاد هابیلیان

شبکه هرمی ترور

دیدار دبیرکل بنیاد هابیلیان با خانواده شهید حسن‌نژاد

شهید حسن نژاد ذوب در خدمت به مردم بود

جدیدترین مطالب

دیدار دبیرکل بنیاد هابیلیان با خانواده شهید حسن‌نژاد

شهید حسن نژاد ذوب در خدمت به مردم بود

یادداشتی از بنیاد هابیلیان

شبکه هرمی ترور

بنیاد هابیلیان

شهید سید مجتبی هاشمی

حمله تروریستی خاش تحت حمایت کامل آمریکا بود

خانواده شهدای حمله تروریستی خاش ـ زاهدان از آمریکا شکایت می‌کنند

جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

منافقین و صهیونیست‌ها دست کمی از یکدیگر ندارند

نشست کیفردهی به جرایم تروریستی

حمایت حقوقی از قربانیان تروریسم در ایران

دیدار دبیرکل بنیاد هابیلیان با خانواده شهدای ترور حمله تروریستی راسک و چابهار

دیدار با خانواده شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهار

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان